در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
ولاء و ولایت مراتب مختلفی دارد که هر مرتبه در حقیقت جلوه ای از همان ریشه و معنای واحد است . این مراتب مختلف همان چیزی است که از آن به انواع ولاء یاد می کنیم . یاد آوری می کنم که موضوع مباحث ما بر محور ولاء مثبت خواهد بود . علامه شهید مرتضی مطهری (ره) در کتاب " ولاء و ولایتها " مراتب ولاء مثبت را به دو گرو ه کلّی شامل ولاء عام و ولاء خاص تقسیم می کند و سپس ولاء خاص را نیز به ولاء محبّت، ولاء امامت، ولاء زعامت، ولاء تصرّف یا ولایت تکوینی تقسیم می کند . شهید مظلوم و متفکر کم نظیر مرحوم شهید آیت الله دکتر بهشتی (ره) در کتاب " ولایت ، رهبری ، روحانیت " انواع ولایت را بر اساس یک جریان تشکیکی و با تأکید بر نگاهی جامعه شناختی ، تشریح می کنند . خلاصه نظام ولائی که شهید مظلوم آیت الله بهشتی (ره) به آن می پردازند چنین است : قبل از پرداختن به مراتب ولاء تذکر یک نکته ضروری است و آن این که در هر مرتبه ای از مراتب ولایت میان طرفین رابطه ولاء ، تعهد و تضامن و مسئولیتی دو طرفه به وجود می آید که دوام و قوام رابطه ولاء و ولایت وابسته به حفظ آن پیوند و تعهد است . به بیان دیگر رابطه ولاء برای هر دو سوی رابطه حقی ایجاد کرده و تکلیفی می آفریند . بر این اساس هرگز مسئولیت یا حقوق حاصل از پیوند ولاء ، یک طرفه نبوده ، نیست و نخواهد بود . اولین ، ساده ترین و نخستین تجلی ولاء در یک رابطه دوستانه یافت می شود . یک رابطه دوستانه بی غل و غشّ که هر دو از صمیم دل یکدیگر را دوست دارند ؛ چرا که در چنین رابطه ای دو نفر چنان به هم پیوسته اند که هیچ عاملی خارج از آن دو نفر میان آنها فاصله نشده است . در این مرتبه " ولاء " به معنی دوستی است . دومین مرتبه از مراتب ولاء با پیوند خویشاوندی همراه می شود و پیوند خونی و قرابت حاصل از آن پیوند نیز به آن دوستی و صداقت افزوده می شود . در این مرتبه " ولاء " به معنی خویشاوندی است . سومین مرتبه از ولاء آنجاست که به مرتبه دوم یعنی خویشاوندی در نظامی حقوقی انسجام و استحکام بیشتری ببخشند و آن را منشاء یک سری حقوق در میان طرفین رابطه " ولاء " قرار دهند . در این مرتبه معنی " ولاء " سرپرستی است . گام بعدی و مرتبه بالاتر از مراتب ولاء ، ولاء اجتماعی است . ولایت اجتماعی یعنی داشتن یک سرنوشت مشترک در زندگی سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و ... در یک واحد اجتماعی . این واحد اجتماعی بنا به شرایط و زمانهای مختلف می تواند یک قبیله باشد یا یک ملت یا تمام جامعه انسانی . ولایت اجتماعی ریشه در تاریخ تمدن بشر دارد . از وقتی که بشر کوچکترین واحدهای اجتماعی را تشکیل داد و اعضاء این واحد اجتماعی برای رسیدن به سرنوشت اجتماعی مشترک نسبت به یکدیگر متعهد شدند این مرتبه از ولاء شکل گرفت . در ادوار مختلف این تضامن اجتماعی معیارهای مختلفی داشته است . این معیارها گاهی رابطه قبیله ای ، گاهی اشتراک محیط جغرافیایی و گاهی امور دیگری بوده است. به عنوان مثال یکی از معیارهای شکیل چنین ولائی در میان اعراب و سایر جوامع قبیله ای تحلیف یا هم پیمانی بود. به این معنی که اگر فرد یا گروهی با قبیله ای دیگر وارد پیمان مشترکی می شد و سرنوشت اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی خود را با آنان گره می زد و قبیله مزبور نیز این پیمان را می پذیرفتند آنگاه قبیله میزبان همانطور که نسبت به سرنوشت اعضاء خودش حساس بود ، نسبت به سرنوشت هم پیمانانش نیز به همان اندازه احساس مسئولیت می کرد . برای نشان دادن چنین پیوندی نیز از واژه " مولا " به معنی کسی که از ولاء آن قبیله برخوردار می شد استفاه می کردند . چنین پیمانی در عصر ما نیز رایج است . مثلا فرد ایرانی الاصلی که به کشوری دیگر پناهنده می شود و یا به نوعی خود را شهروند کشور دیگری قرار می دهد و کشور میزبان هم این پناهندگی را می پذیرد عملا تحت ولایت ، حمایت و سرپرستی کشور دوم در می آید و کشور دوم موظف است همانند یکی از شهروندان اصیل خودش به استیفای حقوق تابعینش بپردازد و مدافع حقوق ، امنیت و حدود او باشد . اسلام با پیدایش خود ، معیار این هم پیمانی اجتماعی و ولایت جمعی را از معیارهای عادی و مادی به معیاری ایمانی بدل کرد و در حقیقت ولاء اجتماعی را گامی دیگر به پیش برد . بر اساس تعالیم اسلام هر فردی که اسلام را پذیرفت به طور خودکار تابعیت جامعه اسلامی را به دست می آورد و جامعه اسلامی بی آنکه به منطقه جغرافیایی یا زبان مشترک یا هر عامل دیگری اصالت بدهد ، و تنها به اعتبار مسلمان بودن او ، موظف به حمایت از حقوق و حدود او خواهد بود . این همان اصل اصیل ولایت اجتماعی است که قرآن کریم در آیه 71 سوره مبارکه توبه به آن تأکید کرده است ( وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض ) . پس از رحلت پیامبر اکرم معیار دیگری نیز در دل این معیار کلّی ، در جامعه پدید آمد . آن معیار وجود حزب یا گروه مشترک اجتماعی بود زیرا پس از رحلت پیامبر چند دسته یا حزب در جامعه اسلامی تشکیل شد . هر یک از این دسته ها در مسئله حکومت و زمامداری امت اسلام به فرد یا گروهی گرایش پیدا کردند . خزرجی ها که بیشترین ساکنان مدینه بودند به حکومت سعد بن عباده گرایش یافته و در حزب او در آمدند . برخی از مهاجرین نیز به حاکمیت ابوبکر گرایش پیدا کرده و در حزب او در آمدند و گروهی نیز معتقد به حق حاکمیت علی (ع) بودند و در حزب علی (ع) در آمدند . در این مرحله ولاء و ولایت عبارت می شد از پیوند و تعهدی دو سویه و متقابل میان اعضاء حزب و رهبری آن . این پیوند تعهد آور عبارت بود از وظیفه اعضاء حزب در برابر رهبر آن و حقّی که اعضاء بر گردن رهبر داشتند و متقابلاً وظیفه رهبر در برابر اعضاء و حقّی که بر گردن آنها داشت . به عنوان مثال کسانی که در حزب پاک سیاسی ، اجتماعی، اخلاقی ، معنوی و همه جانبه علی (ع) حضور داشتند (که به شیعیان او مشهور بودند) نسبت به علی (ع) تعهد پیروی و تبعیّت داشتند و علی (ع) نیز نسبت به آنها تعهد راهنمایی ، هدایت ، امامت و رهبری داشت . بالاترین ولایت در مراتب ولاء ، متعلق به ولایت عبد و مولاست که در اندیشه اسلامی و شیعی منحصراً میان بندگان و خدای بزرگ محقق می شود . در این مرتبه از ولاء نیز خدای بزرگ خویش را متعهد به هدایت و اعطاء رحمت خاص به کسانی کرده است که ولایت او را بپذیرند و آنانی که در این رابطه ولائی خود را بنده خدا می دانند متعهد می شوند که تنها او را پرستش کرده ، جز او را نپرستند و به اوامرش گردن نهند و به غیر از دستور او تابع امر هیچ کس دیگری نباشند . ( اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا ) آیه 257 بقره و ( وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنین ) آیه 68 آل عمران و ( وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقین) آیه 19 جاثیه. در قسمت بعدی ، مراتب ولایت را از دیدگاه شهید علامه آیت الله مرتضی مطهری (ره) مورد بررسی قرار خواهیم داد . |
||
۲۵ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
مرحوم شهید استاد آیت الله مرتضی مطهری (قدس سره) در کتاب ( ولاء ها و ولایت ها ) مراتب ولایت را از منظری دیگر بررسی می کنند . مراتب ولاء در بیان شهید مطهری (ره) بر بستری از اندیشه کلامی مورد بررسی قرار گرفته و به همین دلیل هم کمتر به جنبه های عمومی و اجتماعی مراتب ولاء پرداخته اند . آنچه در ذیل خواهد آمد خلاصه ای از این رتبه بندی است که البته در مواردی که کمتر به فضای بحث مربوط است تنها به اشاره ای بسنده کردیم. ایشان مفهوم کلّی ولایت را به دو مقوله ولاء منفی و ولاء اثباتی تقسیم می کنند اما از آنجا که محور مباحث ما در این سلسله مقالات ولای اثباتی است ، شرح ولای منفی را به اصل کتاب وا می گذاریم . ایشان ولاء اثباتی را نیز به نوبه خود به بخش ولاء عام و ولاء خاصّ تقسیم می کنند و در توضیح ولاء عام چنین می گویند : اسلام خواسته است مسلمانان به صورت واحد مستقلّى زندگى کنند، نظامى مرتبط و اجتماعى پیوسته داشته باشند، هر فردى خود را عضو یک پیکر که همان جامعه اسلامى است بداند، تا جامعه اسلامى قوى و نیرومند گردد ، که قرآن مىخواهد جامعه مسلمانان برتر از دیگران باشد: " وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحْزَنوا وَ انْتُمْ الأعْلَوْنَ انْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ ". آل عمران – آیه 139 ] یعنی[ سست نشوید و اندوهگین نباشید که اگر به حقیقت مؤمن باشید شما برترید. در بخش دیگری از این تقسیم به تعریف و شرح مراتب مختلف ولاء خاصّ پرداخته و مراتب مختلف آن را توضیح می دهند . ایشان ولاء خاص را چنین تعریف می کنند : ولاء اثباتى خاص ، ولاء اهل البیت (علیهم السّلام) است. در اینکه پیغمبر اکرم مسلمانان را به نوعى ولاء ، نسبت به خاندان پاک خود خوانده و توصیه نموده است جاى بحث نیست. آنگاه به مناسبت بررسی معنای ولایتی که در خصوص عترت طاهره (س) در آیات و روایات مطرح است به انواع ولاء خاصّ اشاره می کنند . ایشان می فرمایند : این دو کلمه ] ولاء و ولایت[ معمولًا در چهار مورد استعمال مىشود: 1 - ولاء محبّت یا ولاء قرابت ولاء محبت یا ولاء قرابت به این معنى است که اهل البیت، ذوى القرباى پیغمبر اکرماند و مردم توصیه شدهاند که نسبت به آنها به طور خاص، زائد بر آنچه ولاء اثباتى عام اقتضا مىکند، محبّت بورزند و آنها را دوست بدارند. این مطلب در آیات قرآن آمده است و روایات بسیارى نیز در این زمینه از طرق شیعه و اهل سنّت وارد شده که محبّت اهل البیت و از جمله على (علیه السّلام) را یکى از مسائل اساسى اسلامى قرار مىدهد. 2 - ولاء امامت ولاء امامت و پیشوایى و به عبارت دیگر مقام مرجعیّت دینى یعنى مقامى که دیگران باید از وى پیروى کنند، او را الگوى اعمال و رفتار خویش قرار دهند و دستورات دینى را از او بیاموزند، و به عبارت دیگر زعامت دینى. چنین مقامى مستلزم عصمت است، و چنین کسى قول و عملش سند و حجّت است براى دیگران. این همان منصبى است که قرآن کریم درباره پیغمبر اکرم مىفرماید: ( لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسولِ اللَّهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الاخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً ) سوره احزاب آیه 21 ]یعنی[ براى شما در (رفتار) فرستاده خدا پیروىاى نیکوست براى آنان که امیدوار به خدا و روز دیگرند و خدا را بسیار یاد کنند. (قُلْ انْ کُنْتُمْ تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعونی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنوبَکُمْ ) سوره آل عمران آیه 31 ]یعنی [بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد. امامت و پیشوایى و مقتدایى دینى، به طورى که آنچه پیشوا مىگوید و هر طور عمل مىکند سند و حجّت الهى تلقّى شود، نوعى ولایت است، زیرا نوعى حقّ تسلّط و تدبیر و تصرّف در شؤون مردم است. به طور کلّى هر معلّم و مربّى از آن جهت که معلّم و مربّى است، ولىّ و حاکم و متصرّف در شؤون متعلّم و مربّاست ] مربّا یعنی فردی که مورد تربیت قرار می گیرد [ چه رسد به معلّم و مربّىاى که از جانب خدا این حق به او داده شده باشد. این نوع از ولاء را اگر به امام نسبت دهیم به معنى حقّ پیشوایى و مرجعیّت دینى است و اگر به افراد امّت نسبت دهیم به معنى پذیرش و قبول این حقّ است. 3 - ولاء زعامت ولایت زعامت یعنى حقّ رهبرى اجتماعى و سیاسى. اجتماع نیازمند به رهبر است. آن کس که باید زمام امور اجتماع را به دست گیرد و شؤون اجتماعى مردم را اداره کند و مسلّط بر مقدّرات مردم است «ولىّ امر مسلمین» است. پیغمبر اکرم در زمان حیات خودشان ولىّ امر مسلمین بودند و این مقام را خداوند به ایشان عطا فرموده بود و پس از ایشان طبق دلایل زیادى که غیر قابل انکار است به اهل البیت رسیده است. آیه کریمه ( اطیعُوا اللَّهَ وَ اطیعُوا الرَّسولَ وَ اولِى الأمْرِ مِنْکُمْ ) سوره نساء آیه 59 ]یعنی[ اطاعت کنید خدا و پیغمبر را و کسانى را که اداره کار شما به دست آنهاست ؛ و همچنین آیات اوّل سوره مائده و حدیث شریف غدیر و عموم آیه ( انَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ ) سوره مائده آیه 55 و عموم آیه ( النَّبِىُّ اوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ) سوره احزاب آیه 6 ناظر به چنین ولایتى است. در این جهت که پیغمبر اکرم چنین شأنى را داشته و این یک شأن الهى بوده است- یعنى حقّى بوده که خداوند به پیغمبر اکرم عنایت فرموده بود نه اینکه از جانب مردم به آن حضرت تفویض شده باشد- میان شیعه و سنّى بحثى نیست. برادران اهل سنّت ما با ما تا اینجا موافقاند. سخن در این است که پس از پیغمبر اکرم تکلیف «ولایت زعامت» چیست؟ افراد مردم براى اینکه اجتماع متزلزل نشود و هرج و مرج به وجود نیاید، باید از کسى و مقامى به عنوان حاکم و ولىّ امر اطاعت کنند. تکلیف چنین مقامى چیست؟ آیا اسلام در این باره تکلیفى معیّن کرده است و یا بکلّى سکوت اختیار کرده است، و اگر تکلیف معیّن کرده چگونه است؟ |
||
۲۶ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
اوّل اینکه امام و پیشوا و مرجع دینى بود و ولایت امامت داشت، سخنش و عملش سند و حجّت بود (ما اتیکُمُ الرَّسولُ فَخُذوهُ وَ ما نَهیکُمْ عَنْهُ فَانْتَهوا) سوره حشر آیه 7 ]یعنی[ آنچه را پیغمبر براى شما آورده است بگیرید و از آنچه شما را باز دارد بایستید. دوم اینکه ولایت قضائى داشت، یعنى حکمش در اختلافات حقوقى و مخاصمات داخلى نافذ بود (فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنونَ حَتّى یُحَکِّموکَ فیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدوا فى انْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّموا تَسْلیماً) سوره نساء آیه 6 ]یعنی[ نه چنین است. به پروردگارت سوگند، ایمانشان واقعى نخواهد بود تا در آنچه در بینشان اختلاف شود داورت کنند و سپس در دلهاى خویش از آنچه حکم کردهاى ملالى نیابند و بىچون و چرا تسلیم شوند. و البتّه با اینکه در این مورد مثل مورد قبل استعمال کلمه «ولایت» صحیح است ولى ندیدهایم این کلمه عملًا در باب ولایت قضائى استعمال شده باشد. سوم اینکه ولایت سیاسى و اجتماعى داشت؛ یعنى گذشته از اینکه مبیّن و مبلّغ احکام بود و گذشته از اینکه قاضى مسلمین بود، سائس و مدیر اجتماع مسلمین بود، ولىّ امر مسلمین و اختیاردار اجتماع مسلمین بود. همچنانکه قبلًا گفته شد، آیه کریمه (النَّبِىُّ اوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ) سوره احزاب آیه 6 و همچنین آیه (اطیعُوا اللَّهَ و اطیعُوا الرَّسولَ وَ اولِى الامْرِ مِنْکُمْ) سوره نساء آیه 59 ناظر به این قسمت است. البتّه پیغمبر اکرم شأن چهارمى هم دارد که بعداً ذکر خواهد شد. پیغمبر اکرم رسماً بر مردم حکومت مىکرد و سیاست اجتماع مسلمین را رهبرى مىنمود؛ به حکم آیه کریمه (خُذْ مِنْ امْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها) سوره توبه آیه 103 از مردم مالیات مىگرفت، شؤون مالى و اقتصادى اجتماع اسلامى را اداره مىکرد. این شأن از شؤون سه گانه رسول اکرم، ریشه بحث خلافت است. شهید مطهری (ره) پس از آن که مرتبه سوم از مراتب ولایت خاصّه را مطرح می کنند به مبحث امامت و تفاوت آن با نبوت می پردازد . ایشان می فرماید : این نکته لازم است گفته شود که کلمه «امامت» همچنانکه در مورد پیشوایى در اخذ معالم دین استعمال شده است، یعنى «امام» گفته مىشود و مفهومش «کسى است که معالم دین را از او باید فرا گرفت» و اهل سنّت به همین عنایت، به ابو حنیفه و شافعى و مالک و احمد حنبل کلمه «امام» اطلاق مىکنند، در مورد زعامت اجتماعى و سیاسى نیز زیاد به کار رفته است. على (علیه السّلام) در یکى از نامههایش که در نهج البلاغه نامه 26 ثبت است مىفرماید: فانّ اعظم الخیانة خیانة الامّة و افظع الغشّ غشّ الائمّة. ]یعنی[ بزرگترین خیانتها خیانت به جامعه است و شنیعترین دغلبازیها، دغلبازى با پیشوایان مسلمین است. زیرا نتیجه این دغلبازى علیه مسلمین است. اگر ناخداى یک کشتى آن کشتى را درست هدایت کند و شخصى پیدا شود و آن ناخدا را فریب دهد و کشتى را دچار خطر کند، تنها به ناخدا خیانت نکرده است، به همه سکّان کشتى خیانت کرده است. در این جمله نیز کلمه «امام» به اعتبار رهبرى اجتماعى اطلاق شده است. در تاریخ مسلمین زیاد مىخوانیم که مسلمانان- حتّى ائمّه اطهار- خلفاى عصر خود را با کلمه «امام» خطاب مىکردند. چیزى که هست امام به این معنى گاهى امام عدل است و گاهى امام جور و مسلمانان در قبال هر یک از آنها وظایفى دارند. پیغمبر اکرم در حدیث مشهورى که فریقین روایت کردهاند فرمود: افضل الجهاد کلمة عدل عند امام جائر کافی ، ج5 ، ص 59. ]یعنی[ بالاترین جهاد، یک سخن حقّ است در برابر یک پیشواى جور. 4 - ولاء تصرّف ولاء تصرّف یا ولاء معنوى بالاترین مراحل ولایت است. امّا ولایت تصرّف یا ولایت معنوى، نوعى اقتدار و تسلّط فوق العاده تکوینى است. ولایت به این معنى غیر از نبوّت و غیر از خلافت و غیر از وصایت و غیر از امامت به معنى مرجعیّت در احکام دینى است؛ غیریّتش با نبوّت و خلافت و وصایت، واقعى است و با امامت، مفهومى و اعتبارى. مقصود از اینکه غیریّتش با نبوّت و خلافت و وصایت، واقعى است این نیست که هر که نبى یا وصى یا خلیفه شد «ولّى» نیست، بلکه مقصود این است که نبوّت و همچنین وصایت و خلافت، حقیقتى است غیر از ولایت ؛ و الّا انبیاء عظام، خصوصاً خاتَم آنها، داراى ولایت کلّیه الهیّه بودهاند. ایشان پس از پایان یافتن موضوع مورد بحث مسئله ولایت و امامت را از منظر اندیشه شیعی بررسی کرده و می فرمایند : از نظر شیعه که مسأله ولایت مطرح است از سه جنبه مطرح است و در هر سه جنبه چنانکه گفته شد کلمه امامت به کار رفته است: اوّل از جنبه سیاسى، که احقّ و الیق براى جانشینى پیغمبر براى زعامت و رهبرى سیاسى و اجتماعى مسلمین چه کسى بوده است و چه کسى مىبایست بعد از پیغمبر زعیم مسلمین باشد، و اینکه پیغمبر از طرف خداوند على را براى این پست و مقام اجتماعى تعیین کرده بود. این جهت است که در حال حاضر جنبه تاریخى و اعتقادى دارد نه جنبه عملى. دوم آنکه در بیان احکام دین بعد از پیغمبر به چه کسانى باید رجوع کرد و آن کسان علم خود را از چه طریق کسب کردهاند؟ و آیا آنها در بیان احکام معصوماند یا نه؟ و چنانکه مىدانیم شیعه معتقد به امامت ائمّه معصومین است. این جهت، هم جنبه اعتقادى دارد و هم عملى. سوم از جنبه معنوى و باطنى. از نظر شیعه در هر زمان یک «انسان کامل» که نفوذ غیبى دارد بر جهان و انسان، و ناظر بر ارواح و نفوس و قلوب است و داراى نوعى تسلّط تکوینى بر جهان و انسان است، همواره وجود دارد و به این اعتبار نام او «حجّت» است. بعید نیست- همچنانکه گفتهاند- آیه کریمه (النَّبِىُّ اوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ انْفُسِهِمْ) سوره احزاب آیه 6 ناظر به این معنى از ولایت نیز بوده باشد. گفتم رشد یعنى قدرت مدیریّت. وقتى که انسان مىخواهد انسانهاى دیگر را اداره کند یعنى وقتى که موضوع رشد اداره انسانهاى دیگر باشد، آن را «مدیریّت و رهبرى» مىنامیم. این نوع از رشد دراصطلاح اسلامى «هدایت» و به تعبیر رساتر «امامت» نامیده مىشود. دقیقترین کلمهاى که بر کلمه «امامت» منطبق مىشود همین کلمه «رهبرى» است. فرق نبوّت و امامت در این است که نبوّت، راهنمایى و امامت، رهبرى است. در مقاله آینده به عنوان زیر مجموعه ولایت خاصّه به مسئله ولایت فقیه در فقه شیعه خواهیم پرداخت . البته متذکر می شوم که ما در آن مقاله با پیش فرض گرفتن اثبات اصل ولایت فقیه تنها به مباحث اصولی پیرامون آن می پردازیم تا زمینه را برای بررسی حوزه ولایت پذیری در هر یک از مراتب ولایت مهیا کرده باشیم . |
||
۲۶ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
ساير تصاوير ____________________________________________________ پ.ن تا كور شود هر انكه نتواند بيند |
||
۲۶ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
رهبر معظم انقلاب از احمد عزيزی، شاعر كرمانشاهی عيادت كردند رهبر معظم انقلاب ظهر پنجشنبه با حضور در بيمارستان امام رضای كرمانشاه از احمد عزيزی شاعر توانا و خوش قريحه كشور كه در بخش مراقبت های ويژه اين بيمارستان بستری است عيادت و برای سلامتی اين شاعر انقلاب دعا كردند. احمد آقای عزیزی گل، فرصت خوبیست با خدا خلوت کنید، این فرصت از فرصت هاییست که کم پیش میاد، با خدای متعال خلوت کن، میشنوه حرفتو، و پاسخ میده انشالله. گزارش صوتی گزارش تصویری |
||
۳۰ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
مريم هاشمي" دارنده مدال طلاي ووشو قهرماني جهان كه مدال خود را به مقام معظم رهبري تقديم کرد گفت: لحظهي اهداي مدال، زيباترين لحظه زندگيام بود. به گزارش خبرگزاري زنان (وفا)، دراين ديدار كه ظهر روزگذشته (سه شنبه 26 مهر) درحسينيه ثارالله سپاه پاسداران انقلاب اسلامي کرمانشاه برگزار شد، مريم هاشمي ملي پوش وزن 65- كيلو گرم بانوان ايران به صورت رودررو با رهبر فرزانه انقلاب ديدار و مدال طلاي خود را خدمت ولي امر مسلمين جهان تقديم کرد. قهرمان ووشوي جهان در اين باره گفت: زيباترين لحظه زندگيم تقديم مدال طلاي رقابتهاي جهاني ترکيه به رهبر عزيزم بود. خوشحالي واقعي من زماني بود که گرانبهاترين داراييام را که با سختيها و مشقتهاي زيادي به دست آورده بودم با تمام وجود به رهبر عزيزم هديه دادم. وي افزود: شهر کرمانشاه بعد از سالها ميزبان مقام معظم رهبري شد و من در زمان حضور در رقابتهاي جهاني سعادت استقبال از ايشان را نداشتم و لحظهاي که مدال طلاي جهاني را که اولين مدالام بعد از 3 سال حضور مداوم و حرفهاي در رشته ووشو بود به ايشان هديه دادم، خوشحالي واقعي را احساس کردم. هاشمي در مورد لحظه اهداي مدالش به رهبر معظم انقلاب ادامه داد: قدرداني رهبر گرانقدر مسلمين جهان در لحظه دريافت مدال، براي من ارزش صدها مدال طلاي جهاني و آسيايي را داشت و من با تمام وجود اين لحظه را براي هميشه در خاطراتم حک خواهم کرد چرا که طلايي که سالها برايش زحمت کشيدم را با تمام وجود به رهبر فرزانهام تقديم کردم. هاشمي در مورد داشتن حجاب در مسابقات جهاني و تاثير آن بر روي ديگر ورزشكاران گفت: با حجابي كه در اين رقابتها داشتيم و نمايندگان ديگر كشورها هم كه اين شرايط را ميديدند آنها هم تمايل پيدا كردند كه از اين پوشش استفاده كنند. به طور مثال ورزشكاران مصر و تركيه كه شايد حجاب برايشان اهميت نداشت يا اينگونه بهآن نگاه نميكردند وقتي ديدند كه بانوان ايران براحتي با پوشش اسلامي قهرمان شدند خواستند كه لباسهاي ما را ببينند و امتحان كنند كه چطور است. همچنين متن كامل صحبتهاي"مريم هاشمي" در محضر رهبر معظم انقلاب به شرح ذيل است: " بسم الله الرحمن الرحيم رهبر فرزانه انقلاب، امام عاشقان اينجانب به عنوان يک بسيجي حامي ولايت به عنوان زبان خيل عظيم ورزشکاران عاشق ولايت، حامل پيامهاي اشتياق و التهاب ورزشکاران کشور براي زيارت و دستبوسي هستم که اميد است حضرتعالي فرصتي عنايت فرماييد تا به زودي دستاندرکاران ورزش کشور به همراه قهرمانان و پيشکسوتان شرف ياب و دست بوس حضورتان گردند. به ويژه اينکه با حرکت مثبت تشکيل وزارت ورزش و جوانان اميدهاي زيادي براي رشد و درخشش چند برابر ورزش ايران به وجود آمده که البته بدون حمايت و عنايت ويژه آن امام عاليقدر راه به جاي نخواهد برد. اين نهال نوپا قطعا به برکت توجه حضرتعالي نياز دارد تا درختي تنومند شود. حضور شما عارضم، سطح مسابقات بسيار بالا بود ولي وقتي فهميدم حضرتعالي پس از 23 سال به کرمانشاه تشريف آوردهايد و فيلم استقبال مردم را از رهبر فرزانه خود ديدم بسيار حسرت خوردم که در کرمانشاه نبودم ولي حضور شما باعث شد که تمام وجودم انرژي شود و با تلاش مضاعفتري در مسابقات حضور يابم و از اينکه به عنوان سفير ايران با حجاب اسلامي در مسابقات حضور پيدا کردم و نماينده دختران ايران زمين بودم بسيار خوشحال بودم و به خودم ميباليدم و الحمدالله به يمن قدوم مبارک حضرتعالي موفق شدم مدال طلاي اين مسابقات را به دست آورم و از همانجا آن را تقديم به محضر مبارکتان کردم. ضمنا اين مدال اولين مدال طلاي جهاني بانوان استان در ورزش و دومين مدال طلاي جهاني استان در تاريخ ورزش استان کرمانشاه است. رهبر عزيز و فرزانه اگر چه زحمات مجموعه ورزش فدراسيون ووشو و هيات ووشو استان کرمانشاه در کسب موفقيتهاي اخير به شدت موثر بوده اما کاستيهايي نيز وجود دارد که در صورت رفع، بازدهي و درخشش ووشوکاران اين مرز و بوم را در ميادين بزرگ چند برابر خواهد کرد. به عنوان مثال بنده و قهرماناني نظير من با کمترين امکانات تخصصي و سخت افزاري تمرين ميکنيم که اميد است با دستور حضرتعالي نسبت به تخصيص يک باب خانه ووشو با امکانات و ابزار لازم دغدغه ووشوکاران اين استان مرتفع گردد تا بتوانند بيش از پيش در ميادين بين المللي پرچم پر افتخار جمهوري اسلامي ايران را به اهتزار در آورند. حضرت آقا سخن پايانيام دعاي خير، آرزوي طول عمر و تندرستي شما و وصل اين انقلاب به ظهور ولي عصر عج الله تعالي شريف است." |
||
۳۰ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: H7091M
پیام:
۸,۹۹۴
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
از: تهران
طرفدار:
- پدری گاوی یامال - مسی ریوالدو ، رونالدینهو، پویول ، ژاوی، اینیستا، آلوز - استقلال - اسپانیا و فرانسه - سامان قدوس - گواردیولا ، فرگوسن ، کلوپ - فرهاد مجیدی گروه:
- کاربران عضو |
خ م ی ن ی در خمینی و خامنه ای مشترک است؛ یعنی من هر وقت می نویسم خامنه ای در دل خود خمینی هم دارد. اما خامنه ای یک «الف» یک «ها» از خمینی بیشتر دارد که روی هم می شود «آه»... و ما اجازه نمی دهیم آه حضرت ماه گره بخورد به سینه چاه.
|
||
... | |||
۳۰ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
001 002 003 004 005 006 007 008 |
||
۱ آبان ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
اصل «امامتمحوری» مهمترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصهی سیاست احیا شد. ده سال هر کاری کردیم، یک رسانهی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه میگفتند «آیتالله خمینی». سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمهی "رهبر" به نفع ما و کلمهی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم "آیتالله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت. یک رسانهی غربی یا شرقی را پیدا نمیکنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانههای غربی آیا میپذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ میخواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند! شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمیتوانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم! امامتمحوری، امّتگرایی، عدالتگستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود. امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشیناش نمیگوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را میخواهم با شما دفن کنم! جملهی دومشان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام. وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن». اما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که آقای هاشمی در دوران ریاستجمهوریشان ابداع و به تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمهی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف میکنند، اما «توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم. در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آنها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرتهای جهانی» باید با آنها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛ یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند! پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژههایی که دشمنان میخواستند. تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی –که رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است. شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید «امام خامنهای». مشکلی که هست هم این است که همه میگویند «دیگران بگویند ما هم میگوییم!». اصولگراها میگویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم! صداوسیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم! روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و... بعضی هم میگویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمتالله طبرزدی) این کار را کرده و سابقهی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوبها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آنها ثبت شود و آن سابقه پاک شود. آیتالله سید محمدباقر حکیم پا میشود میرود نجف. از آنجا نامه مینویسد به «حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای». یک هفته بعد شهیدش میکنند. آن مرد بزرگ میفهمد که باید از آنجا پیغام دهد «امام خامنهای». سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنهای! ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم! اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، میفرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آنجا ندا داده میشود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف>> _______________________________________________________ دست دست تا به كجا؟؟ |
||
۱ آبان ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: ولایت | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
من بخال لبت ای دوست گرفتار شدم چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم همچو منصور خریدار سردار شدم غم دلدار فکنده است بجانم شرری که بجان آمدم و شهره بازار شدم در میخانه گشائید برویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم خرقه پیر خراباتی و هشیار شدم واعظ شهر که از پند خود آزارم داد از دم رند می آلوده مددکار شدم بگذارید که از بتکده یادی بکنم من که با دست بت میکده بیدار شدم سروده امام خامنه ای تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی تو که فارغ شده بودی ز همه کون و مکان دار منصور بریدی همه تن دار شدی عشق معشوق وغم دوست بزد بر تو شرر ای که درقول و عمل شهره بازارشدی مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی خرقه پیر خراباتی ما سیره توست امت از گفته در بار تو هشیار شدی واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی دم عیسی مسیح از تو دیدار شد یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم ببریدی ز همه خلق و به خلق یار شدی |
||
۱ آبان ۱۳۹۰
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |