به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
عدد 9 و دستکش سفید . در افسانه های ماسون ها آمده است که" هیرام " معبد سلیمان (از نظر یهودیان فراماسون، حضرت سلیمان پیامبر نبوده بلکه جادوگر بوده و به او شاه سلیمان می گفتند) را ساخته است. درواقع ناظر بر ساخت معبد بوده است. عده ای (به دلیل نگفتن چند اسم رمز) هیرام رامیکشند و بدن او را قطعه قطعه میکنند. در همین میان، 9 ماسون قطعه های بدن هیرام را به هم میچسبانند و هیرام زنده میشود و به همین خاطر عدد 9 برای ماسون ها مقدس میشود .البته 9 کنایه از معجزات نه گانه موسی هم هست. درهمین میان نماد دستکش سفید برای ماسون ها مقدس میشود چرا که میگویند ما (ماسون ها) در قتل هیرام دست نداشته ایم . و اگر می بینید که الان در کارتون ها و بازی های ویدئویی شخصیت های کارتونی دستکش سفید داند این به خاطر همین است :


منبع




نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۱۶ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات


منبع




نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۱۶ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
مجموعه لوك خوش شانس، داستان گانگستر سپيدپوستي است كه هيچ خانه و كاشانه‌اي ندارد؛ اما هميشه فرشته نجات سرخ پوستان بومي است و وجودش باعث مي‌شود كه افراد و قبيله‌هاي گوناگون، هيچ گاه وارد جنگ و دعوا نشوند. او به همراه اسب بذله گو و سگ شوخ طبعش هميشه به دنبال تبهكاران است و در پايان هر بخش، تنها به سوي غروب خورشيد مي‌رود؛ اما چرا غروب خورشيد؟!!

شايد اگر بدانيم غروب خورشيد در كتاب مقدس، نماد سرزمين موعود يهوديان است، به خوبي پاسخ اين پرسش را دريابيم. لوك خوش شانس سعي مي‌كند تا به خوبي معرف يهودي خوش برخورد و مهرباني باشد كه بدنبال سرزمين موعود و مادري خود است و در اين راه به رسالت خود يعني ايجاد امنيت براي دنيا عمل مي‌كند.


منبع




نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۱۶ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: *mohammad.z*
پیام: ۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي
- كرايف
- استقلال کبییر
- تيم ملي بارسلونا
- جانواريو
- پپ گواردیولا
- قلعه نوعي
گروه:
- كاربران بلاک شده
واقعا تو جهانه مزخرفي زندگي ميكنيم..
جهاني كه داره دست چند نفر اداره ميشه...





رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
"آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد "
۱۶ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
نقل قول
محمدعلي نوشته:

واقعا تو جهانه مزخرفي زندگي ميكنيم..
جهاني كه داره دست چند نفر اداره ميشه...

البته فراماسونری یک بخش کوچکی از دنیای عظیمی هست که در صدد این هستند تا دنیا رو به تسخیر خودشون در بیارن...
دوستانی که علاقه دارند که در این زمینه اطلاعات وسیع تری پیدا کنند بهشون پیشنهاد میکنم که سخنرانی های استاد رائفی پور رو ببینن و گوش بدن...




نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۱۶ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
دوستان مطلب زیر رو به نقل از سایت مشاهده لینک میذارم و پیشنهاد میکنم دوستان از مطالب دیگر وبلاگ استفاده کنند.

مطلب پیش رو در واقع یک نقد تخصصیه که توسط چند معمار معروف انجام شده . بنای مورد نظر هم دادگاه عالی اسرائیل هست که غیر انسانی ترین تصمیمات جهان امروز در اون گرفته میشه . جالبه که بدونید در مقاله ی معروف "فراماسونری دجال آخروزمان" اشاره ی کوتاهی به این بنا شد . اما در اینجا متن کامل این مطلب قرلر داده شده . این مطلب علاوه بر این که میتونه برای افراد پیگیر مطلب نمادشناسی جالب باشه میتونه برای معماران ایرانی هم خیلی آموزنده باشه .
**********************
دیوان عالی اسرائیل

دیوان عالی اسرائیل به وسیله یک خانواده بانفوذ یعنی خانواده روچیلد ایجاد شد .
در مذاکراتی که میان آنها و اسرائیل انجام شد , توافقی برای اهدای یک ساختمان با این سه شرط صورت گرفت :
می بایست انتخاب نقشه ساختمان و تعیین مکان آن توسط آنها انجام شود.
دیگر اینکه از معماران مورد نظر آنها استفاده شود
و نیز هزینه ساخت این بنا کاملا محرمانه باقی بماند.
دلیل قرار دادن چنین شروطی روشن است: ساختمان دیوان عالی در واقع معبد آئین سری ماسونیست. بنائی ساخته ی دست برگزیدگان برای برگزیدگان.

در سال 1992 ساختمان دیوان عالی در اورشلیم ، مقابل ساختمان قانونگذاری اسرائیل ساخته شد. معماری ویژه این بنا تحسین منتقدان را به سبب استفاده از تقابل روشنائی در برابر تاریکی , تلفیق خطوط صاف و منحنی و ترکیب معماری قدیمی در برایر معماری نوین برانگیخت . با این وجود تقریبا تمامی منتقدین و روزنامه نگاران از اشاره به نمادهای اسرار آمیزی که در همه جای این سازه خود نمائی می کرد ، طفره رفتند . مبانی فراماسونی و ایلومیناتی در موارد بسیاری در معماری این بنا تجسم یافته که هر گونه شبهه ای را درباره ماهیت سازندگان آن را از بین می برد.
*************************
خانواده روچیلد :

خانواده روچیلد یک خاندان آلمانی از نژاد یهودی هستند که پایه گذار بانکداری جهانی و گردش سرمایه می باشند. نوادگان مایر آمشل روچیلد (1744-1812) در تمام اروپا گسترش یافته و به بازیگران اصلی صحنه های اجتماعی , سیاسی و اقتصادی در این قاره تبدیل شدند . آنها با برقراری روابط نزدیک با افراد ذی نفوذ در حاکمیت ، در کشور هائی چون انگلستان ، اتریش ، فرانسه و ایتالیا در واقع قدرت پنهان اغلب وقایع سیاسی در کشورهای اخیر محسوب می شدند.

خاندان روچیلد یکی از بنیانگذاران جنبش صهیونیسم و فعالترین حامی تشکیل کشور اسرائیل می باشد. جیمز ا.دو روچیلد تامین کننده بودجه ساخت بنای "کنست" مهمترین ساختمان سیاسی اسرائیل است. ساختمانی که درست روبروی ساختمان دیوان عالی اسرائیل بوده که مخارج آن توسط عضو دیگری از این خاندان به نام دوروتی دو روچیلد تامین شده است.

ر همین منطقه از اورشلیم و در امتداد خط فرضی عمود بر محل ساختمانهای دیوان عالی و مجلس قانونگذاری اسرائیل موزه راکفلر (دیگر خانواده با نفوذ) قرار دارد.

حال می توان حدس زد که این منطقه متعلق به چه کسانیست!
چند سال قبل جری گلدن در مقاله ای به ساختمان دیوان عالی اسرائیل به ویژه مفاهیم پنهان معماری آن پرداخت. با مطالعه ی چنین سازه هائی به سرعت می توان متوجه موضوعاتی شد که دائما تکرار می شوند: روشنائی ، هرم (هرم جهانبین) ،صعود ، اعداد 13 یا 33 و غیره . بنای دیوان عالی اسرائیل نیز شامل این زمینه ها و نمادهای دیگر است.
************************
مسیری به سوی روشنیدگی :

سفر به درون ساختمان دیوان عالی در حقیقت سیری نمادین به سوی روشنیدگی (ایلومیناتی) است . "هدف" غائی این سیر صعود به بالای هرمیست که بر بام این ساختمان واقع شده است . رسیدن به جائی که در معبد یهود مقدس ترین مکان خواهد بود.
بر روی نوک هرم از هر طرف سوراخی وجود دارد که بیانگر مفهوم "چشم شیطان" در معماری ماسونی است (مشابه تصویری که بر روی اسکناس یک دلاری دیده ایم).

*************************
اکنون با گذر از میان این مسیر از "کفر" به سوی روشنی می رویم .

پلکانی از تاریکی به نور:

در بدو ورود به ساختمان دیوان ، خود را در مکانی تاریک خواهید یافت در حالیکه روبروی شما پلکانی است که به یک منبع نور ختم می شود.

با بالا رفتن از پله ها, بیننده به تدریج از عمق تاریکی به سوی نور باشکوه آفتاب قدم می گذارد . تعداد پله های این پلکان مجموعا 30 عدد می باشد که بیانگر 30 مرحله مقدماتی فراماسونری است . مراحلی که طی آن کفر با عبور از عمق تاریکی زندگی مادی به سوی نور حکمت و فرزانگی کمرنگ می شود . می دانیم که فراماسونری متشکل از 33 مرحله است که بعدا به سه مرحله نهائی این ساختار خواهیم پرداخت. در سمت راست پلکان از سنگهای باقیمانده از اورشلیم باستانی استفاده شده در حالیکه سمت چپ آن دیواری مدرن و صاف است . این موضوع نشانگر این است که اصل آموزه های آئین سری مشمول گذر زمان نبوده و از دوران باستان به امروز رسیده است.

با یکبار صعود از پلکان هر بیننده ای با مشاهده ی منظره فوق العاده ی اورشلیم شگفت زده خواهد شد. به صورت نمادین ، انسان هدایت شده به "بینش روحانی" نائل می شود.

روی کف اتاق خطی ست که با دنبال کردن آن به کتابخانه می رسیم . جائی که درست زیر هرم قرار گرفته است.
***************************
کتابخانه :

کتابخانه به سه سطح تقسیم شده است که بطور نمادین اشاره به سه مرحله نهائی فراماسونری دارد(مراحل سی و یک , سی و دو و سی و سه) . سطح اول به وکلا و سطح دوم به قضات اختصاص داشته و کتب موجود در سطح سوم تنها برای قضات بازنشسته قابل استفاده است. استفاده از کتابخانه -که برخی اطلاعات موجود در آن صرفا قابل استفاده برای عده ی قلیلی است - مستقیما با بکارگیری احکام آئین سری مرتبط بوده چنانکه حصول به مراحل اصلی تنها با گذراندن موفقیت آمیز درجات قبلی میسر می باشد.

کتابخانه شامل کتبی با موضوعات حقوقی, دینی, فلسفی و مفاهیم غیر مادی است. بدون شک این کتابهای گرد آوری شده حاوی اطلاعات محرمانه و ارزشمندی می باشند. درست بر فراز بالاترین سطح کتابخانه (که نشانگر مرحله سی و سوم فراماسونری است) پایه ی هرم قرار دارد. اینجا مکانیست که بطور نمادین فراماسونری پایان می یابد و نظم پنهان ایلومیناتی آغاز می شود.

دقیقا زیر راس هرم ، روی کفپوش ، الگوهای هندسی خاصی مشاهده می شود.

جری گلدن به این نکته اشاره می کند که یک قطعه کریستالی درست در مرکز این الگوهای هندسی که زیر چشم هرم قرار گرفته ، کار گذاشته شده است . معنی این چه می تواند باشد؟ (قطعا مفهوم خاصی دارد)
****************************
قضات ، حاملان روشنایی:

سلولهای زندان ، اتاق دادرسی و مکان مخصوص قضات یکی بر فراز دیگری واقع شده اندو بطور نمادین به ماهیت جهان های سه گانه اشاره دارند (جهان مادی ، برزخ و جهان ابدی) . زندانیان همواره در سلولها هستند که در واقع نماد زندان جهان مردگان است . اتاقهای دادرسی بر بالای سلولهای زندان ساخته شده اند و نماد "جهان بالاتر" یعنی جائی که الوهیت و بشریت در ارتباط با یکدیگر قرار می گیرند می باشد.

در اتاقهای دادرسی ، قضات در معرض منبع طبیعی نور قرار دارند . آنها پس از شنیدن درخواستها و عرض حال توده ی مردمی که در اتاق دادرسی حضور دارند , و نور الهی پیوسته بر آنها می تابد ، به مکان مخصوص خود ، که بر فراز اتاق دادرسی واقع شده می روند . آنها بطور نمادین به جهان الهی "عروج" می کنند. سپس بعد از اتخاذ تصمیم ، "نزول" کرده تا روشنائی را به جهان پائین تر عرضه کنند.
**************
محیط بیرونی ساختمان دیوان عالی مملو از اشکال نمادین است . کافیست علامت "باغچه ی دوروتی دو روچیلد" که روی یک سنگ حجاری شده را دنبال کنید تا این نمادها را ببینید.

ابلیسک:

شاید همه ی شما دلیل پیدایش ابلیسک را بدانید و نیازی به توضیح در این باره نیست.
**************
حیاط دادگاه:

فضای حیاط زیبا و آرامش بخش است.چشمه ی آبی که از زمین می جوشد و توسط مسیر باریکی به سوی سنگی عجیب هدایت می شود. براساس اسناد رسمی دیوان عالی ، معماری حیاط بر گرفته از آیه 85 از قطعه 11 کتاب مقدس است:

حقیقت از زمین می جوشد, و عدالت از آسمان فرود می آید

دفتر کار قضات مشرف به حیاط است . بنابراین بطور نمادین آنها"از آسمان به پائین نگاه می کنند".جریان آب پس از طی مسیری مستقیم در زیر یک سنگ عجیب و غیرعادی پایان می یابد.

این سنگ چیست و چرا " حقیقتی که از زمین می جوشد" به سوی این سنگ جریان می یابد؟ سنگ کاملا صیقل خورده است و تصویری واپیچیده از حیاط در آن منعکس می شود. این بیانگر چیست؟
**********
تقاطعی زیر پا:

در مرکز محوطه گردشگاه ، معابری با اشکالی شبیه صلیب وجود دارد. جری گلدن به این موضوع اشاره می کند که این معابر به منظور لگدمال شدن توسط بازدیدکنندگان ساخته شده ا ند (ضدیت یهود با مسیحیت) و به احتمال زیاد حق با وی است . در ساختمانی که نمادگرائی در آن حکمفرمائی می کند ، احتمال کمی وجود دارد که تمام ایده ی این گذرگاه ها تنها متعلق به مهندسین معمار باشد . به عبارت دیگر ، این نمی تواند یک تصادف ساده باشد . بازدیدکنندگان می بایست از پله ها پائین بروند یا به صورت نمادین به سوی کرات پائین تر"نزول" کنند تا به تقاطع برسند. همانطور که ممکن است متوجه شده باشید، در این ساختمان عمل صعود و نزول از اهمیت زیادی برخوردار است . هیچ استثنائی وجود ندارد .

انجمن های مخفی به طور تاریخی در تعارض و کشمکش با کلیسای مسیحیت که دائما در حال آزار واذیت و تکفیر آنها بود ، قرار داشته است. طی قرون وسطی ، شوالیه های معبد(اجداد فراماسونرها) که در آغاز فعالیت های خود بودند ، توسط اسقف اعظم کانتربوری بر مبنای اسناد بسیاری متهم به اعمال ضد مسیحیت از جمله "لگدمال کردن صلیب" شدند . آیا اکنون آنها به وسیله ی نمادها بر پیکر مسیحیت ضربه وارد می کنند؟
*********
انارها:

ممکن است از دیداغلب بازدیدکنندگان انار هائی که روی زمین قرار گرفته است, بی اهمیت به نظر برسند, با این وجود برای کسانی که در پی یادگیری رموز هستند و نیز فراماسونها , انارها دارای مفهوم خاصی اند.

در میان رموز قدیمی, انار به عنوان نماد عالم غیب مورد توجه بوده که دارای مفهومی ویژه و غیرقابل تفسیر می باشد . به گفته ی کابیری این مفهوم "راز ممنوعه" است. بسیاری از خدایان زن و مرد یونانی در حالیکه این میوه یا گل آن را در دست دارند تجسم یافته اند, که این امر ظاهرا بر اعطای حیات و فراوانی دلالت دارد.سرستون هائی به شکل انار بر بالای ستون های جاچین و بوز در جلوی معبد سلیمان قرار داشته و به فرمان یهوه , نقش شکوفه ی انار بر حاشیه جامه مخصوص کاهن اعظم دوخته شده بود." منلی پی هال , اصول اسرار تمام اعصار

همانطور که توسط هال بیان شد , انارها بر فراز دو ستون جلوی معبد سلیمان قرار داده شده بودند. اگر شما مطالعه ی حداقلی از اصول فراماسونری داشته باشید , می دانید که معبد سلیمان و ستون های جاچین و بوز دارای ارزش و اهمیت فوق العاده ای می باشند.

سرستونها توسط انارهائی از جنس برنز پوشیده شده و با لایه ای برنزی و نیز حلقه های گل از جنس برنزتزئین شده بودند که به نظر می رسید شبیه غلاف نیلوفر آبی یا زنبق مصری-نماد مقدس هندو ها و مصزی ها- می باشند."آلبرت پایک, اخلاقيات و اصول عقايد

ما می دانیم که ماسون ها طبق اغتقادات کفر آمیز خود صبورانه چشم به زمانی دوخته اند که بار دیگر معبد سلیمان را در مکان اولیه آن -اورشلیم- بازسازی کنند . آیا قرار است این انارها بر روی ستون های معبدی که بنا خواهد شد نصب شوند؟





نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۱۸ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
درجات ماسونها:

سی و سه درجه فراماسونری اسکاتلندی

درجه اول:شاگرد تازه وارد
درجه دوم:افزاریار
درجه سوم:استاد بنا
درجه چهارم:استاد نهان
درجه پنجم:استاد کامل
درجه ششم:منشی محرم
درجه هفتم:ناظم و قاضی
درجه هشتم:مباشر ساختمان
درجه نهم:برگزیده نه نفر
درجه دهم:برگزیده پانزده نفر
درجه یازدهم:بلند پایه برگزیده
درجه دوازدهم:بزرگ استاد معمار
درجه سیزدهم:طاق خسروی انوش
درجه چهاردهم:شهسوار اسکاتلندی کمال
درجه پانزدهم :شهسوار شمشیر یا شهسوار شرق
درجه شانزدهم:شاهزاده اورشلیم
درجه هفدهم:شاهزاده شرق و غرب
درجه هجدهم:شهسوار مرغ ماهیخوار و عقاب و شاهزاده ی با اقتدار رزکروآی توارث
درجه نوزدهم:بزرگ کاهن
درجه بیستم:بزرگ استاد ارجمند
درجه بیست و یکم:ریش سفید عصر نوح
درجه بیست و دوم:شاهزاده لبنان
درجه بیست و سوم:رییس پرستشگاه
درجه بیست و چهارم: شاهزاده پرستشگاه
درجه بیست و پنجم:شهسوار ابلیس بی باک
درجه بیست و ششم:شاهزاده رحمت
درجه بیست و هفتم:فرمانده معبد
درجه بیست و هشتم شهسوار خورشید
درجه بیست ونهم :شهسوار اندروی مقدس
درجه سی ام :بزرگ شهسوار منتخب قدس،شهسوار عقاب سیاه و سفید
درجه سی و یکم:بزرگ بازرس فرمانده پی جوی
درجه سی و دوم: شاهزاده بلند پایه ی راز نهان شاهانه
درجه سی و سوم:بزرگ بازرس کل
////////////////////////////////////////////////////





نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۱۸ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
بسم الله رحمن رحیم

آیا راز کارتون تام و جری را می دانید؟
آیاشما تابه حال دیده اید که موش حریف گربه شود؟

كارتون تام و جري حداقل از لحاظ اسمي ماهيتي يهودي دارد . چون تاممخفف توماس است كه در انگليسي آمريكايي به معناي عمروزيد و فلاني به كار مي رود وجري مخفف جربوا است كه به معناي موش است .ولي اگر يك حرف ام به آن اضافه كنيم بهيربعام تبديل مي شود كه از پادشاهان مقتدر يهود بوده است و ظاهرا جري مخفف يربعامنيز هست
این کارتون پر ترفدار تام و جری که چند نسل به تماشایش می نشینند توسطافکار یهودیان بوجود آمده
است. در زمانی همه ی عالم از یهودی ها بدشان می آمد، و همه ی عالم ازیهودی ها نفرت داشتند که
آن هارا به موش ملقب می کردند،یهودی ها برای ازبین بردن این افکار و عوض کردن نظرات بد مردم
نسبت به خودشان کارتونی به نام:
Tom and Jerry
ساختند و حتماً شماها هماین کارتون را حداقل
پنج بار دیده اید.
آیا هدف از ساختن این کارتون را دانستید؟
بله هدف یهودی ها از ساختن این کارتون این بود که موش یعنی: یهودی هاهستند و گربه یعنی: عالم
یا مردم به غیر ازیهودی ها می باشند و موش با زبلی و زیرکی او همیشه برعالم که از او قوی تر
اند (گربه) غلبه دارد.

منبع




نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۲۴ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
محمدعلی فروغی درسال 1254 ش. به‌دنیا آمد و پس از مرگ پدر به " ذکاءالملک" ملقب شد. به گفته مهدی بامداد، جدّ اعلای این خانواده از یهودیان بغداد بود، که برای تجارت به ایران آمد در اصفهان سکنی گرفت و مسلمان شد.

پدر فروغی، محمدحسین ذکاءالملک متخلص به فروغی، از معاریف فرهنگی زمان خود به‌شمار می‌رفت. او تحت تاثیر میرزا ملکم خان از پیشکسوتان ترویج فرهنگ غربی و فراماسونی در ایران شد. میرزا محمدعلی در چنین مکتبی تربیت شد و به‌نوبة خود به یکی از برجسته‌ترین متفکرین غرب‌گرا و بزرگ ـ فراماسون ایران بدل گردید.
محمدعلی فروغی برای نخستین بار, به همراه وثوق‌الدوله (میرزاحسن‌خان) و دبیرالملک (میرزامحمد حسین‌خان بدر)، قانون اساسی و سایر اسناد بنیادی فراماسونری را به فرمان "لژ بیداری ایران" از فرانسه به فارسی ترجمه کرد و واژه فراماسونری و معادل‌های فارسی آن، چون "جمعیت رفیقان" و "فتیان" را در واژگان فارسی جا انداخت. فروغی در سن 32 سالگی از بنیانگذاران لژ "بیداری ایران" در سال 1286 ش. /1907 م. بود و در این لژ به مقام استاد اعظم با عنوان خاص "چراغدار" نائل آمد.


فروغی از مدرسین و مدیرمدرسه علوم سیاسی بود، که توسّط فراماسون‌های سرشناس میرزا نصرالله خان مشیرالدوله و پسرش میرزا حسن‌خان بنیاد نهاده شد. این مدرسه، که بعدها دانشکده حقوق شد، مکتبی بود که فرزندان طبقه حاکمه ایران را به خود جذب کرد و دولتمردان و"رجال" سیاسی ایران آینده را پرورش داد و بذر فرهنگ و روان‌شناسی فراماسونی را در نسل‌های متمادی تحصیل کردگان و دانشگاه دیدگان غرب‌گرای ایران افشاند. خان ملک ساسانی می‌نویسد:

خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم و گفت‌وگو از مستعمره‌های انگلیس بود، که آیا خود اهالی قادر به اداره کردن ممالک خود هستند یا نه؟ میرزا محمدعلی‌ذکاءالملک گفت: آقایان شما هیچ‌وقت سرداری برای دوختن به خیاط داده‌اید؟ همه گفتند: آری. گفت : خیاط برای سرداری شما آستین گذارده؟ همه گفتند: البته، گفت: وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به منزل آوردید آستین‌هایش تکان می‌خورد؟ همه گفتند: نه! گفت: پس چه چیز لازم بود که آستین‌ها را به حرکت درآورد؟ شاگردها گفتند: لازم بود دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغی فرمودند: مقصود من هم همین بود که بدانید ایران شما مثل آستین بی‌حرکتی است که تا دست دولت انگلیس در آن نباشد ممکن نیست تکان بخورد.

فروغی فردی دانشمند و با استعداد و بسیار پرکار و از نظر ظاهری با وقار بود و به دلیل همین ویژگی‌ها به مغز متفکر فراماسونری ایران بدل گردید و نام و اندیشه او بر فرهنگ رسمی دوران پهلوی ـ از دبستان تا دانشگاه ـ سایه افکند. بیهوده نیست که مجتبی مینوی در رثای سی‌سالگی درگذشت فروغی می‌گوید: "تمام دورة درس خواندن و نشو و نمای ما با تألیفات فروغی‌ها و اسم خاندان فروغی به هم پیچیده بود."


فروغی و سلطنت پهلوی


فروغی در به قدرت رسیدن رضاخان و تأسیس سلسله پهلوی نقش اساسی داشت. مورخ معاصر، مکی می‌نویسد:
فروغی از بدو پیدایش رضاخان یا از جهت هوش فطری و یا از لحاظ آگاهی از سیاست انگلستان در مورد "تمرکزحکومت قدرت" و ایجاد دیکتاتوری همواره او را تقویت می‌کرد، و در بسیاری بازی‌های سیاسی مبتکر و در حقیقت یکی از تعزیه‌گردان‌های اصلی بوده است.
فروغی در سه مقطع حسّاس حیات سلسلة پهلوی نقش اصلی داشت: او نخستین رئیس‌الوزرای رضاخان بود، که "شنل آبی" سلطنت را در مراسم تاج‌گذاری بردوش او استوار ساخت. سپس در سال‌های 1312ـ1314، که رضاخان مأموریت یافت تا مهلک‌ترین ضربات را بر فرهنگ ملّی ایران وارد سازد، و برنامه زیرکن کردن حاکمیت فرهنگی مذهب و اسلام‌زدایی را با خشونت و سبعیت به اجرا درآورد، باز فروغی نخست‌وزیر بود. و فروغی آخرین رئیس‌الوزرای رضاخان بود، که در لحظات ترس و دلهرة "دیکتاتور" به فریاد او رسید و به خاطر "خدمات بزرگش" بقای سلطنت را در خاندان او تضمین کرد، و بالاخره به عنوان نخستین نخست‌وزیر پهلوی دوّم، تاج شاهی بر فرق محمدرضا نهاد!

دکتر علی محمد نقوی، جامعه شناس و محقق معاصر، می‌نویسد:
فروغی مغز متفکر رژیم یکی از غرب‌زدگان فراماسونر بود. فروغی که خود مورد احترام شدید تمام غربزدگان است، در عالم سیاست تا نخست‌وزیری هم پیش رفته و عامل سیاست رژیم در جهت اسلام‌زدایی و ورود فرهنگ غرب بوده است. فروغی بود که با خیانت‌های خود عامل اصلی تداوم رژیم پهلوی، پس از عزل رضاخان گردید. نخست با زمینه‌سازی استعفای احمد شاه را برای سلطنت رضاخان هموار کرد و سپس بعد از حمله متفقین، مجلس سیزدهم را تحکیم کرده، باعث جانشینی محمدرضا گردید.


معروف است، و مورخین عصر پهلوی، بیش‌تر برای تزیین چهرة فروغی، می‌نویسند که، در سال 1314 به خاطر یادداشتی که از او نزد محمدولی‌خان اسدی ( نایب التولیة مغضوب آستان قدس رضوی) یافت شد، از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و خانه‌نشین شد. با توجه به نقش و مقام مهم و یگانة فروغی، چنین واقعه‌ای در صورت صحّت، نمی‌تواند چیزی بیش از یک توجیه باشد برای کناره‌گیری سنجیده و عامدانة فروغی از صحنة علنی سیاست، شاید او می‌خواست و تمایل داشت که در پس‌پرده باشد و به کارهای "بزرگ‌تر" که به فراغت نیاز داشت، بپردازد و در عین حال، وجهة "روشنفکرانه" و "فاضلانه" خود را برای "آینده" محفوظ دارد اگر فروغی در اوج دیکتاتوری نفرت‌زای رضاخانی، که جان و مال و ناموس نه تنها "عامّه" بلکه حتی بخش وسیعی از "خواص" نیز ملعبة دست مختاری‌ها بود، برمسند رئیس‌الوزرایی قرار داشت، به راستی آیا می‌توانست در روزهای سرنوشت‌ساز شهریور 1320 چنان نقش تاریخی ایفاء کند و به عنوان نخست‌وزیر "مُدبر" در روزهای سیاه اشغال کشور توسط بیگانه چهره نمایی کند؟! آری، فروغی برای کسب چنین "محبوبیتی" و ایفای چنین نقشی به چنان "مغضوبّیتی" نیاز داشت!

*فروغی وشهریور1320

در شهریور 1320، واضح بود که ابقای رضاخان برسر سلطنت، مهم‌تر از همه به خاطر نارضایتی عمیق و محسوس تودة مردم و لرزان شدن پایه‌های تاج و تختش، دیگر غیرممکن است. برای سیاست‌پردازان بریتانیا سه امکان برای وضع آینده حکومت ایران مطرح بود:

1ـ اعادة سلطنت قاجاریه و به تخت نشاندن محمدحسن میرزا و پسرش حمید.آنتونی ایدن ( وزیرخارجه بریتانیا) در 10 سپتامبر 1941/19 شهریور 1320 برای ارزیابی مسئله به ملاقات آن‌ها می‌رود و در تلگراف "بسیار محرمانه" به بولار می‌نویسد:

پرنس حسن قاجار وارث سلسله قاجار در لندن است و من او و پسرش را به‌طور خصوصی ملاقات کردم... پرنس حسن آماده است تا اگر چنان‌چه جنبشی در ایران برای بازگرداندن سلسله قاجاریه به سلطنت به‌وجود آید به ایران برود. او پسرش را نیز همراه خود به ایران خواهد برد. پرنس حسن گفت که فروغی قبلاً معلّم او بوده است و لذا او ]فروغی[ شاید نسبت به بازگشت سلطنت قاجار سمپاتی داشته باشد.
ولی، برخلاف تصّور محمد حسن میرزا، فروغی نظر مساعدی نسبت به اعاده سلطنت قاجار نداشت. به علاوه، در دیداری که در 13 سپتامبر (22شهریور) سرهوراس سیمور (معاون وزارت خارجه انگلستان در امور خاورمیانه) و هارولد نیکلسون ( رئیس بی.بی.سی) با شاهزادگان قاجار داشتند نتیجة ارزیابی منفی بود. سیمور به خصوص از این‌که حمید پسر محمد حسن میرزا، که افسر نیروی دریایی انگلستان بود، یک کلمه فارسی نمی‌دانست، ناراحت شده بود. بنابراین این امکان به‌طور قطعی منتفی شد.

2ـ استقرار یک رژیم جمهوری در ایران، با ریاست شخصیت‌هایی چون فروغی (کاندید انگلیسی‌ها) یا ساعد (کاندید روس‌ها)، این امکان با موانع زیر مواجه بود:

الف: ریاست‌جمهوری فروغی مورد مخالفت روس‌ها بود و بنابراین توافق دو قدرت تعیین‌کنندة انگلیس و شوروی بر سر یک چهره دشوار بود و به زمان کافی نیاز داشت. با توجه به ضرورت تصمیم‌گیری سریع، این امر ناممکن بود.

ب: فروغی شخصاً با استقرار نهاد جمهوری در ایران موافق نبود و لذا پیشنهاد ریاست جمهوری خود را نپذیرفت.

ج: اصولاً مقامات بریتانیایی به‌طور سنتّی نسبت به استقرار جمهوری در ایران نظر مساعد نداشتند و سلطنت را مناسب‌ترین شکل حکومتی منطبق با فرهنگ و روان‌شناسی مردم ایران تشخیص می‌دادند! مسلماً این نظریه از اندیشه‌های مونارشیستی و باستان‌‌گرایانة اردشیرریپورتر و فروغی متأثر بود.

در نتیجه، تنها راه معقول و ممکن برای مقامات انگلیسی، امکان سوم یا تداوم سلطنت از طریق سلسلة پهلوی و به‌وسیله شخص ولیعهد بود. دربارة کاندیدهای دیگر درون خاندان پهلوی (علیرضا وعبدالرضا) ارتشبد فردوست توضیح داده است.

برخی محققّین، براساس اسناد جنگ جهانی دوم وزارت امورخارجه بریتانیا(که از سال 1972 استفاده از آن آزاد شد) دخالت انگلستان را در تعیین محمدرضاپهلوی به‌عنوان شاه ایران رد می‌کنند و آن را نتیجة عمل مستقل و سریع فروغی می‌دانند. و یا تصمیم انگلستان را در این زمینه به اعمال فشار فروغی مربوط می‌کنند.

این ادّعا در واقع تأثیرپذیری از تلاش خود مقامات انگلیسی است، که کوشیده و می‌کوشند تا مداخلة خود را در امور داخلی یک کشور مستقل (ایران) پرده‌پوشی کنند؛ تا از نظر موازین و عرف بین‌المللی در موضع تخطئه و اتهام قرار نگیرند. خاطرات ارتشبد فردوست و شرح مباحثات او با آلن چارلز ترات، که برای نخستین‌بار افشاء می‌گردد، دلیل مُتقنی است بر مداخلة صریح و مستقیم و حتی خشن انگلستان در تعیین سرنوشت و حق حاکمیت مردم ایران.

در این رابطه توجه به توضیح زیر ضرور است: همان‌گونه که در سفارتخانه‌های بریتانیا و ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی معمول است، و اسناد فراوانی در این زمینه افشاء گردیده، مقامات اطلاعاتی سفارت‌خانه‌ها مستقل از سفیر وزارت‌خارجه عمل می‌کنند و مستقیماً تابع مقام مافوق در کشور خود هستند و نه سفیر. بنابراین، تباین اسناد رسمی وزارت‌خارجه با اسناد و مکاتبات اطلاعاتی، که گاه می‌تواند ناشی از تفاوت موضع‌گیری‌های این دو نهاد باشد، امری طبیعی و معمول است. برای رسیدن به یک تحلیل واقعی از حوادث شهریور 1320 در ایران، اسناد وزارت‌خارجه انگلستان به تنهایی کافی نیست و باید اسناد و مکاتبات آلن ترات با ستاد MIـ6 در لندن و اسناد و مکاتبات ارگان مافوق آن یعنی JIC را نیز مورد بررسی قرار داد.

بنابراین، عمل سریع فروغی در ابقای سلطنت پهلوی، قبل از آن‌که وزارت‌خارجه انگلستان رسماً نظر دهد. بدان معنا نیست که او مستقل از انگلیسی‌ها عمل کرده و مقامات لندن در این ماجرا دخالتی نداشته‌اند. مسلّماً، فروغی از طریق ترات مسئله را با لندن فیصله داده بود و پس از هماهنگی کامل و اخذ تصمیم نهایی (مذاکرات محمدحسن میرزا با سرهوراس سیمور معاون وزارت‌خارجه و هارولدنیکلسون رئیس بنگاه بی. بی. سی، که قاعدتاً باید نماینده اینتلیجنس سرویس باشد، در روز 22 شهریور و تحلیل و ارزیابی نهایی آن) به این عمل"جسورانه" مبادرت ورزید. به عبارت دیگر، آن نهادهایی که مسئولیت عملی این عملیات را به عهده داشتند به نتیجه قطعی رسیده بودند و تنها اعلام "رسمی" آن از سوی وزارت امورخارجه به سرریدربولارد، چند روز پس از سوگند خوردن محمد رضاپهلوی در مجلس صورت گرفت، که این نیز بی"حکمت" نبود!

در این میانه، آن‌چه جالب است نقش فروغی در این ماجرا است. فروغی نه به عنوان یک "مهره" و "عامل"، بلکه به عنوان یک سیاست‌پرداز بسیار مؤثر عمل کرد و اهمیت و پرستیژ او بدان حد بود که سرویس اطلاعاتی از آن برای اقناع مقامات مهمی چون سرآنتونی ایدن ( وزیرخارجه) استفاده می‌کرد. به عبارت دیگر، نظریة فروغی نقش اصلی و تعیین کننده در تعیین سیاست خاورمیانه‌ای انگلستان در ایران داشت!

محمدعلی فروغی ...

[تصویر: 202.png]


محمدعلی فروغی درسال 1254 ش. به‌دنیا آمد و پس از مرگ پدر به " ذکاءالملک" ملقب شد. به گفته مهدی بامداد، جدّ اعلای این خانواده از یهودیان بغداد بود، که برای تجارت به ایران آمد در اصفهان سکنی گرفت و مسلمان شد.

پدر فروغی، محمدحسین ذکاءالملک متخلص به فروغی، از معاریف فرهنگی زمان خود به‌شمار می‌رفت. او تحت تاثیر میرزا ملکم خان از پیشکسوتان ترویج فرهنگ غربی و فراماسونی در ایران شد. میرزا محمدعلی در چنین مکتبی تربیت شد و به‌نوبة خود به یکی از برجسته‌ترین متفکرین غرب‌گرا و بزرگ ـ فراماسون ایران بدل گردید.
محمدعلی فروغی برای نخستین بار, به همراه وثوق‌الدوله (میرزاحسن‌خان) و دبیرالملک (میرزامحمد حسین‌خان بدر)، قانون اساسی و سایر اسناد بنیادی فراماسونری را به فرمان "لژ بیداری ایران" از فرانسه به فارسی ترجمه کرد و واژه فراماسونری و معادل‌های فارسی آن، چون "جمعیت رفیقان" و "فتیان" را در واژگان فارسی جا انداخت. فروغی در سن 32 سالگی از بنیانگذاران لژ "بیداری ایران" در سال 1286 ش. /1907 م. بود و در این لژ به مقام استاد اعظم با عنوان خاص "چراغدار" نائل آمد.mall">
mall">[تصویر: Mohammad_Ali_Foroughi.jpg]

فروغی از مدرسین و مدیرمدرسه علوم سیاسی بود، که توسّط فراماسون‌های سرشناس میرزا نصرالله خان مشیرالدوله و پسرش میرزا حسن‌خان بنیاد نهاده شد. این مدرسه، که بعدها دانشکده حقوق شد، مکتبی بود که فرزندان طبقه حاکمه ایران را به خود جذب کرد و دولتمردان و"رجال" سیاسی ایران آینده را پرورش داد و بذر فرهنگ و روان‌شناسی فراماسونی را در نسل‌های متمادی تحصیل کردگان و دانشگاه دیدگان غرب‌گرای ایران افشاند. خان ملک ساسانی می‌نویسد:

[شروع نقل قول] خوب به خاطر دارم یک روز درس تاریخ داشتیم و گفت‌وگو از مستعمره‌های انگلیس بود، که آیا خود اهالی قادر به اداره کردن ممالک خود هستند یا نه؟ میرزا محمدعلی‌ذکاءالملک گفت: آقایان شما هیچ‌وقت سرداری برای دوختن به خیاط داده‌اید؟ همه گفتند: آری. گفت : خیاط برای سرداری شما آستین گذارده؟ همه گفتند: البته، گفت: وقتی سرداری را از مغازه خیاطی به منزل آوردید آستین‌هایش تکان می‌خورد؟ همه گفتند: نه! گفت: پس چه چیز لازم بود که آستین‌ها را به حرکت درآورد؟ شاگردها گفتند: لازم بود دستی توی آستین باشد تا تکان بخورد. جناب فروغی فرمودند: مقصود من هم همین بود که بدانید ایران شما مثل آستین بی‌حرکتی است که تا دست دولت انگلیس در آن نباشد ممکن نیست تکان بخورد. [پایان نقل قول]

فروغی فردی دانشمند و با استعداد و بسیار پرکار و از نظر ظاهری با وقار بود و به دلیل همین ویژگی‌ها به مغز متفکر فراماسونری ایران بدل گردید و نام و اندیشه او بر فرهنگ رسمی دوران پهلوی ـ از دبستان تا دانشگاه ـ سایه افکند. بیهوده نیست که مجتبی مینوی در رثای سی‌سالگی درگذشت فروغی می‌گوید: "تمام دورة درس خواندن و نشو و نمای ما با تألیفات فروغی‌ها و اسم خاندان فروغی به هم پیچیده بود."


فروغی و سلطنت پهلوی


فروغی در به قدرت رسیدن رضاخان و تأسیس سلسله پهلوی نقش اساسی داشت. مورخ معاصر، مکی می‌نویسد:

[شروع نقل قول] فروغی از بدو پیدایش رضاخان یا از جهت هوش فطری و یا از لحاظ آگاهی از سیاست انگلستان در مورد "تمرکزحکومت قدرت" و ایجاد دیکتاتوری همواره او را تقویت می‌کرد، و در بسیاری بازی‌های سیاسی مبتکر و در حقیقت یکی از تعزیه‌گردان‌های اصلی بوده است. [پایان نقل قول]

فروغی در سه مقطع حسّاس حیات سلسلة پهلوی نقش اصلی داشت: او نخستین رئیس‌الوزرای رضاخان بود، که "شنل آبی" سلطنت را در مراسم تاج‌گذاری بردوش او استوار ساخت. سپس در سال‌های 1312ـ1314، که رضاخان مأموریت یافت تا مهلک‌ترین ضربات را بر فرهنگ ملّی ایران وارد سازد، و برنامه زیرکن کردن حاکمیت فرهنگی مذهب و اسلام‌زدایی را با خشونت و سبعیت به اجرا درآورد، باز فروغی نخست‌وزیر بود. و فروغی آخرین رئیس‌الوزرای رضاخان بود، که در لحظات ترس و دلهرة "دیکتاتور" به فریاد او رسید و به خاطر "خدمات بزرگش" بقای سلطنت را در خاندان او تضمین کرد، و بالاخره به عنوان نخستین نخست‌وزیر پهلوی دوّم، تاج شاهی بر فرق محمدرضا نهاد!

دکتر علی محمد نقوی، جامعه شناس و محقق معاصر، می‌نویسد:
[شروع نقل قول] فروغی مغز متفکر رژیم یکی از غرب‌زدگان فراماسونر بود. فروغی که خود مورد احترام شدید تمام غربزدگان است، در عالم سیاست تا نخست‌وزیری هم پیش رفته و عامل سیاست رژیم در جهت اسلام‌زدایی و ورود فرهنگ غرب بوده است. فروغی بود که با خیانت‌های خود عامل اصلی تداوم رژیم پهلوی، پس از عزل رضاخان گردید. نخست با زمینه‌سازی استعفای احمد شاه را برای سلطنت رضاخان هموار کرد و سپس بعد از حمله متفقین، مجلس سیزدهم را تحکیم کرده، باعث جانشینی محمدرضا گردید. [پایان نقل قول]mall">

mall">[تصویر: 100901735375.jpg]

معروف است، و مورخین عصر پهلوی، بیش‌تر برای تزیین چهرة فروغی، می‌نویسند که، در سال 1314 به خاطر یادداشتی که از او نزد محمدولی‌خان اسدی ( نایب التولیة مغضوب آستان قدس رضوی) یافت شد، از نخست‌وزیری کناره‌گیری کرد و خانه‌نشین شد. با توجه به نقش و مقام مهم و یگانة فروغی، چنین واقعه‌ای در صورت صحّت، نمی‌تواند چیزی بیش از یک توجیه باشد برای کناره‌گیری سنجیده و عامدانة فروغی از صحنة علنی سیاست، شاید او می‌خواست و تمایل داشت که در پس‌پرده باشد و به کارهای "بزرگ‌تر" که به فراغت نیاز داشت، بپردازد و در عین حال، وجهة "روشنفکرانه" و "فاضلانه" خود را برای "آینده" محفوظ دارد اگر فروغی در اوج دیکتاتوری نفرت‌زای رضاخانی، که جان و مال و ناموس نه تنها "عامّه" بلکه حتی بخش وسیعی از "خواص" نیز ملعبة دست مختاری‌ها بود، برمسند رئیس‌الوزرایی قرار داشت، به راستی آیا می‌توانست در روزهای سرنوشت‌ساز شهریور 1320 چنان نقش تاریخی ایفاء کند و به عنوان نخست‌وزیر "مُدبر" در روزهای سیاه اشغال کشور توسط بیگانه چهره نمایی کند؟! آری، فروغی برای کسب چنین "محبوبیتی" و ایفای چنین نقشی به چنان "مغضوبّیتی" نیاز داشت!

*فروغی وشهریور1320


در شهریور 1320، واضح بود که ابقای رضاخان برسر سلطنت، مهم‌تر از همه به خاطر نارضایتی عمیق و محسوس تودة مردم و لرزان شدن پایه‌های تاج و تختش، دیگر غیرممکن است. برای سیاست‌پردازان بریتانیا سه امکان برای وضع آینده حکومت ایران مطرح بود:

1ـ اعادة سلطنت قاجاریه و به تخت نشاندن محمدحسن میرزا و پسرش حمید.آنتونی ایدن ( وزیرخارجه بریتانیا) در 10 سپتامبر 1941/19 شهریور 1320 برای ارزیابی مسئله به ملاقات آن‌ها می‌رود و در تلگراف "بسیار محرمانه" به بولار می‌نویسد:

پرنس حسن قاجار وارث سلسله قاجار در لندن است و من او و پسرش را به‌طور خصوصی ملاقات کردم... پرنس حسن آماده است تا اگر چنان‌چه جنبشی در ایران برای بازگرداندن سلسله قاجاریه به سلطنت به‌وجود آید به ایران برود. او پسرش را نیز همراه خود به ایران خواهد برد. پرنس حسن گفت که فروغی قبلاً معلّم او بوده است و لذا او ]فروغی[ شاید نسبت به بازگشت سلطنت قاجار سمپاتی داشته باشد.

ولی، برخلاف تصّور محمد حسن میرزا، فروغی نظر مساعدی نسبت به اعاده سلطنت قاجار نداشت. به علاوه، در دیداری که در 13 سپتامبر (22شهریور) سرهوراس سیمور (معاون وزارت خارجه انگلستان در امور خاورمیانه) و هارولد نیکلسون ( رئیس بی.بی.سی) با شاهزادگان قاجار داشتند نتیجة ارزیابی منفی بود. سیمور به خصوص از این‌که حمید پسر محمد حسن میرزا، که افسر نیروی دریایی انگلستان بود، یک کلمه فارسی نمی‌دانست، ناراحت شده بود. بنابراین این امکان به‌طور قطعی منتفی شد.

2ـ استقرار یک رژیم جمهوری در ایران، با ریاست شخصیت‌هایی چون فروغی (کاندید انگلیسی‌ها) یا ساعد (کاندید روس‌ها)، این امکان با موانع زیر مواجه بود:

الف: ریاست‌جمهوری فروغی مورد مخالفت روس‌ها بود و بنابراین توافق دو قدرت تعیین‌کنندة انگلیس و شوروی بر سر یک چهره دشوار بود و به زمان کافی نیاز داشت. با توجه به ضرورت تصمیم‌گیری سریع، این امر ناممکن بود.

ب: فروغی شخصاً با استقرار نهاد جمهوری در ایران موافق نبود و لذا پیشنهاد ریاست جمهوری خود را نپذیرفت.

ج: اصولاً مقامات بریتانیایی به‌طور سنتّی نسبت به استقرار جمهوری در ایران نظر مساعد نداشتند و سلطنت را مناسب‌ترین شکل حکومتی منطبق با فرهنگ و روان‌شناسی مردم ایران تشخیص می‌دادند! مسلماً این نظریه از اندیشه‌های مونارشیستی و باستان‌‌گرایانة اردشیرریپورتر و فروغی متأثر بود.

در نتیجه، تنها راه معقول و ممکن برای مقامات انگلیسی، امکان سوم یا تداوم سلطنت از طریق سلسلة پهلوی و به‌وسیله شخص ولیعهد بود. دربارة کاندیدهای دیگر درون خاندان پهلوی (علیرضا وعبدالرضا) ارتشبد فردوست توضیح داده است.

برخی محققّین، براساس اسناد جنگ جهانی دوم وزارت امورخارجه بریتانیا(که از سال 1972 استفاده از آن آزاد شد) دخالت انگلستان را در تعیین محمدرضاپهلوی به‌عنوان شاه ایران رد می‌کنند و آن را نتیجة عمل مستقل و سریع فروغی می‌دانند. و یا تصمیم انگلستان را در این زمینه به اعمال فشار فروغی مربوط می‌کنند.

این ادّعا در واقع تأثیرپذیری از تلاش خود مقامات انگلیسی است، که کوشیده و می‌کوشند تا مداخلة خود را در امور داخلی یک کشور مستقل (ایران) پرده‌پوشی کنند؛ تا از نظر موازین و عرف بین‌المللی در موضع تخطئه و اتهام قرار نگیرند. خاطرات ارتشبد فردوست و شرح مباحثات او با آلن چارلز ترات، که برای نخستین‌بار افشاء می‌گردد، دلیل مُتقنی است بر مداخلة صریح و مستقیم و حتی خشن انگلستان در تعیین سرنوشت و حق حاکمیت مردم ایران.

در این رابطه توجه به توضیح زیر ضرور است: همان‌گونه که در سفارتخانه‌های بریتانیا و ایالات متحده آمریکا و اتحاد شوروی معمول است، و اسناد فراوانی در این زمینه افشاء گردیده، مقامات اطلاعاتی سفارت‌خانه‌ها مستقل از سفیر وزارت‌خارجه عمل می‌کنند و مستقیماً تابع مقام مافوق در کشور خود هستند و نه سفیر. بنابراین، تباین اسناد رسمی وزارت‌خارجه با اسناد و مکاتبات اطلاعاتی، که گاه می‌تواند ناشی از تفاوت موضع‌گیری‌های این دو نهاد باشد، امری طبیعی و معمول است. برای رسیدن به یک تحلیل واقعی از حوادث شهریور 1320 در ایران، اسناد وزارت‌خارجه انگلستان به تنهایی کافی نیست و باید اسناد و مکاتبات آلن ترات با ستاد MIـ6 در لندن و اسناد و مکاتبات ارگان مافوق آن یعنی JIC را نیز مورد بررسی قرار داد.

بنابراین، عمل سریع فروغی در ابقای سلطنت پهلوی، قبل از آن‌که وزارت‌خارجه انگلستان رسماً نظر دهد. بدان معنا نیست که او مستقل از انگلیسی‌ها عمل کرده و مقامات لندن در این ماجرا دخالتی نداشته‌اند. مسلّماً، فروغی از طریق ترات مسئله را با لندن فیصله داده بود و پس از هماهنگی کامل و اخذ تصمیم نهایی (مذاکرات محمدحسن میرزا با سرهوراس سیمور معاون وزارت‌خارجه و هارولدنیکلسون رئیس بنگاه بی. بی. سی، که قاعدتاً باید نماینده اینتلیجنس سرویس باشد، در روز 22 شهریور و تحلیل و ارزیابی نهایی آن) به این عمل"جسورانه" مبادرت ورزید. به عبارت دیگر، آن نهادهایی که مسئولیت عملی این عملیات را به عهده داشتند به نتیجه قطعی رسیده بودند و تنها اعلام "رسمی" آن از سوی وزارت امورخارجه به سرریدربولارد، چند روز پس از سوگند خوردن محمد رضاپهلوی در مجلس صورت گرفت، که این نیز بی"حکمت" نبود!

در این میانه، آن‌چه جالب است نقش فروغی در این ماجرا است. فروغی نه به عنوان یک "مهره" و "عامل"، بلکه به عنوان یک سیاست‌پرداز بسیار مؤثر عمل کرد و اهمیت و پرستیژ او بدان حد بود که سرویس اطلاعاتی از آن برای اقناع مقامات مهمی چون سرآنتونی ایدن ( وزیرخارجه) استفاده می‌کرد. به عبارت دیگر، نظریة فروغی نقش اصلی و تعیین کننده در تعیین سیاست خاورمیانه‌ای انگلستان در ایران داشت!

فروغی وفرهنگ معاصر ایران


فروغی حلقة واسط نسل کهن فراماسون‌های عهد قاجار (ملکم و مشیرالدوله‌ها) با فراماسون‌های نسل بعد بود. او در رأس حلقه‌ای از متفکران و برجستگان فراماسونری ایران (حسن پرنیا، تقی‌زاده، محمد جم، علی منصور، ابراهیم حکیم الملک و...) روح فراماسونری را، از طریق اهرم حکومت وسیاست، در کالبد فرهنگ جدید ایران، که در دوران پهلوی شکل گرفت، دمید. فروغی‌ در سال‌هایی که به‌ظاهر خانه‌نشین بود، به جذب استعدادهای برجسته علمی و فرهنگی پرداخت و با کمک‌های بی‌دریغ مادی و سیاسی آن‌ها را مورد حمایت قرار داد و بدین‌سان بر مشاهیر فرهنگی زمان خود نفوذ معنوی چشمگیر یافت.

فروغی اندیشه‌پرداز سلطنت پهلوی بود. نطق فروغی در مراسم تاج‌گذاری رضاخان، تمامی عناصر ایدئولوژی "شووینیسم شاهنشاهی" و "باستان‌گرایی" را، که بعدها توسط پیروان و شاگردان فروغی پرداخت شد، در برداشت. او در نطق خود رضاخان میرپنج را "پادشاهی پاک‌زاد و ایران‌نژاد" و "وارث تاج و تخت کیان" و ناجی ایران و احیاءگر شاهنشاهی باستان و غیره و غیره خواند. اشتباه است اگر نطق فروغی را یک خطابه تملّق‌آمیز تصور کنیم! فروغی به تملق‌گویی از رضاخان نیاز نداشت. او می‌خواست به دیگران بیاموزد که از این پس باید چگونه به خود بنگرد! رضاخان قزاق، دیگر "خان" و "میرپنج" و حتی "سردار سپه" نیست؛ او اینک "شاه شاهان" و "وارث تاج وتخت کیان" و جانشین کوروش و داریوش و نوشیروان است! انتخاب نام "پهلوی" نیز ابتکار فروغی بود و پهلوی‌هایی مجبور به تغییر نام خود شدند، تا رضاخان حتی در عرصة نام نیز "یگانه" و "بی‌همتا" بماند!

آری فروغی ایدئولوژی را پی‌گذارد که طی دوران سلطنت پهلوی اوّل و دوّم‌، با صرف هزینه‌های گزاف و با به‌کارگیری انبوهی از محقّقان و مصنّفان و دانشگاهیان درجه اوّل، پرداخت شد. این ایدئولوژی تجلّیات فرهنگی و سیاسی فراوان داشت. از جمله، سال شمار هجری حذف شد و به‌جای آن "تاریخ شاهنشاهی" ابداع گردید! "جشن‌های 2500ساله" با زرق و برق خیره کننده خود اوج نمود ماّدی و سیاسی این ایدئولوژی بود. این ایدئولوژی، سرانجام منجر به ادّعای گزاف شد که: "کز پهلوی شدایران صد ره بهتر زعهد باستان"!

برای تدوین و پرداخت این ایدئولوژی بود، که فراماسون با سواد و پرکاری چون حسن پیرنیا ( پسرمیرزا نصرالله خان مشیرالدوله، متوفی 1341ش.) به تألیف کتاب سه جلدی ایران باستان دست زد. این باستان گرایی، نه از سر علاقه علمی و تحقیقی و نه به‌خاطر دل‌سوختگی نسبت به احیای میراث فرهنگی ایران، بلکه با اهداف سیاسی مشخص بود. در مقابل، دوران اسلامی تاریخ ایران، که در واقع اوج تمدن ملّی ما است، آماج حملات محقّقین فراماسون قرار گرفت و با تلاش زیرکانه، وبا پوشش به‌ظاهر موجّه "عرب‌زدایی" تهی ساختن فرهنگ ملّی ایران از درون‌مایة اسلامی آن به اوج خود رسید.

علاقه عجیب فروغی به شاهنامة فردوسی در این راستا بود. فروغی بخش مهمی از وقت خود را صرف شاهنامه کرد و به تنظیم خلاصه دوجلدی و منتخب یک جلدی آن پرداخت. تلاش فروغی، بعدها توسّط شاگردان و پیروان " مکتب" او پی‌گرفته شد و حتی به افراط کشیده شد. در نتیجه، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی به "کتاب مقدّس" ایدئولوژی شاهنشاهی بدل گردید. چیزی که روح حکیم فرزانة طوس، که شاهنامه خود را "ستم نامه عزل شاهان" و " دردنامه بی‌گناهان" می‌خواند، از‌ آن بیزار بود. استفاده جهت‌دار از اشعارفردوسی خارج کردن ابیات از متن و کاربد متملّقانة آن، و حتی تعریف فردوسی و جعل ابیات، به چنان ابتذالی کشید، که مرحوم ملک الشعرای بهار را به فریاد آورد. اوگفت:

اشعار بی‌پدر و مادر را پهلوی هم قرارداده‌اند و اسم آن را شاهنامه گذاشته‌اند. بنده وقتی می‌گویم این شعر مال فردوسی نیست، می‌گویند تو وطن‌پرست نیستی... آقا این وضع زندگی نیست... افرادی می‌خواهند احساسات وطن‌پرستی مردم را بدین‌وسیله تحریک کنند و بالا بیاورند، هرچه دلشان خواست در آن می‌گنجانند و هر چه در‌ آن گنجانیده شده قبول می‌کنند و می‌گویند این شاهنامة ملّت ایران است.

به راستی نیز باید با این قضاوت شاهرخ مسکوب موافق بود که: "در تاریخ سفله‌پرور ما بیدادی که بر فردوسی رفته است مانند ندارد."

همه این اقدامات یک هدف داشت: ترویج اندیشه روان‌شناسی مبنی بر ضرورت یک حکومت مقتدر و متمرکز، که در‌ آن شاه نه انسانی مانند سایر انسان‌ها، بلکه "ابرمرد" و حتی "نیمه خدا" است. زیرا، تنها چنین شاهی است که می‌تواند به عنوان یک دیکتاتور مطلق‌العنان بر تودة "عوام" فرمان راند وسلطة سیاسی ـ فرهنگی نو استعمار را تأمین کند. فروغی شخصاً بر چنین باوری بود و شکل حکومتی پادشاهی را تنها فُرم مناسب با فرهنگ و روان ایرانی جماعت می‌دانست!

در زمان حکومت رضاخان، شایع شد که ابوالحسن فروغی (برادر محمدعلی فروغی) مأموریت یافته تا یک فلسفه جدید "عرفانی" به سبک هگل، تدوین کند همان‌گونه که هگل سلطنت پروس را عالی‌ترین تجلّی "ایدةمطلق" می‌دانست، او نیز چنین کند و شاید مثلاً با تحریف میراث والای عرفان اسلامی (به‌ویژه حکمت اشراق) "شاهنشاهی ایران" را تحقّق "نورالانوار" بنمایاند! این "فلسفة سلطنتی" تدوین نشد، و شاید تنها علّت آن این بود که در میان محقّقان "مکتب فروغی" کسی هم‌سنگ هگل یافت نشد! ولی تلاش‌هایی در این راستا صورت گرفت. از جمله، اندیشه‌های حکیم مسلمان شیخ شهیدسهروردی، نه به عنوان شاخه پرباری از حکمت و عرفان اسلام، که به‌مثابه "میراث‌دانایان ایران باستان" و "اندیشه‌های حکماء پهلوی"! قلمداد شد و محقّق توانا و برجسته‌ای ترجمة خود را از حکمةالاشراق سهروردی به محمدرضا پهلوی تقدیم داشت، زیرا به زعم او "میراث شاهان بلند پایه به شاهان باز آید"!!

به هر روی، "عرفانی" که توسط "مکتب فروغی" اشاعه شد، نه عرفان اسلامی با مضامین غنی و تعالی بخش فردی و اجتماعی آن، بلکه نوعی صوفی منشی و"خرابات"نشینی بود، که با تعالیم فراماسونی و حتی بابی و بهائی هم‌خوانی داشت و تنها به درد "خانقاه"های فراماسون‌ها و دولتمردان و نظامیان بازنشسته می‌خورد، که در پیروی از‌آن به راستی نیز "خرابه" نشین بودند.

خلاصه این‌که در "مکتب فروغی" در برخورد به متون عرفانی این گنجینه والای فرهنگ اسلامی از مضمون تهی شد و تنها به قالب‌های زیبایی متعلق به گذشته‌های دور ردوبدل گردید، که گویا تنها در خور تنفیذ و تحشیه ادبی است و لاغیر. چنان "فلسفه" و "عرفان" مُغلق وکهنه و " فاضلانه‌"ای که طبعاً باید در برابر"حکمت اروپا" رنگ می‌باخت. نتیجة این تلاش‌ها اشاعة نوعی "جهان وطنی" فرهنگی به سود سیطرة فرهنگ مغرب زمین بود.

فروغی به عنوان یک محقّق و اندیشه‌پرداز دارای تصنیفات متعددی است. او به عنوان یک دولت‌مرد، نماینده دوره‌های اوّل و دوّم و سوّم مجلس شورای ملی بود و در مجلس دوّم چندیبه مقام ریاست نیز رسید. پنج بار وزیرخارجه، چهار بار وزیردارایی، سه بار وزیر دادگستری، چهاربار وزیرجنگ، یک بار وزیر اقتصاد و چهار بار نخست‌وزیر شد. فروغی در 5 آذر 1321 هنگامی که وزیر دربار محمدرضا پهلوی بود، در اثر عارضه قلبی درگذشت.

منبع




نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۲۴ اسفند ۱۳۹۱
پاسخ به: بيداري انديشه
نام کاربری: Nobody
پیام: ۴,۹۳۱
عضویت از: ۱۶ آبان ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
دوستانی که در این زمینه اطلاعات دارن بیان و بنویسن... من تنهایی نمی تونم راه به جایی ببرم و شما هم اگر بیایید و توی بحث ها شرکت کنید اشتیاق بنده هم زیادتر میشه... پس از همه ی دوستانی که در این زمینه اطلاعاتی دارن تقاضا دارم بیان و بنویسن... ممنون
باتشکر




نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۳۱ فروردین ۱۳۹۲
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۶,۵۲۴ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۱۳,۹۵۵ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۸ پاسخ
۸,۳۵۰,۱۶۲ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۴,۱۲۷ بازدید
۲۳ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۰,۸۵۳ بازدید
۲۳ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۵,۹۹۷ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۳,۱۸۸ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۶۱۶ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۲۸ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۹۳۸ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۲۸ کاربر آنلاین است. (۶۲ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۲۸

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!