به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: مستشار
پیام: ۳,۸۸۲
عضویت از: ۸ فروردین ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
چیز دیگه ای که هست اینه که شاید حضرت مسیح یا حضرت مریم انقدر برای ما مسلمونا تاثیر گذار نبودن اما اگه نگاه کنید می بینید که حضرت عباس یا ائمه رو کل زندگی ما تاثیر داشتن .. توسلاتی که هرکسی توزندگیش داره ومشکلاتی که براش پیش میاد یا هرنذری که داره خیلی کم پیش میاد یه مسلمون شیعه به مریم مقدس یا حضرت عیسی و.. توسل کنه!!! نمیگم نیست اصلا ولی این جا افتاده که مردم به همچین شخصیت هایی همیشه توسل کردن . بعدشم ما توزمانی هستیم که این بزرگوارا رو ندیدیم نمیتونیم تصورشون کنیم چون میشه همون قضیه تمثالهایی که جمع شد!!! نباید ذهنم مردم رو تک بعدی کنیم ...هرکسی ائمه رو یه جوری تصور میکنه شاید این تصویر که نشون بده به دل کسی نشینه!! شاید تناقض پیش بیاره!! شاید بچه ها ببینن و همینو باور کنن!! اینا اشتباهه... به تصویر کشیدن حضرت عیسی هم غلط بود اما شاید دلیلشون این بود که واسه ما مسلمونا شخصیت حضرت عیسی یه شخصیت مقدسه ولی درهمین حد که پیامبری از پیامبرای خداست و ما الان دیگه الگو هامون کسای دیگه هستن و وتاثیر گذاری اونا به مراتب بیشتره..




فانوس نگاهم را آویخته ام بر در
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی"
تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب
بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی
۲۳ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ...
نام کاربری: elguaje7
پیام: ۲,۳۴۸
عضویت از: ۱ آبان ۱۳۸۹
طرفدار:
- داوید ویا، ژاوی، پویول
- یوهان کرایف، رونالدینیو
- استقلال
- اسپانیا، آرژانتین، ایتالیا
- پپ گواردیولا
- امیر قلعه نویی
گروه:
- کاربران عضو
كشیش بزرگ تگزاس چگونه مسلمان شد؟



داستان اسلام یوسف استیس از زبان خود او:

من از ساكنین ایالت تگزاس بوده و خویش را برای نشر دعوت مسیحیت وقف نموده بودم.
ما از اسلام و هر چیز متعلق به آن نفرت شدید داشتیم و بیشتر مردم در غرب همینطور هستند.
برای ما گفته بودند كه: مسلمانان به خدا ایمان ندارند، صندوق سیاهی را در صحرای عربستان مقدس می شمارند و روزانه پنج مرتبه زمین را می بوسند.
وشنیده بودیم كه مسلمانها تروریست هستند، طیاره ربائی میكنند و بت می پرستند و…
تعداد زیادی از مردم به شنیدن داستان مسلمان شدن یك كشیش و یا راهب مسیحی شوق وافر داشته و به طور خاص از من سوال می كنند كه چطور مسلمان شده ام، و از آن جمله یكی از داكتران مسیحی از طریق ای میل از من سوال نمود كه چرا؟ وچگونه مسیحیت را ترك كرده و دین اسلام را قبول نمودی؟!
من جوابی را كه به آن طبیب مسیحی نوشته ام در این جا برای شما خوانندگان گرامی نیز می نویسم واز همه كسانی كه این واقعه را خوانده و به آن اهمیت می دهند تشكر و قدر دانی می كنم.


اسم من یوسف استیس است، من ریاست عمومی “اتحادیه های دینی مسلمانان” 3 امریكا را به عهده دارم كه در واشنگتن فعالیت می كند و بخاطر وظیفه ای كه دارم به نقاط مختلف دنیا سفر می كنم تا پیغام حضرت مسیح را كه در قرآن ذكر شده است برای همه جهانیان برسانم.
و هم چنین ما به اجرای گفتگوی دینی با بقیه ادیان می پردازیم، به نظریات آنها به خوبی گوش فرا داده و عقاید و افكار خویش را با استفاده از وسایل كه در دسترس ما است برای همه می رسانیم. بیشتر كار ما در ضمن مؤسسه های حكومتی و یا شخصی، در ارتش، پوهنتونها (دانشگاهها) و زندانها می باشد.
هدف اول ما رساندن پیغام اسلام و آموزش دادن آن برای عامه ی مردم است و اینكه به آنها بفهمانیم كه مسلمانها چه كسانی هستند و اسلام واقعی چیست؟
با وجود اینكه روز به روز بر عدد مسلمانها افزوده شده و اسلام كم كم با مسیحیت (بزرگترین دین بر روی زمین) مساوی میشود باز هم تعداد زیادی از كسانی كه ادعای مسلمانی می كنند، اسلام را به طور صحیح نشناخته و نمیتوانند كه نمایندگان واقعی این دین مقدس باشند.

من در یك خانواده مسیحی ملتزم به دین در غرب وسط امریكا متولّد شدم، اجداد من از اولین كسانی هستند كه درین منطقه مسكن گرفته، كلیساها و مدارس زیادی را در آنجا تأسیس نمودند.
ما از سال ۱۹۴۹م در هیوستن (ایالت تكزاس) مقیم شدیم و من آنگاه در مرحله ابتدائی درس میخواندم.
در سن دوازده سالگی در سادینا (تگزاس) من را “غسل تعمید4” دادند، و قبل از اینكه به سن بلوغ برسم از كلیساها و معابد مسیحی زیادی دیدن نمودم تا از نقطه نظرها و معتقدات آنها نیز اطلاع حاصل نمایم؛ بطور مثال به كلیساهای پروتستانها (كه مؤسس آن جان وزلی است) رفته و با اعضای كلیسای پروتستانی ناصریه، كلیسای مسیح، كلیسای رب، كلیسای رب المسیح و همچنین اعضای كلیسای انجیل كامل كاتولیك5 ها ملاقات نمودم.

آغاز مطالعه گسترده

و پس از آن درباره ی ادیان و مذاهب معروف شروع به تحقیق نمودم… در باره یهودیت، مذهب بودا، هندوئیسم، معتقدات ساكنین اصلی آمریكا و.. .
اما اسلام تنها دینی بود كه اصلاً در باره آن تحقیق و مطالعه ننمودم.
شاید سوال كنید كه چرا؟ بلی سوال منطقی است.

انتخاب موسیقی دینی به حیث رشته تحصیلی

با مرور زمان به انواع مختلف موسیقی و به طور خاص موسیقی جوسبیك6 علاقمند شدم؛ چرا كه افراد خانواده ام متدین بوده و موسیقی را دوست داشتند و من هم با شوق وافر به آموختن موسیقی پرداختم كه بعد از دو سال به رتبه كشیش (عالِم نصرانی) در نزد كلیساهای كه با آن مرتبط بودم نائل شدم.
در سال ۱۹۶۰م شروع به استخدام كلید های موسیقی نمودم و در سال ۱۹۶۳م مالك چند استادیوی موسیقی در “لوریل” و “ماری لاند” شدم كه آنها را استادیو های موسیقی استیس نامگذاری نمودم.

احساس نا آرامی

در طول سی سال گذشته من و پدرم در میدان تجارت نیز پیشرفت های چشمگیری نمودیم بطوریكه نمایشگاه های بزرگ پیانو و اورگن در تگزاس، اوكلاهاما و فلوریدا برگذار می نمودیم كه از این راه ملیونها دالر امریكائی ربح بردیم اما هیچگاه سكون و آرامش نفسی نداشتم، سوالهای زیادی ذهنم را پریشان ساخته بود…
چرا پروردگار من را آفریده است؟ از من چی میخواهد كه انجام دهم؟ یا اینكه اصلاً پروردگار كی هست؟ چرا ما به “گناه اصلی7” ایمان داریم؟ چرا فرزندان آدم مجبور باشند كه گناه او را تحمل كنند و تا ابد مورد عقوبت و سرزنش قرار بگیرند؟! و…

مشكل لاینحل

اما از هر عالِم مسیحی كه این سوالها را بپرسی در جواب خواهد گفت كه : بر تو لازم است كه به این چیزها ایمان بیاوری و حقیقت این مسایل را هیچكس نمی فهمد.
از همه مهمتر مسئله “تثلیث” را ببینیم:
دنیای مسیحیت از حل این موضوع عاجز مانده است كه چطور خدای واحد تبدیل به “اقانیم سه گانه8” میشود، و اینكه خدای قادر و توانا نمی تواند گناهان بشر را بیامرزد، پس ناچار به انسانی تبدیل شده و به زمین فرود میاید و مثل انسانها زندگی می كند و بعد از آن همه ی گناهان انسانها را به دوش میكشد بدون اینكه فراموش نمائیم كه او پروردگار توانا و خالق آسمانها نیز هست!!
باور نكردنی است!

