در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: messi&mehran
پیام:
۱,۴۵۹
عضویت از: ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از: همدان
طرفدار:
- مسی...ژاوی...اینیستا - کلایورت - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - مجید جلالی گروه:
- کاربران عضو |
كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست 1725 كسى كه به واسطه پيرى نمىتواند روزه بگيرد، يا براى او مشقت دارد،روزه بر او واجب نيست، ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يك مد كه تقريبا ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. 1726 كسى كه به واسطه پيرى روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد قضاى روزهايى را كه نگرفته بجا آورد. 1727 اگر انسان مرضى دارد كه زياد تشنه مىشود و نمىتواند تشنگى را تحمل كند،يا براى او مشقت دارد، روزه بر او واجب نيست. ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و احتياط واجب آن است كه بيشتر از مقدارى كه ناچار است آب نياشامد، و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد روزههايى را كه نگرفته قضا نمايد. 1728 زنى كه زاييدن او نزديك است و روزه براى حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يك مد طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر روزه براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست. و بنابر احتياط واجب بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، ودر هر دو صورت روزههايى را كه نگرفته بايد قضا نمايد. 1729 زنى كه بچه شير مىدهد و شير او كم است، چه مادر بچه يا دايه او باشد، يا بىاجرت شير دهد، اگر روزه براى بچهاى كه شير مىدهد ضرر دارد، روزه براو واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بنابر احتياط واجب بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزههايى را كه نگرفته بايد قضا نمايد. ولى اگر كسى پيدا شود كه بى اجرت بچه را شير دهد، يا براى شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه يا از كس ديگر كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، احتياط واجب آن است كه بچه را به او بدهد و روزه بگيرد. |
||
.:::حتما سر بزنید:::. music-nice.mihanblog.com | |||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: messi&mehran
پیام:
۱,۴۵۹
عضویت از: ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از: همدان
طرفدار:
- مسی...ژاوی...اینیستا - کلایورت - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - مجید جلالی گروه:
- کاربران عضو |
روزه حجاب زبان و گوش و چشم از گناه است از فقه الرضا (عليه السلام) روايتشده كه حضرت رضا (عليه السلام) در رابطه با شرائط روزه و روزهدارى چنين فرمود: «و اعلم يرحمك الله ان الصوم حجاب ضربه الله عزوجل على الالسن و الاسماع و الابصار و سائر الجوارح لما له فى عادة من شره و طهارة تلك الحقيقة حتى يستر به من النار، و قد جعل الله على كل جارحة حقا للصيام فمن ادى حقها كان صائما و من ترك شيئا منها نقص من فضل صومه بحسب ما ترك منها» (6) . بدان (اى روزهدار) خداى رحمتت كند، كه براستى روزه ستر و حجابى است، كه خداوند او را بر زبانها و گوشها و چشمها و سائر جوارح زده است، هرگاه معتاد بر زشتيها و شر و فساد باشند، (چون زبان و گوش و چشم و ساير جوارح هرگاه تحت كنترل دقيق ايمان و دين شخص باشند، از شر آنان كاملا در امان مىباشد) كه طهارت (و حجاب صوم) بر اسماع و ابصار و غيره، او را از آتش جهنم مىپوشاند و حجابى محكم از آتش براى او خواهند شد. به تحقيق خداوند بر هر «آدم» خستهاى براى روزه گرفتن حقى مقرر فرموده است، پس اگر آن حق را اداء كند (و به خوبى حق روزهدارى را به جاى آورد) هرآينه صائم و روزهدار است، (يعنى به جاى آورده حق روزه را) و هر كس بعضى از آن شرايط را ترك نموده، از فضيلت و ثواب روزهاش به قدر و بحسب آنچه ترك كرده كاسته است. |
||
.:::حتما سر بزنید:::. music-nice.mihanblog.com | |||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: messi&mehran
پیام:
۱,۴۵۹
عضویت از: ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از: همدان
طرفدار:
- مسی...ژاوی...اینیستا - کلایورت - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - مجید جلالی گروه:
- کاربران عضو |
روزه چهار گروه مقبول نيست حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: لا صيام لمن عصى الامام، و لا صيام لعبد آبق حتى يرجع، و لا صيام لامراة ناشزة حتى تتوب، و لا صيام لولد عاق حتى يبر، (1) روزه نيستبراى كسى كه امام و پيشواى خود را نافرمانى كند و از او اطاعت ننمايد، و صحيح نيست روزه عبد فرارى، تا مراجعت كند و به خدمتباز نگردد، و روزه زن ناشزه درست نمىباشد تا توبه كند و در اختيار همسرش قرار گيرد و همچنين روزه فرزند عاق شده پدر و مادر تا خوب نشود و اصلاح نگردد، مورد قبول قرار نمىگيرد، و روزه به حساب نمىآيد بلى يكى از ابعاد سياسى اين حديثشريف، اطاعت و فرمانبرى پيروان و رهروان مسلمان از راهبر و پيشواى مذهبى است. فاطمه (سلام الله عليها) در آداب صائم سخن مىگويد حضرت فاطمه (عليها السلام) سيده نسوان عالم در آداب روزهدار مىفرمايد: عن جعفر بن محمد عن آبائه عن فاطمه (عليهم السلام): «انها قالت: ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه» (2) . جعفر بن محمد (عليهما السلام) از آباء گرامش از فاطمه دخت گرام رسول الله (صلى الله عليهم اجمعين) روايت مىنمايد: كه حضرت زهرا (عليها السلام) فرمود: صائم با روزه خويش كارى نكرده (يعنى حق روزه را ادا نكرده) هرگاه زبان و گوش و چشم و جوارحش را از (آنچه كه بر آنها حرام است) حفظ نكرده باشد. يعنى روزه يك مسماى واقعى از حفظ شكم از كل خوردنيها و نوشيدنيها و مبطلات ديگر و خلاصهاى از اجتناب از گناهان و معصيتخداوند مىباشد، زيرا روزهدار بدون پرهيز از تمامى محرمات روزه واقعى را در خويش تحقق نبخشيده است. پنجخصلت موجب افطار روزه و بطلان وضوء مىشود. اگرچه امروز فقهاى عالى مقام اين موارد را مبطل روزه و وضوء نمىدانند زيرا كمتر كسى است در زمان ما و فرهنگ طاغوت زده و غرب زده ما از اين اوصاف رذيله بپرهيزد، آن خصال پنج گانه از بيان پيامبر گرامى اسلام چنين است: «خمس خصال يفطرن الصائم، و ينقضن الوضوء الكذب، و الغيبة و النميمة، و النظر بشهوة، و اليمين الكاذبة» (3) پنج صفت است كه روزه را باطل و وضوء را مىشكند، دروغ و غيبت و سخن چينى و نظر شهوت انگيز، و قسم دروغ. اين اوصاف ذميمه براستى اثر معنوى و روحانى روزه و وضوء كه يك عبادت است در اسلام خنثى مىكند، و اجر و ثواب روزه و وضوء را نابود مىنمايد. |
||
.:::حتما سر بزنید:::. music-nice.mihanblog.com | |||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: messi&mehran
پیام:
۱,۴۵۹
عضویت از: ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از: همدان
طرفدار:
- مسی...ژاوی...اینیستا - کلایورت - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - مجید جلالی گروه:
- کاربران عضو |
چند نمونه برنامه غذایی برای افطار و سحر مصرف غذاهای متنوع به عنوان نخستین بخش راهنمایی های رژیمی می باشد. این نكته در ماه مبارك رمضان نیز صحت دارد. یك فرد برای اینكه سالم باشد، باید از تمام گروههای اصلی موادغذایی كه شامل نان و غلات، شیر و فرآورده های شیری، گوشت وحبوبات و سبزیجات و میوه است، استفاده كند. در طول ماه مبارك رمضان سرعت متابولیسم در شخص روزه دار پایین می آید و چربی بدن و چربی رژیم غذایی به طور مؤثر مصرف می شوند. مصرف غذای دریافتی در ماه مبارك رمضان كمتر از روزهای عادی دیگر می باشد و همین امر منجر می شود كه سلامتی شخص برقرار شود. دریافت میوه به خصوص بعد از غذا اكیداً توصیه می شود. رژیم غذایی متعادل كلسترول خون را بهبود می بخشد و اسید معده را كاهش می دهد و از بروز یبوست و سایر مشكلات گوارشی جلوگیری می كند و باعث می شود كه فرد فعال بوده و زندگی سالمی داشته باشد. به طور نمونه یك رژیم غذایی كلی در زیر آورده شده است. افطار: خرما 3 عدد آب میوه 1 واحد ( یك دوم لیوان ) سوپ سبزیجات به همراه مقداری رشته فرنگی 1 لیوان نیاز فوری بدن در هنگام افطار، بدست آوردن منبع انرژی آسان و قابل دسترس گلوكز برای هر سلول زنده ، بویژه مغز و سلول های عصبی می باشد. خرما و آب میوه منابع خوب قندی می باشند. مقدار خرما و آب میوه ارائه شده در بالا، برای رساندن سطح گلوكز خون از مقدار پایین به حد طبیعی كافی می باشد. سوپ و آب میوه به بر قراری تعادل آب و مواد معدنی بدن كمك می كنند. رژیم غذایی نامتعادل و دریافت بیش از اندازه شربت ها و شیرینی ها به همراه شكرافزودنی برای سلامتی مضر شناخته شده اند. شام: باید از تمام گروه های غذایی به شكل زیر استفاده شود: گروه گوشت و حبوبات: جوجه، گوشت گاو، گوشت بره، گوشت بز، ماهی 1 تا 2 واحد ( هر واحد: 1 تكه یا 30 گرم گوشت ). نخود سبز، نخودچی، عدس، و سایر حبوبات1 واحد ( نصف لیوان ) . گوشت و حبوبات منبع خوب پروتئین، مواد معدنی و ویتامین ها می باشند. علاوه بر اینها، حبوبات منبع خوبی برای فیبر رژیمی می باشند. گروه نان و غلات: نان با آرد گندم كامل 2واحد ( هر واحد: 30 گرم ) یا برنج پخته 1 لیوان یا تركیبی از این دو. این گروه منبع خوبی برای تامین كربوهیدرات های پیچیده ( كه منبع خوب انرژی و فیبر رژیمی هستند )، پروتئین و مواد معدنی می باشند. گروه شیر: شیر یا ماست یا پنیر محلی 1 لیوان. افرادی كه نمی توانند شیر را تحمل كنند باید از محصولات تخمیر شده ای مثل ماست استفاده كنند. شیر و فراورده های شیری منابع خوب پروتئین و كلسیم، كه برای برقراری بافتهای بدن و فعالیت های فیزیولوژیكی ضروری می باشند، هستند. گروه سبزیجات: سالاد مخلوط سبزیجات ( كاهو، هویج، جعفری، خیار،بروكلی ، گل كلم یا سایر سبزیجات در صورت تمایل ) 1 لیوان .2 قاشق روغن زیتون یا هر نوع چربی غیر اشباع و 2 قاشق سركه اضافه كنید. چربی های غیر اشباع، اسیدهای چرب ضروری و كتو اسید ها را برای بدن فراهم می كنند. یك دوم لیوان سبزیجات پخته مانند كلم، اسفناج، بادمجان،. سبزیجات منبع خوب فیبر رژیمی، ویتامینA، كاروتن، لیكوپن و سایرفیتو كمیكال ها( آنتی اكسیدان )، می باشند. اینها در جلوگیری از سرطان، بیماریهای قلب و عروق و بسیاری از مشكلات دیگر مفید می باشند. گروه میوه ها: 1تا 2 واحد از مركبات یا سایر میوه ها. میوه ها را به عنوان آخرین ماده غذایی در شام یا بلافاصله بعد از شام مصرف كنید، زیرا میوه ها باعث تسهیل در گوارش شده و از بسیاری از مشكلات معد ی روده ای جلوگیری می كنند. میوه ها و مخلوط آجیل ممكن است به عنوان میان وعده بعد از شام یا قبل از خواب مصرف شوند. سحر: وعده غذایی سبكی را در سحر مصرف نمائید. غلات بدست آمده از جو یا گندم كامل یا نان گندم كامل 1 تا 2 واحد به همراه 1فنجان شیر. 2 تا 3 قاشق چایخوری از روغن زیتون یا هر چربی غیر اشباعpufa یاmufa به سالاد یا غلات اضافه نمائید. 1 تا 2 واحد میوه به عنوان آخرین ماده غذایی دریافت نمائید. برای اهداف كاربردی و تخمین موادمغذی یك نمونه از رژیم غذایی با جزئیات آن، در زیر آورده شده است. افطار: 3 عدد خرما- یك دوم لیوان آب پرتقال- 1 لیوان سوپ سبزیجات یا 2 عدد بیسكوئیت سبوس دار. شام: 1 لیوان سالاد سبزیجات با دو قاشق چایخوری سركه، 60 گرم گوشت جوجه، یك دوم لیوان بامیه( پخته ). 120 گرم نخودپخته، 3 قاشق غذاخوری روغن كه در تهیه غذا می تواند مصرف شود. 2 كف دست نان گندم كامل، 1 لیوان برنج پخته، سه چهارم لیوان ماست، 1 عدد پرتقال، یك دوم لیوان انگور، 30 گرم مخلوط آجیل بدون نمك. * منظور از كف دست در واحد نان ، بدون محاسبه انگشتان دست می باشد. سحر: 2 كف دست نان گندم كامل، 1 لیوان شیر، یك چهارم لیوان سالاد سبزیجات به اضافه 2 قاشق چایخوری روغن ذرت و 2 قاشق چایخوری سركه، 1 عدد سیب پوست كنده، 2 قاشق چایخوری شكر به همراه قهوه یا چای. مقدار انرژی و موادمغذی موجود در رژیم بالا به شرح زیر می باشد. 2136 كیلو كالری انرژِی 70 گرم پروتئین 286 گرم كربوهیدرات 87 گرم چربی 34 گرم فیبر 1013 میلی گرم كلسیم 3252 میلی گرم سدیم 2963 میلی كرم پتاسیم 3/13 میلی گرم آهن 10 میلی گرم روی در این رژیم 35% انرژی موردنیاز از چربی تأمین می شود. وقتی كه مقدار مواد مغذی موجود در این رژیم با مقدارRDA( مقدار توصیه شده در روز ) آنها مقایسه می شود، این رژیم غذایی برای بالغین ( به جز زنان باردار و شیرده ) پروتئین، كلسیم، سدیم ، پتاسیم و ویتامین های B12, B6, B3, B2, B1 , K , A، فولات و ویتامینC را به طور 100% یا بیشتر از مقدارRDA فراهم می كند. برای زنان باردار و شیرده استفاده از این رژیم به تنهایی نمی تواند پاسخگوی نیاز آنها باشد و ممكن است نیاز به مكمل برخی موادمعدنی و ویتامین ها از قبیل آهن و ویتامینD و مصرف انرژی بیشتر از طریق نان یا برنج داشته باشند. توصیه های دیگر : 1- به مقدار كافی بین افطار تا وقت خواب آب بنوشید تا از كم آبی بدن جلوگیری شود. 2- به مقدار كافی سبزیجات در هر وعده غذائی مصرف نمائید و میوه را در آخر وعده غذائی خود دریافت نمائید. 3- از مصرف زیاد موادغذایی شیرین بپرهیزید. 4- از مصرف غذاهای تند اجتناب نمائید. 5- از مصرف نوشیدنی های كافئین دار مانند كوكا، قهوه، چای اجتناب نمائید. كافئین ادرارآور است. 3 تا 5 روز قبل از ماه مبارك رمضان به تدریج دریافت اینگونه نوشیدنی ها را كاهش دهید. كاهش ناگهانی كافئین موجب سردرد و عدم تعادل می شود. 6- فراموش نكنید دندان های خود را بعد از افطار و قبل از خواب مسواك نمائید. دریافت یك رژیم غذایی متعادل برای حفظ سلامتی و برخورداری از فوائد ماه مبارك رمضان، ضروری می باشد. منبع: مشاهده لینکكارشناس تغذیه تبیان |
||
.:::حتما سر بزنید:::. music-nice.mihanblog.com | |||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: messi&mehran
پیام:
۱,۴۵۹
عضویت از: ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از: همدان
طرفدار:
- مسی...ژاوی...اینیستا - کلایورت - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - مجید جلالی گروه:
- کاربران عضو |
توصیه هایی دیگر برای روزه داران 1 –اول ساعات بعد از سحری و سپس ساعات بعد از افطار به ترتیب برای مطالعه دانش آموزان و دانشجویان وقت مناسبی است. 2 – ورزشكاران در ماه رمضان نسبت به افراد عادی نیاز بیشتری به پروتئین ، قند و ویتامین ها دارند. باید حدود 3 ساعت بعد از افطار ورزش را شروع کرد تا غذای مصرف شده فرصت هضم پیدا كند. بین خوردن غذا و شروع ورزش باید فاصله ای باشد كه جریان خون بتواند به راحتی به عضلات بدن برسد. 3 – درماه رمضان تمرینات ورزشی سبك تر باشد، زیرا بدن نمك و آب زیادی در جریان ورزش از دست می دهد و در ورزش های شدید منجر به ضعف شدید بدن می شود. ورزشكار باید تا سحر به تدریج مایعات زیادی مصرف كند كه نیازهای بدنش تامین شود. 4 – خرما ، سوپ، سبزیجات و شیر برای افطار ورزشكاران توصیه می شود. 5 – در صورتی كه فردی بعد از افطار قصد تمرین ورزش سنگین یا مسابقه ورزشی را دارد بهتر است قبل از شروع مسابقه، هنگام افطار از گوشت، زرده تخم مرغ و ماهی استفاده كند. مصرف مایعات فراوان از جمله آب میوه ها قبل از ورزش هم مناسب است. 6 – میزان انرژی تامین شده از پروتئین در ورزشكاران باید حدود 15 درصد و حداكثر 20 درصد باشد؛ چون پروتئین زیاد، مناسب نیست و سبب تولید مواد زاید در خون و احساس خستگی در حین ورزش می شود. منبع : ماهنامه دنیای تغذیه |
||
.:::حتما سر بزنید:::. music-nice.mihanblog.com | |||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
ترجمه جزء سوم قرآن کریم: بعضى از آن رسولان را بر بعضى ديگر برترى داديم؛ برخى از آنها، خدا با او سخن مىگفت؛ و بعضى را درجاتى برتر داد؛ و به عيسى بن مريم، نشانههاى روشن داديم؛ و او را با «روح القدس سذللّه تاييد نموديم؛ (ولى فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا مىخواست، كسانى كه بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانههاى روشن كه براى آنها آمد، جنگ و ستيز نمىكردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پيمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولى اين امتها بودند كه با هم اختلاف كردند؛ بعضى ايمان آوردند و بعضى كافر شدند؛ (و جنگ و خونريزى بروز كرد. و باز) اگر خدا مىخواست، با هم پيكار نمىكردند؛ ولى خداوند، آنچه را مىخواهد، (از روى حكمت) انجام مىدهد (و هيچكس را به قبول چيزى مجبور نمىكند). (253) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از آنچه به شما روزى دادهايم، انفاق كنيد! پيش از آنكه روزى فرا رسد كه در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از كيفر را براى خود خريدارى كنيد)، و نه دوستى (و رفاقتهاى مادى سودى دارد)، و نه شفاعت؛ (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود.) و كافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم مىكنند، هم به ديگران). (254) هيچ معبودى نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به اوهستند؛ هيچگاه خواب سبك و سنگينى او را فرانمىگيرد؛ (و لحظهاى از تدبير جهان هستى، غافل نمىماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست؛ كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعتكنندگان، براى آنها كه شايسته شفاعتند، از مالكيت مطلقه او نمىكاهد.) آنچه را در پيش روى آنها ( بندگان) و پشت سرشان است مىداند؛ (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسان است.) و كسى از علم او آگاه نمىگردد؛ جز به مقدارى كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است؛ و علم و دانش محدود ديگران، پرتوى از علم بىپايان و نامحدود اوست.) تخت (حكومت) او، آسمانها و زمين را دربرگرفته؛ و نگاهدارى آن دو ( آسمان و زمين )، او را خسته نميكند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست. (255) در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنابر اين، كسى كه به طاغوت ( بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. (256) خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها،به سوى نور بيرون مىبرد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند؛ كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مىبرند؛ آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند. (257) آيا نديدى (و آگاهى ندارى از) كسى ( نمرود) كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو كرد؟ زيرا خداوند به او حكومت داده بود؛ (و بر اثر كمى ظرفيت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامى كه ابراهيم گفت: «خداى من آن كسى است كه زنده مىكند و مىميراند.» او گفت: سخللّهمن نيز زنده مىكنم و مىميرانم!» (و براى اثبات اين كار و مشتبهساختن بر مردم دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، فرمان آزادى يكى و قتل ديگرى را داد) ابراهيم گفت: سخللّهخداوند، خورشيد را از افق مشرق مىآورد؛ (اگر راست مىگويى كه حاكم بر جهان هستى تويى،) خورشيد را از مغرب بياور!» (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدايت نمىكند. (258) يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى (ويران شده) عبور كرد، در حالى كه ديوارهاى آن، به روى سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن، در هر سو پراكنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مىكند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند؛ سپس زنده كرد؛ و به او گفت: «چهقدر درنگ كردى؟» گفت: «يك روز؛ يا بخشى از يك روز.» فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردى! نگاه كن به غذا و نوشيدنى خود (كه همراه داشتى، با گذشت سالها) هيچگونه تغيير نيافته است! (خدايى كه يك چنين مواد فاسدشدنى را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولى به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست، و هم) براى اينكه تو را نشانهاى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها(ى مركب سوارى خود نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مىدهيم، و گوشت بر آن مىپوشانيم!» هنگامى كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مىدانم خدا بر هر كارى توانا است». (259) و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مىكنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياوردهاى؟!» عرض كرد: «آرى، ولى مىخواهم قلبم آرامش يابد. سذللّه فرمود: «در اين صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب كن! و آنها را (پس از ذبح كردن،) قطعه قطعه كن (و در هم بياميز)! سپس بر هر كوهى، قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوى تو مىآيند! و بدان خداوند قادر و حكيم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانايى بر جمع آنها دارد)». (260) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، همانند بذرى هستند كه هفت خوشه بروياند؛ كه در هر خوشه، يكصد دانه باشد؛ و خداوند آن را براى هر كس بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، دو يا چند برابر مىكند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسيع، و (به همه چيز) داناست. (261) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، سپس به دنبال انفاقى كه كردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسى دارند، و نه غمگين مىشوند. (262) گفتار پسنديده (در برابر نيازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهاى آنها)، از بخششى كه آزارى به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بىنياز و بردبار است. (263) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منت و آزار، باطل نسازيد! همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مىكند؛ و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمىآورد؛ (كار او) همچون قطعه سنگى است كه بر آن، (قشر نازكى از) خاك باشد؛ (و بذرهايى در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاكها و بذرها را بشويد،) و آن را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند. آنها از كارى كه انجام دادهاند، چيزى به دست نمىآورند؛ و خداوند، جمعيت كافران را هدايت نمىكند. (264) و (كار) كسانى كه اموال خود را براى خشنودى خدا، و تثبيت (ملكات انسانى در) روح خود، انفاق مىكنند، همچون باغى است كه در نقطه بلندى باشد، و بارانهاى درشت به آن برسد، (و از هواى آزاد و نور آفتاب، به حد كافى بهره گيرد،) و ميوه خود را دو چندان دهد (كه هميشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام مىدهيد، بيناست. (265) آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور داشته باشد كه از زير درختان آن، نهرها بگذرد، و براى او در آن (باغ)، از هر گونه ميوهاى وجود داشته باشد، در حالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (كوچك و) ضعيف دارد؛ (در اين هنگام،) گردبادى (كوبنده)، كه در آن آتش (سوزانى) است، به آن برخورد كند و شعلهور گردد و بسوزد؟! (همينطور است حال كسانى كه انفاقهاى خود را، با ريا و منت و آزار، باطل مىكنند.) اين چنين خداوند آيات خود را براى شما آشكار مىسازد؛ شايد بينديشيد (و با انديشه، راه حق را بيابيد)! (266) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از قسمتهاى پاكيزه اموالى كه (از طريق تجارت) به دست آوردهايد، و از آنچه از زمين براى شما خارج ساختهايم (از منابع و معادن و درختان و گياهان)، انفاق كنيد! و براى انفاق، به سراغ قسمتهاى ناپاك نرويد در حالى كه خود شما، (به هنگام پذيرش اموال،) حاضر نيستيد آنها را بپذيريد؛ مگر از روى اغماض و كراهت! و بدانيد خداوند، بىنياز و شايسته ستايش است. (267) شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهيدستى مىدهد؛ و به فحشا (و زشتيها) امر مىكند؛ ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مىدهد؛ و خداوند، قدرتش وسيع، و (به هر چيز) داناست. (به همين دليل، به وعدههاى خود، وفا مىكند.) (268) (خدا) دانش و حكمت را به هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مىدهد؛ و به هر كس دانش داده شود، خير فراوانى داده شده است. و جز خردمندان، (اين حقايق را درك نمىكنند، و) متذكر نمىگردند. (269) و هر چيز را كه انفاق مىكنيد، يا (اموالى را كه) نذر كردهايد (در راهخدا انفاق كنيد)، خداوند آنها را مىداند. و ستمگران ياورى ندارند. (270) اگر انفاقها را آشكار كنيد، خوب است! و اگر آنها را مخفى ساخته و به نيازمندان بدهيد، براى شما بهتر است! و قسمتى از گناهان شما را مىپوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهيد شد.) و خداوند به آنچه انجام مىدهيد، آگاه است. (271) هدايت آنها (بهطور اجبار،) بر تو نيست؛ (بنابر اين، ترك انفاق به غير مسلمانان، براى اجبار به اسلام، صحيح نيست؛) ولى خداوند، هر كه را بخواهد (و شايسته بداند)، هدايت مىكند. و آنچه را از خوبيها و اموال انفاق مىكنيد، براى خودتان است؛ (ولى) جز براى رضاى خدا، انفاق نكنيد! و آنچه از خوبيها انفاق مىكنيد، (پاداش آن) به طور كامل به شما داده مىشود؛ و به شما ستم نخواهد شد. (272) (انفاق شما، مخصوصا بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند؛ (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاى خويش آواره ساخته؛ و شركت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تامين هزينه زندگى، دست به كسب و تجارتى بزنند؛) نمىتوانند مسافرتى كنند (و سرمايهاى به دست آورند؛) و از شدت خويشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارند؛ اما آنها را از چهرههايشان مىشناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمىخواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است. (273) آنها كه اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مىكنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين مىشوند. (274) كسانى كه ربا مىخورند، (در قيامت) برنمىخيزند مگر مانند كسى كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نمىتواند تعادل خود را حفظ كند؛ گاهى زمين مىخورد، گاهى بپا مىخيزد). اين، به خاطر آن است كه گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتى ميان آن دو نيست.)» در حالى كه خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است.) و اگر كسى اندرز الهى به او رسد، و (از رباخوارى) خوددارى كند، سودهايى كه در سابق ( قبل از نزول حكم تحريم) به دست آورده، مال اوست؛ (و اين حكم، گذشته را شامل نمىگردد؛) و كار او به خدا واگذار مىشود؛ (و گذشته او را خواهد بخشيد.) اما كسانى كه بازگردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند)، اهل آتشند؛ و هميشه در آن مىمانند. (275) خداوند، ربا را نابود مىكند؛ و صدقات را افزايش مىدهد! و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهكارى را دوست نمىدارد. (276) كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين مىشوند. (277) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، و آنچه از (مطالبات) ربا باقى مانده، رها كنيد؛ اگر ايمان داريد! (278) اگر (چنين) نمىكنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيكار خواهند كرد! و اگر توبه كنيد، سرمايههاى شما، از آن شماست ( اصل سرمايه، بدون سود)؛ نه ستم مىكنيد، و نه بر شما ستم وارد مىشود. (279) و اگر (بدهكار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايى، مهلت دهيد! (و در صورتى كه براستى قدرت پرداخت را ندارد،) براى خدا به او ببخشيد بهتر است؛ اگر (منافع اين كار را) بدانيد! (280) و از روزى بپرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوى خدا بازمىگردانند؛ سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده مىشود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه مىبينند، نتايج اعمال خودشان است.) (281) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه بدهى مدتدارى (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسندهاى از روى عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسى كه قدرت بر نويسندگى دارد، نبايد از نوشتن -همان طور كه خدا به او تعليم داده- خوددارى كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از خدا كه پروردگار اوست بپرهيزد، و چيزى را فروگذار ننمايد! و اگر كسى كه حق بر ذمه اوست، سفيه (يا از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايى بر املاكردن ندارد، بايد ولى او (به جاى او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكى انحرافى يافت، ديگرى به او يادآورى كند. و شهود نبايد به هنگامى كه آنها را (براى شهادت) دعوت مىكنند، خوددارى نمايند! و از نوشتن (بدهى خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ،ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد خدا به عدالت نزديكتر، و براى شهادت مستقيم تر، و براى جلوگيرى از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر مىباشد؛ مگر اينكه داد و ستد نقدى باشد كه بين خود، دست به دست مىكنيد. در اين صورت، گناهى بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولى هنگامى كه خريد و فروش (نقدى) مىكنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويى،) زيانى برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شدهايد. از خدا بپرهيزيد! و خداوند به شما تعليم مىدهد؛ خداوند به همه چيز داناست. (282) و اگر در سفر بوديد، و نويسندهاى نيافتيد، گروگان بگيريد! (گروگانى كه در اختيار طلبكار قرار گيرد.) و اگر به يكديگر اطمينان (كامل) داشته باشيد، (گروگان لازم نيست، و) بايد كسى كه امين شمرده شده (و بدون گروگان، چيزى از ديگرى گرفته)، امانت (و بدهى خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدايى كه پروردگار اوست. بپرهيزد! و شهادت را كتمان نكنيد! و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. و خداوند، به آنچه انجام مىدهيد، داناست. (283) آنچه در آسمانها و زمين است، از آن خداست. و (از اين رو) اگر آنچه را در دل داريد، آشكار سازيد يا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه مىكند.سپس هر كس را بخواهد (و شايستگى داشته باشد)، مىبخشد؛ و هر كس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات مىكند. و خداوند به همه چيز قدرت دارد. (284) پيامبر، به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده، ايمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، كاملا مؤمن مىباشد.) و همه مؤمنان (نيز)، به خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش، ايمان آوردهاند؛ (و مىگويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او، فرق نمىگذاريم (و به همه ايمان داريم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنيديم و اطاعت كرديم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داريم)؛ و بازگشت (ما) به سوى توست.» (285) خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند. (انسان،) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده؛ و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است. (مؤمنان مىگويند:) پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن! پروردگارا! تكليف سنگينى بر ما قرار مده، آن چنان كه (به خاطر گناه و طغيان،) بر كسانى كه پيش از ما بودند، قرار دادى! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرر مدار! و آثار گناه را از ما بشوى! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مايى، پس ما را بر جمعيت كافران، پيروز گردان! (286) الم (1) معبودى جز خداوند يگانه زنده و پايدار و نگهدارنده، نيست. (2) (همان كسى كه) كتاب را بحق بر تو نازل كرد، كه با نشانههاى كتب پيشين، منطبق است؛ و سخللّهتورات» و «انجيل» را. (3) پيش از آن، براى هدايت مردم فرستاد؛ و (نيز) كتابى كه حق را از باطل مشخص مىسازد، نازل كرد؛ كسانى كه به آيات خدا كافر شدند، كيفر شديدى دارند؛ و خداوند (براى كيفر بدكاران و كافران لجوج،) توانا و صاحب انتقام است. (4) هيچ چيز، در آسمان و زمين، بر خدا مخفى نمىماند. (بنابر اين، تدبير آنها بر او مشكل نيست.) (5) او كسى است كه شما را در رحم (مادران)، آنچنان كه مىخواهد تصوير مىكند. معبودى جز خداوند توانا و حكيم، نيست. (6) او كسى است كه اين كتاب (آسمانى) را بر تو نازل كرد، كه قسمتى از آن، آيات «محكم» ( صريح و روشن) است؛ كه اساس اين كتاب مىباشد؛ (و هر گونه پيچيدگى در آيات ديگر، با مراجعه به اينها، برطرف مىگردد.) و قسمتى از آن، «متشابه» است ( آياتى كه به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات ديگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفى در آن مىرود؛ ولى با توجه به آيات محكم، تفسير آنها آشكار مىگردد.) اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگيزى كنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسير (نادرستى) براى آن مىطلبند؛ در حالى كه تفسير آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمىدانند. (آنها كه به دنبال فهم و درك اسرار همه آيات قرآن در پرتو علم و دانش الهى) مىگويند: «ما به همه آن ايمان آورديم؛ همه از طرف پروردگار ماست.» و جز صاحبان عقل، متذكر نمىشوند (و اين حقيقت را درك نمىكنند). (7) (راسخان در علم، مىگويند:) «پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بخشندهاى! (8) پروردگارا! تو مردم را، براى روزى كه ترديدى در آن نيست، جمع خواهى كرد؛ زيرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمىكند. (ما به تو و رحمت بىپايانت، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم.)» (9) ثروتها و فرزندان كسانى كه كافر شدند، نمىتواند آنان را از (عذاب) خداوند باز دارد؛ (و از كيفر، رهايى بخشد.) و آنان خود، آتشگيره دوزخند. (10) (عادت آنان در انكار و تحريف حقايق،) همچون عادت آل فرعون و كسانى است كهپيش از آنها بودند؛ آيات ما را تكذيب كردند، و خداوند آنها را به (كيفر) گناهانشان گرفت؛ و خداوند، شديد العقاب است. (11) به آنها كه كافر شدند بگو: «(از پيروزى موقت خود در جنگ احد، شاد نباشيد!) بزودى مغلوب خواهيد شد؛ (و سپس در رستاخيز) به سوى جهنم، محشور خواهيد شد. و چه بد جايگاهى است! (12) در دو گروهى كه (در ميدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتى) براى شما بود: يك گروه، در راه خدا نبرد مىكرد؛ و جمع ديگرى كه كافر بود، (در راه شيطان و بت،) در حالى كه آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، مىديدند. (و اين خود عاملى براى وحشت و شكست آنها شد.)و خداوند، هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، با يارى خود، تاييد مىكند. در اين، عبرتى است براى بينايان! (13) محبت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند؛ ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است؛ و سرانجام نيك (و زندگى والا و جاويدان)، نزد خداست. (14) بگو: «آيا شما را از چيزى آگاه كنم كه از اين (سرمايههاى مادى)، بهتر است؟» براى كسانى كه پرهيزگارى پيشه كردهاند، (و از اين سرمايهها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده مىكنند، ) در نزد پروردگارشان (در جهان ديگر)، باغهايى است كه نهرها از پاى درختانش مىگذرد؛ هميشه در آن خواهند بود؛ و همسرانى پاكيزه، و خشنودى خداوند (نصيب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بيناست. (15) همان كسانى كه مىگويند: «پروردگارا! ما ايمان آوردهايم؛ پس گناهان ما را بيامرز، و ما را از عذاب آتش، نگاهدار!» (16) آنها كه (در برابر مشكلات، و در مسير اطاعت و ترك گناه،) استقامت مىورزند، راستگو هستند، (در برابر خدا) خضوع، و (در راه او) انفاق مىكنند، و در سحرگاهان، استغفار مىنمايند. (17) خداوند، (با ايجاد نظام واحد جهان هستى،) گواهى مىدهد كه معبودى جز او نيست؛ و فرشتگان و صاحبان دانش، (هر كدام به گونهاى بر اين مطلب،) گواهى مىدهند؛ در حالى كه (خداوند در تمام عالم) قيام به عدالت دارد؛ معبودى جز او نيست، كه هم توانا و هم حكيم است. (18) دين در نزد خدا، اسلام (و تسليم بودن در برابر حق) است. و كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده شد، اختلافى (در آن) ايجاد نكردند، مگر بعد از آگاهى و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در ميان خود؛ و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، (خدا به حساب او مىرسد؛ زيرا) خداوند، سريع الحساب است. (19) اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند، (با آنها مجادله نكن! و) بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شدهايم.» و به آنها كه اهل كتاب هستند ( يهود و نصارى) و بىسوادان ( مشركان) بگو: «آيا شما هم تسليم شدهايد؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسليم شوند، هدايت مىيابند؛ و اگر سرپيچى كنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست. (20) كسانى كه نسبت به آيات خدا كفر مىورزند و پيامبران را بناحق مىكشند، و (نيز) مردمى را كه امر به عدالت مىكنند به قتل مىرسانند، و به كيفر دردناك (الهى) بشارت ده! (21) آنها كسانى هستند كه اعمال (نيكشان، به خاطر اين گناهان بزرگ،) در دنيا و آخرت تباه شده، و ياور و مددكار (و شفاعت كنندهاى) ندارند. (22) آيا نديدى كسانى را كه بهرهاى از كتاب (آسمانى) داشتند، به سوى كتاب الهى دعوت شدند تا در ميان آنها داورى كند، سپس گروهى از آنان، (با علم و آگاهى،) روى مىگردانند، در حالى كه (از قبول حق) اعراض دارند؟ (23) اين عمل آنها، به خاطر آن است كه مىگفتند: «آتش (دوزخ)، جز چند روزى به ما نمىرسد. (و كيفر ما، به خاطر امتيازى كه بر اقوام ديگر داريم، بسيار محدود است.)» اين افترا (و دروغى كه به خدا بسته بودند،) آنها را در دينشان مغرور ساخت (و گرفتار انواع گناهان شدند). (24) پس چه گونه خواهند بود هنگامى كه آنها را براى روزى كه شكى در آن نيست ( روز رستاخيز) جمع كنيم، و به هر كس، آنچه (از اعمال براى خود) فراهم كرده ، بطور كامل داده شود؟ و به آنها ستم نخواهد شد (زيرا محصول اعمال خود را مىچينند). (25) بگو: «بارالها! مالك حكومتها تويى؛ به هر كس بخواهى، حكومت مىبخشى؛ و از هر كس بخواهى، حكومت را مىگيرى؛ هر كس را بخواهى، عزت مىدهى؛ و هر كه را بخواهى خوار مىكنى. تمام خوبيها به دست توست؛ تو بر هر چيزى قادرى. (26) شب را در روز داخل مىكنى، و روز را در شب؛ و زنده را از مرده بيرون مىآورى، و مرده را زنده؛ و به هر كس بخواهى، بدون حساب، روزى مىبخشى.» (27) افراد باايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند؛ و هر كس چنين كند، هيچ رابطهاى با خدا ندارد (و پيوند او بكلى از خدا گسسته مىشود)؛ مگر اينكه از آنها بپرهيزيد (و به خاطر هدفهاى مهمترى تقيه كنيد). خداوند شما را از (نافرمانى) خود، برحذر مىدارد؛ و بازگشت (شما) به سوى خداست. (28) بگو: «اگر آنچه را در سينههاى شماست، پنهان داريد يا آشكار كنيد، خداوند آن را مىداند؛ و (نيز) از آنچه در آسمانها و زمين است، آگاه مىباشد؛ و خداوند بر هر چيزى تواناست. (29) روزى كه هر كس، آنچه را از كار نيك انجام داده، حاضر مىبيند؛ و آرزو مىكند ميان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زيادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، برحذر مىدارد؛ و (در عين حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» (30) بگو: «اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.» (31) بگو: «از خدا و فرستاده (او)، اطاعت كنيد! و اگر سرپيچى كنيد، خداوند كافران را دوست نمىدارد.» (32) خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برترى داد. (33) آنها فرزندان و (دودمانى) بودند كه (از نظر پاكى و تقوا و فضيلت،) بعضى از بعض ديگر گرفته شده بودند؛ و خداوند، شنوا و داناست (و از كوششهاى آنها در مسير رسالت خود، آگاه مىباشد) . (34) (به ياد آوريد) هنگامى را كه همسر «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه «محرر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايى! (35) ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم -ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمىتواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم؛ و او و فرزندانش را از (وسوسههاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مىدهم.» (36) خداوند، او ( مريم) را به طرز نيكويى پذيرفت؛ و به طرز شايستهاى، (نهال وجود) او را رويانيد (و پرورش داد)؛ و كفالت او را به «زكريا» سپرد. هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد، غذاى مخصوصى در آن جا مىديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آوردهاى؟!» گفت:«اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مىدهد.» (37) در آنجا بود كه زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگى در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض كرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزهاى (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را مىشنوى!» (38) و هنگامى كه او در محراب ايستاده، مشغول نيايش بود، فرشتگان او را صدا زدند كه: «خدا تو را به» يحيى «بشارت مىدهد؛ (كسى) كه كلمه خدا ( مسيح) را تصديق مىكند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهاى سركش بركنار، و پيامبرى از صالحان است.» (39) او عرض كرد: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدين گونه خداوند هر كارى را بخواهد انجام مىدهد. سذللّه (40) (زكريا) عرض كرد: «پروردگارا! نشانهاى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هيچ علت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از كار مىافتد.) پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو! (41) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برترى داده است. (42) اى مريم! (به شكرانه اين نعمت) براى پروردگار خود، خضوع كن و سجده بجا آور! و با ركوعكنندگان، ركوع كن! (43) (اى پيامبر!) اين، از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مىكنيم؛ و تو در آن هنگام كه قلمهاى خود را (براى قرعهكشى) به آب مىافكندند تا كداميك كفالت و سرپرستى مريم را عهدهدار شود، و (نيز) به هنگامى كه (دانشمندان بنى اسرائيل، براى كسب افتخار سرپرستى او،) با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتى؛ و همه اينها، از راه وحى به تو گفته شد.) (44) (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خداوند تو را به كلمهاى ( وجود باعظمتى) از طرف خودش بشارت مىدهد كه نامش «مسيح، عيسى پسر مريم» است؛ در حالى كه در اين جهان و جهان ديگر، صاحب شخصيت خواهد بود؛ و از مقربان (الهى) است. (45) و با مردم، در گاهواره و در حالت كهولت (و ميانسال شدن) سخن خواهد گفت؛ و از شايستگان است.» (46) (مريم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اينگونه هر چه را بخواهد مىآفريند! هنگامى كه چيزى را مقرر دارد (و فرمان هستى آن را صادر كند)، فقط به آن مىگويد: «موجود باش!» آن نيز فورا موجود مىشود. (47) و به او، كتاب و دانش و تورات و انجيل، مىآموزد. (48) و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مىگويد:) من نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام؛ من از گل، چيزى به شكل پرنده مىسازم؛ سپس در آن مىدمم و به فرمان خدا، پرندهاى مىگردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلايان به برص ( پيسى) را بهبودى مىبخشم؛ و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم؛ و از آنچه مىخوريد، و در خانههاى خود ذخيره مىكنيد، به شما خبر مىدهم؛ مسلما در اينها، نشانهاى براى شماست، اگر ايمان داشته باشيد! (49) و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مىكنم؛ و (آمدهام) تا پارهاى از چيزهايى را كه (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپايان و ماهيها،) حلال كنم؛ و نشانهاى از طرف پروردگار شما، برايتان آوردهام؛ پس از خدا بترسيد، و مرا اطاعت كنيد! (50) خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستيد (نه من، و نه چيز ديگر را)! اين است راه راست!؛ سذللّه (51) هنگامى كه عيسى از آنان احساس كفر (و مخالفت) كرد، گفت: «كيست كه ياور من به سوى خدا (براى تبليغ آيين او) گردد؟» حواريان ( شاگردان مخصوص او) گفتند: «ما ياوران خداييم؛ به خدا ايمان آورديم؛ و تو (نيز) گواه باش كه ما اسلام آوردهايم. (52) پروردگارا! به آنچه نازل كردهاى، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروى نموديم؛ ما را در زمره گواهان بنويس!» (53) و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش،) نقشه كشيدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آيينش،) چارهجويى كرد؛ و خداوند، بهترين چارهجويان است. (54) (به ياد آوريد) هنگامى را كه خدا به عيسى فرمود: «من تو را برمىگيرم و به سوى خود، بالا مىبرم و تو را از كسانى كه كافر شدند، پاك مىسازم؛ و كسانى را كه از تو پيروى كردند، تا روز رستاخيز، برتر از كسانى كه كافر شدند، قرارمىدهم؛ سپس بازگشت شما به سوى من است و در ميان شما، در آنچه اختلاف داشتيد، داورى مىكنم. (55) اما آنها كه كافر شدند، (و پس از شناختن حق، آن را انكار كردند،) در دنيا و آخرت، آنان را مجازات دردناكى خواهم كرد؛ و براى آنها، ياورانى نيست. (56) اما آنها كه ايمان آوردند، و اعمال صالح انجام دادند، خداوند پاداش آنان را بطور كامل خواهد داد؛ و خداوند، ستمكاران را دوست نمىدارد.» (57) اينها را كه بر تو مىخوانيم، از نشانهها(ى حقانيت تو) است، و يادآورى حكيمانه است. (58) مثل عيسى در نزد خدا، همچون آدم است؛ كه او را از خاك آفريد، و سپس به او د: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابر اين، ولادت مسيح بدون پدر، هرگز دليل بر الوهيت او نيست.) (59) اينها حقيقتى است از جانب پروردگار تو؛ بنابر اين، از ترديد كنندگان مباش! (60) هرگاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم. (61) اين همان سرگذشت واقعى (مسيح) است. (و ادعاهايى همچون الوهيت او، يا فرزند خدا بودنش، بىاساس است.) و هيچ معبودى، جز خداوند يگانه نيست؛ و خداوند توانا و حكيم است. (62) اگر (با اين همه شواهد روشن، باز هم از پذيرش حق) روى گردانند، (بدان كه طالب حق نيستند؛ و) خداوند از مفسدهجويان، آگاه است. (63) بگو: «اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را همتاى او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را -غير از خداى يگانه- به خدايى نپذيرد.» هرگاه (از اين دعوت،) سرباز زنند، بگوييد: «گواه باشيد كه ما مسلمانيم!» (64) اى اهل كتاب! چرا درباره ابراهيم، گفتگو و نزاع مىكنيد (و هر كدام، او را پيرو آيين خودتان معرفى مىنماييد)؟! در حالى كه تورات و انجيل، بعد از او نازل شده است! آيا انديشه نمىكنيد؟! (65) شما كسانى هستيد كه درباره آنچه نسبت به آن آگاه بوديد، گفتگو و ستيز كرديد؛ چرا درباره آنچه آگاه نيستيد، گفتگو مىكنيد؟! و خدا مىداند، و شما نمىدانيد. (66) ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى؛ بلكه موحدى خالص و مسلمان بود؛ و هرگز از مشركان نبود. (67) سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند كه از او پيروى كردند، و (در زمان و عصر او، به مكتب او وفادار بودند؛ همچنين) اين پيامبر و كسانى كه (به او) ايمان آوردهاند (از همه سزاوارترند)؛ و خداوند، ولى و سرپرست مؤمنان است. (68) جمعى از اهل كتاب (از يهود)، دوست داشتند (و آرزو مىكردند) شما را گمراه كنند؛ (اما آنها بايد بدانند كه نمىتوانند شما را گمراه سازند،) آنها گمراه نمىكنند مگر خودشان را، و نمىفهمند! (69) اى اهل كتاب! چرا به آيات خدا كافر مىشويد، در حالى كه (به درستى آن) گواهى مىدهيد؟! (70) اى اهل كتاب! چرا حق را با باطل (مىزميزيد و) مشتبه مىكنيد (تا ديگران نفهمند و گمراه شوند)، و حقيقت را پوشيده مىداريد در حالى كه مىدانيد؟! (71) و جمعى از اهل كتاب (از يهود) گفتند: «(برويد در ظاهر) به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ايمان بياوريد؛ و در پايان روز، كافر شويد (و باز گرديد)! شايد آنها (از آيين خود) بازگردند! (زيرا شما را، اهل كتاب و آگاه از بشارات آسمانى پيشين مىدانند؛ و اين توطئه كافى است كه آنها را متزلزل سازد). (72) و جز به كسى كه از آيين شما پيروى مىكند، (واقعا) ايمان نياوريد!» بگو: «هدايت، هدايت الهى است! (و اين توطئه شما، در برابر آن بى اثر است)»! (سپس اضافه كردند: «تصور نكنيد) به كسى همانند شما (كتاب آسمانى) داده مىشود، يا اينكه مىتوانند در پيشگاه پروردگارتان، با شما بحث و گفتگو كنند، (بلكه نبوت و منطق، هر دو نزد شماست!)» بگو: «فضل (و موهبت نبوت و عقل و منطق، در انحصار كسى نيست؛ بلكه) به دست خداست؛ و به هر كس بخواهد (و شايسته بداند،) مىدهد؛ و خداوند، واسع ( داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شايسته آن) است. (73) هر كس را بخواهد، ويژه رحمت خود مىكند؛ و خداوند، داراى مواهب عظيم است.» (74) و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مىگردانند؛ و كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمىگردانند؛ مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلط) باشى! اين بخاطر آن است كه مىگويند: «ما در برابر اميين ( غير يهود)، مسؤول نيستيم.» و بر خدا دروغ مىبندند؛ در حالى كه مىدانند (اين سخن دروغ است). (75) آرى، كسى كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگارى پيشه نمايد، (خدا او را دوست مىدارد؛ زيرا) خداوند پرهيزگاران را دوست دارد. (76) كسانى كه پيمان الهى و سوگندهاى خود (به نام مقدس او) را به بهاى ناچيزى مىفروشند، آنها بهرهاى در آخرت نخواهند داشت؛ و خداوند با آنها سخن نمىگويد و به آنان در قيامت نمىنگرد و آنها را (از گناه) پاك نمىسازد؛ و عذاب دردناكى براى آنهاست. (77) در ميان آنها ( يهود) كسانى هستند كه به هنگام تلاوت كتاب (خدا)، زبان خود را چنان مىگردانند كه گمان كنيد (آنچه را مىخوانند،) از كتاب (خدا) است؛در حالى كه از كتاب (خدا) نيست! (و با صراحت) مىگويند: «آن از طرف خداست!» با اينكه از طرف خدا نيست، و به خدا دروغ مىبندند در حالى كه مىدانند! (78) براى هيچ بشرى سزاوار نيست كه خداوند، كتاب آسمانى و حكم و نبوت به او دهد سپس او به مردم بگويد: «غير از خدا، مرا پرستش كنيد!» بلكه (سزاوار مقام او، اين است كه بگويد:) مردمى الهى باشيد، آنگونه كه كتاب خدا را مىآموختيد و درس مىخوانديد! (و غير از خدا را پرستش نكنيد!) (79) و نه اينكه به شما دستور دهد كه فرشتگان و پيامبران را، پروردگار خود انتخاب كنيد. آيا شما را، پس از آنكه مسلمان شديد، به كفر دعوت مىكند؟! (80) و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خداوند، از پيامبران (و پيروان آنها)،پيمان مؤكد گرفت، كه هرگاه كتاب و دانش به شما دادم، سپس پيامبرى به سوى شما آمد كه آنچه را با شماست تصديق مىكند، به او ايمان بياوريد و او را يارى كنيد! سپس (خداوند) به آنها گفت: «آيا به اين موضوع، اقرار داريد؟ و بر آن، پيمان مؤكد بستيد؟» گفتند: «(آرى) اقرار داريم!» (خداوند به آنها) گفت: «پس گواه باشيد! و من نيز با شما از گواهانم.» (81) پس كسى كه بعد از اين (پيمان محكم)، روى گرداند، فاسق است. (82) آيا آنها غير از آيين خدا مىطلبند؟! (آيين او همين اسلام است؛) و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابر (فرمان) او تسليمند، و همه به سوى او بازگردانده مىشوند. (83) بگو: «به خدا ايمان آورديم؛ و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسى و عيسى و (ديگر) پيامبران، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در ميان هيچ يك از آنان فرقى نمىگذاريم؛ و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم.» (84) و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر فرمان حق،) آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد؛ و او در آخرت، از زيانكاران است. (85) « چگونه خداوند جمعيتى را هدايت مىكند كه بعد از ايمان و گواهى به حقانيت رسول و آمدن نشانههاى روشن براى آنها، كافر شدند؟! و خدا، جمعيت ستمكاران را هدايت نخواهد كرد! (86) كيفر آنها، اين است كه لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگى بر آنهاست. (87) همواره در اين لعن (و طرد و نفرين) مىمانند؛ مجازاتشان تخفيف نمىيابد؛ و به آنها مهلت داده نمىشود. (88) مگر كسانى كه پس از آن، توبه كنند و اصلاح نمايند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآيند، كه توبه آنها پذيرفته خواهد شد؛) زيرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است. (89) كسانى كه پس از ايمان كافر شدند و سپس بر كفر (خود) افزودند، (و در اين راه اصرار ورزيدند،) هيچگاه توبه آنان، (كه از روى ناچارى يا در آستانه مرگ صورت مىگيرد،) قبول نمىشود؛ و آنها گمراهان (واقعى)اند (چرا كه هم راه خدا را گم كردهاند، و هم راه توبه را!). (90) كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، اگر چه روى زمين پر از طلا باشد، و آن را بعنوان فديه (و كفاره اعمال بد خويش) بپردازند، هرگز از هيچيك آنها قبول نخواهد شد؛ و براى آنان، مجازات دردناك است؛ ... (91) |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: messi&mehran
پیام:
۱,۴۵۹
عضویت از: ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از: همدان
طرفدار:
- مسی...ژاوی...اینیستا - کلایورت - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - مجید جلالی گروه:
- کاربران عضو |
معنای واژه رمضان معنای واژه رمضان واژه «رمضان» از ریشه «رَمَضَ» است، به معناى بارانى كه اوّل پاییز مىبارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مىكند و یا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب . امّا درباره این كه چرا این نام بر یكى از ماههاى سال، گذاشته شده است، زمخشرى (م 528 ق) گوید: اگر پرسى: «چرا ماه رمضان را به این نام نامیدهاند؟»، گویم: روزه در ماه رمضان، عبادتى دیرین است، و گویا عربها این نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشیدن سختى آن، نهادهاند، همچنان كه به آن «ناتق (رنجآور)» هم گفتهاند؛ چون سختى روزه، آنان را به رنج و زحمت مىافكند . و گفتهاند: چون نام ماهها را از زبان قدیم نقل كردهاند، آنها را با زمانهایى كه در آنها قرار داشتند، نامیدهاند و این ماه، در روزهاى گرم و داغ بوده است شمارى از روایات، این نامگذارى را به سبب نقشى دانستهاند كه ماه رمضان در پاكسازى آئینه جان از آلودگىهاى گناهان و پاكسازى روان از زنگار خطاها دارد. از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت است: إنّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَ نَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ؛ این ماه را رمضان نامیدهاند: چون گناهان را مىزداید. این وجه در نامگذارى، از یك سو با ریشه لغوىِ «رمضان» و از سوى دیگر با بركات، رهآوردها و آثار آن، هماهنگ و متناسب است . شمارى از روایات، ويژگىهاى ماه رمضان ماه خدا - قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: شَعبانُ شَهري، و شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ(؛ شعبان، ماه من است و ماه رمضان، ماه خداست . - قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ، و شَهرُ شَعبانَ شَهري؛ شَعبانُ المُطَهِّرُ، و رَمَضانُ المُكَفِّرُ )؛ ماه رمضان، ماه خداست و ماه شعبان، ماه من است؛ شعبانِ پاككننده و رمضانِ پوشاننده [و جبرانكننده گناهان] . - قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: رَمَضانُ شَهرُ اللهِ، و هُوَ رَبيعُ الفُقَراءِ (؛ رمضان، ماه خداست. اين ماه، بهار فقيران است . - الإمام عليّ عليهالسلام: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللهِ، و شَعبانُ شَهرُ رَسولِ الله صلىاللهعليهوآله، و رَجَبٌ شَهري( رمضان، ماه خداست؛ شعبان، ماه پيامبر خداست و رجب، ماه من است. پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در توصيف ماه رمضان فرمود: آن، ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شدهايد و در آن، از اهل كرامت خدا قرار داده شدهايد. نفَسهايتان در آن، تسبيح است؛ خوابتان در آن، عبادت است؛ عمل(خيرِ) شما در آن، پذيرفته است؛ و دعاى شما در آن، مستجاب است. ماه ميهمانى خدا - قال رسول الله صلىاللهعليهوآله ـ في وَصفِ شَهرِ رَمَضانَ ـ : هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللهِ، و جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللهِ، أنفاسُكُم فيهِ تَسبيحٌ، و نَومُكُم فيهِ عِبادَةٌ، ...( ؛ پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله در توصيف ماه رمضان فرمود: آن، ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت شدهايد و در آن، از اهل كرامت خدا قرار داده شدهايد. نفَسهايتان در آن، تسبيح است؛ خوابتان در آن، عبادت است؛ عمل(خيرِ) شما در آن، پذيرفته است؛ و دعاى شما در آن، مستجاب است. - قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ يُنادِي المُنادي: أينَ أضيافُ اللّهِ؟ فَيُؤتى بِالصّائِمينَ ... فَيُحمَلونَ عَلى نُجُبٍ مِن نورٍ، و عَلى رُؤوسِهِم تاجُ الكَرامَةِ، و يُذهَبُ بِهِم إلَى الجَنَّةِ پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: چون روز قيامت شود، منادى ندا مىدهد: «كجايند ميهمانان خدا ؟» پس روزهداران را مىآورند ... ، آنان را بر مَركبهايى عالى از [جنس] نور سوار مىكنند، و در حالى كه تاج كرامت بر سر آنان است، آنان را به بهشت مىبرند. - قال الامام عليّ عليهالسلام ـ مِن خُطبَتِهِ في أوَّلِ يَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ـ : أيُّهَا الصّائِمُ، تَدَبَّر أمرَكَ؛ فَإِنَّكَ في شَهرِكَ هذا ضَيفُ رَبِّكَ، اُنظُر كَيفَ تَكونُ في لَيلِكَ و نَهارِكَ؟ و كَيفَ تَحفَظُ جَوارِحَكَ عَن مَعاصي رَبِّكَ؟ اُنظُر ألاّ تَكونَ بِاللَّيلِ نائِما و بِالنَّهارِ غافِلاً؛ ... امام على عليهالسلام در خطبه خويش در اولين روز از ماه رمضان فرمود: اى روزهدار! در كار خود بينديش، كه تو در اين ماه، ميهمان پروردگار خويش هستى! بنگر كه در شب و روزت چگونهاى و چگونه اعضاى خود را از نافرمانى پروردگارت نگه مىدارى! بنگر! مبادا در شب، خواب باشى و در روز، غافل. پس، اين ماه بگذرد و [بار] گناهت بر دوشت مانده باشد و آنگاه كه روزهداران پاداشهاى خود را مىگيرند، از زيانكاران باشى و آنگاه كه آنان از كرامت مولايشان نصيب مىبرند، از محرومان باشى و آنگاه كه آنان از سعادت همسايگى با پروردگارشان برخوردار مىگردند، تو از راندهشدگان باشى! پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود: چون روز قيامت شود، منادى ندا مىدهد: «كجايند ميهمانان خدا ؟» پس روزهداران را مىآورند ... ، آنان را بر مَركبهايى عالى از [جنس] نور سوار مىكنند، و در حالى كه تاج كرامت بر سر آنان است، آنان را به بهشت مىبرند. - قال الإمام الباقر عليهالسلام: شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ رَمَضانَ، وَالصّائِمونَ فيهِ أضيافُ اللّهِ و أهلُ كَرامَتِهِ، مَن دَخَلَ عَلَيهِ شَهرُ رَمَضانَ فَصامَ نَهارَهُ و قامَ وِردا مِن لَيلِهِ وَاجتَنَبَ ما حَرَّمَ اللهُ عَلَيهِ، دَخَلَ الجَنَّةَ بِغَيرِ حِسابٍ ؛ ماه رمضان، ماه رمضان! روزهداران در آن، ميهمانان خدا و اهل كرامت الهىاند. هر كس ماه رمضان بر او وارد شود و او روزش را روزه بگيرد و بخشى از شبش را به عبادت و نماز بايستد و از آنچه خداوند بر او حرام كرده، پرهيز كند، بدون حساب وارد بهشت مىشود. |
||
.:::حتما سر بزنید:::. music-nice.mihanblog.com | |||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: messi&mehran
پیام:
۱,۴۵۹
عضویت از: ۱۱ مهر ۱۳۸۶
از: همدان
طرفدار:
- مسی...ژاوی...اینیستا - کلایورت - پرسپولیس - اسپانیا - علی کریمی - گواردیولا - مجید جلالی گروه:
- کاربران عضو |
بركات ماه رمضان آمرزش الهى - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَنَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ( ؛ رمضان را به این خاطر رمضان نامیدهاند كه گناهان را مىسوزاند . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: أتَدرونَ لِمَ سُمِّیَ شَعبانُ شَعبانَ؟ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ مِنهُ خَیرٌ كَثیرٌ لِرَمَضانَ، و إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ رَمَضانَ؛ لِأَنَّهُ تُرمَضُ فیهِ الذُّنوبُ ـ أی تُحرَقُ ؛ آیا مىدانید كه چرا شعبان را شعبان نامیدهاند؟ چون از آن، خیر فراوان براى رمضان، منشعب مىشود، و رمضان را به این خاطر رمضان نامیدهاند كه گناهان در آن، سوزانده مىشوند . هر كس رمضان را از روى ایمان و براى خدا و پاداش او، روزه بگیرد و به عبادت برخیزد، گناهان گذشتهاش آمرزیده مىشود؛ و هر كس شب قدر را از روى ایمان و به امید پاداش الهى، به عبادت بایستد، گناهان گذشتهاش بخشوده مىگردد. - الدرّ المنثور عن عائشة: قیلَ لِلنَّبِیِّ صلىاللهعلیهوآله: یا رَسولَ الله، ما رَمَضانُ؟ قالَ: «أرمَضَ اللهُ فیهِ ذُنوبَ المُؤمِنینَ و غَفَرَها لَهُم»(3 ؛ به پیامبر صلىاللهعلیهوآله گفتند: اى پیامبر خدا! رمضان چیست؟ فرمود: «خداوند در آن، گناهان مؤمنان را مىسوزاند و مىآمرزد.» - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ و قامَهُ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ، و مَن قامَ لَیلَةَ القَدرِ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ ؛ هر كس رمضان را از روى ایمان و براى خدا و پاداش او، روزه بگیرد و به عبادت برخیزد، گناهان گذشتهاش آمرزیده مىشود؛ و هر كس شب قدر را از روى ایمان و به امید پاداش الهى، به عبادت بایستد، گناهان گذشتهاش بخشوده مىگردد. - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: شَهرُ رَمَضانَ شَهرٌ فَرَضَ اللهُ عز و جل عَلَیكُم صِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ؛ ماه رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را بر شما واجب ساخت. پس هر كس آن را از روى ایمان و به امید پاداش الهى روزه بدارد، از گناهانش بیرون مىآید، همچون روزى كه مادرش او را زاده است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ و خَتَمَهُ بِصَدَقَةٍ؛ و غَدا إلَى المُصَلّى بِغُسلٍ، رَجَعَ مَغفورا لَهُ هر كس رمضان را روزه بدارد و آن را با صدقه به پایان ببرد و با غسل به نمازگاه برود، آمرزیده باز مىگردد . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: یَأمُرُ اللهُ مَلَكا یُنادی فی كُلِّ یَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فِی الهَواءِ: أبشِروا عِبادی! فَقَد وَ هَبتُ لَكُم ذُنوبَكُمُ السّالِفَةَ، و شَفَّعتُ بَعضَهُم فی بَعضٍ فی لَیلَةِ القَدرِ، إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ أو حِقدٍ عَلى أخیهِ المُسلِم خداوند به فرشتهاى فرمان مىدهد كه در هر روز از ماه رمضان در هوا ندا دهد: «اى بندگان من! مژده! گناهان گذشته شما را بخشیدم و شفاعت شما را درباره یكدیگر در شب قدر قبول كردم، مگر آن كه با شراب افطار كرده باشد، یا از برادر مسلمانش كینه در دل داشته باشد.» - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ رَمَضانَ شَهرٌ افتَرَضَ اللهُ عز و جل صِیامَهُ، و إنّی سَنَنتُ لِلمُسلِمینَ قِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِنَ الذُّنوبِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ؛ همانا رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را واجب كرده است و من قیام (براى نماز) را در آن، سنّت قرار دادهام . پس هر كس آن را از روى ایمان و به خاطر ثواب الهى روزه بدارد، از گناهان خارج مىشود، همچون روزى كه مادرش او را زاده است. - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ؛ و عَرَفَ حُدودَهُ؛ و تَحَفَّظَ مِمّا كانَ یَنبَغی لَهُ أن یَتَحَفَّظَ فیهِ، كَفَّرَ ما قَبلَهُ ؛ هر كس رمضان را روزه بدارد و حدود آن را بشناسد و خود را از آنچه سزاوار خویشتندارى در این ماه است، نگه بدارد، گناهان پیشین را پاك كرده است. آزادى از آتش دوزخ - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: سُمِّیَ شَهرُ رَمَضانَ شَهرَ العِتقِ ؛ لِأَنَّ للهِِ فی كُلِّ یَومٍ ولَیلَةٍ سِتَّمِئَةِ عَتیقٍ، و فی آخِرِهِ مِثلَ ما أعتَقَ فیما مَضى ؛ ماه رمضان را ماه آزادسازى نامیدهاند؛ چون خداوند در هر روز و شب، ششصد آزادشده دارد و نیز در آخر ماه، به اندازه آنچه در (روزها و شبهاى) گذشته آزاد كرده است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ اللهِِ تَعالى فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ قال البیهقی فی فضائل الأوقات: ... ؛ خداوند، در هر شب (ماه) رمضان، ششصد هزار آزادشده از آتش دارد. بیهقى در فضائل الأوقات گفته است: نزد علماى ما، مقصود از عدد یادشده، «فراوانى» است، نه همان عدد یادشده در روایت. و همه اینها ـ كه خدا داناتر است ـ براى كسى است كه حدود این ماه را بشناسد و حقوق آن را نگه دارد. پس چون آخرین شب فرا رسد، خداوند به شمار همه آنچه پیشتر آزاد كرده، آزاد مىكند . صلىاللهعلیهوآله: إنَّ للهِِ فی كُلِّ یَومِ جُمُعَةٍ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و فی كُلِّ ساعَةٍ مِن لَیلٍ أو نَهارٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ألفَ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و لَهُ یَومَ الفِطرِ مِثلُ ما أعتَقَ فِی الشَّهرِ وَالجُمُعَةِ ؛ خداوند را در هر روز جمعه، ششصد هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آناند؛ و (خداوند را) در هر ساعت از شب یا روز ماه رمضان، هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آناند؛ و او را در روز فطر، به اندازه آزادشدگان در این ماه و جمعه است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ للهِِ عز و جل عِندَ كُلِّ فَطرَةٍ الفطرة: المرَّةُ من الإفطار، عُتَقاءَ مِنَ النّارِ(؛ خدا را به هنگام هر نوبت افطار، آزادشدگانى از آتش است . امام صادق علیهالسلام: چون شب اوّل ماه رمضان شود، خداوند، از آفریدگان، هر كس را بخواهد، مىآمرزد. پس چون شب بعد فرا رسد، دو برابر آنان را مىآمرزد. شب بعد، دو برابر همه آنانى را كه آمرزیده و آزاد كرده است، مىآمرزد، تا [آن كه در] آخرین شب ماه رمضان، دو برابر آنچه در هر شب آزاد كرده است، از آتش آزاد مىكند. - قال الإمام الصادق علیهالسلام: إنَّ للهِِ عز و جل فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ و طُلَقاءَ مِنَ النّارِ إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ، فَإِذا كانَ فی آخِرِ لَیلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فیها مِثلَ ما أعتَقَ فی جَمیعِهِ (؛ خدا را در هر شب ماه رمضان، آزادشدگان و رهاشدگانى از آتش است، مگر كسى كه با شراب افطار كند . پس چون آخرین شبِ آن فرا رسد، به اندازه همه كسانى كه در این ماه آزاد كرده است، آزاد مىكند . - قال الإمام الصادق علیهالسلام: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غَفَرَ اللهُ لِمَن شاءَ مِنَ الخَلقِ، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَهُم، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَ كُلَّ ما أعتَقَ، حَتّى آخِرِ لَیلَةٍ فی شَهرِ رَمَضانَ تَضاعَفَ مِثلَ ما أعتَقَ فی كُلِّ لَیلَةٍ امام صادق علیهالسلام: چون شب اوّل ماه رمضان شود، خداوند، از آفریدگان، هر كس را بخواهد، مىآمرزد. پس چون شب بعد فرا رسد، دو برابر آنان را مىآمرزد. شب بعد، دو برابر همه آنانى را كه آمرزیده و آزاد كرده است، مىآمرزد، تا [آن كه در] آخرین شب ماه رمضان، دو برابر آنچه در هر شب آزاد كرده است، از آتش آزاد مىكند. مجموعه بركات و ویژگىهاى ماه رمضان - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ فی فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ ـ هُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ، و أوسَطُهُ مَغفِرَةٌ، و آخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ (16) ؛ ـ درباره فضیلت ماه رمضان ـ ماهى است كه آغاز آن رحمت، میانه آن آمرزش و پایان آن اجابت [دعا] و آزادى از آتش است . - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ مِن خُطبَتِهِ فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ـ : یا مَعشَرَ النّاسِ، إذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ غُلَّت مَرَدَةُ الشَّیاطینِ، و فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ و أبوابُ الجِنانِ و أبوابُ الرَّحمَةِ، و غُلِّقَت أبوابُ النّارِ (17)؛ پیامبر در خطبه خویش در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود: اى گروه مردم! هر گاه هِلال ماه رمضان برآید، شیاطینِ سركش به بند كشیده مىشوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت، گشوده، و درهاى آتش، بسته مىشوند. - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ یُبَشِّرُ أصحابَهُ ـ : جاءَكُم رَمَضانُ، جاءَكُم شَهرٌ مُبارَكٌ اِفتَرَضَ اللهُ عَلَیكُم صِیامَهُ، تُفَتَّحُ فیهِ أبوابُ الجِنانِ، و تُغَلَّقُ أبوابُ الجَحیمِ، و تُغَلُّ فیهِ الشَّیاطینُ، فیهِ لَیلَةٌ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، مَن حُرِمَ خَیرَها فَقَد حُرِمَ .(18) پیامبر خدا در مُژده دادن به یاران خویش فرمود: رمضان، شما را فرا رسیده است. ماهى مبارك، شما را فرا رسیده كه خداوند، روزهدارىِ آن را بر شما واجب ساخته است. در این ماه، درهاى بهشت، گشوده و درهاى جهنّم، بسته مىشوند و شیاطین به بند كشیده مىشوند. در آن، شبى است كه بهتر از هزار ماه است. هر كس از خیر آن محروم شود، به یقین، محروم مانده است . پیامبر در خطبه خویش در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود: اى گروه مردم! هر گاه هِلال ماه رمضان برآید، شیاطینِ سركش به بند كشیده مىشوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت، گشوده، و درهاى آتش، بسته مىشوند - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نادَى الجَلیلُ ـ تَبارَكَ و تَعالى ـ : «... یا جَبرَئیلُ، انزِل عَلَى الأَرضِ فَغُلَّ فیها مَرَدَةَ الشَّیاطینِ حَتّى لایُفسِدوا عَلى عِبادی صَومَهُم.» ؛ چون شب اوّلِ ماه رمضان شود، خداى با عظمت ندا دهد: «... اى جبرئیل! به زمین فرود آى و شیاطین سركش را به بند كش تا روزه بندگانم را بر آنان تباه نسازند.» - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا یُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى یَكونَ آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ، فَلَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُصَلّی فی لَیلَةٍ مِنها إلاّ كَتَبَ اللهُ لَهُ ألفـا و خَمسَمِئَةِ حَسَنَةٍ بِكُلِّ سَجدَةٍ،... ( ؛ چون اوّلین شب (ماه) رمضان شود، درهاى آسمان، گشوده شوند. پس هیچ درى از آنها بسته نمىشود تا آن كه آخرین شب رمضان فرا رسد. هیچ بنده مؤمنى در شبى از آن، نماز نخوانَد، مگر آن كه خداوند براى هر سجده، هزار و پانصد حسنه بنویسد و برایش خانهاى از یاقوت سرخ كه شصت هزار در دارد، در بهشت بنا كند كه براى هر درى قصرى طلایى و آراسته به یاقوت سرخ است. پس چون اوّلین روز (ماه) رمضان را روزه بگیرد، همه گناهان گذشتهاش تا مثل آن روز، آمرزیده شود. و هر كس به (ماه) رمضان برسد، هر روز، هفتاد هزار فرشته از نمازِ بامداد تا آنگاه كه (خورشید) پوشیده در حجاب شود، براى او آمرزش مىطلبند. و براى او در برابر هر سجدهاى كه شب یا روز در ماه رمضان به جا آورده است، درختى خواهد بود كه سوار، در (امتداد) سایه آن (باید) پانصد سال راه برود. |
||
.:::حتما سر بزنید:::. music-nice.mihanblog.com | |||
۱۴ شهریور ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: نوای ملکوت | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۳
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۵ شهریور ۱۳۸۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |