همه پیامها
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: hemad
پیام:
۳,۲۸۷
عضویت از: ۱۲ شهریور ۱۳۹۱
از: 'gilan
طرفدار:
- messi - ronaldinho - perespolis - italia - ali karimi - goardiola - ... گروه:
- کاربران عضو - مترجمین اخبار |
یه چیزایی اینجا در وصف بوسکتس لاکپشت خوندم دیدم کوچه ما از برگ درختان پر شده!...نکنید این کارارو زحمت داره تا خیابون باز تمیز شه! حالا فکر نکنید بارسا قهرمان شد! هنوز خیلی کار داریم! اتلتیکو تنها بازی سختش جلوی بارساست.... و بارسا بخواد عین جلوی ختافه بازی کنه همین فردا امتیاز از دست میده! |
||
۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: rockstar
پیام:
۵۳۵
عضویت از: ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
طرفدار:
- لیونل مسی - استقلال - ندارم - محمود فکری - کنته - - گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Greatest Ever نوشته:بوسکتس یکی از دونده ترین بازیکنای حال حاضر دنیاست. یا حضرت فیل ! |
||
۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: alinejati
پیام:
۳۴
عضویت از: ۱۰ دی ۱۳۹۹
از: اصفهان
طرفدار:
- لیونل مسی - لیونل مسی - سپاهان - آرژانتین - احسان حاج صفی - لوئیز انریکه - محرم نویدکیا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Greatest Ever نوشته:دشمنای کومان وقتشه بیان از خوش شانسی کومان بگن چون رئال امتیاز از دست داد. منظورم از دوندگی سرعت تو دویدنه اشتباه نشه 😄 |
||
۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: Greatest.Ever
پیام:
۱,۱۴۳
عضویت از: ۲۸ شهریور ۱۳۹۰
طرفدار:
- یوهان کرویف - پپ - ژاوی و مسی. گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول نه برخلافِ بوسکتس دوندگی و قدرت بدنی بالایی داره. پیشنهاد میکنم بازیشو ببینید🙂بوسکتس یکی از دونده ترین بازیکنای حال حاضر دنیاست. |
||
۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: Greatest.Ever
پیام:
۱,۱۴۳
عضویت از: ۲۸ شهریور ۱۳۹۰
طرفدار:
- یوهان کرویف - پپ - ژاوی و مسی. گروه:
- کاربران عضو |
دشمنای کومان وقتشه بیان از خوش شانسی کومان بگن چون رئال امتیاز از دست داد.
|
||
۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: داستانک! [شرک- کوههای سفید- چکمه] | ||
|
نقل قول سَیّد شایان نوشته:دمدمه های افطار است، صدای مناجات خروس از بلندگوی مسجد جنگل در حال پخش است. همه به خانه هایشان رفتهاند بجز دو نفر که در حال دویدن به سمت خانه بز پیر هستند. گویا اتفاق بدی افتاده است که به سمت خانه پزشک جنگل میروند. پدر پسر شجاع: بدو مرد، دیر شد. زن بدبختت داره میمیره بعدش تو انگار نه انگار، داری روی آینه راه میری. خرس مهربون که نفس زنان در حال پاک کردن عرق پیشانیش بود، جواب داد: یواشتر حاجی... نفسم برید. دوی مارتن شرکت کرده بودیم تا حالا تموم شده بود. از سر خیابون دماوند تا سر شهرک غرب دویدیم. لامصب 30 کیلو توی همین دو ساعت کم کردم. جون حاجی نمیتونم بذار دو دقیقه استراحت کنم. یکی نیست به این بز پیر بگه مردک تو شمال شهر نشستنت برای چیت؟ خیر سرت دکتری باید به فکر مردم باشی. نمیگی یه بدبختی مثل من مشکلی براش پیش میاد، چطوری باید خودش رو برسونه. + اینقدر غر نزن، خیر سرت قبلا قهرمان دو 1000 متر بودی الان با دو قدم دویدن تپش قلب میگیری. -دو قدم؟ فقط دو قدم؟ حاجی قربون جدت برم فکر کنم سنت رفته بالا ریاضی رو هم کلا فراموش کردی. بیا برات توی گوگل مپ میزنم ببین تا به همینجا 30 کیلومتر اومدیم اونم پیاده تازه کلش رو دویدیم. + بسه بسه مثل اینکه یادت رفته زنت در حال احتضاره و سکرات مرگ بهش حادث شده -نه یادم نرفته +پس اینقدر غر نزن که رسیدیم. هردو با شدت در خانه بز پیر را زدند. صدای پای شخصی را در حالی داشت که به در نزدیک میشد شنیدند: - اومدم اومدم چه خبرتونه؟ سر آوردین؟ سکته کردم...خبر مرگ همه تون رو بیارن من راحت بشم بحق پنج تن. تا در باز شد با صحنه ای عجیب رو به رو شدند، چرا که بجای بز پیر، شرک را دیدند که دم در است. پدر پسر شجاع: شرک؟ شرک تو اینجا چه کار میکنی؟ تو که مال داستان قبلی بودی؟ بز پیر گجاست؟ شرک: ای برادر، زندگی خرج داره دیگه. داستانلش مفصله، ما رفتیم عمه والورده رو گرفتیم تا به خود والورده نزدیک تر باشیم که هر وقت گند زد به بارسا بزنیم توی سرش حداقل دلمون خنک شه ولی امان از دل غافل که این زن نبود و عجوزه بود. دیوونه م کرده بود، هر روز دعوا هر روز جنگ، هر روز قهر. دیگه دیدیم نمیشه ادامه داد برای همین طلاقش دادیم ولی خب مهریه ش سنگینه بود. منم مجبور شدم چند شیفت واستم تا بتونم هم خرج زندگیمو در بیارم هم مهریه اون زنیکه رو بدم. + عجب... خب الان بز پیر کجاست؟ ما کار واجب داریم، زن خرس مهربون لحظات آخرشه. -جونم برات بگه، بز پیر از کارگردان مرخصی گرفته بود که بره گمرک واکسن های وارداتیش رو آزاد کنه. منم که از خدام بود یه کار دیگه پیدا کنم برای همین قبول کردم و الانم در خدمت شمام. شرک رو به خرس مهربون کرد و ادامه داد: برو خداروشکر کن خودش داره میره و نباید مهریه بدی وگرنه و خودت هر روز در حال مرگ بودی. از من زخم خورده بشنو اصلا خودت رو ناراحت نکن تازه خوشحال هم باید باشی. باید جشن بگیری، اصلا همین الان دوتاتون بیاین داخل باهم یه افطاری مشتی بزنیم بعدش فکری واسه مراسم کفن و دفن زنت میکنیم و بعدش هم دیگه از 7 دولت ازادی. بهت گفته باشما شیرینی این شادی رو باید به من بدیا. خرس مهربون که از این موضوع بدش نمیومد، لبخندی زد و وارد خونه شرک شد. پدر پسر شجاع که بهت زده در حال تماشای این دو بود با خودش میگفت عجب دوره زمونهای شده. هی هی مادر پسر شجاع کجایی که ببینی اینا رو و قدر منو بدونی. در همین فکر ها بود که با صدای شرک به خودش آمد: -کجایی حاجی؟ نیستیا... راستش رو بگو چی میزنی؟ اگه جنسش خوبه به ماهم بگو ماهم استفاده کنیم. پدر پسر شجاع در حالی سرش را میخاراند با خنده گفت: چی میخوای؟ هرچی بخوای دارم. حاجیت خودش آشپزخونه داره. اراده کنی دو سوته برات میارن. -نه بابا...ایولا خوبه پس بیا تو که باهم یه کمی اختلاط کنیم ببینیم دنیا دست کیه +بریم و اینگونه بود که این سه نفر درعین بیخیالی وارد خانه شدند در حالی که زن خرس مهربون جان به جان تسلیم کرد و به رحمت ایزدی پیوست. پ.ن: نویسنده ش بازم اسغر فرهادی بود نقل قول beautiful queen نوشته:خیر چون شما به همه 10 دادین اینطور شد اتفاقا بقیه تو امتیاز دادن هم عقیده با شما نبودن از سری بعد که علنیه رای گیری بهتر مشخص میشه اتفاقا نوشته شما خیلی خوب بود. ممنون بابت والورده از نظر من همه متن ها خوب بودن بخاطر همین 10 دادم. مشکلی نیست ما در رای گیری علنی هم 10 میدیم خواهش میکنم خیلی خوب بود. واقعا ذهن خلاقی دارید |
||
گداخته از جفای همه گریخته در وفای علی |
|||
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: alinejati
پیام:
۳۴
عضویت از: ۱۰ دی ۱۳۹۹
از: اصفهان
طرفدار:
- لیونل مسی - لیونل مسی - سپاهان - آرژانتین - احسان حاج صفی - لوئیز انریکه - محرم نویدکیا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول یا لثارات الحسن نوشته:نقل قول Ali.Nejati نوشته:کسی بازی نیکو گونزالس رو دیده؟ خیلی بازیش چشم نوازه یاد دوران اوج بوسکتس میندازه آدمو اگه یاد اون نکبت میاندازه که پس به درد نمیخوره. نه برخلافِ بوسکتس دوندگی و قدرت بدنی بالایی داره. پیشنهاد میکنم بازیشو ببینید🙂 ولی خداوکیلی بوسکتس هم یه سری نقطه قوت هایی داشت ولی حالا کم شده |
||
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: hemad
پیام:
۳,۲۸۷
عضویت از: ۱۲ شهریور ۱۳۹۱
از: 'gilan
طرفدار:
- messi - ronaldinho - perespolis - italia - ali karimi - goardiola - ... گروه:
- کاربران عضو - مترجمین اخبار |
من چهار پنج دقیقه هایلایت از بالده دیدم که میخوان بیارنش تیم اول به عنوان فولبک چپ. آقا گیریم، سرعت اوکی، دریبلینگ خیلی اوکی و کارهای دفاعی هم اوکی تقریبن... ولی تمام کاتبک ها و سانترهاش تو حمله نتیجه اش بلاک شدن و در و دیوار بود! من میگم ریسکه به همین راحتی این بیاد تعویضی آلبا باشه...نهایت باز دست تیم میمونه تو پوست گردو بدترش میکنن روبرتو اونجا بازی میدن! درسته ممکنه پیشرفت کنه و بهتر شه! ولی قشنگ تجربه بهم ثابت کرده حداقل فولبک سانتر داغون باشه به همین راحتی درست نمیشه!! نمونه بارزش نلسون سمدو! حالا دست هم خیلی داغون نیست ولی کار داره! اینکه پاس و ارسال ها خیلی دقیق و خط کشی شده باشه انگار عین دریبل ذاتیه..به همین راحتی با تمرین درست نمیشه... |
||
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: داستانک! [شرک- کوههای سفید- چکمه] | ||
نام کاربری: Montazer_59
پیام:
۴,۲۷۷
عضویت از: ۱۷ شهریور ۱۳۹۲
از: جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷
طرفدار:
- لیونل مسی - کرایف، ریوالدو، رونالدینیو، پویول، ژاوی و اینیستا - پرسپولیس - آلمان - انریکه، یورگن کلوپ - یحیی گل محمدی، برانکو، افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو |
دمدمه های افطار است، صدای مناجات خروس از بلندگوی مسجد جنگل در حال پخش است. همه به خانه هایشان رفتهاند بجز دو نفر که در حال دویدن به سمت خانه بز پیر هستند. گویا اتفاق بدی افتاده است که به سمت خانه پزشک جنگل میروند. پدر پسر شجاع: بدو مرد، دیر شد. زن بدبختت داره میمیره بعدش تو انگار نه انگار، داری روی آینه راه میری. خرس مهربون که نفس زنان در حال پاک کردن عرق پیشانیش بود، جواب داد: یواشتر حاجی... نفسم برید. دوی مارتن شرکت کرده بودیم تا حالا تموم شده بود. از سر خیابون دماوند تا سر شهرک غرب دویدیم. لامصب 30 کیلو توی همین دو ساعت کم کردم. جون حاجی نمیتونم بذار دو دقیقه استراحت کنم. یکی نیست به این بز پیر بگه مردک تو شمال شهر نشستنت برای چیت؟ خیر سرت دکتری باید به فکر مردم باشی. نمیگی یه بدبختی مثل من مشکلی براش پیش میاد، چطوری باید خودش رو برسونه. + اینقدر غر نزن، خیر سرت قبلا قهرمان دو 1000 متر بودی الان با دو قدم دویدن تپش قلب میگیری. -دو قدم؟ فقط دو قدم؟ حاجی قربون جدت برم فکر کنم سنت رفته بالا ریاضی رو هم کلا فراموش کردی. بیا برات توی گوگل مپ میزنم ببین تا به همینجا 30 کیلومتر اومدیم اونم پیاده تازه کلش رو دویدیم. + بسه بسه مثل اینکه یادت رفته زنت در حال احتضاره و سکرات مرگ بهش حادث شده -نه یادم نرفته +پس اینقدر غر نزن که رسیدیم. هردو با شدت در خانه بز پیر را زدند. صدای پای شخصی را در حالی داشت که به در نزدیک میشد شنیدند: - اومدم اومدم چه خبرتونه؟ سر آوردین؟ سکته کردم...خبر مرگ همه تون رو بیارن من راحت بشم بحق پنج تن. تا در باز شد با صحنه ای عجیب رو به رو شدند، چرا که بجای بز پیر، شرک را دیدند که دم در است. پدر پسر شجاع: شرک؟ شرک تو اینجا چه کار میکنی؟ تو که مال داستان قبلی بودی؟ بز پیر گجاست؟ شرک: ای برادر، زندگی خرج داره دیگه. داستانلش مفصله، ما رفتیم عمه والورده رو گرفتیم تا به خود والورده نزدیک تر باشیم که هر وقت گند زد به بارسا بزنیم توی سرش حداقل دلمون خنک شه ولی امان از دل غافل که این زن نبود و عجوزه بود. دیوونه م کرده بود، هر روز دعوا هر روز جنگ، هر روز قهر. دیگه دیدیم نمیشه ادامه داد برای همین طلاقش دادیم ولی خب مهریه ش سنگینه بود. منم مجبور شدم چند شیفت واستم تا بتونم هم خرج زندگیمو در بیارم هم مهریه اون زنیکه رو بدم. + عجب... خب الان بز پیر کجاست؟ ما کار واجب داریم، زن خرس مهربون لحظات آخرشه. -جونم برات بگه، بز پیر از کارگردان مرخصی گرفته بود که بره گمرک واکسن های وارداتیش رو آزاد کنه. منم که از خدام بود یه کار دیگه پیدا کنم برای همین قبول کردم و الانم در خدمت شمام. شرک رو به خرس مهربون کرد و ادامه داد: برو خداروشکر کن خودش داره میره و نباید مهریه بدی وگرنه و خودت هر روز در حال مرگ بودی. از من زخم خورده بشنو اصلا خودت رو ناراحت نکن تازه خوشحال هم باید باشی. باید جشن بگیری، اصلا همین الان دوتاتون بیاین داخل باهم یه افطاری مشتی بزنیم بعدش فکری واسه مراسم کفن و دفن زنت میکنیم و بعدش هم دیگه از 7 دولت ازادی. بهت گفته باشما شیرینی این شادی رو باید به من بدیا. خرس مهربون که از این موضوع بدش نمیومد، لبخندی زد و وارد خونه شرک شد. پدر پسر شجاع که بهت زده در حال تماشای این دو بود با خودش میگفت عجب دوره زمونهای شده. هی هی مادر پسر شجاع کجایی که ببینی اینا رو و قدر منو بدونی. در همین فکر ها بود که با صدای شرک به خودش آمد: -کجایی حاجی؟ نیستیا... راستش رو بگو چی میزنی؟ اگه جنسش خوبه به ماهم بگو ماهم استفاده کنیم. پدر پسر شجاع در حالی سرش را میخاراند با خنده گفت: چی میخوای؟ هرچی بخوای دارم. حاجیت خودش آشپزخونه داره. اراده کنی دو سوته برات میارن. -نه بابا...ایولا خوبه پس بیا تو که باهم یه کمی اختلاط کنیم ببینیم دنیا دست کیه +بریم و اینگونه بود که این سه نفر درعین بیخیالی وارد خانه شدند در حالی که زن خرس مهربون جان به جان تسلیم کرد و به رحمت ایزدی پیوست. پ.ن: نویسنده ش بازم اسغر فرهادی بود نقل قول beautiful queen نوشته:خیر چون شما به همه 10 دادین اینطور شد اتفاقا بقیه تو امتیاز دادن هم عقیده با شما نبودن از سری بعد که علنیه رای گیری بهتر مشخص میشه اتفاقا نوشته شما خیلی خوب بود. ممنون بابت والورده از نظر من همه متن ها خوب بودن بخاطر همین 10 دادم. مشکلی نیست ما در رای گیری علنی هم 10 میدیم خواهش میکنم |
||
|
|||
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
|
|
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | ||
نام کاربری: coutinho7
پیام:
۱,۰۸۳
عضویت از: ۱۰ خرداد ۱۳۹۸
طرفدار:
- مسی و کوتینیو - کرویف کبیر - مگه ایرانم فوتبال داره؟ :/ - برزیل و هلند و آرژانتین به خاطر مسی - علی کریمی( جادوگر) - کلوپ و لوچو کبیر، و رایکارد - صمد مرفاوی :)) گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول Ali.Nejati نوشته:کسی بازی نیکو گونزالس رو دیده؟ خیلی بازیش چشم نوازه یاد دوران اوج بوسکتس میندازه آدمو پس باید یه لگد بزنن تو ....ش بندازنش بیرون اگه به اون گوز میخوره بازیش :( |
||
۴ اردیبهشت ۱۴۰۰
|