تا اینكه در یكی از روزها…

در سال ۱۹۹۱م برای اوّلین بار بود كه فهمیدم مسلمانها به تورات و انجیل نیز ایمان دارند، به عیسی مسیح علیه السّلام نیز ایمان دارند و اینكه عیسی پیامبر خدا است، معجزه آسا تولّد شده و پدر نداشته است، و عیسی به آسمانها رفته است!
تعجّب نمودم كه چگونه ممكن است كه اینطور باشد! اوّل نمی توانستم این چیزها را باور كنم؛ چرا كه من اكثر با كشیش ها و دعوتگران مسیحی نشست و برخاست داشته و آنها نسبتهای بدی به اسلام می دادند تا جائیكه ما اصلاً دوست نداشتم با مسلمانها همنشینی و مصاحبت نمایم.
پدر من كه در دهه هفتاد به حیث كشیش تعیین شده بود فعالیت های زیادی به نفع كلیسا داشت و مدارس زیادی را تمویل می كرد.
پدر و مادر من بیشترِ مبشّرین و دعوتگران معروف مسیحیت و واعظ های كه در تلویزیون برنامه های تبلیغی داشتند را می شناختند تا جائیكه آنها از “اورال روبرتز” دیدن نمودند و در ساخت برج عبادتی در شهر “تیولا” سهم گرفتند و از طرفداران سرسخت جیمی سواگرت، تامی و جیم بیكر، جیری فول ویل و جان هاگی بودند.
و همچنین پدر و مادر من كاست ها (نوارهای) مختلفی از سخنرانی ها و محاضره های مبشّرین را در شفاخانه ها، منزل های متقاعد شدگان (باز نشسته ها) موسسه های نگهداری از بزرگسالان و غیره توزیع می نمودند.

دیدار با یك مسلمان

در اواخر سال ۱۹۹۱م پدر من با یكی از تاجران مصری شروع به تجارت نمود و از من خواست كه با آن شخص ملاقات نمایم، من در قدم اوّل اهرامهای مصر، مجسّمه ابوالهول و رودخانه ی زیبا و داستانی نیل را تصوّر نمودم… پس از آن والدم گفت كه او مسلمان است.
باورم نیامد، امكان ندارد! چیزهای را كه درباره مسلمانها شنیده بودم برای پدرم بازگو نمودم كه آنها دهشت گرد هستند، طیاره ربائی می كنند، انفجارات… با وجود همه اینها به پروردگار ایمان ندارند، زمین را روزانه پنج مرتبه می بوسند و صندوق سیاهی را در صحرای عربستان مقدّس می شمارند! و…
من نمی خواستم با این فرد مسلمان ملاقات داشته باشم اما پدرم خیلی اصرار نمود، و چون مجبور شدم این ملاقات را با چند شرط پذیرفتم.
موعد ملاقات روز یكشنبه بعد از نماز در كلیسا بود ومن پس از نماز مثل همیشه كتاب مقدّس در زیر بغل و صلیب در گردنم آویزان بود و بر سر كلاه مخصوصی داشتم كه روی آن نوشته شده بود “مسیح همانا پروردگار است”.
همسر و هر دو دختر من نیز در این لحظات با من بودند و ما همه آماده ملاقات با یك مسلمان شده بودیم، و چون به شركت تجارتی داخل شدم از پدرم سوال نمودم: مسلمان كجاست؟ او بطرف شخصی كه مقابلش نشسته بود اشاره كرد، با خود گفتم این شخص نمینواند یك مسلمان باشد.
من فكر می كردم كه شخص قوی هیكلی را خواهم دید كه پیراهن بلند پوشیده، عمامه ی خیلی كلان بر سر دارد و ریش بلند او تا انتهای پیراهنش خواهد رسید و ابروهای او پیشانی اش را پوشیده خواهد داشت.
اما این شخص مسلمان مرد خیلی آرام، مهربان ومؤدب بود و ظاهری آراسته داشت، سلام و احترام خیلی گرمی نموده و با من مصافحه كرد، باورم نمیشد… باید این شخص را هرچه زود تر از گمراهی نجات بدهم، لذا پس از مقدّمه خیلی كوتاهی از او سوال نمودم.

آغاز گفتگو

آیا بوجود پروردگار ایمان داری؟
بلی.
خوب، آیا به آدم و حوا ایمان داری؟
بلی.
به ابراهیم چی؟ و اینكه برای رضای پروردگار تن به قربانی فرزند داد؟
بلی.
به موسی و معجزه هایش و اینكه دریا را شق نمود؟
بلی.
چه خوب است، مسأله از آنچه كه توقّع داشتم آسان تر است! داخل نمودنش در مسیحیت نیاز به جدّ وجهد چندانی ندارد و من برای این كار مناسب هستم.
من افراد زیادی را به مسیحیت داخل نمودم، اما این یك كارنامه ی خیلی كلان خواهد بود كه فرد مسلمانی را مسیحی نمایم.
گفتم: كه اگر میل داشته باشی با هم چای و یا قهوه ی بنوشیم و موافقت نمود، با هم به قهوه خانه ی كه در آن نزدیكی بود رفته و درباره موضوع دوست داشتنی من (ادیان و اعتقادات) صحبت نمودیم.
من بیشتر صحبت می نمودم و در اثنای صحبت به سخت ترین وجه به اسلام حمله نمودم.

دوستی و تأثیر پذیری

و دانستم كه او (مسلمان) خوب گوش می گیرد، آرام و با وقار است و تا اندازه ای نیز خجالتی و اتفاق نیفتاد كه سخنم را قطع نماید، محبّت او در قلبم جای گرفت و با خود تصوّر نمودم كه اگر كوشش نمایم می تواند مسیحی خیلی خوبی باشد اما نمیدانستم كه اراده ی پروردگار چیز دیگری را خواسته است و من خود شكار این مرد مسلمان خواهم شد.
با خوشحالی موافقت نمودم كه با این مرد مشغول به كار شوم و حتی با هم چند سفر داشته باشیم، در هنگام سفر و یا هر فرصت مناسب دیگری از عقاید و ادیان مختلف صحبت نمودیم و من هر چند گاهی برایش كاست ها (نوارهای) دعوتی وتبلیغی میدادم تا در باره مفهوم پروردگار، معنای زندگی و هدف از خلقت انسانها، در باره پیامبران و غرض از بعثت ایشان چیزهای را در ذهن او جایگزین سازم و او نیز از معلومات و تجربه های خویش من را مستفید می گردانید.
در یكی از روزها خبر شدم كه محمد (دوست مسلمان من) از منزل خویش برای چند روزی به مسجد منتقل میشود، نزد پدرم رفتم و برایش گفتم: اگر امكان دارد دوست من در خانه ی ما و با ما زندگی نماید و اینطور میتوانیم در هماهنگی و پیشبرد كارها بیشتر با هم مساعدت نمائیم، و اگر من مسافرت نمودم او در منزل بماند.
پدرم موافقت نمود ومحمد نزد ما و در خانه ما سكونت اختیار كرد و من هم طبعاً دوستان مبشّر و كشیش خویش را كه در ایالت تكزاس و مرزهای مكزیك مشغول دعوت و تبلیغ به مسیحیت بودند، به خانه آورده تا محمد را به مسیحیت داخل نمائیم.

یك واقعه

یكی از دوستان مسیحی من كه دعوتگر نشیطی نیز بود و همیشه نوشته ها و جزوه های از مسیحیت را در بین مردم پخش می نمود دچار مریضی قلب شد و در شفاخانه “ویتیرانس9” بستر شد، من در هر هفته چند مرتبه به ملاقات او می رفتم و هر دفعه محمد را نیز همراه خود میبردم و حول مسأله “عقائد و ادیان” با هم به گفتگو می پرداختیم، اما دوست من كه مریض بود نمیخواست هیچ چیزی در باره اسلام بفهمد و اصلاً اهمیت نمیداد.

در آن اطاق مریض دیگری نیز خوابیده بود كه در یكی از روزها كنار بستر او رفته و از اسمش پرسیدم. گفت: اهمیتی ندارد كه اسم من چی است. گفتم: از كجا هستی؟ گفت: از ستاره مشتری. با خود گفتم: من در بخش امراض قلی هستم یا در بخش امراض عقلی!
دانستم كه شخص دچار افسردگی شدید بوده و احساس تنهائی می كند و احتیاج به كسی دارد كه با او صحبت نماید.
در باره ذات پروردگار با او صحبت كردم و قسمتی از داستان حضرت یونس در “عهد قدیم انجیل10” را برایش خواندم كه چگونه پروردگار او را برای هدایت قوم مبعوث نمود اما قومش او را تكذیب كردند…
خلاصه ی داستان را برایش اینطور بیان كردم كه ما هیچگاه نمی توانیم از مشكلات فرار نمائیم و پروردگار همیشه بر ما احاطه دارد.
بعد از اینكه سخنانم به پایان رسید آن شخص از من از بابت بد اخلاقی اش معذرت خواست و گفت كه تحت شرایط روحی سختی قرار دارد و می خواهد چیزهای را اعتراف نماید، من گفتم: من وظیفه ام شنیدن اعترافهای مردم نیست و نه هم اینجا كلیسا است.
گفت: میدانم و من خود یك كشیش كاتولیك هستم.
من تعجّب نمودم و با خود گفتم چطور خواستم یك كشیش را موعظه نمایم!
او ادامه داد كه از مدّت دوازده سال به حیث مبشّر و دعوتگر در جنوب و وسط امریكا، نیویارك ومنطقه مكزیك خدمت كرده است… و بعد از اینكه از شفاخانه رخصت شد برایش پیشنهاد كردم كه با من در منزل ما سكونت نماید؛ چرا كه قصد داشتم از هرجانب محمّد را احاطه نمایم، و او هم قبول كرد.
با كشیش جدید در باره اسلام صحبت نمودم، او چیزهای زیادی از اسلام میدانست و برای اوّلین بار برایم گفت: كشیش های كاتولیك در باره ی اسلام معلومات زیادی دارند حتی كه شهادت دكترای خویش را در باره اسلام می گیرند.
بعد از اینكه به منزل آمدیم هرشب بعد از غذا با هم می نشستیم و در باره ادیان و عقائد صحبت می نمودیم.

اختلاف اناجیل

پدر من نسخه “انجیل ملِك جایمز11” را با خود میآورد، من نسخه ی “مراجعه12” را با خود داشتم، همسر من نسخه دیگری از انجیل داشت و جالب اینكه كشیش كاتولیك نسخه كاتولیكی با خود حمل میكرد كه با انجیل های در دست داشته ما فرقهای اساسی و كلیدی داشت، و همین طور پروتستانت ها نسخه های دیگری دارند.
ما بجای اینكه محمّد را قانع بسازیم كه اسلام را ترك كند، بیشتر وقت ما صرف این میشد كه كدام یك از نسخه های انجیل صحیح است. و هر یك از ما ادّعای صحیح بودن نسخه دست داشته خویش را كرده و بقیه اناجیل را تحریف شده میدانست.

طرح یك سوال، قرآن واحد!

یك شب كه در باره نسخه های انجیل بحث و مباحثه می نمودیم سوالی به ذهنم رسید و از محمد پرسیدم: در طول ۱۴۰۰ سال كه از نزول قرآن گذشته، شما چند نسخه (متفاوت) قرآن دارید؟

محمّد با خونسردی جواب داد كه: قرآن فقط یك قرآن است و هرگز كوچكترین تغییری در آن رخ نداده است؛ بلكه آنگاه كه نازل شد صدها صحابه ی پیامبر خدا آن را حفظ نمودند و در كشورهای مختلف نشر و پخش شد و هزاران مسلمان بدون كوچكترین خطا و یا اشتباهی این كتاب مقدّس را حفظ نمودند و همین طور با تواتر (حفظ در قلب ملیونها مسلمان و نوشته شده در ملیارد ها نسخه) به ما رسیده است.
من از شنیدن این مسأله خیلی تعجّب نمودم؛ چرا كه لغتی كه انجیل به آن نازل شده اصلاً در این وقت كسی آنرا نمییداند و نسخه های اصلی انجیل نیز گم شده است و اما قرآن به همین سادگی به اینها رسیده و زبان عربی هم بدون كدام تغییری هم اكنون در بین ملیونها نفر صحبت می شود!!

نماز بدون موسیقی!

در این هنگام كشیش كاتولیك از محمّد خواست اگر امكان داشته باشد او را به مسجد ببرد تا كیفیت عبادت مسلمانها را مشاهده نماید، و پس از اینكه برگشتند من از عبادت مسلمانها و شعائر مذهبی شان سوال نمودم، كشیش گفت: مسلمانها را مشاهده نمودم به حضور پروردگار نماز خواندند و پس از آن مسجد را ترك نمودند.
گفتم: از مسجد بیرون شدند بدون اینكه برنامه ی موسیقی و غیره داشته باشند؟!
گفت: بلی.
و پس از گذشت چند روز یك بار دیگر كشیش مسیحی از محمّد خواست او را به مسجد ببرد، اما این مرتبه مثل دفعه ی قبل زود بر نگشتند و ما تا نصفه های شب انتظار نمودیم و پریشان شدیم كه حادثه ای برای آنها رخ نداده باشد.
كشیش را نشناختم!
نیمه های شب آنها آمدند، چون دروازه را باز كردم محمّد را شناختم اما آن شخص دیگر را ابتدا نشناختم… لباس و كلاه سفیدی پوشیده بود…بلی! او چه كسی جز كشیش پروتستانت میتواند باشد؟!
برایش گفتم: جناب كشیش مسلمان شدی؟
گفت: الحمد لله كه به اسلام مشرّف شدم.
به اطاق خود رفتم، من و همسرم در باره ی اسلام صحبت نمودیم و دانستم كه زن من نیز تمایل قلبی شدیدی به اسلام پیدا كرده و می خواهد مسلمان شود.
به اطاق محمد رفتم و او را از خواب بیدار نمودم، از او خواستم بیرون رفته و كمی با هم قدم بزنیم.
تا نزدیك نماز فجر با هم صحبت و مناقشه نمودیم، آخرین شكوك و شبهاتی را كه در ذهن داشتم بی محابا عرض نمودم.
در این هنگام به یقین كامل دانستم كه اسلام تنها دین حق بر روی زمین است و نوبت این رسیده كه من نیز وظیفه ام را انجام داده و بیش از این خویشتن را از حق محروم نگه ندارم.
لحظات خیلی عجیبی بود، توجّه بفرمائید! شخص دعوت گر و نشیطی چون من كه زندگی ام را برای پخش و نشر مسیحیت وقف نموده بودم، مسیحیت را ترك كرده و برای همیش به دینی كه از همه بیشتر از آن نفرت داشتم داخل شوم!
بلی دین اسلام! كه تبلیغات همگانی رسانه های غربی بر خلاف آن گوش جهانیان را كَر كرده، و دعای شب و روز راهبان و كشیش های مسیحی با تلاشها و ثروت های این حكومتها بر علیه آن می باشد.

بار الها! هدایتم كن

به باغیچه ی پشت منزل مسكونی رفته و در آنجا پیشانی ام را به خاك (به جانب قبله مسلمانها) گذاشتم و با چشمان اشك آلود و حالت عجز و التماس و زاری از خدای بزرگ خواستم مرا به دین حق راهنمائی فرماید، پس از لحظاتی سرم را بالا نمودم.
در آن هنگام فرشتگان را ندیدم كه از آسمان پائین بیایند و نه هم روشنائی دیدم و نه صدائی شنیدم و نه هم كبوتران سفید رنگ را دیدم؛ اما تغیر خیلی عجیبی در درون خویش احساس نمودم، از گذشته ی سیاه و تاریك به تاریكی كفر و شرك با گذراندن وقت در ناروا و حرام خواری سخت پشیمان شدم و افسوس خوردم، وبه آینده ای روشن و زیبا به زیبائی اسلام و تابنده چون طلوع آفتاب از شرق مطمئن شدم.

اسلام، دین زیبائی ها

به اطاق خود باز گشتم، غسل نموده و لباس جدید و سفید رنگ پوشیدم (چونكه میخواستم زندگی جدید و تازه ای شروع نمایم).
ساعت حدود یازده ظهر در مقابل دو شاهد كه یكی كشیش سابق معروف به “پدر پیتر جاكوب” و دیگری “محمّد عبد الرّحمن مصری” مرد مسلمان و متعهّدی كه باعث هدایت ما شده بود، شهادتین را به زبان آوردم “أشهد أن لا إله إلّا الله وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله” و پس از لحظاتی همسر من نیز ایمان آورد، اما به حضور سه شاهد كه من شاهد سوّم بودم.
پدر من هنوز محتاط بود و به موضوع به دیده شك می نگریست، و بعد از چند ماه او نیز ایمان آورد و همراه ما به مسجد میرفت.
اما اطفال ما: آنها را از مدارس نصرانیها بیرون كرده و به مدارس اسلامی داخل نمودیم.
آنها پس از گذشت چند سال، بیشتر قرآن كریم را حفظ نمودند و تعلیمات شیوا و زیبای اسلام را فرا گرفتند.
و این تنها ما نبودیم كه به اسلام پیوستیم بلكه تعداد زیادی از كشیش ها و روحانیون مسیحی را می شناسم كه بعد از تحقیق و مطالعه در باره ی اسلام، به این دین مبارك داخل شده اند كه از آنجمله محصّلی كه در فاكولته (دانشكده) تعمید در تكزاس درس می خواند و اسمش “جو” بود، را دیدم كه مسلمان شده است، او علّت اسلام آوردن خویش را مطالعه و تدبّر در قرآن كریم بیان كرد.
و همچنین شخصی را میشناسم كه پس از اینكه هشت سال به حیث كشیش كاتولیك در افریقا به دعوت مسیحیت پرداخته بود مسلمان شد و هم اكنون مقیم ایالت تكزاس امریكا است.



پ.ن: ببخشید اگه طولانی بود!




۲۴ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: M@ryam.ml10
پیام: ۹۳۴
عضویت از: ۲۴ مرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- √҉ √҉ JuST ஜ MeSSI √҉ √҉
گروه:
- کاربران عضو
دوستان یه سوال...

من شنیدم حتی فک کردن به گناه یه گناهه و اینو فرشتگان ثبت میکنن و فک کردن به یه کار خوب هم همینطور.....

ولی ممکنه ما فقط به چیزی فک کنیم و نخوایم انجامش بدیم ......

اگه کسی میدونه لطفاجواب بده ممنون میشم.....




ببینیــد حرفــxـــ زدن چه چیـــز وحشتناکــــی است که بزرگتــرین احـتـــرام به هر کســـ این است که برایــش یکــــ دقه سکوتــــ♥ـــ کنند!
۲۵ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام بزرگان
نام کاربری: M@ryam.ml10
پیام: ۹۳۴
عضویت از: ۲۴ مرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- √҉ √҉ JuST ஜ MeSSI √҉ √҉
گروه:
- کاربران عضو
تفکروا فی خلق الله ولا تفکروا فی الله فتهلکوا در باره خلق تفکر کنید و در باره خدا تفکر مکنید که هلاک خواهید شد.




ببینیــد حرفــxـــ زدن چه چیـــز وحشتناکــــی است که بزرگتــرین احـتـــرام به هر کســـ این است که برایــش یکــــ دقه سکوتــــ♥ـــ کنند!
۲۵ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام: ۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:.
- .:لوییز انریکه:.
- .:استقلال تهران:.
- .:هــلـــنـــــــــــــد:.
- .:فرهاد مجیدی:.
- .:رایکارد:.
- .:فیروز کریمی:.
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
نقل قول
M_@_r_y_@_M نوشته:

دوستان یه سوال...

من شنیدم حتی فک کردن به گناه یه گناهه و اینو فرشتگان ثبت میکنن و فک کردن به یه کار خوب هم همینطور.....

ولی ممکنه ما فقط به چیزی فک کنیم و نخوایم انجامش بدیم ......

اگه کسی میدونه لطفاجواب بده ممنون میشم.....

اشتباه شنیدید!

گناه تا انجام نشه گناه نمینویسند!
اون کار خوبه که اگر به فکرت بیاد برات حسنه مینویسند!




به هوای حرم امن حسین محتاجم
۲۵ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
نقل قول
M_@_r_y_@_M نوشته:

دوستان یه سوال...

من شنیدم حتی فک کردن به گناه یه گناهه و اینو فرشتگان ثبت میکنن و فک کردن به یه کار خوب هم همینطور.....

ولی ممکنه ما فقط به چیزی فک کنیم و نخوایم انجامش بدیم ......

اگه کسی میدونه لطفاجواب بده ممنون میشم.....

اشتباه به عرضتون رسوندن.
اون فردی که اینو بت گفته احتمالا شنیده که اولیا الله حتی فکر به گناه هم نمیکنن بعد برداشت کرده که این کار گناهه.

تنها افرادی که حتی به گناه فکرم نمیکنن معصومینن.




۲۵ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: M@ryam.ml10
پیام: ۹۳۴
عضویت از: ۲۴ مرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- √҉ √҉ JuST ஜ MeSSI √҉ √҉
گروه:
- کاربران عضو
فردا میرم حسابش رو میرسم....

واسه این حرفش شب و روز خواب نداشتم.......

ممنون دوستان........




ببینیــد حرفــxـــ زدن چه چیـــز وحشتناکــــی است که بزرگتــرین احـتـــرام به هر کســـ این است که برایــش یکــــ دقه سکوتــــ♥ـــ کنند!
۲۵ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
M_@_r_y_@_M نوشته:

دوستان یه سوال...

من شنیدم حتی فک کردن به گناه یه گناهه و اینو فرشتگان ثبت میکنن و فک کردن به یه کار خوب هم همینطور.....

ولی ممکنه ما فقط به چیزی فک کنیم و نخوایم انجامش بدیم ......

اگه کسی میدونه لطفاجواب بده ممنون میشم.....

اون چیزی که شما شنیدید کاملا صحیحه اما برداشت شما ازش اشتباست
فکرکردن به گناه زمانی ثبت میشه که شما نیت انجامشو داشته باشی ولی شرایطش مهیا نباشه، مثلا من بخوام برم دزدی ولی نتونم از دیوار بالا برم در اینصورت عین اون گناه برام ثبت میشه. بعضی اوقات انسان گرفتار وسوسه شیطانی میشه و فکرش به سمت گناه میره ولی در برابر انجامش مقاومت میکنه در اینصورت نه تنها گناه ثبت نمیشه بلکه پاداشی معادل جهاد در راه خدا براش می نویسن
عین همین موضوع برای اعمال نیک هم صادقه




بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۲۷ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام: ۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:.
- .:لوییز انریکه:.
- .:استقلال تهران:.
- .:هــلـــنـــــــــــــد:.
- .:فرهاد مجیدی:.
- .:رایکارد:.
- .:فیروز کریمی:.
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
نقل قول
Ali نوشته:

نقل قول
M_@_r_y_@_M نوشته:

دوستان یه سوال...

من شنیدم حتی فک کردن به گناه یه گناهه و اینو فرشتگان ثبت میکنن و فک کردن به یه کار خوب هم همینطور.....

ولی ممکنه ما فقط به چیزی فک کنیم و نخوایم انجامش بدیم ......

اگه کسی میدونه لطفاجواب بده ممنون میشم.....

اون چیزی که شما شنیدید کاملا صحیحه اما برداشت شما ازش اشتباست
فکرکردن به گناه زمانی ثبت میشه که شما نیت انجامشو داشته باشی ولی شرایطش مهیا نباشه، مثلا من بخوام برم دزدی ولی نتونم از دیوار بالا برم در اینصورت عین اون گناه برام ثبت میشه. بعضی اوقات انسان گرفتار وسوسه شیطانی میشه و فکرش به سمت گناه میره ولی در برابر انجامش مقاومت میکنه در اینصورت نه تنها گناه ثبت نمیشه بلکه پاداشی معادل جهاد در راه خدا براش می نویسن
عین همین موضوع برای اعمال نیک هم صادقه

نه عزیز.
گناه تا انجام نشه ثبت نمیشه‏!‏

اصلا اگر بگیم ثبت میشه داریم ارحم‏ ‏الراحمینی خدا رو کذب می کنیم‏!‏



عمل خیر وقتی تصمیم بگیریم ثبت میشه.
گناه بعد از انجام هم ثبت نمیشه، چون خدا منتظر توبه بندش‏ ‏ه‏




به هوای حرم امن حسین محتاجم
۲۸ آذر ۱۳۹۰
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین
نام کاربری: Amirhosein
پیام: ۱,۷۵۷
عضویت از: ۲۱ دی ۱۳۸۹
از: ESFAHAN
طرفدار:
- leo messi. david villa
- revaldo.maradona
- spain
- Pep
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
مجنون حسینم، مدیون ابالفضل. نوشته:

نقل قول
Ali نوشته:

نقل قول
M_@_r_y_@_M نوشته:

دوستان یه سوال...

من شنیدم حتی فک کردن به گناه یه گناهه و اینو فرشتگان ثبت میکنن و فک کردن به یه کار خوب هم همینطور.....

ولی ممکنه ما فقط به چیزی فک کنیم و نخوایم انجامش بدیم ......

اگه کسی میدونه لطفاجواب بده ممنون میشم.....

اون چیزی که شما شنیدید کاملا صحیحه اما برداشت شما ازش اشتباست
فکرکردن به گناه زمانی ثبت میشه که شما نیت انجامشو داشته باشی ولی شرایطش مهیا نباشه، مثلا من بخوام برم دزدی ولی نتونم از دیوار بالا برم در اینصورت عین اون گناه برام ثبت میشه. بعضی اوقات انسان گرفتار وسوسه شیطانی میشه و فکرش به سمت گناه میره ولی در برابر انجامش مقاومت میکنه در اینصورت نه تنها گناه ثبت نمیشه بلکه پاداشی معادل جهاد در راه خدا براش می نویسن
عین همین موضوع برای اعمال نیک هم صادقه

نه عزیز.
گناه تا انجام نشه ثبت نمیشه‏!‏

اصلا اگر بگیم ثبت میشه داریم ارحم‏ ‏الراحمینی خدا رو کذب می کنیم‏!‏



عمل خیر وقتی تصمیم بگیریم ثبت میشه.
گناه بعد از انجام هم ثبت نمیشه، چون خدا منتظر توبه بندش‏ ‏ه‏

راست میگه
منم اینطوری شنیدم

ولی شنیدم فکر کردن به ی کار خوب خدا ثوابشو میذازپره نمیدونم درسته یا نه




من بعدا امضا میذارم
۲۸ آذر ۱۳۹۰
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۶,۸۶۲ بازدید
۳ روز قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۲۴,۱۱۹ بازدید
۳ روز قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۸ پاسخ
۸,۳۶۲,۲۳۱ بازدید
۳ روز قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۵,۶۴۳ بازدید
۲۵ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۳,۳۵۰ بازدید
۲۵ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۶,۳۳۸ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۵,۶۳۵ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۷۴۶ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۴۸ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۷,۰۴۷ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۲۲۷ کاربر آنلاین است. (۱۴۸ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۲۷

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!