پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: ⓩⓘⓑⓐ جمعه، ۱ بهمن ۱۳۹۵ (۱۸:۲۰) | |||
میخوام یه قلک بسازم از دلم حواسمو جمع کنم و یه روزی به وقتش که پر شد، بشکنمش و آبروی عشقو بخرم! میخوام یه قلک بسازم از دلم، که وقتی که صبح شد، که رد شد، تمام بد دلی ها تمام دل خوری ها... تموم لحظه هایی، که سر شد، به ترس و به وحشت، از این که یار نباشه، رفیق و پا نباشه، به عهدش وفا نباشه همه تلخیا رو بقچه کنم و دور بریزم جای عشقو تو دل وا کنم و آبروی عشقو بخرم! میخوام یه قلک بسازم از دلم خاطره های خوب و سوا کنم و جیرینگی توی دلش بریزم! یه روزی که پر شد قلکم، از همه خاطراتت، نگاهت، کلامت، مرامت، اونوقت بدجور میشم اسیر و رامت... چادرمو سر میکشم، سُرمه میکشم به چشمام، خنده رو میشونم رو لب هام، پاشنه ها رو ور میکشم، رَوونه میشم به بازار، به جایی که عشق و عاشقی حراجه عاشقا شدن یه دلّال همه حالشون خرابه، آخ رونق کارشون کساده! میونِ این آشفته بازار من یکی به یادت، به عشقت، فارغ از قیمت و گرونی به امیدی که مهربونی، آی اومدی که بیای و بمونی این دلو به پات میشکنم هرچی توش دارمو میریزم، رو سنگ فرش بازار و آبروی عشقو میخرم... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول