در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی... دانلود این آهنگ رو که می شنوم بی اختیار اشک از چشمام جاری میشه انقدر که عشق تو این آهنگ عمیق و زیبا بیان شده... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۳۰ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: Xavi_TheBest
پیام:
۱,۱۲۷
عضویت از: ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰
از: Shiraz
طرفدار:
- Cesc fabregas-Xavi Hernandez - Ronaldinho - Esteghlal - Spain - milad meydavoodi-shahab gordan - Arsen Wenger-Pep Guardiola گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول وقتی گریبان عدم با دست خلقت می دریدوقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید... آهنگ و شعر بسیار قشنگیه پشت کاجستان،برف برف،یک دسته کلاغ جاده یعنی غربت باد،آواز،مسافر،وکمی میل به خواب شاخ پیچک،و رسیدن،و حیاط من،ودلتنگ،و این شیشه ی خیس می نویسم،وفضا می نویسم،و دو دیوار،و چندین گنجشک یک نفر دلتنگ است یک نفر می بافد یک نفر می شمرد یک نفر می خواند زندگی یعنی: یک سار پرید از چه دلتنگ شدی؟ دلخوشی ها کم نیست:مثلا این خورشید کودک پس فردا، کفتر آن هفته یک نفر دیشب مرد و هنوز،نان گندم خوب است و هنوز،آب می ریزد پایین،اسب ها می نوشند قطره ها در جریان، برف بر دوش سکوت و زمان روی ستون فقرات گل یاس سهراب |
||
وای که این واژه ها لالند در پیش تو آه چه بد زخمی که فردا کیست هم آغوش تو ... |
|||
۳۰ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
|
نیستی هوای بوی تنت را کرده ام می دانی پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است تو نیستی آسمان بی معنیست حتی آسمان پر ستاره و باران مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد تو نیستی و من چتر می خواهم … هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده… خودم را به هزار راه میزنم به هزار کوچه به هزار در نکند یاد آغوشت بیفتم … عکس |
||
۳۱ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
|
رد شد شبیه رهگذری باد، از درخت آرام سیبِ کوچکی افتاد از درخت افتاد پیشِ پای تو، با اشتیاق گفت: ای روستای شعر تو آباد از درخت، امسال عشق سهم مرا داد از بهار آیا بهار سهم ترا داد، از درخت؟ امشب دلم شبیه همان سیب تازه است سیبی که چید حضرت فرهاد از درخت کی میشود که سیب غریبِ نگاه من با دستِ گرم تو شود آزاد از درخت چشمان مهربان تو پرباد از بهار همواره رهگذار تو پرباد از درخت امروز آمدی که خداحافظی کنی آرام سیب کوچکی افتاد از درخت! |
||
۲ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو |
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن مانا ترند درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پندآموز روباه و کلاغ روبه مکار و دزد دشت و باغ *** روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود با وجود سوز و سرمای شدید ریزعلی پیراهن از تن میدرید تا درون نیمکت جا میشدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم پاک کن هایی زپاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت گرمی دستان ما از آه بود برگ دفترها به رنگ کاه بود *** مانده در گوشم صدایی چون تگرگ خش خش جاروی با پاروی برگ همکلاسیهای من یادم کنید باز هم در کوچه فریادم کنید همکلاسیهای درد و رنج و کار بچه های جامه های وصله دار بچه ها ی دکه خوراک سرد کودکان کوچه اما مرد مرد کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بودو تفریقی نبود کاش میشد باز کوچک میشدیم لااقل یک روز کودک میشدیم یاد آن آموزگار ساده پوش یاد آن گچ ها که بودش روی دوش ای معلم یاد و هم نامت به خیر یاد درس آب و بابایت به خیر ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن |
||
۳ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: کاتالونیا
پیام:
۶,۲۲۲
عضویت از: ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
از: 021
طرفدار:
- مارکو رویس - یه پرسپولیس، یه ایران! - اسپانيا - آلمان - آرژانتين - كریم باقری - فرانک رايكارد - یورگن کلوپ گروه:
- کاربران عضو |
مرسي حسين بهونه اي شد يادي از دوران كودكي هم بكنيم |
||
۴ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: Mrxavi
پیام:
۲۷۶
عضویت از: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
از: اصفهان
طرفدار:
- ژاوي هرناندز - سپاهان - اسپانيا - پاپي - خوزه مورينو - هیچکدوم گروه:
- كاربران بلاک شده |
قبلهی ذرات عالم قبلهی ذرات عالم روی توست کعبهی اولاد آدم کوی توست میل خلق هر دو عالم تا ابد گر شناسند و اگر نی سوی توست چون به جز تو دوست نتوان داشتن دوستی دیگران بر بوی توست هر پریشانی که در هر دو جهان هست و خواهد بود از یک موی توست هر کجا در هر دو عالم فتنهای است ترکتاز طرهی هندوی توست پهلوانان درت بس بیدلند دل ندارد هر که در پهلوی توست نیست پنهان آنکه از من دل ربود هست همچون آفتاب آن روی توست عقل چون طفل ره عشق تو بود شیرخوار از لعل پر للی توست تیربارانی که چشمت میکند بر دلم پیوسته از ابروی توست گفتم ابرویت اگر طاقم فکند این گناه نرگس جادوی توست گفتم ای عاقل برو چون تیر راست کین کمان هرگز نه بر بازوی توست این همه عطار دور از روی تو درد از آن دارد که بی داروی توست از عطار نیشابوری |
||
۴ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: farzane.6
پیام:
۱۸۶
عضویت از: ۲۸ خرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- لیونل مسی. - پرسپولیس - المان گروه:
- کاربران عضو |
از تهی سرشار جویبار لحظه ها جاری ست . چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب ، واندر آب بیند سنگ دوستان و دشمنان را می شناسم من زندگی را دوست می دارم مرگ را دشمن وای ، اما با که باید گفت این ؟ من دوستی دارم که به دشمن خواهم از او التجا بردن . جویبار لحظه ها جاری … مهدي اخوان ثالث |
||
دل به دریا میزنم در قیل و قال زندگی خسته از پژمردنم پشت خیال زندگی در اتاق فکر من ایینه تابوتم شده در نبردم,در کما,با احتمال زندگی... |
|||
۵ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: Mrxavi
پیام:
۲۷۶
عضویت از: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
از: اصفهان
طرفدار:
- ژاوي هرناندز - سپاهان - اسپانيا - پاپي - خوزه مورينو - هیچکدوم گروه:
- كاربران بلاک شده |
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن غم را دوباره وارد این ماجرا نکن بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن موهات را ببند دلم را تکان نده در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن من در کنار توست اگر چشم وا کنی خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن امشب برای ماندنمان استخاره کن اما به آیه های بدش اعتنا نکن.... |
||
۵ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: شعر | ||
نام کاربری: amirpuyol
نام تیم: اینتر میلان
پیام:
۶,۰۶۸
عضویت از: ۱۸ شهریور ۱۳۸۸
از: اردبیل
طرفدار:
- مسی - آقای پویول - پرسپولیس - برزیل & آرژانتین - فرگوسن & رایکارد & پپ - علی دایی گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی |
خانهام آتش گرفته است خانهام آتش گرفته است، آتشي جانسوز هر طرف ميسوزد اين آتش پردهها و فرشها را ، تارشان با پود من به هر سو ميدوم گريان در لهيب آتش پر دود وز ميان خندههايم تلخ و خروش گريهام ناشاد از درون خستهي سوزان ميکنم فرياد، اي فرياد! اي فرياد! خانهام آتش گرفتهست، آتشي بيرحم همچنان ميسوزد اين آتش نقشهايي را که من بستم به خون دل بر سر و چشم در و ديوار در شب رسواي بيساحل واي بر من، سوزد و سوزد غنچههايي را که پروردم به دشواري در دهان گود گلدانها روزهاي سخت بيماري از فراز بامهاشان ، شاد دشمنانام موذيانه خندههاي فتحشان بر لب بر منِ آتش به جان ناظر در پناه اين مُشَبّک شب من به هر سو ميدوم گريان ازين بيداد ميکنم فرياد، اي فرياد! اي فرياد! واي بر من، همچنان ميسوزد اين آتش آنچه دارم يادگار و دفتر و ديوان و آنچه دارد منظر و ايوان من به دستان پر از تاول اين طرف را ميکنم خاموش وز لهيب آن روم از هوش زان دگر سو شعله برخيزد، به گردش دود تا سحرگاهان، که ميداند که بود من شود نابود خفتهاند اين مهربان همسايگانام شاد در بستر صبح از من مانده بر جا مُشت خاکستر واي، آيا هيچ سر بر ميکُنند از خواب؟ مهربان همسايگانام از پي امداد؟ سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد ميکنم فرياد، اي فرياد! اي فرياد! مهدي اخوان ثالث اینم آهنگش با صدای استاد محمدرضا شجریان |
||
۶ مهر ۱۳۹۰
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |