سر خاک تشریف آوردین شما؟. *** خیلی دوستش داشتم، دیوانه ی اون شعرشم که میگه: سراپا اگر زرد و پژمرده ایم، ولی دل به پاییز نسپرده ایم چو گلدان خالی لب پنجره، پر از خاطرات ترک خورده ایم....

گفته می شود که حميد مصدق عاشق فروغ فرخزاد بوده است که به هم نرسیده بودندو یکی از اشعار آنها در وصف هم به قرار زیر است شعر زیبای حميد مصدق تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز، سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت جواب زيباي فروغ فرخ زاد من به تو خنديدم چون كه مي دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي پدرم از پي تو تند دويد و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه پدر پير من است من به تو خنديدم تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك دل من گفت: برو چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ... و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام حيرت و بغض تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت

فائزه نوشته:


حسین اقا تازه اسمتونو کشف کردم تاپیک بغلی
این حرفارو میزنین مثل قبل غیبت صغری میرما
من هروقت شعراشو میخونم براش صلوات میفرستم گفتم تو این کار خیر بقیه هم سهیم شن چون همه ی دوران کودکیم باهاش گذشت شعراشو از همون بچگی خیلی دوست داشتم منظورم کتابای دبستان بود

میگن ماهی رو هروقت ازآب بگیری تازه ست