به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
این عنوان قفل شده است!
     
سلام يهود
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سلام يهود

عايشه همسر رسول اكرم در حضور رسول اكرم نشسته بود كه مردى يهودى‏ وارد شد.هنگام ورود به جاى سلام عليكم گفت:«السام عليكم»يعنى«مرگ بر شما».طولى نكشيد كه يكى ديگر وارد شد،او هم به جاى سلام گفت‏ «السام عليكم».معلوم بود كه تصادف نيست،نقشه‏اى است كه با زبان،رسول اكرم را آزار دهند.عايشه سخت خشمناك شد و فرياد برآورد كه:«مرگ بر خود شما و...». رسول اكرم فرمود:«اى عايشه!ناسزا مگو.ناسزا اگر مجسم گردد بدترين و زشت‏ترين صورتها را دارد.نرمى و ملايمت و بردبارى روى هرچه گذاشته شود آن‏ را زيبا مى‏كند و زينت مى‏دهد،و از روى هر چيزى برداشته شود از قشنگى و زيبايى‏ آن مى‏كاهد.چرا عصبى و خشمگين شدى؟». عايشه:«مگر نمى‏بينى يا رسول اللَّٰه كه اينها با كمال وقاحت و بى‏شرمى به جاى‏ سلام چه مى‏گويند؟». -چرا،من هم در جواب گفتم:«عليكم»(بر خود شما)همين قدر كافى بود.»1
___________________________________________
1 .وسائل،ج 2/ص 212.





۶ دی ۱۳۸۹
نامه‏ اى به ابوذر
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
نامه‏ اى به ابوذر

نامه‏اى به دست ابوذر رسيد،آن را باز كرد و خواند.از راه دور آمده بود.شخصى‏ به وسيلهء نامه از او تقاضاى اندرز جامعى كرده بود.او از كسانى بود كه ابوذر را مى‏شناخت كه چقدر مورد توجه رسول اكرم بوده و رسول اكرم چقدر او را مورد عنايت قرار مى‏داده و با سخنان بلند و پرمعناى خويش به او حكمت مى‏آموخته‏ است. ابوذر در پاسخ فقط يك جمله نوشت،يك جملهء كوتاه:«با آن كس كه بيش از همهء مردم او را دوست مى‏دارى بدى و دشمنى مكن.»نامه را بست و براى طرف‏ فرستاد. آن شخص بعد از آنكه نامهء ابوذر را باز كرد و خواند چيزى از آن سر درنياورد.با خود گفت يعنى چه؟مقصود چيست؟«با آن كس كه بيش از همهء مردم او را دوست‏ مى‏دارى بدى و دشمنى نكن»يعنى چه؟اين كه از قبيل توضيح واضحات است!مگر ممكن است كه آدمى محبوبى داشته باشد-آنهم عزيزترين محبوبها-و با او بدى‏ بكند؟!بدى كه نمى‏كند سهل است،مال و جان و هستى خود را در پاى او مى‏ريزد و فدا مى‏كند. از طرف ديگر با خود انديشيد كه شخصيت گويندهء جمله را نبايد از نظر دور داشت،گويندهء اين جمله ابوذر است،ابوذر لقمان امت است و عقلى حكيمانه دارد؛
چاره‏اى نيست بايد از خودش توضيح بخواهم. مجددا نامه‏اى به ابوذر نوشت و توضيح خواست. ابوذر در جواب نوشت:«مقصودم از محبوب‏ترين و عزيزترين افراد در نزد تو همان خودت هستى.مقصودم شخص ديگرى نيست.تو خودت را از همهء مردم‏ بيشتر دوست مى‏دارى.اينكه گفتم با محبوب‏ترين عزيزانت دشمنى نكن،يعنى با خودت خصمانه رفتار نكن.مگر نمى‏دانى هر خلاف و گناهى كه انسان مرتكب‏ مى‏شود،مستقيما صدمه‏اش بر خودش وارد مى‏شود و ضررش دامن خودش را مى‏گيرد.»1
______________________________________
1 .ارشادديلمى.





۹ دی ۱۳۸۹
مزد نامعين
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
مزد نامعين

آن روز را سليمان بن جعفر جعفرى و امام رضا عليه السلام به دنبال كارى با هم‏ بيرون رفته بودند.غروب آفتاب شد و سليمان خواست به منزل خويش برود، على بن موسى الرضا به او فرمود:«بيا به خانهء ما و امشب با ما باش.»اطاعت كرد و به‏ اتفاق امام به خانه رفتند. امام غلامان خود را ديد كه مشغول گلكارى بودند.ضمنا چشم امام به يك نفر بيگانه افتاد كه او هم با آنان مشغول گلكارى بود،پرسيد:«اين كيست؟». غلامان:«اين را ما امروز اجير گرفته‏ايم تا با ما كمك كند.». -بسيار خوب،چقدر مزد برايش تعيين كرده‏ايد؟. -يك چيزى بالاخره خواهيم داد و او را راضى خواهيم كرد. آثار ناراحتى و خشم در امام رضا پديد آمد و رو آورد به طرف غلامان تا با تازيانه آنها را تأديب كند.سليمان جعفرى جلو آمد و عرض كرد:«چرا خودت را ناراحت مى‏كنى؟». امام فرمود:«من مكرر دستور داده‏ام كه تا كارى را طى نكنيد و مزد آن را معين‏ نكنيد هرگز كسى را به كار نگماريد،اول اجرت و مزد طرف را تعيين كنيد بعد از او كار بكشيد.اگر مزد و اجرت كار را معين كنيد،آخر كار هم،مى‏توانيد چيزى علاوه به او
284
بدهيد.البته او هم كه ببيند شما بيش از اندازه‏اى كه معين شده به او مى‏دهيد،از شما ممنون و متشكر مى‏شود و شما را دوست مى‏دارد و علاقهء بين شما و او محكمتر مى‏شود.اگر هم فقط به همان اندازه كه قرار گذاشته‏ايد اكتفا كنيد،شخص از شما ناراضى نخواهد بود.ولى اگر تعيين مزد نكنيد و كسى را به كار بگماريد،آخر كار هراندازه كه به او بدهيد باز گمان نمى‏برد كه شما به او محبت كرده‏ايد،بلكه‏ مى‏پندارد شما از مزدش كمتر به او داده‏ايد.»1
_______________________________________
1 .بحارالانوار،ج 21/ص 13.





۱۱ دی ۱۳۸۹
بنده است يا آزاد؟
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
بنده است يا آزاد؟

صداى ساز و آواز بلند بود.هركس كه از نزديك آن خانه مى‏گذشت، مى‏توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟بساط عشرت و مى‏گسارى پهن بود و جام«مى»بود كه پياپى نوشيده مى‏شد.كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه‏ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد.در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره‏اش‏ نمايان بود و پيشانى‏اش از سجده‏هاى طولانى حكايت مى‏كرد از آنجا مى‏گذشت، از آن كنيزك پرسيد: «صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟». -آزاد. -معلوم است كه آزاد است.اگر بنده مى‏بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى‏داشت و اين بساط را پهن نمى‏كرد. ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث‏ زيادترى در بيرون خانه بكند.هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد:«چرا اين قدر ديگر آمدى؟». كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت:«مردى با چنين وضع و هيئت مى‏گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.»
286
شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد.مخصوصا آن جمله(اگر بنده مى‏بود از صاحب اختيار خود پروا مى‏كرد)مثل تير بر قلبش نشست.بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد.با پاى برهنه به دنبال گويندهء سخن‏ رفت.دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند.به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد،و ديگر به‏ افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد.او كه تا آن روز به«بشربن حارث بن عبد الرحمن مروزى»معروف بود،از آن به بعد لقب‏ «الحافى»يعنى«پابرهنه»يافت و به«بشر حافى»معروف و مشهور گشت.تا زنده‏ بود به پيمان خويش وفادار ماند،ديگر گرد گناه نگشت.تا آن روز در سلك‏ اشراف زادگان و عياشان بود،از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست‏ درآمد1
_______________________________________
1 .الكنى‏ََ والالقاب‏محدث قمى،جلد 2،ذيل عنوان«الحافى»،صفحهء 351،به نقل از علامه در منهاج الكرامه





۱۲ دی ۱۳۸۹
در ميقات
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
در ميقات

مالك بن انس،فقيه معروف مدينه‏1،سالى در سفر حج همراه امام صادق عليه السلام بود.به ميقات رسيدند و هنگام پوشيدن لباس احرام و تلبيه گفتن-يعنى‏ ذكر معروف‏لبيك اللهم لبيك-رسيد.ديگران طبق معمول اين ذكر را به زبان آوردند و گفتند.مالك بن انس متوجه امام صادق شد،ديد حال امام منقلب است،همينكه‏ مى‏خواهد اين ذكر را بر زبان آورد،هيجانى به امام دست مى‏دهد و صدا در گلويش‏ مى‏شكند و عنان كنترل اعصاب خويش را از دست مى‏دهد كه مى‏خواهد بى‏اختيار از مركب به زمين بيفتد.مالك جلو آمد و گفت:«يابن رسول اللََّه!چاره‏اى نيست، هرطور هست اين ذكر را بگوييد.». امام فرمود: «اى پسر ابى عامر!چگونه جسارت بورزم و به خود جرأت بدهم كه لبيك‏ بگويم؟لبيك گفتن به معناى اين است كه خدايا تو مرا به آنچه مى‏خوانى با كمال‏ سرعت اجابت مى‏كنم و همواره آماده به خدمتم.با چه اطمينانى با خداى خود اين‏طور گستاخى كنم و خود را بندهء آماده به خدمت معرفى كنم؟اگر در جوابم گفته‏ شود:«لا لبيك»آن وقت چكار كنم؟»2
_____________________________________
1 .مالك بن انس بن مالك بن ابى عامر يكى از امامهاى چهارگانهء اهل سنت و جماعت است و مذهب‏ معروف«مالكى»منسوب به او است.عصر وى مقارن است با عصر ابوحنيفه.شافعى شاگرد مالك بود و احمدبن حنبل شاگرد شافعى. مكتب فقهى مالك نقطهء مقابل مكتب فقهى ابوحنيفه به شمار مى‏رفت،زيرا مكتب ابوحنيفه بيشتر متكى بر رأى و قياس بود،برخلاف مكتب فقهى مالك كه بيشتر متكى بر سنت و حديث بود.در عين حال،مطابق نقل ابن خلّكان دروفيات الاعيان‏(جلد 3،صفحهء 682)،مالك در نزديكى مردن سخت‏ مى‏گريست و از اينكه در برخى موارد به رأى خويش فتوا داده است نگران و وحشتناك بود،مى‏گفت: «اى كاش به رأى فتوا نداده بودم،و راضيم به جاى هر يك از آن فتواها تازيانه‏اى بخورم و از تبعهء آن‏ گناهان آزاد باشم.». از مفاخر مالك اين مطلب شمرده شده كه معتقد بود بيعت«محمدبن عبد اللََّه محض»كه شهيد شد صحيح‏ است و بيعت بنى العباس چون مبنى بر زور بوده صحيح نيست.مالك از اظهار اين عقيدهء خويش امتناع نمى‏كرد و از سطوت بنى العباس پروا نمى‏نمود.همين امر سبب شد كه به دستور جعفربن‏ سليمان عباسى،عموى سفاح و منصور،تازيانهء سختى به وى زدند.و اتفاقا همين تازيانه خوردن سبب‏ شد كه مالك احترام و شهرت و محبوبيت زيادترى پيدا كند.رجوع شود به‏وفيات الاعيان‏،جلد 3،صفحهء 582. مالك چون در مدينه بود به محضر امام صادق زياد رفت و آمد مى‏كرد و از كسانى بود كه از آن حضرت‏ حديث روايت كرده‏اند.و مطابق نقل‏بحار(جلد 11،صفحهء 901)از كتابهاى‏خصال‏وعلل الشرايع‏وامالى‏صدوق،هنگامى كه مالك به محضر امام صادق مى‏رفت امام به او محبت مى‏فرمود و گاه به او مى‏فرمود:«من تو را دوست مى‏دارم»و مالك از اينكه مورد تفقد امام قرار مى‏گرفت سخت‏ شاد مى‏گشت.مالك به نقل كتاب‏الامام الصادق‏(صفحهء 3)مى‏گفت:«من مدتى به حضور امام صادق‏ آمد و شد داشتم.او را هميشه در حال نماز يا روزه يا تلاوت قرآن مى‏ديدم.فاضلتر از جعفربن محمد در علم و تقوا و عبادت چشمى نديده و گوشى نشنيده و به قلبى خطور نكرده است.»و هم مالك است‏ كه به نقل‏بحاردربارهء امام صادق مى‏گويد:«او از بزرگان عبّاد و زهاد بود كه از خدا مى‏ترسيد و بسيار حديث مى‏دانست.خوش مجلس و خوش معاشرت بود.مجلسش پرفيض بود.نام رسول خدا را كه‏ مى‏شنيد رنگ صورتش تغيير مى‏كرد.»
2 .بحارالانوار،ج 11/ص 901.






۲۴ دی ۱۳۸۹
بار نخل
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
بار نخل

على بن ابى طالب عليه السلام از خانه بيرون آمده بود و طبق معمول به طرف‏ صحرا و باغستانها كه با كاركردن در آنجاها آشنا بود مى‏رفت،ضمنا بارى نيز همراه‏ داشت.شخصى پرسيد:«يا على!چه چيز همراه دارى؟». على:«درخت خرما،ان شاء اللََّه.». -درخت خرما؟!. تعجب آن شخص وقتى زايل شد كه بعد از مدتى او و ديگران ديدند تمام‏ هسته‏هاى خرمايى كه آن روز على همراه مى‏برد كه كشت كند و آرزو داشت در آينده هر يك درخت خرماى تناورى شود،به صورت يك نخلستان درآمد و تمام‏ آن هسته‏ها سبز و هر كدام درختى شد1
____________________________________
1 .وسائل‏،ج 2/ص 135،وبحار،ج 9/ص 995.





۲۵ دی ۱۳۸۹
عرق كار
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
عرق كار

امام كاظم در زمينى كه متعلق به شخص خودش بود مشغول كار و اصلاح زمين‏ بود.فعاليت زياد عرق امام را از تمام بدنش جارى ساخته بود.على بن ابى حمزهء بطائنى در اين وقت رسيد و عرض كرد: «قربانت گردم،چرا اين كار را به عهدهء ديگران نمى‏گذارى؟». -چرا به عهدهء ديگران بگذارم؟افرادِ از من بهتر همواره از اين كارها مى‏كرده‏اند. -مثلا چه كسانى؟. -رسول خدا و اميرالمؤمنين و همهء پدران و اجدادم.اساسا كار و فعاليت در زمين‏ از سنن پيغمبران و اوصياى پيغمبران و بندگان شايستهء خداوند است‏1
__________________________________________
1 .بحارالانوار،ج 11/ص 662،ووسائل‏،ج 2/ص 135.





۲۶ دی ۱۳۸۹
دوستيى كه بريده شد
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
دوستيى كه بريده شد

شايد كسى گمان نمى‏برد كه آن دوستى بريده شود و آن دو رفيق كه هميشه‏ ملازم يكديگر بودند روزى از هم جدا شوند.مردم يكى از آنها را بيش از آن اندازه‏ كه به نام اصلى خودش بشناسند به نام دوست و رفيقش مى‏شناختند.معمولاً وقتى‏ كه مى‏خواستند از او ياد كنند،توجه به نام اصلى‏اش نداشتند و مى‏گفتند:«رفيق...». آرى او به نام«رفيق امام صادق»معروف شده بود،ولى در آن روز كه مثل‏ هميشه با يكديگر بودند و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند آيا كسى گمان مى‏كرد كه پيش از آنكه آنها از بازار بيرون بيايند رشتهء دوستى‏شان براى هميشه بريده‏ شود؟!. در آن روز او مانند هميشه همراه امام بود و با هم داخل بازار كفشدوزها شدند. غلام سياه پوستش هم در آن روز با او بود و از پشت سرش حركت مى‏كرد.در وسط بازار ناگهان به پشت سر نگاه كرد،غلام را نديد.بعد از چند قدم ديگر دو مرتبه سر را به عقب برگرداند،باز هم غلام را نديد.سومين بار به پشت سر نگاه كرد،هنوز هم از غلام-كه سرگرم تماشاى اطراف شده و از ارباب خود دور افتاده بود-خبرى نبود. براى مرتبهء چهارم كه سر خود را به عقب برگرداند غلام را ديد،با خشم به وى گفت: «مادر فلان!كجا بودى؟». تا اين جمله از دهانش خارج شد،امام صادق به علامت تعجب دست خود را بلند
كرد و محكم به پيشانى خويش زد و فرمود: «سبحان اللََّه!به مادرش دشنام مى‏دهى؟!به مادرش نسبت كار ناروا مى‏دهى؟! من خيال مى‏كردم تو مردى باتقوا و پرهيزگارى.معلومم شد در تو ورع و تقوايى‏ وجود ندارد.». -يابن رسول اللََّه!اين غلام اصلا سندى است و مادرش هم از اهل سند است. خودت مى‏دانى كه آنها مسلمان نيستند.مادر اين غلام يك زن مسلمان نبوده كه من‏ به او تهمت ناروا زده باشم. -مادرش كافر بوده كه بوده.هر قومى سنتى و قانونى در امر ازدواج دارند.وقتى‏ طبق همان سنت و قانون رفتار كنند عملشان زنا نيست و فرزندانشان زنازاده‏ محسوب نمى‏شوند. امام بعد از اين بيان به او فرمود:«ديگر از من دور شو.». بعد از آن،ديگر كسى نديد كه امام صادق با او راه برود،تا مرگ بين آنها جدايى‏ كامل انداخت‏1
____________________________________________
1 .كافى‏،جلد 2،باب البذاء،صفحهء 423؛ووسائل‏،جلد 2،صفحهء 774.






۲۷ دی ۱۳۸۹
يك دشنام
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
يك دشنام

غلام عبد اللََّه بن مقفّع،دانشمند و نويسندهء معروف ايرانى،افسار اسب ارباب خود را در دست داشت و بيرون در خانهء سفيان بن معاويهء مهلبى،فرماندار بصره،نشسته‏ بود تا اربابش كار خويش را انجام داده بيرون بيايد و سوار اسب شده به خانهء خود برگردد. انتظار به طول انجاميد و ابن مقفع بيرون نيامد؛افراد ديگر-كه بعد از او پيش‏ فرماندار رفته بودند-همه برگشتند و رفتند،ولى از ابن مقفع خبرى نشد.كم كم غلام‏ به جستجو پرداخت.از هركس مى‏پرسيد،يا اظهار بى‏اطلاعى مى‏كرد يا پس از نگاهى به سراپاى غلام و آن اسب،بدون آنكه سخنى بگويد،شانه‏ها را بالا مى‏انداخت و مى‏رفت. وقت گذشت و غلام،نگران و مأيوس،خود را به عيسى و سليمان-پسران‏ على بن عبد اللََّه بن عباس و عموهاى خليفهء مقتدر وقت منصور دوانيقى-كه ابن مقفع‏ دبير و كاتب آنها بود رساند و ماجرا را نقل كرد. عيسى و سليمان به عبد اللََّه بن مقفع كه دبيرى دانشمند و نويسنده‏اى توانا و مترجمى چيره دست بود علاقه‏مند بودند و از او حمايت مى‏كردند.ابن مقفع نيز به‏ حمايت آنها پشتگرم بود و طبعا مردى متهور و جسور و بدزبان بود،از نيش زدن با زبان دربارهء ديگران دريغ نمى‏كرد.حمايت عيسى و سليمان،كه عموى مقام خلافت‏ بودند،ابن مقفع را جسورتر و گستاختر كرده بود. عيسى و سليمان،عبد اللََّه بن مقفع را از سفيان بن معاويه خواستند.او اساسا منكر موضوع شد و گفت:«ابن مقفع به خانهء من نيامده است.»ولى چون روز روشن همه‏ ديده بودند كه ابن مقفع داخل خانهء فرماندار شده و شهود شهادت دادند،ديگر جاى‏ انكار نبود. كار كوچكى نبود.پاى قتل نفس بود،آنهم شخصيت معروف و دانشمندى مثل‏ ابن مقفع.طرفين منازعه هم عبارت بود از فرماندار بصره از يك طرف،و عموهاى‏ خليفه از طرف ديگر.قهرا مطلب به دربار خليفه در بغداد كشيده شد.طرفين دعوا و شهود و همهء مطلعين به حضور منصور رفتند.دعوا مطرح شد و شهود شهادت دادند. بعد از شهادت شهود،منصور به عموهاى خويش گفت:«براى من مانعى ندارد كه‏ سفيان را الان به اتهام قتل ابن مقفع بكشم،ولى كدام يك از شما دو نفر عهده‏دار مى‏شود كه اگر ابن مقفع زنده بود و بعد از كشتن سفيان از اين در(اشاره كرد به درى‏ كه پشت سرش بود)زنده و سالم وارد شد او را به قصاص سفيان بكشم؟». عيسى و سليمان در جواب اين سؤال حيرت زده درماندند و پيش خود گفتند مبادا كه ابن مقفع زنده باشد و سفيان او را زنده و سالم نزد خليفه فرستاده باشد. ناچار از دعواى خود صرف نظر كردند و رفتند.مدتها گذشت و ديگر از ابن مقفع‏ اثرى و خبرى ديده و شنيده نشد.كم كم خاطره‏اش هم داشت فراموش مى‏شد. بعد از مدتها كه آبها از آسياب افتاد،معلوم شد كه ابن مقفع همواره با زبان خويش‏ سفيان بن معاويه را نيش مى‏زده است.حتى يك روز در حضور جمعيت به وى‏ دشنام مادر گفته است.سفيان هميشه در كمين بوده تا انتقام زبان ابن مقفع را بگيرد، ولى از ترس عيسى و سليمان،عموهاى خليفه،جرأت نمى‏كرده است،تا آنكه‏ حادثه‏اى اتفاق مى‏افتد: حادثه اين بود كه قرار شد امان نامه‏اى براى عبد اللََّه بن على،عموى ديگر منصور، نوشته شود و منصور آن را امضاء كند.عبد اللََّه بن على از ابن مقفع-كه دبير برادرانش‏ بوددرخواست كرد كه آن امان نامه را بنويسد.ابن مقفع هم آن را تنظيم كرد و نوشت. در آن امان نامه ضمن شرايطى كه نام برده بود تعبيرات زننده و گستاخانه‏اى نسبت به‏ منصور خليفهء سفاك عباسى كرده بود.وقتى نامه به دست منصور رسيد سخت متغير و ناراحت شد،پرسيد:«چه كسى اين را تنظيم كرده است؟»گفته شد:«ابن مقفع».
منصور نيز همان احساسات را عليه او پيدا كرد كه قبلا سفيان بن معاويه فرماندار بصره پيدا كرده بود. منصور محرمانه به سفيان نوشت كه ابن مقفع را تنبيه كن.سفيان در پى فرصت‏ مى‏گشت،تا آنكه روزى ابن مقفع براى حاجتى به خانهء سفيان رفت و غلام و مركبش را بيرون در گذاشت.وقتى كه وارد شد،سفيان و عده‏اى از غلامان و دژخيمانش در اتاقى نشسته بودند و تنورى هم در آنجا مشتعل بود.همينكه چشم‏ سفيان به ابن مقفع افتاد،زخم زبانهايى كه تا آن روز از او شنيده بود در نظرش مجسم‏ و اندرونش از خشم و كينه مانند همان تنورى كه در جلويش بود مشتعل شد.رو كرد به او و گفت:«يادت هست آن روز به من دشنام مادر دادى؟حالا وقت انتقام است.» معذرتخواهى فايده نبخشيد و در همان جا به بدترين صورتى ابن مقفع را از بين برد1
____________________________________________
1 .شرح ابن ابى الحديد برنهج البلاغه‏،چاپ بيروت،ج 4/ص 983.





۲۸ دی ۱۳۸۹
شمشير زبان
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
شمشير زبان

على بن عباس،معروف به ابن الرومى،شاعر معروف هجوگو و مديحه سراى دورهء عباسى،در نيمهء قرن سوم هجرى در مجلس وزير المعتضد عباسى به نام قاسم بن‏ عبيداللََّه نشسته و سرگرم بود.او هميشه به قدرت منطق و بيان و شمشير زبان‏ خويش مغرور بود.قاسم بن عبيداللََّه از زخم زبان ابن الرومى خيلى مى‏ترسيد و نگران بود ولى ناراحتى و خشم خود را ظاهر نمى‏كرد،برعكس طورى رفتار مى‏كرد كه ابن الرومى-با همهء بددليها و وسواسها و احتياطهايى كه داشت و به هر چيزى فال‏ بد مى‏زد-از معاشرت با او پرهيز نمى‏كرد.قاسم محرمانه دستور داد تا در غذاى‏ ابن الرومى زهر داخل كردند.ابن الرومى بعد از آنكه خورد متوجه شد.فورا از جا برخاست كه برود.قاسم گفت: «كجا مى‏روى؟». -به همان جا كه مرا فرستادى. -پس سلام مرا به پدر و مادرم برسان. -من از راه جهنم نمى‏روم. ابن الرومى به خانهء خويش رفت و به معالجه پرداخت ولى معالجه‏ها فايده نبخشيد.بالاخره با شمشير زبان خويش از پاى درآمد1
_______________________________________
1 .تتمة المنتهى‏محدث قمى،ج 2/ص 004؛وتاريخ‏ابن خلّكان،ج 3/ص 44.





۲۹ دی ۱۳۸۹
< ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ... ۱۳ >
     
برو به صفحه
این عنوان قفل شده است!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۶,۶۵۱ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۱۷,۲۴۸ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۸ پاسخ
۸,۳۵۳,۲۳۶ بازدید
۱ روز قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۴,۵۰۳ بازدید
۲۴ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۲,۵۵۲ بازدید
۲۴ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۶,۱۶۸ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۴,۱۰۳ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۶۷۰ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۳۱ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۹۶۶ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۲۲۶ کاربر آنلاین است. (۱۶۰ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۲۶

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!