در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
|
یه کتاب تاریخی هست. از اول درباره ی اخرین تزار روس، روی کار امدنش، نحوه ی اشنایی اش با ملکه و خانواده اش صحبت میکنه و همین طور جلو میره تا به جنگ ها و آشوب ها میرسه و اخرش که دیگه انحطاط دوره ی تاریخی روسیه رو نقل میکنه. اتفاقاتی که می افته، به نظرم نگاهی مردمی به موضوع داره و همین درک مطالب رو اسون میکنه. خوندن کتاب باید با تمرکز و توجه شدید و زیاد باشه. من دو سال پیش خوندم. اگر موارد ریزتر رو میخواید باید از امیر اقا بپرسید. |
||
۷ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: Karabeseydi
پیام:
۳,۵۲۲
عضویت از: ۱۷ آذر ۱۳۹۰
طرفدار:
- داوید ویا -آندرس اینیستا - یوردی آلبا - سسک - سپاهان - اسپانیا - محرم نوید کیا - منصور ابراهیم زاده گروه:
- کاربران عضو |
نام کتاب: دختر کشیش نـگارنـده: جورج اورول مترجم: بهناز پیاده مصحف در: 424 صفحه برگی از کتاب: دورتی تنها دختر کشیشی در یکی از شهرهای کوچک انگلستان است که زندگی مذهبی خشک و کسالت باری را می گذراند . او وظایف زیادی در کلیسا و خانه به عهده دارد ، پدر سخت گیری داشته و تمایلی به ازدواج نیز ندارد . روزی به طور ناگهانی حافظه اش را از دست می دهد و خود را در لندن می یابد و وقتی بعد از یک ماه حافظه اش باز می گردد به قدری شایعات مختلف در مورد او ساخته شده که پدرش او را در خانه نمی پذیرد و دورتی وارد زندگی جدیدی می شود . عکس جلد: لینک _______________________ دوستش داشتم. از این 400 صفحه بیشترش داره زندگی دختره رو توصیف میکنه... بقیه ماجرا ها خیلی سریع گفته میشه.دوسش داشتم. |
||
و با هر سنگریزه رازی به نارضایی گفتن زمزمه ی رود چه شیرین است! احمد شاملو
|
|||
۹ مهر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: mahsan77
پیام:
۵۹۲
عضویت از: ۱۴ مهر ۱۳۸۸
طرفدار:
- ژاوی-مسی-پویول - رونالدینیو - اسپانیا - پپ گواردیولا-سر الکس فرگوسن گروه:
- کاربران عضو |
سلام! یه سوال فنی! میشه لطفا به من رمان های انگلیسی معاصر معرفی کنین؟! دیگه حوصله ی ادبیات قدیم رو ندارم! tnx! |
||
|
|||
۷ آبان ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو |
پرفکت.
|
||
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
۱۸ آبان ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: L.A-Messi
پیام:
۴,۶۳۲
عضویت از: ۲۱ شهریور ۱۳۹۰
از: دامغان
طرفدار:
- مسی - کرایف،دی استفانو - گواردیولا،گاس هیدینگ - کلا قیدشو زدم گروه:
- کاربران عضو |
نوشته: شهید دکتر مصطفی چمران به کوشش: مهدی چمران چاپ سوم: 1381 شمارگان: 2000 نسخه قیمت: 8000 ریال توضیح مختصر: در قسمت های مختلف کتاب، یادداشت های آمریکا، یعنی یادداشت هایی که دکتر در زمان تحصیل در آمریکا داشته است، دیده می شود. اولین نوشته این قسمت در اوایل تابستان 1959 نگاشته شده است که در آن تصمیم شهید بر پرهیز از گناه و تسلیم در برابر خدا مشاهده می شود. در قسمت های بعدی یادداشتهای لبنان درج شده است که بخش اعظم این کتاب را در بر دارد و در انتهای آنها یادداشتهای ایران گرد آمده است. در این قسمت تاریخ ها به صورت هجری شمسی است و تاریخ قسمت های گذشته همگی مطابق با تاریخ میلادی بوده است. برگی از کتاب(نوشته های عاشقانه شهید در شب قدر) : چه فرخنده شبی بود شب قدر من. شب معراج من به آسمان ها. از طغیان عشق شنیده بودم و قدرت معجزه آسای عشق را می دانستم، اما چیزی که در آن شب مهم بود، این بود که وجود من، روح شده بود و روح من آتشفشان کرده بود. می خواست، همچون نور از زمین خاکی جدا شود و به کهکشان پرواز کند... آن گاه آتش عشق به کمک آمده بود و جسم خاکیم را سوزانده بود و از من فقط دود مانده بود و این دود همراه با روح من به آسمان ها اوج می گرفت... شب قدر من، شبی که سلول های وجودم، در آتش عشق، تغییر ماهیت داده بود و من چیزی جز عشق گویا نبودم. دل من، کعبه عالم شده بود، می سوخت، نور می داد و وحی الهی بر آن نازل می شد و مقدس ترین پرستش گاه خدا شده بود. امواج خروشان عشق از آن سرچشمه می گرفت و به همه اطراف منتشر می شد. از برخورد احساسات رقیق و لطیف با کوه های غم و صحراهای تنهایی و آتش عشق، طوفان های سهمگین به وجود می آمد که همه وجود مرا تا صحرای عدم به دیار نیستی می کشانید و مرا از زندان هستی آزاد می کرد. ای کاش می توانستم همه خاطرات الهام بخش این شب قدر را به یاد آورم. افسوس که شیرازه فکر و طغیان احساس و آتشفشان روح من، آن قدر سریع و سوزان پیش می رفت که هیچ چیز قادر به ضبط آن نبود.... نوری بود که در آن شب مقدس، بر قلبم تابید، بر زبانم جاری شد و به صوررت اشک، بر رخسارم چکید. من همه زندگی خود را به یک شب قدر نمی فروشم و به خاطر شب های قدر زنده ام. و تعالای شب قدر عبادت من و کمال من و هدف حیات من است. |
||
۲۳ آبان ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
مهمان_مهمان
|
نقل قول Bullet Proof نوشته:سلام! یه سوال فنی! میشه لطفا به من رمان های انگلیسی معاصر معرفی کنین؟! دیگه حوصله ی ادبیات قدیم رو ندارم! tnx! سلام، تو چه سبکی؟ God of Light یکی از کارای Catherine Ryan Hyde ه؛ اگه فیلم Pay if Forward رو دیده باشید، می دونید که نویسنده ش قویه! البته کتاب مال 6-7 سال پیشه، خیلی هم امروزی نیست، ولی خب معاصر به شمار میاد. من خودم این رمانو خیلی دوست داشتم. God of Light البته من بنا رو گذاشتم به این که رمان به زبان اصلی می خواید بخونید؛ چون بعید می دونم ترجمه داشته باشه. من خودم دقیقا با همین شکل و قیافه دارم رمانو. از شهر کتاب می تونید پیداش کنید. ورژن اکترونیکی ش هم باید روی نت باشه. دلم برای ادبیات تنگ شده؛ سیاست بدجوری خر ما رو گرفته... از دنیای خودمون باز موندیم. دارم Murakami می خونم بلکه یه کمی به این روحیه م هم پاسخ داده بشه. |
||
۲۹ آبان ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: mahsan77
پیام:
۵۹۲
عضویت از: ۱۴ مهر ۱۳۸۸
طرفدار:
- ژاوی-مسی-پویول - رونالدینیو - اسپانیا - پپ گواردیولا-سر الکس فرگوسن گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Saruman, The Black نوشته:سلام، تو چه سبکی؟ God of Light یکی از کارای Catherine Ryan Hyde ه؛ اگه فیلم Pay if Forward رو دیده باشید، می دونید که نویسنده ش قویه! البته کتاب مال 6-7 سال پیشه، خیلی هم امروزی نیست، ولی خب معاصر به شمار میاد. من خودم این رمانو خیلی دوست داشتم. [url=http://compare.ebay.com/like/400231905029?var=lv البته من بنا رو گذاشتم به این که رمان به زبان اصلی می خواید بخونید؛ چون بعید می دونم ترجمه داشته باشه. من خودم دقیقا با همین شکل و قیافه دارم رمانو. از شهر کتاب می تونید پیداش کنید. ورژن اکترونیکی ش هم باید روی نت باشه. دلم برای ادبیات تنگ شده؛ سیاست بدجوری خر ما رو گرفته... از دنیای خودمون باز موندیم. دارم Murakami می خونم بلکه یه کمی به این روحیه م هم پاسخ داده بشه. سبکش مهم نیست!فقط چارلز دیکنز و جین استن و امیلی برونته و اینا نباشه!!! Pay it forward رو نیدم اما الان سرچ کردم دیدم چیز جالبیه! داستان electeric God هم خوب بود!خلاصه ی بقیه ی رمان های Catherine Ryan Hyde رو هم خوندم جالب بودن اما الان واقعا لم میخواد کتاب Murakami رو بخونم ببینم چیه که شما این قدر ازش تعریف می کنین! خیلی ممنون! |
||
|
|||
۳۰ آبان ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: FC.catalan93
پیام:
۵۱۰
عضویت از: ۱ فروردین ۱۳۹۰
از: Mashhad
طرفدار:
- همه شون... - كرايف - اسپانیا - پپ،تيتو گروه:
- کاربران عضو |
كسي كتاب "در آغوش نور" از بتي جين ايندي رو خونده؟؟ميگن نظريات نويسنده تو بعضي جاها با نظريات مسلمانان همخوني نداره.درسته؟؟
|
||
اگر بر روي پاهاي خود بميريم بهتر از آن است كه روي زانو هاي خود زندگي كنيم. | |||
۲ آذر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: Karabeseydi
پیام:
۳,۵۲۲
عضویت از: ۱۷ آذر ۱۳۹۰
طرفدار:
- داوید ویا -آندرس اینیستا - یوردی آلبا - سسک - سپاهان - اسپانیا - محرم نوید کیا - منصور ابراهیم زاده گروه:
- کاربران عضو |
دوستان کتاب های جروم دیوید سلینجر رو خوندین؟!
|
||
و با هر سنگریزه رازی به نارضایی گفتن زمزمه ی رود چه شیرین است! احمد شاملو
|
|||
۱۵ آذر ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: کتابخانه | ||
نام کاربری: Karabeseydi
پیام:
۳,۵۲۲
عضویت از: ۱۷ آذر ۱۳۹۰
طرفدار:
- داوید ویا -آندرس اینیستا - یوردی آلبا - سسک - سپاهان - اسپانیا - محرم نوید کیا - منصور ابراهیم زاده گروه:
- کاربران عضو |
نام کتاب: جنگل واژگون نـگارنـده: جی دی سلینجر مترجم: بابک تبرایی و سحر ساعی مصحف در: 96 صفحه برگی از کتاب: داستان با خاطرهای از دفتر خاطرات دختربچهٔ ۱۱ سالهای به نام کورین آغاز میشود. کورین به خاطر اینکه ریموند فورد، تنها کسی که او برای تولدش میخواهد، در جشن حضور ندارد ناراحت است. در شب جشن او منتظر ریموند فورد میماند و وقتی که او نمیآید، به همراه راننده شان به محل زندگی ریموند میرود. هنگامیکه به نشانی محل زندگی ریموند میرسند با یک رستوران تعطیل مواجه میشوند اما متوجه میشوند که ریموند به همراه مادرش در طبقهٔ بالای آنجا زندگی میکند. در این هنگام، ریموند و مادرش از آنجا خارج میشوند و کورین موفق میشود چند کلمهای با او حرف بزند. ریموند چمدانی به همراه دارد و وقتی کورین از او میپرسد" کجا میری؟" جواب میدهد" نمیدونم... خداحافظ." در سن ۱۷ سالگی کورین دختر زیبا اما ساده ایست که دانشجوی کالج است. پس از فارغ التحصیلی به اروپا میرود و با مردان زیادی آشنا میشود. با پسری دیتروتی ازدواج میکند که کمی بعد بر اثر سانحهٔ رانندگی میمیرد. کورین به نیویورک میرود و از طریق یکی از دوستانش به نام رابرت وانر( که متوجه میشویم نریتر داستان است) در دفتر یک مجله مشغول به کار میشود. وانر به او پیشنهاد دوستی میدهد که البته کورین آنرا رد میکند. پس از چندین ماه کار در دفتر مجله، وانر کورین را با اشعار شاعری آشنا میکند که به گفتهٔ او، اشعارش در آن واحد بلیک و کولریج و ریلکه، و حتی بیشتر است. کورین پس از چندین بار خواندن اشعار، از سمبولیسم درآن شعرها خوشش میآید: نه سرزمین پست، که بزرگ جنگلی واژگون، شاخههایش همه در زیر زمین کورین با وانر تماس میگیرد و اطلاعات بیشتری در مورد شاعر به دست میآورد. اسمش ری فورد است همان ریموند فورد... عکس جلد: لینک _______________________ |
||
و با هر سنگریزه رازی به نارضایی گفتن زمزمه ی رود چه شیرین است! احمد شاملو
|
|||
۳۰ آذر ۱۳۹۱
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |