پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: محــمــد جمعه، ۲۴ آبان ۱۳۹۲ (۶:۳۸) | |||
مران یک دم ساربان اشتر ناقه زینب مانده اندر گل بده ظا لم مهلتی آخر زان که دارم من عقده ها بر دل مران ناقه تا که بنشینم بر سر نعش شاه مظلومان مران ناقه زان که دارم من از جفای چرخ و ناله و افغان مران ناقه تا که گویم من درد دل با این پیکر عریان بیا ای مرگ تا شوم راحت زان به مرگ خود گشته ام مایل بده مهلت تا بمانم من در کنار این پیکر بی سر از آن ترسم ساربان امشب آید برد دستش از پیکر ندارد چون طاقت دیدن مادرم زهرا باب من حیدر در این صحرا ای شتربانا ماندنم آسان رفتنم مشکل شتربانا بی کفن باشد این تن مجروح اندرین صحرا مرا نبود معجری دیگر تا کفن سازم جسم این شه را ندارد چون سایه ای بر سر غیر خاشاک و جز طف گرما خدای من کن تو آگاهم کشتی جانم کی رسد ساحل روز دوم که اباعبدلله رسیدن کربلا و خیمه زدن و تون داستان ها یک سری از شتر ها و اسب ها متعلق به خود حضرت بود، یک سری هم اجاره ای بود. آقا اباعبدلله با دستای مبارکشون اجاره و هزینه شتر های ساربان رو بهش پرداخت کردن، اما ساربان نرفت، اونم یه گوشه از کربلا موند. چون چشمش به انگشتری آقا بود. مثل دیشب شبی نامرد صبر نکرد تا انگشت رو در بیاره... برادر جان سلیمان زمانی، چرا انگشت و انگشتر نداری... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول