در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: SaHar.Sweet
پیام:
۴۳
عضویت از: ۱۰ خرداد ۱۳۹۲
از: I.R.A.N
طرفدار:
- اینیستا - مسی - کرایوف - خخخخ - اسپانیا - خخخخ - پپ جونم:دی - خخخخ گروه:
- کاربران عضو |
شب شب عاشوراست شب عشق است و وفا می وزد باد میان حرمی می پیچد رایحه سیب بهشت بوی سیب بوی گیسوی حبیب در خیام اصحاب سینه هایی بی تاب همه مشغول دعایند و نماز تا خدا در پرواز در کنار اینان خیمه هاشمیان حرم آل علی خیمه ای نجمه زند شانه به زلف قاسم زیر لب می گوید کنم تا که عمو اذن جهادم بدهد کاش بابایم بود آن طرف می آید نغمه لالایی کودک بی شیرم صبر کن تا دم صبح باز از مشک عمو می نوشی باز با بازی طفلان حرم می جوشی آن طرف در خوابند کودکان دخترکان همگی آسوده همه آرام ز لالائی پر تنتنه ای دم لالائی کیست ؟ این صدای قدم عباس است گرد در گرد حرم می چرخد می وزد باد و صدای تپش بیرق او می آید علمی در دستی تیغ در دست دگر زیر لب ذکر خدا می آید ساعتی اما بعد کودکان بیدارند دختران بی تابند گرچه حتی نرسید است سحر چه شده خواب ز چشمان همه بال زده گوئیا یک نفر از راه خبر آورده خبری پیچیده خیمه ها لرزیده اشک در چشم همه حلقه زده عمه جان کاری کن شیر بر گرد حرم می گردد همه جا تاریک است دشت دشتی پر خوار آسمان تیره و تار جز صدای قدمش زمزه ها خاموش است ناگهان ناله ای آمد که منم زینب تو زانوان عباس پیش بانو لرزید خواست تا روی قدمهای عقیله افتد دستهای خواهر شانه اش بالا رفت گفت یادت مانده ؟ شب قدری که پدر پر می زد ؟ از شکاف در حجره تو را می دیدم دست در دست حسین یاد داری نفس آخر بابایم را کربلا جان تو و جان حسین گفت آری بانو گفت آری به خدا یادم هست گفت عباس شنیدم که امان نامه به دستت دادند کودکان در خیمه ز نفس افتادند گوئیا آوار شد عالم به سرش یکباره عرق چهره سرخش به زمین می ریزد رگ پیشانی او پیدا شد به امیری که علم داده به دستم سوگند من کجا ؟ حرف امان نامه کجا ؟ دشت فردا سرخ است از دم شمشیرم از سفیر تیرم چشم خاتون می نگرد از دم خیمه که چه غوغا سازم رزم را یک طرفه ختم به خیرش سازم من کجا حرف امان نامه کجا ندهم هیچ امانی که نفس تازه کند جان بانو عمری است پیش خود لحظه شماری کردم عقده ام باز کنم بغز دیرینه خود را شکنم از همانانی که همگی جمع شدند همه از خانه خود آوردند پشته های هیزم پشت درب حرم بابایم از همان نامردی که شنید از پس در نفس زهرا را خاطرات تلخی است که شما می گفتید از همانی که در خانه تان آتش زد دود بود و در آتش زده و مادرتان می نالید شعله بالا می رفت سرخ تر میشد میخ ضربه ای را که در از جا افتاد به رخ مادر خورد سینه اش خونین شد پهلویش را بشکست محسنش رفت ز دست گفت حیدر تو نیا جای تو نیست محسنم کشته شده فضه بیا از همانی که طناب زد به دستان علی مادرت دامن بابا بگرفت به کسی گفت نزن از همانی که غلاف زد به بازو آنجا گردنش می شکنم یاس را پرپر کرد من کجا حرف امان نامه کجا باز هم مثل قدیم کوچه ای روضه مادر برپاست مثل فردا اما لحظه ای که حرمش غارت شد دید گوشه ای از دشت چه غوغا شده است نیزه داران جمعند سر راس عباس باز دعوا شده است ... |
||
|
|||
۲۳ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام:
۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi - یوهان کرایوف - یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!! - spain - داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!! - pep - افشین امپراتور گروه:
- کاربران عضو |
جای همه ی دوستان خالی... سه شب رفتم چیذر، امامزاده علی اکبر خدا به حاج محمود خیر بده انشالله عزاداری خیلی خوبی بود... خیلی بهم چسبید... خدا انشالله همه ما رو تا محرم بعدی زنده نگه داره تا دوباره بتونیم برای ارباب عزاداری کنیم |
||
|
|||
۲۳ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب مانده اندر گل بده ظا لم مهلتی آخر زان که دارم من عقده ها بر دل مران ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان مران ناقه زان که دارم من از جفای چرخ و ناله و افغان مران ناقه تا که گویم من درد دل با این پیکر عریان بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر از آن ترسم ساربان امشب آید برد دستش از پیکر ندارد چون طاقت دیدن مادرم زهرا باب من حیدر در این صحرا ای شتربانا ماندنم آسان رفتنم مشکل شتربانا بی کفن باشد این تن مجروح اندرین صحرا مرا نبود معجری دیگر تا کفن سازم جسم این شه را ندارد چون سایه ای بر سر غیر خاشاک و جز طف گرما خدای من کن تو آگاهم کشتی جانم کی رسد ساحل روز دوم که اباعبدلله رسیدن کربلا و خیمه زدن و تون داستان ها یک سری از شتر ها و اسب ها متعلق به خود حضرت بود، یک سری هم اجاره ای بود. آقا اباعبدلله با دستای مبارکشون اجاره و هزینه شتر های ساربان رو بهش پرداخت کردن، اما ساربان نرفت، اونم یه گوشه از کربلا موند. چون چشمش به انگشتری آقا بود. مثل دیشب شبی نامرد صبر نکرد تا انگشت رو در بیاره... برادر جان سلیمان زمانی، چرا انگشت و انگشتر نداری... |
||
|
|||
۲۴ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: *mohammad.z*
پیام:
۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي - كرايف - استقلال کبییر - تيم ملي بارسلونا - جانواريو - پپ گواردیولا - قلعه نوعي گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول روز دوم که اباعبدلله رسیدن کربلا و خیمه زدن و تون داستان ها یک سری از شتر ها و اسب ها متعلق به خود حضرت بود، یک سری هم اجاره ای بود. آقا اباعبدلله با دستای مبارکشون اجاره و هزینه شتر های ساربان رو بهش پرداخت کردن، اما ساربان نرفت، اونم یه گوشه از کربلا موند. چون چشمش به انگشتری آقا بود. مثل دیشب شبی نامرد صبر نکرد تا انگشت رو در بیاره... برادر جان سلیمان زمانی، چرا انگشت و انگشتر نداری... کلا تو واقعه عاشورا و بعد از اون یه اتفاقاتی افتاد که تا حالا از زبون هیچ کسی باز گو نشد و این مقتل هایی که الا میبینیم ،مقتل هاییه که اهل سنت نوشتن و تقریبا هیچ مقتل شیعی وجود نداره به عنوان مثال میگن تو روز عاشورا چون نامردا خیلی از حضرت عباس(ع) کینه داشتن یه بلایی سره اون حضرت اوردن که تاریخ مشابهش رو نداره که همون بهتره ندونیم چی کار کردن و یا تو قضیه ی شام شما ببینید چی کار کردن که وقتی به امام سجاد (ع) گفتن کجا از همه بیشتر به شما سخت گذشت ایشون سه بار گفتن الشام،الشام ،الشام یه بار یکی از دوستام که داشت بخشی از اتفاق های شام رو میگفت گفتم نگو اصلا نمیخوام بشنوم ،اصلا نمیخوام بشنوم واقعا هضمش سخته تنه آدم میلرزه یه چیزایی هست ناموسیه و..... هیچی بگذریم بی خیال. |
||
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن "آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد " |
|||
۲۴ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
|
بحــــــــــــــــ.....ر مــــــقتلــــ .... گریه کن ... گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است... شما دیده ای آن را..!! و اگر طاقتتان هســــــــــــــــت .... کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم....!!! و خودت نیز مدد کـــ ....نـــــــــــــــ ک ....ه قلــــــــــــم در کف من همچو عصا در یـد موسی بشود!! چون تپشــــــــــــِ موج مصیبات بلنـــــــــ.....د است!! به گستردگی ساحل نیــــــل است. و این بحر طویــ...ـــل است و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضه ی مَکشــــــــوف لهوف است عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرشـــــ... همگی موج مزن آبــــــــــــــ......... فرات است و اربابِ.. همه سینـــــــــ........ه زنان کشتی آرامِ نـــــــــــجات است ولـــــــــ.......ی حیف که ارباب «قتبل العبـــــ....ـــــــرات» است ولــــــــــ........ی حیف که ارباب«اسیــــــر الکُربـــــ...ات» است ولــــــ......ی حیف هنوزم که هنوز اســــــت! حســـ...ین ابن علی تشنه ی یار است و زنــــــــــــــی ! محو تماشاست زبالای بلندی الــــــــــــــف قامت او دالــ..... و همه هستی او در کفــــــــــ.... گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...» خدایــــا چه بگویمـــــــــــ..... «که شکستنـــــد سبـــــــــــــ.....و را و بریــــــ......ـــــــدند ...» دلت تابــــــــــــــــــــ ندارد...!! به خدا با خبرم می گذرم ... از تپش روضه که خود غرق عزایـــــ......ــــــــی... تو خودتـــ.... کربــــــــُــــــ....... و بلایی قسمتــــــ.... می دهم آقا به همین روضه که در مجلـــس ما نیز بیایـــــی... تو کجایــــــــــی ... تو کجایــــــــــــی...؟ سید حمید رضا برقه ای |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۷ آبان ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: hamedkazemi
پیام:
۱,۵۲۵
عضویت از: ۳۱ خرداد ۱۳۹۲
از: ESFAHAN
طرفدار:
- مارک بارترا - کرایف - پرسپولیس - پرتغال - مهدی مهدوی کیا - آنتونیو کنته - علی دایی گروه:
- كاربران بلاک شده |
کر و بلا 2بخش است یکی کر بلا یعنی خوبی و عذاب |
||
۱ آذر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
|
نقل قول hamed_kazemi78 نوشته:کر و بلا 2بخش است یکی کر بلا یعنی خوبی و عذاب 2 بخش هست... اما نه کر بلا کرب و بلا... |
||
۱ آذر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
کرب و بلا صحیحه. توی لهوف سید ابن طاووس داریم که حضرت اباعبدلله هنگامی که به کربلا رسیدن و داستان اسم سرزمین و اینا پیش اومد وقتی کلمه کربلا رو شنیدن فرمودن: اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء کرب به معنی اندوهه، بلا هم همون معنی بلا رو میده. |
||
|
|||
۲ آذر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
منم همونی که ز عالم فراریـم بده نجات منو ز بی بند و باریـم خواب میبینم که دو سه روزه تو کربلام تـو حـرمـت یـه خـادم افـتـخـاریـم |
||
|
|||
۳ آذر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
|
تلنگر... و روی این غم دیرین بناست عالم من… سپاس پروردگار جهانیان را،بخاطر درد، غم ،هم، بلا. دردی که اگر نبود تلخی به دوش کشیدنش، حلاوت عافیت معنا پیدا نمی کرد. دردی که اگر حاصلش غریب شدن و غریب تر شدن و غریب ترین شدن نبود،ارمغان قریب شدن،به چشم نمی آمد. و چه بزرگ دردیست، دردِدرد نداشتن. و چه پوچ لحظه ایست، ثانیه ی پوشالی بی دردی. خدا را سپاس بخاطر وزش بادهای بلا، بخاطر ریزش باران ابتلا، بخاطر غم، بخاطر هم. خدا را سپاس بخاطر همه ی دردهایی که حکمت وجودشان به خدا نزدیک تر شدن ماست. بخاطر همه ی دردهایی که راز دردناک بودنشان با بندگی نسبت پیدا کردن ماست. و از همه بیشتر خدا را سپاس بخاطر درد دین داشتن. بخاطر داغ سرخی که گذر قرن ها، التیامش نمی دهند. خدا را سپاس بخاطر غمی که با بردن نامت، درخانه ی قلبم آشیانه می کند. السلام علیک یا اباعبدالله الحسین * * * و اگر آدمی را هرگز الم و دردی نمی رسید، به چه چیز گناهان و فواحش را ترک می کرد؟و به چه چیز برای خدا تواضع می کرد و نزد او زاری می کرد؟و به چه چیز به مردم مهربانی می کرد و به مساکین صدقات می داد؟نمی بینی کسی را که دردی عارض شود،خضوع می کند و به درگاه خدا رغبت می نماید و از شافی مرض طلب عافیت می کند و به دادن صدقه دست می گشاید؟! (امام صادق علیه السلام/توحید مفضل) منبع: مشاهده لینک |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۵ آذر ۱۳۹۲
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |