| در حال دیدن این عنوان: |
۴ کاربر مهمان
|
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
  نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو 
|
نقل قول Saruman, The Black نوشته:نقل قول BLACK $TAR نوشته:[quote]14-نظرتون راجع به هیتلر چیه؟ عمو ادی؟  یه جمله: هدف وسیله رو توجیه نمی کنه. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ |
||
|
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
|
۱۱ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول نفس باد صبا نوشته:نقل قول Saruman, The Black نوشته:نقل قول BLACK $TAR نوشته:[quote]14-نظرتون راجع به هیتلر چیه؟ عمو ادی؟ یه جمله: هدف وسیله رو توجیه نمی کنه. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خیلی از این آدمایی که به بی راهه رفتن از هیتلر گرفته تا موسولینی و لنین و استالین و حتی ایدئولوژیستی مثل مارکس و... base عقایدشون خیلی قشنگ هم به نظر می رسید حتی! اشتباه کارشون این بوده که برای رسیدن به اون هدف٬ راه های اشتباهی رو رفتن. هیتلر رهبر حزب کارگر بود که مثلا سوسیالیست هم بودن٬ از اولش هم مثلا داشت برای همین حزب سوسیال کارگر می جنگید؛ اما افراطش به دیکتاتوری کشید! اگه هدفش ضد کمونیسم بود که خب من هم باهاش موافقم٬ اگه ضد صهیونیست بود هم همین طور٬ ولی مساله اینجاست که برای مخالفت با کمونیسم و صهیونیسم٬ خودش شد رهبر ناتزی ها (همون نازی های خودمون) که از هر دو اگه بدتر نبودن٬ بهتر نبودن. همینه که می گم چیزایی که با ism تموم می شن٬ خودشون هم نمی دونن دارن چی کار می کنن! چون یه چیزی مثل سوسیالیسم رو تنها راه می بینن (که تازه این خوبه شه) و هر چیزی جز اون رو متعصبانه رد می کنن؛ در مورد هیتلر حالا رد کردنش مساله ای نیست٬ وقتی که سعی کرد نژاد و حزب خودش رو به قدرت برتر دنیا تبدیل کنه٬ عملا دیکتاتوری محضی ایجاد کرد که از صهیونیسم و کمونیسم و مارکسیسم رو هم بدتر بود. آخرش هم که چوبش رو خودش خورد و اونجوری سقوط کرد. چه بسا اگه تند روی های هیتلر نبود٬ الان صهیونیست ها این همه بهانه نداشتن که به اسم هولوکاست٬ هر بلایی سرشون خواست سر دنیا بیارن! پیروی کورکورانه از یه ایدئولوژی که خدا هم جزوی ازش نیست٬ حالا هر چی که باشه به بیراهه می کشه! خیلی هم بد می کشه! به عنوان Arian ها شاید به طور مستقیم کارایی که هیتلر کرد دامن ایران رو نگرفت٬ اما در اثر تک تک اون اتفاقا (که من تازه چندتا کلیش رو نام بردم) آرین های عزیز دردونه ش هم کم آسیب ندیدن. این چیزا خیلی کلیه؛ نمی خواستم هم انقدر بحث رو باز کنم. الان چندتا بحث نیمه باز باقی موند اینجوری؛ ولی خب در کل منظورم این بود که وقتی برای یه هدفی٬ دست به هر راه حلی بزنی٬ نه تنها شکست می خوری و نمی تونی بالاتر بری٬ بلکه چنین پله هم پایین می افتی اونم با سر.
|
||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
|
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول Saruman, The Black نوشته:خیلی از این آدمایی که به بی راهه رفتن از هیتلر گرفته تا موسولینی و لنین و استالین و حتی ایدئولوژیستی مثل مارکس و... base عقایدشون خیلی قشنگ هم به نظر می رسید حتی! اشتباه کارشون این بوده که برای رسیدن به اون هدف٬ راه های اشتباهی رو رفتن. هیتلر رهبر حزب کارگر بود که مثلا سوسیالیست هم بودن٬ از اولش هم مثلا داشت برای همین حزب سوسیال کارگر می جنگید؛ اما افراطش به دیکتاتوری کشید! اگه هدفش ضد کمونیسم بود که خب من هم باهاش موافقم٬ اگه ضد صهیونیست بود هم همین طور٬ ولی مساله اینجاست که برای مخالفت با کمونیسم و صهیونیسم٬ خودش شد رهبر ناتزی ها (همون نازی های خودمون) که از هر دو اگه بدتر نبودن٬ بهتر نبودن. همینه که می گم چیزایی که با ism تموم می شن٬ خودشون هم نمی دونن دارن چی کار می کنن! چون یه چیزی مثل سوسیالیسم رو تنها راه می بینن (که تازه این خوبه شه) و هر چیزی جز اون رو متعصبانه رد می کنن؛ در مورد هیتلر حالا رد کردنش مساله ای نیست٬ وقتی که سعی کرد نژاد و حزب خودش رو به قدرت برتر دنیا تبدیل کنه٬ عملا دیکتاتوری محضی ایجاد کرد که از صهیونیسم و کمونیسم و مارکسیسم رو هم بدتر بود. آخرش هم که چوبش رو خودش خورد و اونجوری سقوط کرد. چه بسا اگه تند روی های هیتلر نبود٬ الان صهیونیست ها این همه بهانه نداشتن که به اسم هولوکاست٬ هر بلایی سرشون خواست سر دنیا بیارن! پیروی کورکورانه از یه ایدئولوژی که خدا هم جزوی ازش نیست٬ حالا هر چی که باشه به بیراهه می کشه! خیلی هم بد می کشه! به عنوان Arian ها شاید به طور مستقیم کارایی که هیتلر کرد دامن ایران رو نگرفت٬ اما در اثر تک تک اون اتفاقا (که من تازه چندتا کلیش رو نام بردم) آرین های عزیز دردونه ش هم کم آسیب ندیدن. این چیزا خیلی کلیه؛ نمی خواستم هم انقدر بحث رو باز کنم. الان چندتا بحث نیمه باز باقی موند اینجوری؛ ولی خب در کل منظورم این بود که وقتی برای یه هدفی٬ دست به هر راه حلی بزنی٬ نه تنها شکست می خوری و نمی تونی بالاتر بری٬ بلکه چنین پله هم پایین می افتی اونم با سر. من مطالعه زیادی در باب زندگی هیتلر کردم، نکته همینجاست؛ افکار سیاسی،فرهنگی و اجتماعی هیتلر تقریبا 50 سال ثابت باقی مونده، افکار و عقاید هیتلر در 16 سالگی هیچ فرقی با افکار و عقایدش در 56 سالگی(زمان مرگش)نداره. هیتلر شیفته نژاد آریایی بود و آلمان و مرکز و محور جهان می دونست.نبوغش در تبلیغات و قدرتش در سازماندهی بهش کمک کرد که افکار و ایده های یک نوجوون 16 ساله رو به حقیقت تبدیل کنه؛ که البته شروع تا پایانش 10 سال بیشتر طول نکشید. اینارو گفتم که بگم هدف او از همان ابتدا در هیچ منطقی توجیهی نداشته. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ و اما «ایسم»(ism) : در کتاب «فرهنگ تفسیری ایسم ها»نوشته ی محمد حاجی زاده در ذیل مدخل ایسم چنین آمده: ایسم در لغت به معنای اصالت؛ اصول و رویه است و در حالت پسوندی،معنای مکتب از آن گرفته می شود،که از واژه (schisma) که در زبان یونانی به معنای شکاف است و در ابتدا در مورد مسلک ها و انشعاب هایی به کار می رفته که از کلیسا و مذهب مسیح منشعب می شده اند یا کناره گیری می نموده اند. که بعدها کاربردش گسترده تر میشه و به هر نوع تجزیه و تفکیکی در جامعه و احزاب و مذهب،شیسم یا ایسم گفته شد و حالا به صورت یک پسوند رایج به دنبال واژه های سیاسی،ادبی،هنری،مذهبی،عرفانی،فرهنگی؛قومی و....به کار میره. حالا نازل بر این تعریف کلی گویی شما در مورد انحراف هر آنچه به ایسم ختم میشه رو قبول ندارم، خیلی جاها این انشعابات کمک کرده به تعالی انسان؛ که بیشترین نمودش به نظرم در هنر بوده. |
||
|
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول و اما «ایسم»(ism) : در کتاب «فرهنگ تفسیری ایسم ها»نوشته ی محمد حاجی زاده در ذیل مدخل ایسم چنین آمده: ایسم در لغت به معنای اصالت؛ اصول و رویه است و در حالت پسوندی،معنای مکتب از آن گرفته می شود،که از واژه (schisma) که در زبان یونانی به معنای شکاف است و در ابتدا در مورد مسلک ها و انشعاب هایی به کار می رفته که از کلیسا و مذهب مسیح منشعب می شده اند یا کناره گیری می نموده اند. که بعدها کاربردش گسترده تر میشه و به هر نوع تجزیه و تفکیکی در جامعه و احزاب و مذهب،شیسم یا ایسم گفته شد و حالا به صورت یک پسوند رایج به دنبال واژه های سیاسی،ادبی،هنری،مذهبی،عرفانی،فرهنگی؛قومی و....به کار میره. حالا نازل بر این تعریف کلی گویی شما در مورد انحراف هر آنچه به ایسم ختم میشه رو قبول ندارم، خیلی جاها این انشعابات کمک کرده به تعالی انسان؛ که بیشترین نمودش به نظرم در هنر بوده.اینو که خودم می دونستم. مث که من ادبیات خوندما اینجا جای بحث نیستا جای سوال جواب دادن منه؛ این که خب بر می گرده به همون چیزی که من گفتم! همین که بگی همه این مکاتب از بیخ و بن مشکل داشتن٬ خودش یه مکتب افراطی تره. من گفتم غالبا وقتی صرف یه چیزی در نظر گرفته می شه و در حد extreme بهش پرداخته می شه٬ مخصوصا وقتی هیچ نشانه ای از خدا درونش نباشه٬ دیر یا زود به انحراف کشیده می شه. حالا ممکنه دیرش خیلی دیر باشه! ممکنه مث شوروی کسی حتی فکرش رو هم نکنه سقوط کنه؛ ممکنه مث کمونیسم هنوز هم گوشه کنار دنیا پیروانی داشته باشه؛ اما نهایتش به بن بست می خوره. دلیلش هم ساده س سکولاریسم و علم مطلق خطا پذیره٬ هر چی هم بیشتر در ژرفاش بری بیشتر موضوع برای تصمیم گیری و انتخاب هست و خب به تبع احتمال خطا بیشتر٬ تنها چیزی که خطا نمی پذیره خداست. |
||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
  نام کاربری: White.Witch
پیام:
۱,۲۸۱
عضویت از: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از: موزه نگه داری انسان
گروه:
- کاربران عضو
|
سلام ، خوبيد؟!  منم مثل سايرين چند تا سوال داشتم ،با اجازتون ميپرسم   .1- بهترين هديه اي كه تا به حال دريافت كردين چي بوده؟! 2-چه مسئله اي خيلي نارحتتون ميكنه؟! 3-موقعي كه ميخواستيد بريد اول دبيرستان چه حسي داشتيد؟! 4-اهل ورزش هستيد؟1چه ورزشي؟! 5- چي تو دوران كودكيتون خيلي خوشحالتون ميكرد؟! 6- بزرگترين تفريحتون چي بود؟! 7- از كتاب خوندن خسته نميشيد؟! 8- چرا اينقدر به هنر و ادبيات علاقه داريد؟!موقعي كه مدرسه ميرفتين؛از ادبيات بدتون نميمود؟حتي از تاريخ ادبيات؟! 9- از چه درسي متنفر بود(تو مدرسه)؟! 10- دوست داريد سربازي بريد؟!! موقعي كه خيلي عصباني هستيد چيكار ميكنيد؟! خب تموم شد .موفق باشيد.
|
||
|
قصه ی گذشته های خوب من خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن حالا باید سر رو زانوم بذارم تا قیامت اشک حسرت ببارم... |
|||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول vici نوشته:سلام ، خوبيد؟! سلام٬ مرسی شکر خیلی خوبم. نقل قول بهترين هديه اي كه تا به حال دريافت كردين چي بوده؟!یه قلب مهربون و عاشق که نظیرش هیچ جا پیدا نمی شه.  نقل قول 2-چه مسئله اي خيلي نارحتتون ميكنه؟!اینو جواب داده بودما: این که کسایی که دوسشون دارم ناراحت باشن. این که انتظاراتم رو از خودم برآورده نکنم. که خب جفتش خیلی کم پیش میاد؛ برای اینکه در حالت اول خودم شادشون می کنم و در حالت دوم انتظاراتمو برآورده می کنم. نقل قول 3-موقعي كه ميخواستيد بريد اول دبيرستان چه حسي داشتيد؟!حس خاصی نداشتم. من بر خلاف خیلی از هم کلاسی هام اصلا افت نکردم تو دبیرستان؛ بلکه پیشرفت هم کردم. نقل قول -اهل ورزش هستيد؟1چه ورزشي؟!یه زمانی بسکتبال بازی می کردم؛ دانشجو که بودم فقط فوتبال تفریحی؛ یه دو سالی اروبیکس کار کردم. یه مدت کنار گذاشتم ورزش رو٬ ولی دوباره تا قبل ماه رمضون باشگاه می رفتم که خب ایشالا از همین روزا دوباره اروبیکس رو شروع می کنم. نقل قول 5- چي تو دوران كودكيتون خيلي خوشحالتون ميكرد؟!کارتون دیدن این که تو جمع دوستام بهترین باشم خیلی حس خوبی بهم می داد. کارای هیجان انگیز رو خیلی دوست داشتم. یادمه شهربازی که می رفتیم رو صندوق عقب ماشین می شستم از ورودی ارم خیلی حس خوبی بهم می داد. دیوونه هیجان بودم و هنوزم هستم. بازی کردن رو خیلی دوست داشتم. کلا هر چیزی که شامل ساکت بودن و نشستن و خواب سر ظهر نمی شد خوشحالم می کرد. نقل قول 6- بزرگترين تفريحتون چي بود؟!کارای خطرناک! بازی کردن تنهایی؛ کارتون دیدن. نوار قصه گوش کردن. یه چیز دیگه که خیلی دوست داشتم هم وسیله های جدید درست کردن بود. برای خودم چراغ مطالعه درست می کردم؛ از جعبه های مختلف چیزای مختلف می ساختم. خیلی کوچیک تر که بودم از در و دیوار بالا رفتن رو خیلی دوس داشتم. از ارتفاع و سرعت واقعا لذت می بردم. پام رو هم برای همین پریدن از ارتفاع شکستم. یه بارم راهنمایی بودم کنار گیج گاهم ضربه بدی دید که خب نذاشتم بخیه بزنن. نقل قول 7- از كتاب خوندن خسته نميشيد؟!چرا من خیلی زود خسته می شم؛ نه به لحاظ فیزیکی بیشتر حوصله م سر می ره! دلم رو می زنه یه چیزی. برای همینم هست که فقط کتابای خوب رو تموم کردم؛ کلی کتاب هست که خیلی زود گذاشتمشون کنار. ولی خب کتاب خوب رو با لذت می خونم. گرچه باید اعتراف کنم که جدیدا کتاب خوندن خیلی برام سخت تر از قبل شده؛ فیلم دیدن رو خیلی بیشتر دوس دارم. نقل قول 8- چرا اينقدر به هنر و ادبيات علاقه داريد؟!چرا بچه ها بستنی دوس دارن؟ چون بهم حس خوبی می ده؛ آرامش بهم می ده. مخصوصا وقتی می تونم باهاشون ارتباط برقرار کنم؛ گاهی انقدر تحت تاثیر قرار می گیرم که حتی زجر می کشم از شدت شعف ادبیات و هنر رو اول به خاطر خودشون دوست دارم؛ این که didactic باشن یا منظوری داشته باشن در درجه دوم قرار داره برام. دوس دارم هنر spontaneous باشه؛ جاری باشه٬ نه اجباری... نقل قول موقعي كه مدرسه ميرفتين؛از ادبيات بدتون نميمود؟حتي از تاريخ ادبيات؟!با اینکه رشته م ریاضی بود٬ بهترین بودم توی ادبیات. انشاهایی که می نوشتم انقدر خوب بودن که معلم هام مجبورم می کردن براشون روی کاغذ بنویسمشون و من گاهی حتی بدون داشتن نسخه اصلی می تونستم بنویسمش که بهتر می شد حتی. یکی دو بار هم اشک معلم ادبیاتام رو در آوردم. با جملاتم نقل قول حتي از تاريخ ادبيات؟!خوندن تاریخ ادبیات رو هم دوست داشتم؛ اما امتحان دادنشو نه گاهی وقتا بخشایی که تو امتحان نمیومد رو برای خودم می خوندم. کلا همیشه مطالعات فرعیم خیلی بیشتر از درسه! نمی دونم چه مشکلی دارم٬ وقتی یه چیزی به درس تبدیل می شه٬ لذتش برام کم می شه.  نقل قول 9- از چه درسي متنفر بود(تو مدرسه)؟!جغرافی؛ چون مکان ها یادم نمی مونه واقعا! نقل قول 10- دوست داريد سربازي بريد؟!!بعضی چیزاشو دوست دارم تجربه کنم به حالت اردو و البته اگه بتونم به کشورم کمک کنم؛ اما نه خود سربازی رو برای خودش دوست ندارم برم. مریضم مگه نقل قول موقعي كه خيلي عصباني هستيد چيكار ميكنيد؟!فکر می کنم٬ فیلم می بینم٬ می نویسم٬ آهنگ گوش می کنم. به دنیای فانتزی خودم فکر می کنم و از این دنیا فاصله می گیرم. نقل قول خب تموم شد .موفق باشيد.مرسی بازم بپرسین. |
||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
|
نام کاربری: White.Witch
پیام:
۱,۲۸۱
عضویت از: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۱
از: موزه نگه داری انسان
گروه:
- کاربران عضو
|
سلام . 13- بنظرتون سيزده عد نحسيه؟! نقل قول اینو جواب داده بودما: این که کسایی که دوسشون دارم ناراحت باشن.مگه ميشه؟!يعني ديگران مهمتر از خودتونن؟!مثلا (خيلي قبل تر) تو مدرسه يكي نمرش از شما بالاتر ميشد يا نمره ي پائين ميگرفتيد ناراحت نميشيد؟!اين همه دليل واسه ناراحت شدن هست. نقل قول وقتی یه چیزی به درس تبدیل می شه٬ لذتش برام کم می شه. تو اين مورد باهم تفاهم داريم .تقلب هم ميكرديد؟؟!بيشتر سر چه امتحانايي تقلب ميكردين؟!14- بيشتر كتاب فارسي ميخونيد يا انگليسي؟! 15- آدم ترسويي هستيد؟!مثلا تو شهربازي ، نميترسيديد سوار چرخ و فلك بشيد خراب شه بيافتيد؟! 16-تاحالاباكسي دعوا كرديد؟! 17-بچه ها رو دوست داريد؟!رابطتون باهاشون چجوريه؟! 18-اسم دوستاي دوران مدرسه تونو يادتونه؟!دلتون واسه اون موقعه ها تنگ نشده؟!آخرين روز مدرسه (سوم دبيرستان يا پيش دانشگاهي فرقي نميكنه) چه حسي داشتيد؟گريه كردين؟! 19-چه كارتوني رو بيشتر از همه دوست داشتيد؟!كاراكتر مورد علاقه تون كي بود؟! 20-به نت اعتياد دارين؟ روزي چند ساعت پاي نت ميشينيد؟چند ساعتشو تو سايت ميگذرونيد؟!21-تاحالا براتون پيش اومده احساس كنيد مغزتون خسته ست؟!از همه چي خسته شديد؟! 22- از نظر خودتون چجور آدمي هستيد؟! 23- از سارومان نميترسيد؟! حالا چرا سارومان؟!24- بچه بودين دوست داشتين چيكاره بشين؟!برآورده شد؟! 25- آدمي هستيد كه به چيزايي كه داره راضيه ، يا دوست داره چيزاي جديد رو تجربه كنه؟حتي به قيمت از دست دادن بعضي چيزايي كه الان دارين؟! ديگه سوالي ندارم ، دانشگاه قبول شدنتون مبارك . |
||
|
قصه ی گذشته های خوب من خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن حالا باید سر رو زانوم بذارم تا قیامت اشک حسرت ببارم... |
|||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
  نام کاربری: Carles.Luis.Suárez
پیام:
۱۱,۸۱۳
عضویت از: ۸ بهمن ۱۳۹۰
از: همدان
طرفدار:
- همه **** - ronaldinho - هیچ کدام - آرژانتين -اسپانيا - آرش برهاني - آرسن ونگر - ***** گروه:
- کاربران عضو
|
سلام خوب هستين تبريك مجدد اميدوارم موفق باشين با اجازتون منم يه چندتا سوال ميپرسم اگه تكراري بودن ديگه ببخشيد به درس خيلي علاقه داشتين؟ بيشتر از چه درسي خوشتون ميومد؟ از چه درسي بدتون ميومد ؟ از چه رنگي خوشتون مياد از چه رنگي بدتون مياد؟ از چند سالگي فوتبال نگاه ميكردين؟ از چند سالگي طرفدار بارسلون شدين؟ به جز فوتبال به چه ورزش ديگه اي علاقه دارين؟ خواننده مورده علاقتون خارجي _ايراني؟ بازيگرمورد علاقتون خارجي_ ايراني؟ بيشتر چه فيلماي نگاه ميكنين ؟ از فيلماي ترسناك خوشتون مياد؟ كتاب زياد ميخونيد؟ بيشتر چه كتاباي ميخونين ؟ خب ديگه همينا اميدوارم در تمام مراحل زندگيتون موفق و سربلند باشين |
||
|
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود . گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ، گاهی لبی برای تو لبخند میزند . گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ، گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود |
|||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
|
مهمان_مهمان
|
نقل قول سلام سلام نقل قول 13- بنظرتون سيزده عد نحسيه؟!چرا همه همینو می پرسن دارم به نحوستش شک می کنم. نقل قول نه حتی به نظرم یه انرژی خاصی هم داره. حس خوبی به من می ده. نقل قول مگه ميشه؟!يعني ديگران مهمتر از خودتونن؟!مثلا (خيلي قبل تر) تو مدرسه يكي نمرش از شما بالاتر ميشد يا نمره ي پائين ميگرفتيد ناراحت نميشيد؟!اين همه دليل واسه ناراحت شدن هست.نه اتفاقا کاملا برعکس! به جز باورهام و یک نفر کلا هیچ چیزی برام از خودم مهم تر نیست؛ من خدای خودخواهیم. همم نه زیاد از نمره ناراحت نمی شدم؛ چون من با درس نخوندنم جزو تاپ ترین ها بودم٬ وقتی می دیدم یکی خودشو می کشه و مثلا یه نمره از من بیشتر می شه٬ نه تنها ناراحت نمی شدم٬ خوشحال هم می شدم. ولی از بی عدالتی ناراحت می شدم؛ خیلی چیزا بودن که اذیتم می کردن. مثلا این که کسی منو نمی فهمید٬ مامان و بابام خیلی وقتا ناراحتم می کردن (الانم گاهی ناراحتم می کنن٬ اما بیشتر عصبانیم می کنن ) حتی یادم نمی ره روزی که من داشتم کارتون فوتبالیستا می دیدم تو مهد (چون مامان بابام شاغل بودن٬ من کلاس اول هم بعد از مدرسه می رفتم مهد٬ اونجا کارتون می دیدم و بازی می کردم) انقدر محوش شده بودم که نشنیده بودم بچه ها بردن پارک٬ یادمه اون روز خیلی ناراحت شدم. ولی خب فکر نمی کردم منظورتون اون موقع ها باشه. خیلی قبل تر٬ خیلی راحت تر ناراحت می شدم؛ حتی تا ۲-۳ سال پیش٬ اما الان انقدر محکمم که خیلی به ندرت چیزی ناراحتم می کنه. نقل قول تو اين مورد باهم تفاهم داريم .تقلب هم ميكرديد؟؟!من تا کلاس پنجم تقلب نکرده بودم. به طرز سرمام آوری پر انرژی و پر شر و شور بودم؛ همیشه سوال می پرسیدم٬ همیشه چون حوصله م سر می رفت٬ موقع گوش دادن به درس٬ نقاشی می کشیدم یا بازی می کردم (که معلما رو عصبانی می کرد چون فکر می کردن به درس گوش نمی دم! الان خودم شاگرداییم که اینجوری هستن رو خیلی خوب درک می کنم)٬ ولی خب کار بدی نمی کردم. خیلی قوانین خاصی داشتم برای خودم؛ انقدر که کار بدی هم می کردم٬ خودمو لو می دادم. ولی خب از راهنمایی و دبیرستان٬ کم کم تقلب هم کردم. ولی بازم سر درسایی که دوسشون داشتم٬ تقلب نمی کردم. نقل قول بيشتر سر چه امتحانايي تقلب ميكردين؟!درسای حفظی! هیچ وقت یاد نگرفتم درسای حفظی رو بخونم. نقل قول 14- بيشتر كتاب فارسي ميخونيد يا انگليسي؟!فرقی نمی کنه زیاد؛ (دلم نمی خواد کسی فکر کنه دارم فخر فروشی می کنم) اما انگلیسی الان خیلی برام ملموسه؛ تقریبا native like هستم. دوست دارم کتاب رو به زبون خودش بخونم؛ فیلم رو هم به زبون خودش ببینم. حتی شازده کوچولو رو با اینکه فرانسه م قوی نیست٬ فرانسه شو بیشتر دوست داشتم. ترجمه هر چه قدرم خوب باشه٬ برای من یه حس بیگانه داره. نقل قول 15- آدم ترسويي هستيد؟!مثلا تو شهربازي ، نميترسيديد سوار چرخ و فلك بشيد خراب شه بيافتيد؟!نمی ترسم؛ ولی خب اینو احساس می کنم. خودم به خودم بیشتر هیجان می دم. جاتون خالی چند شب پیش شهربازی رشت بودیم٬ تو یه لحظه خالی از احساس می شدم؛ ولی باز جیغ می زدم که به خودم هیجان بدم. ولی خب اون حس ترسیدن ذاتی رو که همه آدما دارن٬ یه پله هم رد کنی اون حس میاد سراغت. :$: نقل قول 16-تاحالاباكسي دعوا كرديد؟!دعوای فیزیکی؟ بله؛ با خواهرم همو به قصد کشت می زنیم (نه به شوخی؛ دعوای کاملا جدی) دعوای لفظی هم بله پیش اومده٬ اما معمولا ترجیح می دم چیزی نگم و فقط طرف رو از زندگیم حذف کنم. مادرم همیشه می گه کلمات من خیلی نیش دارن؛ نیازی به دعوا نیست حرفم رو می زنم و می رم تا طرف بمونه با تنهایی خودش. نقل قول 17-بچه ها رو دوست داريد؟!رابطتون باهاشون چجوريه؟!کلا notion بچه خوبه؛ اما بعضیاشون خیلی رو اعصابمن. من یه سری از شاگردام گروه سنی ۱۱-۱۲ سالن؛ رابطه م باهاشون خوبه. بچه پر انرژی رو دوست دارم؛ ولی بچه بی ادب رو اصلا! جوری سر جاش می شونمش که دیگه دهن باز نکنه ولی در کل چون روحیه م بچگونه و playful ه رابطه م خوبه باهاشون. پ.ن: فکر می کنم یه علت این playful بودن و کودکانه بود من٬ اینه که همیشه از هم کلاسیام کوچیک تر بودم (چون یه سال زود رفتم مدرسه) و چون ۷ سال تنها بچه خونواده بودم؛ برای همین همیشه این حس بچگی رو دارم. حتی در برابر خواهر کوچیکم٬ به لحاظ رفتار من کوچیکترم. نقل قول 18-اسم دوستاي دوران مدرسه تونو يادتونه؟!دلتون واسه اون موقعه ها تنگ نشده؟!!یه جوری می گید انگار سال های خیلی دوره من همش ۲۲ سالمه بله یادمه. دوست کلاس دومم ستاره رو به وضوح یادمه٬ حتی چهره ش و دندونای افتادش و چشماش روشنش. گاهی دلم تنگ می شه برای اون روزا٬ ولی من تقریبا همیشه درک نمی شدم؛ زیاد دلم برای دوران قبل از زمانی که تنها کسی که منو درک می کرد و می کنه وارد زندگیم شد٬ تنگ نمی شه. نقل قول آخرين روز مدرسه (سوم دبيرستان يا پيش دانشگاهي فرقي نميكنه) چه حسي داشتيد؟گريه كردين؟پیش دانشگاهی رو یادم نیست؛ چون همش عذاب بود! فقط می خواستم زودتر تموم شه! اصلا با روحیاتم نمی ساخت! بعد از سال ها رفته بودم مدرسه دولتی٬ اونم مدرسه دولتی که فقط پیش بود! ۴۰۰ تا دانش آموز فقط با تب کنکور! فقط خوشحال بودم که زودتر تموم شده. ولی روز آخر دبیرستان یادمه؛ اردو بودیم. دلم نمی خواست برگردیم؛ با کسی که اون زمان فکر می کردم از بهترین دوستان تمام دورانمه خداحافظی تلخی کردم. گریه نکردم؛ اما بدجوری بغض کردم. می دونستم همه چیز تموم شده؛ نه چون مدرسه تموم شده بود. می دونستم از خیلی قبل ترش تموم شده و مدرسه تنها بهونه نگه داشتنش بود. بعدش تا چند سال همین جوری on و off بودیم و با هم حرف می زدیم٬ اما خب درست فهمیده بودم که تموم شده. دلم برای هیچ کدوم اون آدما تنگ نمی شه؛ شاید برای بعضی لحظات دلم تنگ بشه یا بعضی خاطره ها؛ اما حاضرم قسم بخورم ذره ای دلم برای اون آدما تنگ نشده. نقل قول 19-چه كارتوني رو بيشتر از همه دوست داشتيد؟!كاراكتر مورد علاقه تون كي بود؟!کارتونای زیادی رو دوست داشتم؛ خیلی سخته انتخابش فوتبالیستا تارو رو دوس داشتم چون فکر می کردم دختره  وقتی فهمیدم پسره خیلی خورد تو ذوقم دیجیمون (کلاس پنجم بودم. مت رو دوست داشتم و تی کی ) کوچیک تر که بودم خونه مادربزرگه (وای نوک سیا و مخمل ) یه کارتون دیگه می داد در مورد شوالیه های میزگرد؛ به طرز وحشتناکی دوسش داشتم.  شخصیتایی که بیشتر شبیه خودم بودن رو معمولا دوس داشتم نقل قول 20-به نت اعتياد دارين؟ روزي چند ساعت پاي نت ميشينيد؟چند ساعتشو تو سايت ميگذرونيد؟!اعتیاد ندارم؛ از نت خیلی استفاده می کنم نه برای اعتیاد چون همه کارم رو اینجا انجام می دم. بیشتر روز رو پای نت هستم؛ منتها در حال فیلم دیدم و صحبت کردن با آقای مدیر و مطلب خوندن؛ فیس بوک هم زیاد هستم. سایت خیلی زیاد سر می زنم؛ گاهی ساعت ها توی سایتم. همیشه گفتم اینکه ارسال نمی کنم گاهی٬ به این معنی نیست که سر نمی زنم. همین الان از ساعت ۲ به طور Nonstop اینجام؛ شاید یه سر تا یخچال رفته باشم مثلا. نقل قول 21-تاحالا براتون پيش اومده احساس كنيد مغزتون خسته ست؟!از همه چي خسته شديد؟!بله. ذهن من خیلی درگیره؛ خیلی هم مکاره گاهی خودم رو گول می زنه. گاهی دلم می خواد فقط خفه شه خیلی با خودم و درون خودم زیاد حرف می زنم. از همه چی که نه؛ ولی خب شده دلم بخواد تو یه لحظه فقط همه چیز محو بشه برای یه مدت. نقل قول 22- از نظر خودتون چجور آدمي هستيد؟!one of a kind. یکی هستم از نوع خودم و همیشه خودم هستم و تو دنیای خودم زندگی می کنم. پر شور و عاشق٬ خودخواه در برابر غالب مردم٬ وحشی و سمی٬ خود رای٬ با تخیلی وحشتناک٬ شوخ طبع٬ مصمم٬ با اراده٬ با تحمل کم اما صبری جزیل از دید ظاهری پر از تضادها و پر از رنگ٬ اما خالص؛ وفادار تنها به باورهام و قلبم و بی وفا به تمام رهگذرها.هم های و هوی دارم٬ هم سر به توی. ترسناکم و خیلی سخت پیدا می شه کسی که تحملم کنه و خیلی هم کم پیدا می شه کسی که من تحملش کنم. یه جورایی مثل یه پومای وحشی می مونم که درونش یه پیشی خیلی آروم و playful ه. نقل قول 23- از سارومان نميترسيد؟! حالا چرا سارومان؟!نه چرا بترسم؟ چون سارومان وفاداره؛ وفاداری برای من خیلی مهمه. برای همین هم شیفته بلاتریکس هم بودم. آدم محکم و وفادار از احترام شدیدی برخورده از جانب من. نقل قول 24- بچه بودين دوست داشتين چيكاره بشين؟!برآورده شد؟!فضانورد. یه کم که گذشت دلم می خواست مهندس هوا فضا بشم؛ فرصتش رو هم داشتم٬ اما وقتی پیش اومد فرصتش که من شیفته ادبیات شده بودم و دلم نمی خواست از دستش بدم. یه مدتی هم دوست داشتم معلم بشم که الان یه جورایی معلم هستم. نقل قول 25- آدمي هستيد كه به چيزايي كه داره راضيه ، يا دوست داره چيزاي جديد رو تجربه كنه؟حتي به قيمت از دست دادن بعضي چيزايي كه الان دارين؟!هر دو. اصلیات زندگیم رو حاضر نیستم به هیچ قیمتی از دست بدم؛ نه چون نمی خوام ریسک کنم ها٬ چون می دونم ازشون بهتر وجود نداره و چون شیفته شونم. مثل باورهام٬ نامزدم و دنیای خودم. اما در کل ریسک پذیر هستم؛ راضی کردنم خیلی سخته٬ خیلی! (که خود این یه دلیل دیگه س بر خارق العاده بودن اون اصولی که گفتم) شیفته ی اینم که بزرگ بشم و پیشرفت کنم. از ساکن موندن و جا موندن می ترسم. یه مثال ساده: اگه قانع بودم٬ الان امسال قبول نمی شدم و تمام سرکوفت ها رو با یه دانشگاه آزاد رفتن پشت سر می ذاشتم؛ اما با این که نزدیکش رفتم٬ نتونستم این کارو با خودم بکنم. نقل قول ديگه سوالي ندارم ، دانشگاه قبول شدنتون مبارك .مرسی ^_^ |
||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
پاسخ به: صندلی داغ [ خانم معنوی | مدير ارشد ] | ||
|
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول Saruman, The Black نوشته:اینجا جای بحث نیستا جای سوال جواب دادن منه؛ این که خب بر می گرده به همون چیزی که من گفتم! همین که بگی همه این مکاتب از بیخ و بن مشکل داشتن٬ خودش یه مکتب افراطی تره. دوست داشتم بحث ادامه پیدا میکرد اما چون اینجا جای استنطاق شماست،بحث رو باز میذارم واسه یک موقعیت بهتر .به شغل شریف معلمی اشتغال دارید دیگه ؟اگه آره:-مشغول تدریس در چه پایه ای هستید؟ ابتدایی یا راهنمایی اصلا؟ -چرا به استخدام گداترین ارگان دولتی در اومدید اصلا؟ -اگر روزی دوباره تحصنی از سوی کارکنان آموزش و پرورش برای ارتقای حقوق و مزایا صورت بگیره در اون تجمع اعتراضی شرکت خواهید کرد یا حقوقتون رو مکفی می دونید؟ -از اون کارکنانی هستید که فقط دنبال پر کردن ساعت اداری هستن یا به کارتون متعهدید؟ اگر پاسخ تعهد است آیا در سالهای آتی این رویه ادامه خواهد داشت یا دلسرد خواهید شد؟ -از اون جایی که فیش حقوقی به هیچ عنوان با دخل و خرج نمیخونه، شغل دومتون چیه؟ -اسم،پیشه؛ قصدت از دخول به کاخ ؟ |
||
|
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
|
۱۲ شهریور ۱۳۹۱
|
|||
|
|
|
این عنوان قفل شده است!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |