پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: HOssein villa 7 یکشنبه، ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ (۲۲:۰۲) | |||
و اي مرغ بهشتي که دهد دانه و آبت اي شاهد قدسي که کشد بند نقابت کاغوش که شد منزل آسايش و خوابت خوابم بشد از ديده در اين فکر جگرسوز انديشه آمرزش و پرواي ثوابت درويش نميپرسي و ترسم که نباشد پيداست از اين شيوه که مست است شرابت راه دل عشاق زد آن چشم خماري تا باز چه انديشه کند راي صوابت تيري که زدي بر دلم از غمزه خطا رفت پيداست نگارا که بلند است جنابت هر ناله و فرياد که کردم نشنيدي تا غول بيابان نفريبد به سرابت دور است سر آب از اين باديه هش دار باري به غلط صرف شد ايام شبابت تا در ره پيري به چه آيين روي اي دل يا رب مکناد آفت ايام خرابت اي قصر دل افروز که منزلگه انسي صلحي کن و بازآ که خرابم ز عتابت |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول