پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: ala چهارشنبه، ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ (۲:۳۴) | |||
دل در اندیشهی آن زلف گره گیر افتاد عاقلان مژده که دیوانه به زنجیر افتاد خواجه هی منع من از بادهپرستی تا کی چه کند بنده که در پنجهی تقدیر افتاد دامنش را ز پی شکوه گرفتم روزی که زبان از سخن و نطق ز تقریر افتاد گفتم از مسالهی عشق نویسم شرحی هم ز کفنامه و هم خامه ز تحریر افتاد دلبر آمد پی تعمیر دل ویرانم لیکن آن وقت که این خانه ز تعمیر افتاد نامی از جلوهی خورشید جهان آرا نیست گوییا پرده از آن حسن جهان گیر افتاد پری از شرم تو از چشم بشر پنهان شد قمر از رشک تو از بام فلک زیر افتاد دل ز گیسوی تو بگسست و به ابرو پیوست کار زنجیری عشق تو به شمشیر افتاد بس که بر نالهی دل گوش ندادی آخر هم دل از نالهی و هم ناله ز تاثیر افتاد گفت زودت کشم آن شوخ فروغی و نکشت تا چه کردم که چنین کار به تاخیر افتاد ..........................نمی دونم از کیه... میشه شعرای خودمونم بزاریم...یا فقط شعرای شاعرای دیگه... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول