پاسخ به: سریال خارجی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: سَیّد شایان جمعه، ۳۰ آبان ۱۳۹۹ (۱۷:۵۵) | |||
مرثیهای به بلندی ١٢ سال...امروز قبل از اینکه قسمت آخر سریال رو نگاه کنم رفتم نشستم به تماشای قسمت های مهم و جالب هر فصل، از فصل اول شروع کردم. تمام این ١٢ سال برام تداعی شد و عین یه فیلم کوتاه بود که خاطراتم رو زنده کرد. تمام لحظاتی که در طی این ١٢ سال با این سریال داشتم برام یادآوری شد، تمام خندیدن هام، اشک ریختن هام، حرص خوردن هام، صبح زود بیدار شدنام که یه بار با زیرنویس انگلیسی نگاه کنم و دفعه دوم با فارسی، همه شوقی و ذوقی که در تمام شب های قبل از پخش سریال داشتم، خواب نرفتن هام، فکر کردن به اینکه چی میشه، چی میتونه بشه، تصور کردن خودم با پسرا و داخل سریال و... همه و همه ش برام مرور شد. چقدر فصل های اولی بهتر، گیراتر و جذاب تر ساخته شده بودند. داستان ها به خوبی ارائه میشدند با جزئیات، مسائل چرت و مسخره نبود یا اگه بود خیلی کم بود. وقتی روند سریال رو از ابتدا نگاه میکنید، میبینید از همون فصل اول داره پیشرفت صورت میگیره، هر قسمت و فصل بهتر تا به اوجش که میرسیم به فصل ۵ که قرار بود سریال در همین فصل تموم بشه ولی بخاطر استقبال زیاد تماشاچی ها و هواداران ادامه پیدا کرد. از فصل ۶ دوباره یه افت رو شاهد بودیم ولی باز دوباره کم کم اوج گرفتن شروع شد تا رسید به فصل ٩ و ١٠ و از این فصل به بعد با یه افت فاحشی رو به رو میشیم. توی فصل های ابتدایی (تا فصل ١٠) ما قسمت های فان و لحظات خنده دار زیادی داشتیم و بعد از فصل ١٠ این روند خیلی کاهشی شد و شاید بگیم از فصل ١١ تا به فصل ١۵ دو لحظه بود که خنده دار بود، متن مخفی برای نمایش محتوا اینجا کلیک کنید!پنهان کردن متن یکیش موقعی که دین زد هیتلر رو کشت که تا چند قسمت بعدش به هرکی میرسید میگفت من هیتلر رو کشتم و قسمت آخر فصل ١۴ اونجایی که نمیتونستن دروغ بگن. در طی این فصل های اخیر یا داستان خوبی نداشتیم یا اگرم ایده داستان خوب بود ولی در پرداختن بهش عاجز بودند و معلوم بود فقط دارند سریال رو کش میدن. ایده های خوب سریال رو به مسخره ترین شیوه های ممکن خراب کردند، فصل هایی که میتونستند فصل های قشنگی باشند به آبکی ترین روش اونم در دو سه قسمت آخر، به پایان رسوندند و به شخصیت های فرعی بیش از حد توجه کردند، با آوردن شخصیت های قدیمی در پی ایجاد اعتبار از دست رفته سریال بودند که چندان هم موفق نبودند. هرچه بود گذشت و گذشت تا رسیدیم به فصل ١۵ که ایده خیلی خوبی بود متن مخفی ١٢ سال با هرچیزی سپری کرده باشی قطعا به اون وابسته میشی و دیگه جزئی از زندگیت و خودت میشه. حکایت سوپرنچرال و من و خیلی های دیگه همینه. درسته بخاطر این فصل های اخیر به این نتیجه رسیده بودم که باید دیگه تمومش کنن چون اگه ادامه پیدا کنه فقط گند میزنه به تمام خاطرات خوبی که از این سریال دارم ولی الان که قسمت آخر رو دیدم و این سریال تموم شده با خودم میگفتم کاش تموم نمیشد. از من بپرسند حاصل این ١٢ سال تماشای این سریال برات چی بوده؟ چه درسی از این سریال گرفتی؟ بخوام توی یه دوتا جمله خلاصه بگم اینه: "خانواده از همه چیز مهم تره، حتی از خودت..." به قول دین که به کروالی گفت همچین جمله ای رو(نقل به مضمون) : "خانواده فقط شامل کسایی که هم خونِت هستند نمیشه، خانواده شامل تمام افرادی میشه که برات میجنگن و براشون مهمی و تو براشون میجنگی" و دومین درس اینه: ...Always Keep Fighting درسته که این سریال هرچی بود با تمام خوبی ها و بدی هاش به ایستگاه آخر رسید ولی سوپرنچرال هیچوقت تموم نمیشه و همیشه توی ذهنمون باقی میمونه و خانواده سوپرنچرال همیشه باهمند و زندگی شون جریان داره... ...Winchesters Never Die |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول