در حال دیدن این عنوان: |
۱۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول کاتالونیا نوشته:به اندازه كل اعضاي سايت شيريني داريم خونه تشريف بياريد بدم به همتون تا اينطوري به جوون هم نيفتيد شیرینی هاش رو من تایید میکنم خوشمزه بودن حالا حالا ها باید میوه و شیرینی بخوری تا تموم شه سامی |
||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: کاتالونیا
پیام:
۶,۲۲۲
عضویت از: ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
از: 021
طرفدار:
- مارکو رویس - یه پرسپولیس، یه ایران! - اسپانيا - آلمان - آرژانتين - كریم باقری - فرانک رايكارد - یورگن کلوپ گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Gandalf the White نوشته:نقل قول کاتالونیا نوشته:به اندازه كل اعضاي سايت شيريني داريم خونه تشريف بياريد بدم به همتون تا اينطوري به جوون هم نيفتيد شیرینی هاش رو من تایید میکنم خوشمزه بودن حالا حالا ها باید میوه و شیرینی بخوری تا تموم شه سامی نوش جونت نه ديگه، ميوه ها زياد نموندش خوب شد همون نصفه موز و خيار رو يكي از دوستان داد وگرنه تا به الان هيچي از اين ميوه ها بهم نرسيده بود كه نوش جان كنم |
||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
بچه ها من برگشتم. این کنکور کمرم رو شکست. |
||
|
|||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
نقل قول برو بابا من مسعودو اوردم دم خونه تشنه بردمش لب ساحل از اونجا تشنه بردمش پارکینگ نه بعد هم تشنبه بردمش تحویل پدرش دادم خبری از شیرینی و ابو چایی نبود پسرم من اون موقع خسته بودم بدجور خوابم میومد هوا هم گرم بود حوصله هم نداشتم از شیرینیهای شمال هم خوشم نمیومد وگرنه تو هنوز اون روی منو ندیدی ولی انصافا خجالت بکش من اون همه راه رو اومدم تنها کاری که کردی برام مستند زدی به جای این که تو بستنی بخری بابام رفت واسمون بستنی خرید واقعا که! حالا کمیل اینارو ولش خودت خوبی؟! شنیدم میخوای بیای تبریز شیرینی بدی بابا ما راضی نبودیم ولی حالا که میای از شمال شیرینی نیاری ها!! بیا اینجا هم پدر خوب شعبه داره میرم مهمونت میکنم به حساب خودت نقل قول یعنی من واقعا با مسعود یکیم؟؟؟نقل قول ما رو با اون یکی میکنی؟ شما باید افتخار کنید که با من مقایسه میشید |
||
هیچوقت به سرباز نمیگن «جمعهها تعطیله نجنگ» | |||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: mohammad_s
نام تیم: یوونتوس
پیام:
۳,۸۲۴
عضویت از: ۱ مرداد ۱۳۸۷
از: خونمون
طرفدار:
- ژاوی - مارادونا - پرسپولیس - اسپانیا - علی دایی - پپ , فرگوسن - ! گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول کاتالونیا نوشته:نقل قول Gandalf the White نوشته:نقل قول کاتالونیا نوشته:به اندازه كل اعضاي سايت شيريني داريم خونه تشريف بياريد بدم به همتون تا اينطوري به جوون هم نيفتيد شیرینی هاش رو من تایید میکنم خوشمزه بودن حالا حالا ها باید میوه و شیرینی بخوری تا تموم شه سامی نوش جونت نه ديگه، ميوه ها زياد نموندش خوب شد همون نصفه موز و خيار رو يكي از دوستان داد وگرنه تا به الان هيچي از اين ميوه ها بهم نرسيده بود كه نوش جان كنم برید بابا شیرینی های مونده از زمان سربازی برگشتنت رو میخوای بندازی به ما |
||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول پسرم من اون موقع خسته بودم بدجور خوابم میومد هوا هم گرم بود حوصله هم نداشتم از شیرینیهای شمال هم خوشم نمیومدبرو بابا این بهونه ها بی فایدست هرکاری میکردی از من یکی هیچی در نیمیومد از محمدرضا بپرس دفعه اولی که تو دانشگاه دیدمش بردمش رو صندلی نشستم بعد گفتم محمدرضا من کلاسم داره شروع میشه خدافظ یا حسام اومد تهران دفعه اولی هم ناهار مهمونم کرد هم اینکه کلی سوغاتی اورد تازه فرداشم به حساب حسین محمدی معجون زدیم بجز این چیزا کلی هم اراک خرج گذاشتم گردنش ببین و عبرت بگیر نقل قول من اون همه راه رو اومدم تنها کاری که کردی برام مستند زدی همون سی دی و مستند رو میخواستم پولو ازت بگیرم دیگه گفتم گناه داری نقل قول به جای این که تو بستنی بخری بابام رفت واسمون بستنی خریداخ گفتی من هشت ماهه هر دو سه روز یه بار میرم لب ساحل از اون بستنی ها میبینم و دلم میخواد ولی واسه خودمم نمیخرم اگه پدرت نمیخرید فکر کنم هیچ وقت نمیتونستم از این بستنی ها بخورم دستش درد نکنه بازم تشکر کن نقل قول حالا کمیل اینارو ولشخودت خوبی؟! شنیدم میخوای بیای تبریز شیرینی بدی شایعه زیاده شنونده باید عاقل باشه راستی دندون تیز نکنید قسط های این لپ توپ مونده نمیدونم چطوری باید حساب کنم |
||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
ببخشید میدونم این مطلب جاش اینجا نیس وتو عرفانی باید بذارمش... اما باتوجه به اینکه بازدید اینجا بیشتره گفتم حیفه که همه نخوننش... مطلب بسیار جالب ودر عین حال قابل تامل.... وقتی بیدار شدم ،آفتاب زده بود.خیلی عجله داشتم. قضای نمازم رو هم نخوندم. با عذاب وجدان نماز قضا شده ی یه صبح پاییزی از خونه زدم بیرون. سوار اولین تاکسی شدم که جلوی پام نگه داشت.سلام کردم و صبح بخیر گفتم. راننده یه آقای 60-50 ساله بود، که مدام زیر لب ذکر می گفت... هر مسافری که پیاده می شد، بهش می گفت به خدا سپردمت، انشاءالله که روز خوبی داشته باشی سرم و چسبونده بودم به شیشه و داشتم به جمله های مثبت و پر از انرژی راننده فکر می کردم، که یه دفعه صذام کرد گفت: دخترم می تونم یه سوالی ازت بپرسم گفتم :بفرمائین گفت:شما نماز می خونی؟ گفتم:بله، اگر خدا قبول کنه. پرسید:مرتب ؟؟! یاد نماز صبحم افتادم که قضا شده بود...با کمی مکث و تردید،جواب دادم ،بله. بهم گفت، ما یه همسایه ای داشتیم،خیلی مرد مهربون و دست به خیری بود... خدا بیامرزه رفتگان شما رو، ..... تصادف کرد و از دنیا رفت.یه مدتی که از مرگش نگذشته بود که من خوابشو دیدم.توی بهشت وایستاده بود ،کنار یه قصر بزرگ.. بهش گفتم:مشتی چرا داخل نمی ری؟ مگه این جا مال تو نیست؟ بهم گفت:چرا مال منه، ولی اجازه ورود ندارم. سر تو درد نیارم.از خواب که بیدار شدم،رفتم در خونشون و خوابمو برای همسرش تعریف کردم.گفتم خدای نکرده مشتی قرض و قوله ایی داره؟ حقی به گردنشه که هنوز ادا نشده؟ بهم گفت:نه حاجی،اون خدا بیامرز مدیون هیچ کس نبود. قضیه ، قضیه نمازه !!! مشتی از اونجایی که یه کم خوش خواب بود، نماز صبحشو یه خط در میون می خوند. حرفاش که تموم شد، یه نگاه پدرانه به من انداخت و پیچ رادیو شو باز کرد و موجش و روی شبکه قران تنظیم کرد..... " و من اظلم ممن ذکر بایات ربه فاعرض عنهما و نسی ما قدمت یدا" "و چه کسی ستمکار تر است از آن کس که آیات پروردگارش به او تذکر داده شده و از آن رویگرداند و آنچه را با دست های خویش پیش فرستاد، فراموش کرد ....؟!" "کهف/57 ) واقعی بود ...... |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
تکراری بود. پ.ن:در کسوت یک ناظر که ریش هاش سفید شده یه اسپم دادم حالا. جدی نگیرید. |
||
|
|||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام:
۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Xavier Hernandez Creus نوشته:شیرینی های مونده از زمان سربازی برگشتنت رو میخوای بندازی به ما نگرفتی چی شد! کمیل من یه وسیله ی کمک آموزشی دارم، بهش میگن بیلبیلک برای کسانی که با زبون خوش راه نمیاد خیلی مفید واقع شده، یعنی خیـــــــلی! قصد دارم در برنامه بعدی کمکت کنم کمی از ناخون خشکیت بکاهی |
||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
|
نقل قول محمد نوشته:تکراری بود. پ.ن:در کسوت یک ناظر که ریش هاش سفید شده یه اسپم دادم حالا. جدی نگیرید. همینطوری کردید که رنک ها رفته بالا دیگه!!! |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |