پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: عادل سلطان غم پنجشنبه، ۲۳ مهر ۱۳۸۸ (۱:۲۸) | |||
شمعم شکفته بود که خندد به روي تو / افسوس اي شکوفهي خندان نيامدي زنداني تو بودم و مهتاب من چرا / باز امشب از دريچهي زندان نيامدي با ما سر چه داشتي اي تيرهشب که باز / چون سرگذشت عشق به پايان نيامدي مگذار قند من كه به يغما برد مگس / طوطيّ من كه در شكرستان نيامدي شعر من از زبان تو خوش صيد دل کند / افسوس اي غزال غزلخوان نيامدي گفتم به خوان عشق شدم ميزبان ماه / نامهربان من، تو که مهمان نيامدي خوان شکر به خون جگر دست ميدهد / مهمان من، چرا به سر خوان نيامدي ديوان حاظي تو ديوانه ي تو من / اما پري به ديدن ديوان نيامدي نشناختي فغان دل رهگذر که دوش / اي ماه قصر، بر لب ايوان نيامدي گيتي متاع چون منش آيد گران به دست / اما تو هم به دست من ارزان نيامدي صبرم نديدهاي که چه زورق شکستهايست / اي تختهام سپرده به طوفان نيامدي در طبع شهريار، خزان شد بهار عشق / زيرا تو خرمن گل و ريحان نيامدي ((شهريار)) |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول