پاسخ به: دل نوشته | |||
---|---|---|---|
نویسنده: سجاد پنجشنبه، ۲ مرداد ۱۳۹۳ (۸:۱۹) | |||
برای اینکه تاپیکتون راه بیفته، یه نوشته ی نسبتا قدیمی از خودم می ذارم اینجا؛ باشد که نکاتش رو به کار ببندید، بلکه پیشرفتی در زمینه ی نویسندگی بدست بیارید. امروز خسته شده ام. خسته از این " من " که از من خود راضی نیست؛ گاها با خود می گویم این چه قسمتی است که مرا گرفتار کرده، چنان که نمی توانم خود را از محتوم بودنش برهانم! قسمتی که به زعم مؤثر خود، ضعف مرا شامل است و بس. ضعف نهایتا دو قسم است، که گرچه از بودن ِ هر دو ملولم، اما از آن بُعد روحانی تَرَش زخم بیش دارم! پیش از این در هاله ای از امید بودم که هر ضعفی را استتاری است و ضعف ما نیز از قاعده برون نیست، باز اما خستگی مرا مجاب به پذیرش این مهم کرد که هیچ نمی تواند این " آدم " را از ضعیف بودنش دور کند. خدا هیچکس را از خالقش به دور نیفکند ... خـــدا، خود می داند که در ذات ِ این بنده ی سیه رو، آن چنان که از کاستی ِ عمل او بر می آید، پلیدی موجود نیست، ولی چه کنیم این جبر معصوم نبودن را، که اختیار ما همه را – و بنده را بیش از حد ممکن – از کف ربوده است و افسار گسیخته ای شده ایم، در این دو روز دنیا! به اندازه ی تمام عمری که خواهم داشت، از آن که باید، طاقت می خواهم برای تحمل این ضعف، این گره کور ناگشودنی ... ساغرم شکست ای ساقی، رفته ام ز دست ای ساقی در میان طوفان، بر موج غم نشسته منم، در زورق شکسته منم ای ناخدای عالم تا نام من رقم زده شد، یک باره مهر غم زده شد بر سرنوشت آدم پ.ن : تکرار نقش کهنه ی خود در لباس نو، بازیگریم! حوصله ی شرح قصه نیست ... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول