پاسخ به: Game of Thrones | |||
---|---|---|---|
نویسنده: We were annihilated, our hopes unfulfilled سهشنبه، ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ (۸:۱۵) | |||
کلا قانع نشدم من، هر چند منکر ارباب حلقه ها نیستم. ارباب حلقه ها شخصیت محوره و داستان کلا سرشتی قهرمان پرورانه داره که تا آخرین لحظه تداوم پیدا می کنه! تو ارباب حلقه ها تکلیف مشخصه،خیر همواره بر شر پیروزه، اما تو داستان نغمه ابدا اینطوری نیست؛ یعنی چون شخصیت محور نیست، به شدت غیر قابل پیش بینیه. در اصل مارتین توی اثرش قالبهای قدیمی رو شکسته، تا حالا اکثر داستانهایی که تم ماجراجویانه داشتن یه قهرمان اصلی داشتن که مشخصا قراره تا آخر قهرمان، و در آخر پیروز باشه. فوقش پیروز میشه ولی جونش رو در این راه از دست میده. ولی مارتین طرحی نو در انداخته، هر لحظه ممکنه خواننده رو بهت زده کنه؛ وقتی داستان شروع شد مثل تمام داستان هایی که قبلا وجود داشت من تو ذهنم ند استارک رو قهرمان داستان دونستم و کسی که قراره در پایان بر شر پیروز بشه اما چی شد وقتی همه چیز داشت موافق ذهنیت ما پیش می رفت سر ند رفت بالای نیزه،من یه روز تمام تو شوک بودم که جورج چطور تونسته این شخصیتی رو که با خون دل ساخته و پرداخته ناگهان ویرون کنه. کار جالبی که مارتین داره میکنه اینه که داره یه جغرافیای کامل با یه پشتوانه منظم تاریخی تولید میکنه،این جغرافیا دارای ملیتهای مختلف، اشکال توپوگرافیک مختلف، اقلیم های متفاوت، قوانین و آداب متفاوت و از همه مهمتر کاراکترهای شخصیتی زیاد و متنوعه و در نتیجه خاندانهای ریز و درشت با سابقه تاریخی کوتاه و بلند وجود دارن که دست نویسنده رو برای داستان پردازی باز میزارن. بعضا در مجموعههایی که چندین جلده اینو کم و بیش میبینیم که از یه جایی به بعد نویسنده همین جوری یه چیز عجیب و غریب میندازه وسط ( اشاره مدیر به داستان هابیت) تا بتونه یه جلد دیگه داستان بنویسه در حالی که شاید واقعا داستان زیادی کش اومده باشه و این خواننده رو اذیت میکنه، منتها تو نغمه اینو کمتر میبینیم. توی نغمه، آدم کاملا احساس می کنه که اون دنیا واقعیه و خودش رو می تونه تو اون دنیا حس بکنه(یادمه مدیر ارشد قبلا اشاره ای به اینکه فضا خیلی ملموسه و ای کاش می تونستن تو اون فضا زندگی کنن، داشتن)؛ یه نوع فانتزی واقع گرایانه! شخصیت ها، رگه هایی از خوبی و بدی رو درونشون دارن؛ آدم های خوب می میرن، آدمای خوب اشتباه می کنن، آدمهایی که در مرز خوبی و بدی می پلکن، آدم نمی دونه آخر کتاب چی ممکنه پیش بیاد، ممکنه لنیسترها ببرن، ممکنه استارک ها همه بمیرن. فضای داستان طوری پیش میره که هر آن می تونه وارد مرحلهی جدیدی بشه و بره جلو، و اثر زیادی هم از زور زدن نویسنده برای ادامه داستان نمی بینیم. گستردگی و در عین حال انسجامی که توی نغمه هست و اون زایایی داستان از نقاط قوت نغمه است. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول