پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: سحر یکشنبه، ۲۱ خرداد ۱۳۹۱ (۱۷:۱۳) | |||
شعر پوپک از دکتر علی شریعتی نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو بیگانه بگرییم … پوپکم، پوپک شیرین سخنم! این همه غافل از این شاخه به آن شاخه مپر اینهمه قصه شوم از کـَس و ناکس مشنو غافل از دام هوس اینهمه دربر هر ناکس و هرکس منشین پوپکم، پوپک شیرین سخنم! تویی آن شبنم لغزنده گلبرگ امید من از آن دارم بیم کین لجنزار تو را پوپکم آلوده کند اندر این دشت مخوف که تو آزادیش ای پوپک من می خوانی زیر هر بوته گل لب هر جویه آب پشت آن کهنه فسونگر دیوار که کمین کرده ترا زیر درختان کهن پوپکم! دامی هست گرگ خونخوارهء بدکارهء بدنامی هست سالها پیش دل من، که به عشق ایمان داشت تا که آن نغمه جانبخش تو از دور شنید اندر این مزرع آفت زدهء شوم حیات شاخ امیدی کشت چشم بر راه تو بودم که تو کی میآیی بر سر شاخه سرسبز امید دل من که تو کی میخوانی؟ پوپکم! یادت هست؟ در دل آن شب افسانهای مهتابی که بر آن شاخه پریدی لحظهای چند نشستی نغمهای چند سرودی گفتم: این دشت سیه خوابگه غولان است همه رنگ است و ریا همه افسون و فریب صید هم چون تویی، ای پوپک خوش پروازم مرغ خوش خوان و خوش آوازم به خدا آسان است این همه برق که روشنگر این صحراهست پرتو مهری نیست نور امیدی نیست آتشین برق نگاهی ز کمینگاهی است همه گرگ و همه دیو در کمین تو و زیبایی تو پاکی و سادگی و خوبی و رعنایی تو مرو ای مرغک زیبا که به هر رهگذری همه دیو اَند کمین کرده، نبینند تو را دور از دست وفا، پنهان از دیده عشق نفریبند تو را، نفریبند تو را… شهریور ۱۳۳۶ |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول