در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: nil00far74
پیام:
۹۸۹
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۹۱
از: bEhsHahR
طرفدار:
- Iniesta-Messi - هــیــچـ - اسپانیا گروه:
- کاربران عضو |
ماه من غصه چرا؟ تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست ماه من، دل به غم دادن و از یأس سخن ها گفتن کار آنهایی نیست که خدا را دارند ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن و بگو با دل خود، که خدا هست، خدا هست هنوز او همانیست که در تارترین لحظه ی شب، راه نورانی امید نشانم می داد او همانیست که هر لحظه دلش می خواهد همه ی زندگی ام، غرق شادی باشد ماه من ... غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی، بودن اندوه است این همه غصه و اندوه، این همه شادی و شور چه بخواهی چه نه، میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا و در آن باز کسی می خواند که خدا هست خدا هست خدا هست هنوز |
||
|
|||
۲ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: nil00far74
پیام:
۹۸۹
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۹۱
از: bEhsHahR
طرفدار:
- Iniesta-Messi - هــیــچـ - اسپانیا گروه:
- کاربران عضو |
گر بدین سان زیست باید پست من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوائی نیاویزم بر بلند کاج خشک کوچه بن بست گر بدین سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک! [color=FFFF00] |
||
|
|||
۲۱ آذر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن همچو کسان بی گنه روی به آسمان مکن رو ترش و گران کنی تا سر خود نهان کنی بار دگر گرفتمت بار دگر همان کنی باده خاص خورده ای جام خلاص خورده ای بوی شراب می زند لخلخه در دهان مکن چون سر صید نیستت دام منه میان ره چونک گلی نمیدهی جلوه گلستان مکن چون سر عشق نیستت عقل مبر زعاشقان چشم خمار کم گشا روی به ارغوان مکن خشم کسی کند که او جان و جهان ما بود خشم مکن تو خویش را مسخره جهان مکن... |
||
|
|||
۲۸ دی ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: lovecelona
پیام:
۳
عضویت از: ۱ بهمن ۱۳۹۰
از: رشت
طرفدار:
- ژاوی - یوهان کرایوف - صنعت نفت و ملوان - بارسا - hanooz na - گواردیولا گروه:
- کاربران عضو |
مایل هر چند قهوه ای ، سمت سیاه ، من هم چنان روی طیف تیره ام ایستاده ام . روزی دستم به زرد نمی رسید ، خردلی بوی بد می داد یک شب ، خواب صورتی دیدم تا سپیده ی سرخ عصر به خاکستری گراییدم و هیچ زمانی برایم سبز نشد . نیلی ، ای نیلی ، نیلی من مایلم تا کدام درجه کدر بمانم ؟ |
||
barcalife | |||
۱۴ بهمن ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من، با همه پیری پسرم تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز من ِ بیچاره همان عاشق خونین جگرم خون دل می خورم و چشم نظر بازم جام جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم من که با عشق نراندم به جوانی هوسی هوس عشق و جوانی ست به پیرانه سرم پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت پدر عشق بسوزد، که در آمد پدرم عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر عجبا هیچ نیارزید که بی سیم و زرم هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود که به بازار تو کاری نگشود از هنرم سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزده ـم، کز همه عالم به درم تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه ی معشوقه ی خود می گذرم تو از آن دگری رو، که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران، چشم و دلی دارم سیر شیرم و جوی شغالان نبُوَد آب خورم خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت شهریارا، چه کنم ؟ لعلم و والا گهرم شهریار |
||
۱۴ بهمن ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
چو در بستی به روی من، به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم چرا رو در تو آرم من، که خود را گم کنم در تو به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر من این ها هر دو با آیینه ی دل رو به رو کردم فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را ز حال گریه ی پنهان، حکایت با سبو کردم فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم ... ملول از ناله ی بلبل مباش ای باغبان، رفتم حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم تو با اغیار پیش چشم من مِی در سبو کردی من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم حراج عشق و تاراج جوانی، وحشت پیری در این هنگامه من کاری که کردم، یاد او کردم از این پس شهریارا ما و از مردم رمیدن ها که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم شهریار |
||
۱۶ بهمن ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: PEREZ
پیام:
۱,۶۳۱
عضویت از: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸
از: رفسنجان
طرفدار:
- مسی - رونالدینیو - پرسپولیس - اسپانیا - کریم باقری - گوواردیولا - علی دایی گروه:
- کاربران عضو |
مرد در باران بنويس بابا مثل هر شب نان ندارد سارا به سين سفره مان ايمان ندارد بعد از همان تصميم کبری ابرها هم يا سيل می بارد و يا باران ندارد بابا انارو سيب و نان را می نويسد حتی برای خواندنش دندان ندارد انگار بابا همکلاس اولی هاست هی می نويسد اين ندارد آن ندارد بنويس کی آن مرد در باران ميايد اين انتظار خيسمان پايان ندارد ايمان برادر گوش کن نقطه سر خط بنويس بابا مثل هر شب نان ندارد |
||
۱۶ بهمن ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: ML_10
پیام:
۸۶
عضویت از: ۱۹ دی ۱۳۹۲
از: barceloon
طرفدار:
- KinG LeO - استقلال - بارسلونا-منچستـــــــــــر یونایتـــــــد - جواد نکونام - پپ گواردیولا - امیر قلعه نویی گروه:
- کاربران عضو |
دل من دير زمانی است كه می پندارد : « دوستی » نيز گلی است ؛ مثل نيلوفر و ناز ، ساقه ترد ظريفی دارد بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد جان اين ساقه نازك را - دانسته- بيازارد ! در زمينی كه ضمير من و توست ، از نخستين ديدار ، هر سخن ، هر رفتار ، دانه هايی است كه می افشانيم برگ و باری است كه می رويانيم آب و خورشيد و نسيمش « مهر » است گر بدانگونه كه بايست به بار آيد ، زندگی را به دلانگيزترين چهره بيارايد . آنچنان با تو در آميزد اين روح لطيف ، كه تمنای وجودت همه او باشد و بس . بینيازت سازد ، از همه چيز و همه كس . زندگی ، گرمی دل های به هم پيوسته ست تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست . در ضميرت اگر اين گل ندميده است هنوز ، عطر جانپرور عشق گر به صحرای نهادت نوزيده است هنوز دانه ها را بايد از نو كاشت . آب و خورشيد و نسيمش را از مايه جان خرج می بايد كرد . رنج می بايد برد . دوست می بايد داشت ! با نگاهی كه در آن شوق برآرد فرياد با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند دست يكديگر را بفشاريم به مهر جام دل هامان را مالامال از ياری ، غمخواری بسپاريم به هم بسراييم به آواز بلند : - شادی روی تو ! ای ديده به ديدار تو شاد باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست تازه ، عطر افشان گلباران باد. + فریدون مشیری! پی نوشت: عاشق این شعرشم! فوق العادس! |
||
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: PEREZ
پیام:
۱,۶۳۱
عضویت از: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸
از: رفسنجان
طرفدار:
- مسی - رونالدینیو - پرسپولیس - اسپانیا - کریم باقری - گوواردیولا - علی دایی گروه:
- کاربران عضو |
ایام هفته من شنبه آمدم كه ببينم تو را نشد يك شنبه آمدم همه صف بود و جا نشد رفتم دو شنبه نذ ر كنم آستانه را آن روز هم قضا شد و نذرم ادا نشد گفتم سه شنبه فكر تو از سر جدا كنم زالو صفت! خيال تو از سر جدا نشد اما چهار شنبه دگر هيچ كسي نبود تا از دلم بگويم و اين كه چرا نشد چون پنج شنبه شد به مزارم سري بزن بر سنگ من بخوان كه چرا عقده وا نشد جمعه تو هم كنار مني شك در اين نكن دردي كه جز به خاك مزارم دوا نشد |
||
۱۸ بهمن ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزار چنین چرا دلتنگم، چنین چرا بیزار ؟ زمین از آمدنِ برف تازه خشنود است من از شلوغیِ بسیار رد پا، بیزار قدم زدم ریه هایم شد از هوا لبریز قدم زدم ریه هایم شد از هوا بیزار اگرچه می گذریم از کنار هم آرام شما ز من متنفر، من از شما بیزار به مسجد آمدم و نا امید برگشتم دل از مشاهده ی تلخیِ ریا بیزار ... صدای قاری و گلدسته های پژمرده اذان مرده و دل های از خدا بیزار به خانه ام بروم ؟ خانه از سکوت پُر است سکوت می کند از زندگی مرا بیزار تمام خانه سکوت و تمام شهر صداست از این سکوت گریزان، از آن صدا بیزار فاضل نظری |
||
۱۸ بهمن ۱۳۹۲
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |