در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام:
۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi - یوهان کرایوف - یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!! - spain - داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!! - pep - افشین امپراتور گروه:
- کاربران عضو |
|
||
|
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Heavenly.Girl
نام تیم: پورتو
پیام:
۱۲,۸۵۳
عضویت از: ۵ اسفند ۱۳۹۲
از: تهران
طرفدار:
- ليونل مسي - لیونل مسي - پرسپوليس - ایران گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - ناظرين انجمن - مدیران اخبار |
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ، بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است از مردم گمراه جهان راه مجویید ، نزدیکترین راه به الله حسین است . . . |
||
who don't pay attention to you |
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
سلام من بیشتر چیزایی که از امام حسین(ع) میدونم مربوط به عاشوراست. میشه از زندگی و فضاءل ایشون قبل از عاشورا هم بگید؟ |
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام:
۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi - یوهان کرایوف - یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!! - spain - داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!! - pep - افشین امپراتور گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول ریحانه نوشته:سلام من بیشتر چیزایی که از امام حسین(ع) میدونم مربوط به عاشوراست. میشه از زندگی و فضاءل ایشون قبل از عاشورا هم بگید؟ انشالله جزو برنامه قرار میدیم. |
||
|
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام:
۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi - یوهان کرایوف - یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!! - spain - داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!! - pep - افشین امپراتور گروه:
- کاربران عضو |
مرده است احترام... بماند بقیهاش! از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام... بماند بقیهاش! هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام... بماند بقیهاش! شمشیرها تمام شد و نیزهها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیهاش! گویا هنوز باور زینب نمی شود بر سینه ی امام؟!... بماند بقیهاش! پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیهاش! راحت شد از حسین همین که خیال شان شد نوبت خیام... بماند بقیهاش! از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش خون علیالدوام...!! بماند بقیهاش! سر رفت... آه؛ بعد هم انگشت رفت... کاش از پیکر امام... بماند بقیهاش! بر خاک خفته ای و مرا میبرد عدو من می روم به شام... بماند بقیهاش! دلواپسم برای سرت روی نیزهها از سنگ پشتبام... بماند بقیهاش! حالا قرار هست کجا ها رود سرش؟ از کوفه تا به شام... بماند بقیهاش! تنها اشارهای کنم و رد شوم از آن از روی پشت بام... بماند بقیهاش! |
||
|
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Heavenly.Girl
نام تیم: پورتو
پیام:
۱۲,۸۵۳
عضویت از: ۵ اسفند ۱۳۹۲
از: تهران
طرفدار:
- ليونل مسي - لیونل مسي - پرسپوليس - ایران گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - ناظرين انجمن - مدیران اخبار |
آب ..آتش ..خاک ..هوا آبي که ازتو دريغ کردند آتشي که درخيمه گاهت افتاد خاکي که شد سجده گاه و طبيب دردها و هوايي که عمريست افتاده در دل ها ترکيب اين چهار عنصر ميشود " کربلا " |
||
who don't pay attention to you |
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
دوستان کسی نسخه PDF این کتاب رو داره؟ نتونستم پیدا کنم. نام کتاب: اولين مقتل سالار شهيدان عليه السلام (ترجمه و متن كامل مقتل الحسين ابو مخنف - وقعة الطّفّ با اضافات) نويسنده: موسوي جزايري سيد علي محمد |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۳ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Ree.raa
پیام:
۳,۲۵۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۹۱
طرفدار:
- مسی،ویا،اینیستا - pep - اسپانیا - pep - گروه:
- کاربران عضو |
اسارت دشوار و یتیمی دردی عمیق است. یک سه ساله، چگونه می تواند تمام رنجِ تشنگی و زخم تازیانه اسارت و از آن بدتر، درد یتیمی را به جان بخرد، آن هم قلب کوچکِ سه ساله ای که تپیدن را از ضربانِ قلب پدر آموخته و شبی را بی نوازش او به صبح نرسانده است. امّا... امّا او رقیه حسین است و بزرگی را هم از او به ارث برده است. رقیه پس از عاشورا، پدر را از عمه سراغ می گیرد و لحظه ای آرام ندارد، با نگاه های کنجکاوش از هر سو ـ تمام عشقش ـ پدرش را می جوید و سکوتِ عمه، سؤال او را بی جواب می گذارد و او باز هم می پرسد: «عمه، بابایم کجاست؟...» سختی های اسارت، رقیه علیهاالسلام را به شدت می رنجاند و او یک سره بهانه بابا را می گرفت، شبی در خرابه شام و در خواب، پدر را دید، چون از خواب برخاست و چشم گشود، خود را در خرابه یافت و از پدر نشانی ندید. از عمه سراغ پدر را گرفت و زینب علیهاالسلام بسیار گریه کرد و رقیه علیهاالسلام نیز با عمه گریست. آن شب باز صدای عزاداری زنان اهل بیت بلند شد؛ مجلسی که نوحه سرایش رقیه علیهاالسلام بود. از سر و صدای اهل بیت، یزید از خواب بیدار شد و پرسید چه خبر است؟ به او خبر دادند که کودکی سراغ پدرش را گرفته است. یزید دستوری داد، سر پدرش را برای او ببرند این دستور یزید نشان از رذالت و شقاوت طینت او بود و برگی دیگر از دفتر مظلومیت های بی شمار اهل بیت را گشود. وقتی به دستور یزید، سر پدر را برای رقیه علیهاالسلام آوردند، رقیه سر را در بغل گرفت و عقده های دل را باز کرد و هر چه می خواست با سر بابا گفت. آن شب رقیه علیهاالسلام ، گم شده خود را یافته بود، اما بی نوازش و آغوش گرم و آن قدر گریست تا جان به جان آفرین تسلیم کرد. پشت خمیده زینب علیهاالسلام شکست، رو به سر برادر فرمود: آغوش بگشا که امانتت را باز گرداندم. دیگر کسی ناله های شبانه رقیه علیهاالسلام را در فراق پدر نشنید. وداع زینب علیهاالسلام با رقیه علیهاالسلام وقتی کاروان اسیران کربلا، به مدینه بر می گشت، غمی جان کاه وجود زینب علیهاالسلام را می آزرد؛ چگونه از خرابه و شام دل بکند؟ نو گلی از بوستان حسین علیه السلام در این خرابه آرمیده، شام بوی رقیه علیهاالسلام را می دهد، رقیه ای که یادگار برادر بود و نازدانه پدر و در دست زینب علیهاالسلام امانت. زینب علیهاالسلام بی رقیه چگونه به کربلا و مدینه وارد شود؟ غم سراسر شام را گرفته و گریه ها، باز هم سکوت شهر را در هم شکسته است. |
||
ناگفته ی ما میشنود |
|||
۱۴ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
|
چرا پیامبر به امام حسین فرمود بیا بالا، ای چَشمِ پشه…؟؟!!! میدونید یعنی چی؟حتما بخونید و برای عزیز دل زهرا اشک بریزید امام صادق علیه السلام فرمودند: بر بدن جد غریب ما ۱۹۵۰ زخم زدند. راوی سئوال کرد یابن رسول الله مگر امکان دارد چنین چیزی ( مگر یک بدن چقدر طاقت دارد مگر یک بدن چقدر حجم دارد) حضرت فرمودند: به خدا قسم نیزه برجای نیزه میزدند، شمشیر برجای شمشیر می زدند، تیر برجای تیر می زدند. در اینجا به یاد بیتی شعر افتادم : "زخم ها بر پیکرت حک گشته است جسم بی جانت مشبک گشته است" مناقب ابن شهر آشوب نقل می کند پیغمبر صلوات الله علیه و آله بالای منبرمسجد نشسته بودند و برای مردم موعظه می کردند.یک وقت امام حسین که در آن زمان چهار، پنج ساله بودند از در وارد شدند، امام حسین علیه السلام آمدند پائین پله ی منبر ایستادند، ناگهان پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله شروع به گریه کردن نمودند و به حسین علیه السلام اشاره کرده فرمودند: تَرَقَ عَینَ البَقَه اگر خوب دقت کنیم معنی: ترق؛ یعنی بیا بالا ( از پله های منبر بیا بالا ) عین؛ یعنی چشم بقه؛ یعنی پشه هیچکس معنی این تعبیر را نفهمید یعنی چه؟؟؟ چرا رسول الله به سیدالشهداء خطاب می کند بیا بالا ای چشم پشه!!! سالیان سال کسی نفهمید شاید بعد از هزار و چند سال!!! قریب به صد و اندی سال پیش مرحوم فرهاد میرزا اعتماد السلطنه ( فرهاد میرزا معتمد الدوله فرزند عباس میرزا ) صاحب مقتل بسیار ارزشمند قَمقام زَخّاز و صَمصام بَتّار که یک مقتل بسیار ارزشمند و مفیدی است ایشان به فرنگ رفت، در اروپا میکروسکوپ تازه اختراع شده بود به این جناب شاهزاده قجری گفتند که آقای شاهزاده تشریف بیاورید که یک وسیله ای اختراع شده به نام میکروسکوپ هر چیز ریزی که زیرش بگذارید درشت نمایی میکند و نشان میدهد. ما چشم یک پشه را جدا کردیم و گذاشتیم زیر این میکروسکوپ... بیایید نگاه کنید! جناب فرهادمیرزا چشم خود را گذاشت روی میکروسکوپ و نگاهی کرد و در همان موقع کسی که پای دستگاه بود گفت جناب آقای فرهاد میرزا شمردیم ۱۹۵۰ شکاف در چشم پشه است!! یک دفعه دیدند فرهاد میرزا نشست روی زمین شروع کرد به گریه و به سر زدن! همه گفتند چه شد فرهاد میرزا، ما که چیزی نگفتیم؟! ما گفتیم چشم پشه یک حالتی دارد شبکه شبکه است و سوراخ سوراخ، شمردیم و دیدیم ۱۹۵۰ شبکه دارد !! فرهاد میرزا گفت شما ها نمی دانید! بعد از هزار و چهارصد سال تعبیر حرف پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مشخص شد که چرا آن روز پیغمبر اکرم به اباعبدالله الحسین علیه السلام با عنوان چشم پشه خطاب کرد!!!! منابع: 1:(کفایة الأثر، ص81تا83) 2: مُزَرِّدٌ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ يَقُولُ سَمِعَ أُذُنَايَ هَاتَانِ وَ بَصُرَ عَيْنَايَ هَاتَا |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۴ آبان ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
|
نقل قول ریحانه نوشته:سلام من بیشتر چیزایی که از امام حسین(ع) میدونم مربوط به عاشوراست. میشه از زندگی و فضاءل ایشون قبل از عاشورا هم بگید؟ پیشنهاد خیلی خوبیه. حتما انجام خواهیم داد. درکنارش پیشنهاد میکنم کتاب لهوف رو بخر یا دانلود کن بخون چون از تولد حضرت شروع کرده و زندگی شونو توضیح داده و رسونده به کربلا و قیام مختار. اگر خواستی از لینک زیر دانلود کن. مشاهده لینک |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۱۴ آبان ۱۳۹۳
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |