KING Lion نوشته:

نمیدونم ماه رمضونی که میشه چرا اصلا بهم نمیچسبه وختی بعضی چیزا رو میبینم و نمیتونم کاری کنم.
البته میتونما.تا جاییم که داشته باشم کمک میکنم ولی بعضی وختا عین این دیوونه ها میزنم کنار و گریه میکنم.این دقیقا سومین سالیه که تو ماه رمضون اینجوری میشم.یعنی یهویی کنترل ماشین دست خودم نمیمونه،ماشین خودش میزنه کنار و من گریه میکنم.
وختی این کودکای کارو میبینم.وختی بچه ای رو میبینم که سه برابر وزن خودش داره آشغال میبره با خودش.وختی میبینم دو روز پشت سر همه که دارم واسه افطار از طرف حاجی جدید محله دعوت میشم،ولی یکی عین خودم پول نداره نون بخره اصلا داغون میشم.اصلا ماه رمضون کلا خیلی بیشتر به این جور چیزا دقت میکنم.امروز پشت چهارراه بودم یه دخترکوچولوی حدودا 8-9 ساله اومد گفت اقا گل میخواین؟ منم مثل عادت همیشه ام گفتم خانوم خانوما میتونم به صرف یه نهار دعوتتون کنم؟ گفت خیلی ممنون روزه ام.یعنی آتیش بود که از قلبم میزد بیرون وختی اینو گفت.بچه ها به خدا کار سختی نیست.کافیه 1 ساعت بعد افطار برین تو شهر یه چرخی بزنین ببینین چقدر همنوع خودتون هست که حتی نون خشک نداره افطارشو باز کنه و با آب پارک افطارشو وا میکنه.هستن به خدا.خیلی زیادن تو شهرهامون.ازتون خواهش میکنم به مادرتون بگین مامان اندازه ی یه پرس غذا بیشتر درست کن.بعد ببرین بیرون بدین به یه فقیر.به خدا ده برابر اون روزه ثواب داره.به خدا ثوابش بیشتر از خود روزه اس.اگه هر آدمی که دستش به دهنش میرسه این کارو انجام بده میدونین دیگه هیچ کسی نیست که نتونه افطار کنه.به خدا خیلی از اینا بچه هایین که هیچ گناهی ندارن.2 روز قبل از ماه رمضون بچه ای رو دیدم تو یه کمپی که 1/5 سالش بود و مامانش مرده بود.اونم به خاطر سوء تغذیه.
بچه ها باور کنین هیچ کاری بالاتر از این کار نیست.
بیاین حداقل کاری کنیم که حتی اگه خودمون از خودمون راضی نباشیم،زندگی ازمون راضی باشه.
خواهش میکنم بچه ها.به خاطر من این کارو انجام بدین.به خدا اصلا سخت نیست.هیش کسیم تو این سایت به خاطر یه پرس غذای بیشتر بی پول نمیشه.

FeReShTeH نوشته:

گربه کوچیک نگهداریش خعلی مشکله
البته خیلی کوچیک منظورمه این گربه ای من دارم الان از کوچیکی باهامه کوچیکیش در حد کف دستم بود دیگه زیادم کوچیک نبود
ولی قبله این ی گربه تو حیاطمون پیدا کردممامانش مرده بود مثه اینکه این مونده بود حیاط ما
اولش کاریش نداشتیم تا شاید مامانش بیا ببره
بعد دیدیم نه زیاد سرو صدا میکنه شدید گشنش بود
آقا مااینو آوردیم بیرون ب قدری کوچولو بود ک حتی چشماشم هنو باز نشده بود
نصف کف دستم بود
نمیتونستیم شیر بدیم دهنش خیییییییییلی کوچیک بود
میو میو ک میکرد مامان با قطره چکان شیر میریخ تو حلقش
ولی خو نمیتونس بخوره دیگه پس میداد
آخرشم مرد

KING Lion نوشته:

نمیدونم ماه رمضونی که میشه چرا اصلا بهم نمیچسبه وختی بعضی چیزا رو میبینم و نمیتونم کاری کنم.
البته میتونما.تا جاییم که داشته باشم کمک میکنم ولی بعضی وختا عین این دیوونه ها میزنم کنار و گریه میکنم.این دقیقا سومین سالیه که تو ماه رمضون اینجوری میشم.یعنی یهویی کنترل ماشین دست خودم نمیمونه،ماشین خودش میزنه کنار و من گریه میکنم.
وختی این کودکای کارو میبینم.وختی بچه ای رو میبینم که سه برابر وزن خودش داره آشغال میبره با خودش.وختی میبینم دو روز پشت سر همه که دارم واسه افطار از طرف حاجی جدید محله دعوت میشم،ولی یکی عین خودم پول نداره نون بخره اصلا داغون میشم.اصلا ماه رمضون کلا خیلی بیشتر به این جور چیزا دقت میکنم.امروز پشت چهارراه بودم یه دخترکوچولوی حدودا 8-9 ساله اومد گفت اقا گل میخواین؟ منم مثل عادت همیشه ام گفتم خانوم خانوما میتونم به صرف یه نهار دعوتتون کنم؟ گفت خیلی ممنون روزه ام.یعنی آتیش بود که از قلبم میزد بیرون وختی اینو گفت.بچه ها به خدا کار سختی نیست.کافیه 1 ساعت بعد افطار برین تو شهر یه چرخی بزنین ببینین چقدر همنوع خودتون هست که حتی نون خشک نداره افطارشو باز کنه و با آب پارک افطارشو وا میکنه.هستن به خدا.خیلی زیادن تو شهرهامون.ازتون خواهش میکنم به مادرتون بگین مامان اندازه ی یه پرس غذا بیشتر درست کن.بعد ببرین بیرون بدین به یه فقیر.به خدا ده برابر اون روزه ثواب داره.به خدا ثوابش بیشتر از خود روزه اس.اگه هر آدمی که دستش به دهنش میرسه این کارو انجام بده میدونین دیگه هیچ کسی نیست که نتونه افطار کنه.به خدا خیلی از اینا بچه هایین که هیچ گناهی ندارن.2 روز قبل از ماه رمضون بچه ای رو دیدم تو یه کمپی که 1/5 سالش بود و مامانش مرده بود.اونم به خاطر سوء تغذیه.
بچه ها باور کنین هیچ کاری بالاتر از این کار نیست.
بیاین حداقل کاری کنیم که حتی اگه خودمون از خودمون راضی نباشیم،زندگی ازمون راضی باشه.
خواهش میکنم بچه ها.به خاطر من این کارو انجام بدین.به خدا اصلا سخت نیست.هیش کسیم تو این سایت به خاطر یه پرس غذای بیشتر بی پول نمیشه.

مائده نوشته:



خو خدا رو شکرزیر دست تو میموند معلوم نبود چی میشد
ما هم تو حیاط مامان بزرگمینا گربه داریمهر سال تابستون میان اینجا

FeReShTeH نوشته:

شازده کوچولو پرسید:
پس آدم ها کجا هستند؟
آدم در بیابان احساس تنهایی می کند...!
مار گفت: با آدم ها نیز آدم احساس تنهایــــی می کند!