| در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
|
|
نیمه گمشده آیا می دونستی یه برادر دوقلو هم داری که ازش بی خبری؟ می گی چطوری؟ حالا گوش کن! داشتم یه حدیثی از امام رضا(ع) می‌خوندم که داشتند خصوصیات امام را توضیح می‌دادن که به این جمله برخوردم: الامام الأخ الشّقیق یعنی امام برادر دوقلوست. یه دفعه شوکه شدم و جا خوردم، انگاری یه سطلِ آب ریخته باشن رو سرم. آخه ما تو خانواده مون خیلی دوقلو داریم و واقعاً وابستگی‌هاشون، احساساتشون، ارتباط های ذهنی که داشتن خیلی عجیبه که حتی بدون اینکه کلامی بینشون رد و بدل بشه حرف همو می‌فهمن و اینکه حتی حاضر نیستن یه شب هم از هم جدا بخوابن . حتی اتاقاشون از هم سوا باشه چه برسه به اینکه با فاصله دوری از هم باشن. واقعاً هیجان‌انگیزه دنیای دوقلوها که حتی علم اثبات کرده؛ که از جمله افرادی که خدادادی با هم تله‌پاتی دارن همین دوقلوها هستن حتی گفتن: تأثیر موفقیت‌ها و شکست‌های یک قل، روی قل دیگه بیشتره انگاری واسه خودش اتفاق افتاده خیلی وقتا این دوقلوها تو مدرسه خودشونو جای قل دیگه جا می‌زنن مثلاً جای هم امتحان می‌دن حتی کنکور. من که دوست داشتم یه قل دیگه داشتم تو چطور؟ اینکه آدم هرلحظه خودشو روبروش ببینه بدون اینکه به آیینه نیاز داشته باشه واقعاً هیجان انگیزه! حالا فکرشو بکن الان ما یه امام حیّ و حاضری داریم که مثل یه برادر دوقلواِ اگه به مشکلی بربخوریم بیشتر از اینکه ما غصه بخوریم ایشون غصه می‌خورن و برامون دعا میکنن و چه‌بسا اگه دعاها و کمکهای همین برادر دوقلو نبود حالا حالاها ما باید با اون مشکل دست و پنجه نرم می‌کردیم و اگه یه موفقیتی برامون حاصل بشه از خودمون بیشتر خوشحال می‌شن و ذوق میکنن. ببینید چه قلی داشتیم و ازش بی‌خبر بودیم! خود امام زمان(عج) فرمودند: ما یه‌لحظه هم از یاد شما غافل نیستیم و حتی اگه شما برای ما دعا نکنید ما برای شما دعا خواهیم کرد و اگه توجه ما نبود دشمنانتان شما را نابود می‌کردن. حالا شما برای این برادر دوقلو چه کار میکنید؟ منبع: مشاهده لینک |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۲۹ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
|
|
هالو از درب وارد شد، ساده و صمیمی. گویی هیچ کس او را نه می بیند و نه می‌شناسد، در عین حال که آشنای آن کوی و برزن است! دیدارش خاطرات را زنده ساخت؛ ربوده شدن پول و اسباب سفر حج در کربلا، نداشتن آشنا برای طلبیدن کمک، درمانده شدن،..... و راهی شدن به سوی کوفه با غصه‌ی فراوان و برخورد با سواری در کمال هیبت و صلابت! و کلام سراسر آرامش بخشش... برایش از ربوده شدن هر آنچه برای توشه راه بهمراه داشتم و درماندگیم گفتم... رویش را به سمت اصفهان چرخاند و هالو را صدا زد همو که بارها و بارها نامش را شنیده بودم..!! به خود آمدم، هالو از کجا با ندای آن سوار ظاهر گشت! هالو به فرمان سوار، اسباب سفرم به من رساند و مرا به مکه برد، و بعد از اعمال حج به کربلا باز گرداند و فرمود: "در صورت اثبات حق محبت من بر تو، تقاضای مرا در موعد مقرر انجام بده، و رفت." هم اینک، به اصفهان برگشته‌ام و هالو چون سایرین به دیدارم آمده، با دیدنش در میان جمع به وجد آمدم... اشاره‌ایی نمود برای سکوت از آن چه دیده‌ام...!! *** برخاست، به نزدم آمد و گفت: تقاضایم این است؛ "در فلان روز، دو ساعت مانده به ظهر، از دنیا می‌روم، در صندوقچه‌ی خانه‌ام پول و کفن هست، مرا به خاک بسپار." از او تحفه‌ایی را برای توشه مسیر زندگیم خواستم.. گفت: یکى دو ساعت بیشتر باقى نمانده است، دنیا همین است که مىبینى!؟ آن چه از فلان روز گفته بود، برایم بعید آمد، اما همینطور شد! هالوی کشیکچی در اصفهان، کارگزار امام عصر علیه السلام بود... و من؛ و من چه دیر فهمیدم! زمانی که او را غریبانه به خاک می سپردم. و آن سوار... منبع: تشرف حجة الاسلام شفتی؛ عالم مجاهد بزرگ اسلام، کتاب عقبری الحسان نبض زمین.... |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۲۹ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
|
|
ای ایمان آورندگان! بر نبی خدا صلوات فرستید و تسلیم او باشید که خدا و ملائکه اش بر او صلوات می فرستند. ای حبیب خدا !ای مظهر رحمت خدا !مظلوم اید... خیلی مظلوم... خیلی مظلوم.. مظلومید که حتی آنها که مدعی پیرویتان هستند، نمی شناسنتان..... مظلوم اید... خیلی مظلوم....... ، مظلومی که حتی کسی او را به مظلومیت نمی شناسد... مظلومید که در بین جاهل ترین آدمیان آمدید..... که دلسوزترین بودید... که اگر شما بر آنها نمی آمدید.... امیدی به هدایتشان نبود.... که محتاج ترین بودند.... مظلومید که شاید به هیچ پیامبری از پیامبران الهی! این گونه توهین نشده... این گونه علنی... با این گسترش...با این وقاحت...این چنین مکرر.... در هیچ عصری، شاید هیچ کس این جسارت را نداشته که اینچنین به پیامبر یک دین الهی، توهین کند، با وقاحت تمام..... و آن را در چنین سطحی علنی کند....اما عده ای سکوت کرده اند، خفه شده اند....نه انگار که به مقدسات میلیونها انسان توهین شده... عده ای که اگر کوچکترین توهینی به رهبر یک فرقه... شده بود ( که گاو پرستی شریف ترین آنهاست)............... فریادها بلند کرده بودند که عقیده هر فرد محترم است......که آن فریاد را می ستاییم و این سکوت را..... اما عده ای سوار بر مرکب جهل و حماقت و احساسات شده.... همان کاری را می کنند که ....، در همان مسیری هستند که..... که شاید سال دیگر، در سالروز 11 سپتامبر دیگری، یک حقارت عیان، یک دل کور و مریض و البته بازیچه، بتواند در فضایی مناسب تر و راحت تر، توهینی به مراتب بدتر به اسلام و مقدسات آن بکند...... یا رسول الله کدامیک بر شیوه و راه شماییم؟!!!! مظلومید، چرا که حتی نمی دانیم، مرامتان چیست؟ راه تان چیست؟ دین تان چیست؟مظلومید، چون اصلا مهم نیست، مرامتان چیست.؟ راه تان چیست؟ دین تان چیست؟مظلومید چون از شما دفاع می کنیم آنچنان که خود می پسندیم، نه آنگونه که شما میخواهید...مظلومید چون از شما دفاع نمی کنیم ....که تعصب خود را بر دین خود به رخ میکشیم....مظلومید چون می دانستید چه بر سرمان خواهد آمد.....مظلومید چون که می دانستید از دینی که آورده اید، هیچ به جای نخواهد ماند.... که می دانستید که از دینی که در بدترین شرایط آن را حفظ کردید و به بار نشاندید، هیچ نخواهد ماند.... نه هیچ... که بر ویرانه آن چیزی بنا خواهد شد.... بر خلاف آنچه آورده بودید....1400 سال پیش در چنین روزهایی، در تدارک مراسمی بودید که شاید این بنا حفظ شود که شاید...1400 سال پیش در این روزها، در تدارک غدیر بودید.. تا مهم ترین پیام رسالت خود را ... تا اصل دین را معرفی کنید که راه مستقیم را به ما انسانها نشان دهید .....که..... بعد از شما به همه وفادار ماندیم... جز بر شما و آنها که شما سفارش کرده بودید.... آنهایی که خدا تضمینشان کرده بود که خطا نمی کنند.... که.... منتخب خدا بودند.....که شما در غدیر معرفی شان کردید.......همه تلاشتان بی ثمر ماند....، قرن هاست که بی ثمر مانده....آری رسول الله! جاهلیت مختص عرب آن زمان نبود، جاهلیت تمام نشده که هر روز شاهد آنیم...در گوشه کنار این دنیا ... در افغانستان... در سوریه ... در هند..... درآفریقا.... در امریکا.... در .... در نژاد پرستی... در جنگ قدرت.... در جنگ ثروت....... در.... در اسرائیل.... درایران... در ...این گفته ات را همگان شنیده ایم، اگر چه باور نکرده ایم " که هر کس امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است" و چه خوب می دانستی.... کمک کن اماممان را بشناسیم.... امام این زمانه را....در غدیر از همه گفتید... از امام آخرین ....از او که آخرین حجت خداست.... کمک کن اماممان را بشناسیم.... امام این زمانه را... ای امام من!ای ظاهر کننده دین پیامبر!ای احیاء کننده سنت او!ای تنها باقیمانده غدیر !که شما نیز، همچون پدرانتان و همچون جدتان غریبید، مظلومید...که دردی که می کشید را هیچ کدام نمی فهمیم....کمک کن که دردی نیفزاییم.... کمک کن که قدمی هرچند کوچک در یاری تان برداریم.....که یاری تان، یاری جدتان است.... که یاری دین خداست....کاش هدایت را از تو می خواستیم....کاش از تو کمک می خواستیم....کاش امیدمان فقط به تو بود....آنگاه شاید راهی می یافتیم....شاید می شد کاری کرد.... شبیه آنچه میرزا کرد در تحریم تنباکو..... محکم، منطقی، قاطع، موثر....کاش بیایی کاش... بیایی و....بیاییم با هم دعا کنیم که بیایید.... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۲ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
  نام کاربری: Apple_158
پیام:
۵۵۰
عضویت از: ۹ آبان ۱۳۹۰
از: تهران
طرفدار:
- مسی - - پپ گروه:
- كاربران بلاک شده 
|
امید باران سالیان دراز به امید باران درکوچه پس کوچه ی دل منتظریم شایدمحبوب بیاید. شاید ترنمی جاری شود، شایدسکوتی بشکندوخروشی برآید،شایددلی چراغانی شود، شاید......هزارشاید..... چندصباحی بودکه خنده ی گل را به فراموشی سپرده بودیم ونگاه منتظرانه ی خود را به تمنای باران ، ستایش رنگین کمان و به آسمان تنهایی سرزمین آشنایی گره زده بودیم تا شایدببینیم عبور ستاره سهیل را از آسمان. من بارانم در فراق ابری چون تو و بی تاب وصال دریای تو 
|
||
| آتش زده بر دریا ... لب تر نکند سقا... | |||
|
۷ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
|
|
اگرشمابودی چه میکردی؟ فرض کنید شما مهم‌ترین انسان شهر هستید. اون قدر محترم باشید که به خاطر جایگاه و مقام برجسته شما بهترین و کامل‌ترین امکانات به شهر شما اختصاص داده بشه و خلاصه اینکه مردم شهر شما فقط و فقط به خاطر شما از یک زندگی منحصر به فرد و بی‌نظیر برخوردار بشن. حالا فرض کنید همین مردم که شما واسطه این همه خوبی براشون هستید دربرخوردهاشون با شما کاملا بیتفاوت باشن، اون قدر غرق امکانات شدن، که حتی متوجه حضور شما نباشن، حتی درحد یک همسایه، همشهری یا هموطن هم براتون احترامی قائل نباشن و اون‌قدر بی‌اعتنا از کنارتون عبور کنن که یک سلام و احوال‌پرسی ساده رو هم از شما دریغ میکنن! تا کی میتونید این وضع رو تحمل کنید؟ با علم به اینکه تمام چیزهایی که این مردم رو از شما غافل کرده چیزهایی هستن که شما واسطه، وجودشون هستید و با یک اشاره با یک درخواست کوچیک به راحتی میتونید همه اونها رو از این داشته‌ها محروم کنید. صادقانه تا چند روز، چند هفته، چندماه در برابر این قدرنشناسی‌ها صبوری میکنید؟ اصلا کسی رو می‌شناسید که توان تحمل این وضع رو حتی برای یه مدت کوتاه داشته باشه؟ اما !...... من کسی رو می‌شناسم که مقامش به مراتب از کسی که تو این داستان ازش صحبت شد بالاتره، نه پیش مقامات یک شهر و کشور و دنیا که پیش خدا. و کسانی که به خاطر این فرد ازحق زندگی کردن، و نه فقط امکانات زندگی، استفاده میکنن خیلی بیشتر از مردم یک شهر که به تعداد کل مخلوقات خدا هستند. نازنینی که نه تنها مردم غریبه شهر که حتی فرزندانش گاهی به سلامی هم ازش یادی نمیکنند. عزیزی که کاش فقط رنج بی‌اعتنایی‌های این مردم صدچهره رو به دوش میکشید و نه بار سنگین توهین ها و تهمت‌ها و ناسزاها به‌وجود نازنین خودش و عزیزانش که عزیزان خدا هستند. و کاش این نامردمی‌های جانوران انسان‌نما درحد حرفهای گاه گاه بود و نه هجوم وحشیانه‌ی مدام با تمام قوا و ابزارها. مظلومی که نه یک ماه و یک سال و ده سال که بیشتر از هزار و صد و سی و هشت ساله رنج‌هایی رو تحمل میکنه که حتی تحمل یک لحظه‌اش هم کار احدی از مانیست. بزرگواری که نه از سر اجبار و ناچاری که ازسر لطف در برابر تمام این زشتی‌ها صبر کرده. و اینجاست که میرسیم به حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: "الامام کامل الحلم..." و حلم هم مثل تمام خوبی‌های دیگه در نهایت کمال خودش به وجود نازنین امام میرسه. راستی، من و تو کجای این قصه‌ایم؟ آیا ما قدر این صبوری‌ها رو شناختیم؟ و از این وجود نازنین دفاع کردیم؟ یا نشستیم و تماشا کردیم؟ یادت باشه که حضور فرد فرد ما در یاری از او میتونه مرهمی باشه برای دردهای قلب این پدر مهربان که برای هر نفسمون مدیون حضور مقدسش هستیم. منبع: مشاهده لینک |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۱۶ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
  نام کاربری: elguaje7
پیام:
۲,۳۴۸
عضویت از: ۱ آبان ۱۳۸۹
طرفدار:
- داوید ویا، ژاوی، پویول - یوهان کرایف، رونالدینیو - استقلال - اسپانیا، آرژانتین، ایتالیا - پپ گواردیولا - امیر قلعه نویی گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول و اینجاست که میرسیم به حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: "الامام کامل الحلم..." ببخشید "حلم" یعنی چی؟
|
||
|
۱۶ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
|
|
نقل قول elguaje7 نوشته:نقل قول و اینجاست که میرسیم به حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: "الامام کامل الحلم..."ببخشید "حلم" یعنی چی؟ |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۱۶ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
  نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول RK12 نوشته:نقل قول elguaje7 نوشته:نقل قول و اینجاست که میرسیم به حدیث امام رضا علیه السلام که فرمودند: "الامام کامل الحلم..."ببخشید "حلم" یعنی چی؟ایضا از صفات خداوند. شنیدید میگن مثلا فلانی انسان سلیم النفس و حلیمی است، این حلیم نه به معنای اون حلیم  ؛ که به معنای صبر و شکیبایی و بردباری بسیار زیاد به کار میره، به عبارت ساده تر یعنی end صبوری .
|
||
|
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
|
۱۶ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
|
|
این مطلب رو زیادی بخونید...(گوش کنید!) درسی از دوران جناب موسی نویسنده: مهدی بزم آرا خدا خلقت را آغاز کرد و در زمانى معیّن انسان را آفرید آنگاه از روحى که خلق کرده بود در آن دمید تا به صورت انسانى زنده در آمد، داراى نیروى اندیشه، که وى را به تلاش اندازد قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد سپس خداوند آدم را در خانهاى مسکن داد که زندگى در آن گوارا بود و او را از شیطان و دشمنى او بیم داد. اما شیطان او را فریب داد و خداى سبحان درِ توبه را بر روى آدم گشود آنگاه آدم را به زمین، خانه آزمایشها و مشکلات، فرود آورد از فرزندان او پیامبرانى برگزید و از آنان پیمان گرفت و امانت رسالت را بر دوششان گذاشت. «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمین»[۱] پیامبران معصومند چرا که خدا آنها را برگزیده «اِصطفی» و «اِرتضی» و «اِجتبا» و «اِختار» در موردشان بکار برده. اصطفی صورت گرفت و پیمبران را تربیت کرد چون قرار است ما در همه چیز از آنها تبعیت کنیم پس باید معصوم باشند. این نوشتار سیری است مختصر بر دوران جناب آدم که درسهای خوبی را برای بررسی تاریخ بعد از پیامبر اسلام به ما می دهند چراکه أَمَا وَ اللَّهِ لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة . . . [۲] وقتی قوم بنی اسرائیل از ظلم و فساد فراعنه به ستوه آمدند بالاخره گشایش را دست خدا دیدند[۳] و دعا کردند تا خدا منجی شان – حضرت موسی – را فرستاد. [b] بهانه های بنی اسرائیلی: حضرت موسی هم آنها را از دست قبطیان رهانید زمانی که به رود نیل رسیدند؛ خداوند بدانها وحى فرستاد تا تجدید میثاق نمایند اما آنها به موسى گفتند تو می دانى که همراهى ما صرفا بخاطر ترس از فرعون می باشد و ما چنین کلمات نامفهومى را بر زبان نخواهیم راند. در این لحظه «کالب بن یوحنا» خداوند را به آن کلمات قسم داده و داخل دریا شد اسب او مسیرى طولانى را تا آن سوى خشکى از روی آب، طى نموده و بار دیگر بسوى موسى و قومش بازگشت و از بنى اسرائیل خواست تا از پیامبر خدا اطاعت نمایند و کلماتی[۴] را که بدانها آموخته است بر زبان جارى سازند. اما لجاجت و کینه توزى به آنها اجازه نداد.[۵] ■بهانه هایی برای انجام ندادن امر خدا؟! به فرمان خداوند موسى به نام محمد و عترت پاکش علیهم السلام بوسیله عصا بر دریاى مواج کوبید «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْرَ» دالانى عظیم تا آن سوى خشکى در برابر موسى و قومش باز گشت اما بنى اسرائیل به بهانه گل آلود بودن عمق دریا از پا نهادن بر آن خوددارى کردند.[۶] ■فرعون و لشکرش از دور نمایان شدند، این بهانه ها برای چیست؟ بار دیگر موسى خداوند را بر ارواح طیبه محمد و آل محمد صلوات الله علیهم سوگند داد تا مسیر عبور همراهانش خشک گردد. دعاى او مستجاب گردید اما این بار بنى اسرائیل به بهانه آنکه آنها دوازده طائفه اند و هر طائفه اى می خواهد از وراى رئیس قوم خویش حرکت کند پا به دریا ننهادند.[۷] ■فرعونیان نزدیک شدند، باز هم بهانه می آورید؟ بار دیگر موسى بر پیامبر و اهل بیتش علیهم السلام تمسک جست چیزى نگذشت که دوازده راه براى عبور بنى اسرائیل بوجود آمد و هر گروهى از مسیرى به راه خود ادامه مىداد. عمق و شدت جریان آب به حدى بود که هیچ گروهى از وضعیت گروه دیگر اطلاعى نداشت این بار بهانه آوردند چرا ما از حال هم با خبر نیستیم؟[۸] ■باز هم بهانه ای دیگر؟ به لطف خداوند امواج دریا اشکالى شبیه به پل و منافذى متعدد را در درون آب بوجود آورد تا بنى اسرائیل بتوانند شاهد حرکت یک دیگر باشند. هنگامى که بنى اسرائیل به همراه موسى از دریا گذشتند و به بیابان «تیه» سرزمینی خشک و بی آب و علف رسیدند. تحمل همراهان موسى به انتها رسیده بود آنها از گرما و گرسنگى به وى شکایت می کردند خداوند ابرى را بر بالاى سر آنها قرار داد تا از گرماى آفتاب در امان باشند و از خوراک آسمانی برایشان می فرستاد، همچنین به هنگام شب بلدرچینى بریان شده بر سر سفره آنها قرار می گرفت تا از آن سیر بخورند ضمنا موسى با عصایش دوازده چشمه براى هر دوازده تیرهاى که در میان قوم او قرار داشت بر زمین جارى کرد اما با این وجود قوم بنى اسرائیل به این نعمت الهى قانع نگشتند و از موسى غذاهاى گوناگون را طلب کردند.[۹] ■این بار بهانه و ناشکری! جناب موسی به وحی الهی از بنى اسرائیل خواست برای تهیه چیزهایی که می خواهند به «اریحا» در فلسطین وارد شوند. اما آنها از رفتن به آن شهر خوددارى ورزیدند چرا که می گفتند در آنجا گروهى گردنکش و ظالم حکمفرمایى می کنند و تا آنها در آن شهر وجود دارند ما بدان جا قدم نخواهیم نهاد. تو و پروردگارت به جنگ ستمگران بروید ما اینجا در انتظار شما می نشینیم.[۱۰] ■حالا دیگر نوبت عذاب است. بعد از این نافرمانى، بنى اسرائیل، چهل سال در بیابان تیه سرگردان بودند تا خدا اجازه ورود به شهر را به آنها داد. در آن شهر برای توبه و تجدید میثاقی دوباره بایستی از در چوبیی به صورت خمیده رد می شدند و می گفتند: «حِطَّه» یعنی: خدایا توبه. البته اکثر آنان وقتی آسایش و راحتی را بازبافتند این کار را به مضحکه گرفتند و می گفتند: «حنطه» یعنی دانه سرخ شده و می گفتند: حنطه برای ما از حطه بهتر است و خدا آنها را گرفتار طاعون کرد و بسیاری از آنها هلاک شدند[۱۱] لازم است بدانیم: «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ . . . مَثَلُ بَابِ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَدْخُلْهُ هَلَکَ (یَحُطُّ اللَّهُ بِهَا الْخَطَایَا)» ■پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم بعد از خودش اهل بیتش را در میان مردم «باب حطّه»یی قرار داد که دیگر یک در چوبی نیستند بلکه انسانهایی هستند (ظاهرا) از جنس ما! ■در روزگار ما آخرین آنها حضرت مهدی علیه السلام «باب حطّه» است سراغش برویم و به او توجه کنیم تا نجات یابیم. مَنْ دَخَلَهُ نَجَا ■خدا را به حق امام زمانمان بخوانیم تا از گناهان ما در گذرد. یَحُطُّ اللَّهُ بِهَا الْخَطَایَا.[/b] -------------------------------------------------------------------------------- [۱] آلعمران : ۳۳ [۲]الإحتجاج على أهل اللجاج، ج۱، ص: ۱۱۲ [۳] افضل الاعمال انتظار الفرج من الله عزوجل: بحارالأنوار ج : ۵۲ ص : ۱۲۹ [۴] جَدِّدُوا تَوْحِیدِی وَ أَمِرُّوا بِقُلُوبِکُمْ ذِکْرَ مُحَمَّدٍ سَیِّدِ عَبِیدِی وَ إِمَائِی وَ أَعِیدُوا عَلَى أَنْفُسِکُمُ الْوَلَایَةَ لِعَلِیٍّ أَخِی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِین [۵] مستدرکالوسائل ج : ۵ ص : ۲۳۴ [۶] همان، ص۲۳۶ [۷] بحارالأنوار ج : ۱۳ ص : ۱۳۹ [۸] تفسیرالإمامالعسکری ص : ۲۴۶ [۹] مستدرکالوسائل ج : ۵ ص : ۲۳۷ [۱۰] البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص: ۲۲۶ [۱۱] همان منیع:مشاهده لینک |
||
|
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
|
۱۸ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | ||
  نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو
 |
متی ترانا و نراک... گل سرخ و سفیدم کی میای؟ تویی تنها امیدم کی میای؟ گذشت عمر درازم نازنینم هنوز رویت ندیدم کی میایی؟ نمیدونم بهاره یا خزونه، فلک با عاشقا نامهربونه، جوونیم رفت و آقامو ندیدم. غم این دل غم مرگ جوونه. الا ای دل ربای نازنینم؛ دلم خواهد جمالت رو ببینم، سگ گله شبانش رو ببینه، چرا پس من رخ ماهت نبینم؟ دلم برای امام زمان خیلی گرفته. واس غربت آقامون هیچ کار نمیتونیم بکنیم... فقط غروب جمعه میگیم ای قلم... امام زمان 6 روز و نصف دیگه هم امام ماست.
|
||
|
|
|||
|
۲۹ مهر ۱۳۹۱
|
|||
|
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |