همه پیامها (San.Andres)
|
پاسخ به: موسیقی | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
از این همه جادویت، جز عشق نمیخواهم... علیرضا عصار - جز عشق نمیخواهم |
||
۴ دی ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه:چرا درماندهایم؟] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
دوستانی که سابقه مطالعات جدیتری تو زمینه جامعهشناسی داشتن، احتمالاً چیز جدید و خاصی تو این کتاب پیدا نمیکنن. نکته قابل ذکر دیگه اینکه با توجه به قدیمی بودن زمان چاپ (حوالی سال 80) و تغییر فضای دغدغههای جامعه ما با ورود تکنولوژی و اتفاقات مختلف، بعضی بخشها، خصوصاً اونجاها که به آمار و ارقام استناد میشه، ملموس نیست. این نسخهای که من دارم، اونقدر ویراستاریش بَده که حس میکنم ممکنه افست بوده باشه، و احتمال دیگه اینکه نویسنده خواسته خیلی خودمونی بنویسه دیگه. با این همه، کتاب خوبیه و قسمتهای جالبی داره که حتماً هر ایرانی با بخشهاییش همذاتپنداری میکنه و احیاناً به تلنگر هم دچار میشه. به صورت رایگان هم پیدیافش رو به خاطر وجودش در همه جای نت، گذاشتیم [دلیل دیگهای که احتمال افست بودن چاپش رو تأیید میکنه]، بهانهای ندارید. بخونید و نظر بدید. |
||
۴ دی ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: چرا درماندهایم؟] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
کتاب منتخب دی ماه: نویسنده: حسن نراقی انتشارات: اختران تعداد صفحه: 155 قیمت پشت جلد: چاپ بیست و سوم، 12.000 دربارهی کتاب: حسن نراقی در «چرا درماندهایم؟» که از مجموعه «جامعهشناسی خودمانی» منتشر شده، با نگاه و زبانی متفاوت و قابل درک پرسشهایی درباره آسیبهای اجتماعی جامعه ایران مطرح میکند که هر خوانندهای را به تفکر وادار میکند. حجم پایین کتاب و قطع کتاب (رقعی) باعث میشود تا بتوانیم آن را در هرجایی و با حوصله بخوانیم. همچنین زبانی که نویسنده برای طرح این پرسشها به کار گرفته به گونهای است که هر کسی در هر طبقهای میتواند به راحتی این کتاب را مطالعه کند و از آن بهرههای لازم را ببرد. بخشی از مقدمه کتاب: این کتاب حکایتگر دردهای خودمان با خودمان است. ما ایرانیان را ویژگیهای شخصیتی و فرهنگی و اجتماعی خاصی است که پیش از آنکه در مسیر تعالی و پیشرفت دستگیرمان باشد، بیشتر دست و پا گیرمان بوده است. نتیجه آنکه تا می توانستیم خواسته و ناخواسته همدیگر را آزرده ایم و تا آنجایی هم که می شد از قافله بشریت عقب ماندهایم. متاسفانه این روند هنوز هم به قوت خود باقی است و حتی با توجه به شرایط زمان و افزایش ارتباطات اجتماعی بهمراتب حادتر هم شده است. پس هنوز جا دارد کتابهایی از این قبیل با قدرت شناخت و تجزیه و تحلیل هرچه تمامتر پا به عرصه دانش و فرهنگ ایران زمین بگذارند تا شاید روزی بتوانند همچون آیینهای تمام قد در برابر چشمان ایران و ایرانی قد راست کنند و خوبیها و بدیهای او را آینه وار به رویتش برسانند. دریافت فایل پیدیاف: لینک [رایگان ] |
||
۴ دی ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: ترس و لرز] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Anis نوشته:کتاب منتخب آذر ماه: بهبه. جایی خونده بودم غلامحسین ساعدی نخستین کسیه که ژانر ترس رو توی ادبیات فارسی، بومی کرده. بر اساس نظریه ناخودآگاه جمعی یونگ ترسهای هر جامعه با جوامع دیگه متفاوته. مثلاً لزوماً دراکولا و خونآشام که برای غربیها مصداق وحشته، برای ما نیست و داستانهایی که توش جن هست ترس بیشتری در وجود ما میندازه. که البته به نظر من هم منطقی بود این حرف. اما بعد از خوندن داستانها، ترسی که مثلاً حین خوندن محاکمه کافکا داشتم رو نداشتم. از مجموع شش داستان فکر کنم داستان دوم و سوم و ششم از بقیه بهتر بودن، و شباهت غیر قابل انکار این مجموعه به عزاداران بٙیٙل، باعث شد خاطرات خوب مطالعه اون کتاب برام زنده شه، که خودش نکته مثبتیه. عزاداران بیل به دل من بیشتر نشست و حتی جاهایی ترسناکتر بود. |
||
۱۱ آذر ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
به جز تو از تمام مردم این شهر میترسم غم دیرینه با غمهای دیگر آشنایم کن صدایم کن، صدایم کن، صدایم کن، صدایم کن اگر حتی برای یک وداع مختصر باشد. حامد ابراهیمپور |
||
۲۸ آبان ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: هرگز ترکم مکن] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول حرب لمن حاربکم نوشته:ژانر داستان خارجی؟ از این رومنس تینیجری مزخرفاس؟ چطور از کانال سلیقه ما به چنین نتیجهای رسیدید واقعاً؟ توصیه میکنم حداقل فیلمش رو ببینید. به نوعی شاید اسپویلر باشه این صفتی که براش به کار میبرم، ولی «تکاندهنده»ست. |
||
۵ آبان ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: کتابخانه [کتاب ماه: هرگز ترکم مکن] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
کتاب منتخب آبان ماه: نویسنده: کازئو ایشیگورو مترجم: مهدی غبرایی انتشارات: افق تعداد صفحه: 416 ژانر: داستان خارجی قیمت پشت جلد: چاپ دوم، 27000 درباره کتاب (ویکیپدیا): هرگز رهایم مکن رمانی نوشته کازوئو ایشیگورو نویسنده ژاپنی بریتانیایی است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این رمان در همان سال نامزد جایزه بوکر و در سال ۲۰۰۶ نامزد جایزه آرتور سی کلارک شد. مجله تایم نیز آن را به عنوان بهترین رمان سال ۲۰۰۵ برگزید و آن را در لیست ۱۰۰ رمان برتر انگلیسی زبان، از سال ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار داد. در سال ۲۰۱۰ این رمان به کارگردانی مارک رومانک، با همین نام «هرگز رهایم مکن» از سوی هالیوود نیز دستمایه اقتباس سینمایی قرار گرفت. داستان: کتی اچ سی و یک ساله داستان زندگیش را برای ما روایت میکند. کتی، تامی و روت دانش آموزان مدرسهٔ شبانهروزی نامعمولی به نام هیلشم هستند. در هیلشم دانش آموزان فقط به یادگیری و آفرینش هنرهایی مثل نقاشی، سفالگری و کاردستی میپردازند و بر سلامتی بچهها نظارت شدیدی اعمال میشود. همچنان که کتی داستان بزرگ شدن خودش و دوستانش، عشق ناگفتهاش به تامی و دوستی پر فراز و نشیبش با روت را پیش میبرد، ما هم به آهستگی پی به حقیقت وجود این بچهها میبریم. نسخه پیدیاف: لینک پانوشت: الهامبخش ما برای معرفی این کتاب، انتخاب نویسندهش به عنوان برنده نوبل ادبیات امسال بود. |
||
۵ آبان ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: زاد روز آبی و اناری ها [بهزاد سهیلی | ۳۰ مهر] | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
با تأخیر تبریک، دلانگیز.
|
||
۵ آبان ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: خاطره نویسی! | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول حرب لمن حاربکم نوشته:یک تصویر از اون جاده در ذهن تصور کنید و روش تصویر نیمه محوی از فردی که نشسته و متفکرانه داره می نویسه... توصیف کاملاً سینمایی و درستی بود. |
||
۲۸ مهر ۱۳۹۶
|
|
پاسخ به: خاطره نویسی! | ||
نام کاربری: San.Andres
پیام:
۷,۵۵۸
عضویت از: ۲۹ آذر ۱۳۸۹
از: بابل
طرفدار:
- آندرس اینیستا گروه:
- کاربران عضو |
خب به هر حال مثل هر سرباز نسبتاً باسواد دیگهای، من هم تو اوقات فراغتم چیزهایی مینوشتم - و باز هم مینویسم احتمالاً - که بعضاً قابل انتشار هم هست. به پیشنهاد کویین آو فرومهال و با توجه به اینکه اینجا بیش از صد روزه ارسال نخورده، یک دونهش رو مینویسم. البته باید اشاره کنم که اینها خاطره نیست لزوماً، اما میتونه باشه. روز بیست و ششم. دقیقاً بیست روز پیش بود که در تاریکی نوشتم که توانستهام اوضاع خود را در اینجا بهبود ببخشم. بعد از بیست روز باید بگویم که دیگر چندان به اوضاعم در اینجا فکر نمیکنم. به لطف یافتن دوستان جدید و زمان فراغت مناسب، کمتر وقت میکنم دلتنگ شوم یا حتی به تنهایی فکر کنم. بیرون پادگان جاده زیبا و سرسبزی وجود دارد که هر دو انتهایش، مثل هر جاده دیگری، به شهر میرسد. اما این جاده زیبا، نکات نهفته جالبی در خود دارد. امروز در صبحگاه که منتظر ایستاده بودیم، نگاهم از دور به این جاده خورد، و خودروی ناشناسی که مسافر این جاده بود. هوای مطبوع صبحگاهی، که به یک صبح پاییزی میمانست، در جوار درختان بسیار زیاد، خود به خود فضا را برای هوایی شدن مناسب میکرد. ناگهان این فکر به ذهنم خطور کرد که من هم میتوانستم از سرنشینان آن خورو باشم. مسافری باشم که در این صبح دلانگیز از آن جاده زیبا گذر میکنم و خبر از پادگانی که از کنارش میگذرم و آدمهای داخلش، ندارم. احتمالاً یک موزیک خوب هم در حال پخش شدن است و من فکر میکنم که زندگی ارزشش را دارد. |
||
۲۸ مهر ۱۳۹۶
|