پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: Sack.Boy شنبه، ۲۶ دی ۱۳۸۸ (۲:۴۱) | |||
گویند که دوزخی بود عاشق و مست، قولي است خلاف دل در آن نتوان بست گر عاشق و میخواره به باشد، فرداست بهشت همچون كف دست ای مفتی شهر از تو بیدار تریم ، با این همه مستی ز تو هشیار تریم تو خون کسان نوشی و ما خون رزان ، انصاف بده کدام خون خوار تریم گویند کسان بهشت با حور خوش است ، من می گویم که آب انگور خوش است این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار ، آواز دهل شنیدن از دور خوش است این می چه حرامی است که عالم همه زان می جوشند ، یک دسته به نابودی نامش کوشند آنان که بر عاشقان حرامش کردند ، خود خلوت از آن پیاله ها می نوشند آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت ، معشوق و شراب و می پرستی را ساخت بی شک قدحی شراب نوشید و از آن ، سر مست شد این جهان هستی را ساخت |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول