السّلامُ علی ربیعِ الاَنام نوشته:


نکته رو نگرفتین... آخه روز تعطیلی آدم ساعت ۹ بیدار میشه؟

السّلامُ علی ربیعِ الاَنام نوشته:


نکته رو نگرفتین... آخه روز تعطیلی آدم ساعت ۹ بیدار میشه؟

frederic*chopin نوشته:


9 صب ک تازه باس خوابید دیگ...مگ اینطوری نبود ؟؟!!!

Anis نوشته:

این انگشت زدن موقع ورود به کار واقعا مزخرفه! کی اولین بار راه انداخت این مزخرف بازی رو؟ حالا ما حتی کارمند نیستیم و حقوق نمیگیریم اونوقت ۵ دقیقه دیر وارد شدن و زود خارج شدن، یک ساعت حساب میشه و از بخش درنهایت رو هم جمع میشه میشه یه روز غیبت بابا حتی به ما حقوق هم نمیدید یعنی چی این کارا

Anis نوشته:

این انگشت زدن موقع ورود به کار واقعا مزخرفه! کی اولین بار راه انداخت این مزخرف بازی رو؟ حالا ما حتی کارمند نیستیم و حقوق نمیگیریم اونوقت ۵ دقیقه دیر وارد شدن و زود خارج شدن، یک ساعت حساب میشه و از بخش درنهایت رو هم جمع میشه میشه یه روز غیبت بابا حتی به ما حقوق هم نمیدید یعنی چی این کارا

السّلامُ علی ربیعِ الاَنام نوشته:


آخ دست رو دلم نذار که خونه...

چقدر رفتم این شرکتها و سازمانهای بزرگ گفتم آقا به خدا این بروکراسی تاریخ مصرفش گذشته. غربیا اگه پیشرفت کردن دلیلش عبور از همین مزخرفات بوده. با انسانها باید مثل انسان رفتار کنی تا بازدهی داشته باشن. وقتی مثل ربات باشون رفتار می کنی، سر وقت میان ولی نتیجه ش این میشه که میانگین کار مفید روزانه میشه کمتر از نیم ساعت!

ولی کو گوش شنوا. یه آدمی که بفهمه تو پستای تصمیم گیری این مملکت نیست. حتی بیزینسای بزرگ و پیشرفته و با سرمایه گذار خارجی مثل اسنپ که حتی خیلی مدیرای ارشدش دوستای خودمن این چیزا رو نمی فهمن...

Ramona نوشته:


میگید چجوری باشه اونوقت

السّلامُ علی ربیعِ الاَنام نوشته:


یه کمی بحثش تخصصیه ولی خلاصه ش اینه که غربی ها چند دهه س به این نتیجه رسیدن برای اینکه بیشترین بازدهی رو بتونی از تیمت یا کارکنات بگیری، مهمترین نکته اینه که اونا بابت حضور توی محیط کار خوشحال باشن.

حالا این منطق به مصادیق زیادی توسعه پیدا کرده. مثلا محیط کار گوگل رو ببینین. یکی رو تخت خوابیده، یکی رو این مبل تپلا فرو رفته، یکی رو زمین خوابیده پاش به دیواره، هرکی یه طرفی یه جوریه داره با لپ تاپش کار می کنه. گوگل اصلا از همین تکنیک های مدیریت منابع انسانی بود که شد گوگل!

البته گوگل رو نمیشه تو فرهنگ از زیر کار در روی ما پیاده کرد عینا. اما میشه کم کم آدما رو آموزش داد.

یه مثال خیلی واضحش همین بحث ساعت کاره. من چند وقت پیش داشتم تحقیقی در این زمینه می کردم، عقب مونده ترین کشورای دنیا مثل ونزوئلا بیشترین ساعت کارو تو دنیا دارن تا نزدیک حتی ۶۰ ساعت تو هفته، ولی کشورای پیشرفته ساعت کارو حتی تا ۳۲-۳۳ ساعت تو هفته کاهش دادن و مطالعات نشون میده چقدر راندمان کار افزایش داشته.

اما اینجا ما یه مشت مدیر گوساله داریم که انتظار دارن نصفه شب هم کارمندش در اختیار کارش باشه، بدون اینکه هیچ حس رضایتی براش ایجاد کنه. متاسفانه اینو من تو شرکتای بزرگ و پیشرو ایران هم دیدم.

frederic*chopin نوشته:


عوضش کلاس داره...بخصوص اگ از این صدا دارا باشه ... : "تایید شد"

frederic*chopin نوشته:
دقیقا همینطوره... اما متاسفانه ما دو مرحله مونده به اینجابرسیم... ینی در حقیقت استفاده از نظم و قانون بصورت چکشی و اجباری اونجا آزمون و خطا نبوده بلکه سیر تکاملی بوده... چون ذات انسان تنبل و راحت طلبه...اما وقتی طعم شیرین انضباط رو بچشه (و لو به زور) و خروجیشو ببینه اونوقت دیگ میشه چرخای کمکی اجبار رو از دوچرخه صنعت و زندگیشون برداشت... خودشون ادامه میدن... ما توو مرحله ماقبل زوریم هنوز...

السّلامُ علی ربیعِ الاَنام نوشته:
آخ دست رو دلم نذار که خونه...

چقدر رفتم این شرکتها و سازمانهای بزرگ گفتم آقا به خدا این بروکراسی تاریخ مصرفش گذشته. غربیا اگه پیشرفت کردن دلیلش عبور از همین مزخرفات بوده. با انسانها باید مثل انسان رفتار کنی تا بازدهی داشته باشن. وقتی مثل ربات باشون رفتار می کنی، سر وقت میان ولی نتیجه ش این میشه که میانگین کار مفید روزانه میشه کمتر از نیم ساعت!

ولی کو گوش شنوا. یه آدمی که بفهمه تو پستای تصمیم گیری این مملکت نیست. حتی بیزینسای بزرگ و پیشرفته و با سرمایه گذار خارجی مثل اسنپ که حتی خیلی مدیرای ارشدش دوستای خودمن این چیزا رو نمی فهمن...