پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: عادل سلطان غم یکشنبه، ۲۹ آذر ۱۳۸۸ (۱۸:۵۲) | |||
حسين ؛ بيشتر از آب , تشنه لبيك بود . اما افسوس كه به جاي افكارش زخمهاي تنش را نشانمان دادند و بزرگترين درد او را بيآبي معرفي كردند دکتر علي شريعتي متفکر و انديشمندي بود که در يک دوره تاريخي، تاثير فزايندهاي بر انديشههاي فرهنگي و اجتماعي گذاشت. وي درباره برخياز حوادث تاريخي و مذهبي ازجمله حادثه کربلا ديدگاههايي را عنوان کرده است. برخي از سخنرانيها و نوشتههاي شريعتي در مورد شهادت امام حسين (ع) و حادثه کربلا، از جمله آثار خوب وي به شمار ميرود. تاثير امام حسين (ع) بر انديشههاي دکتر شريعتي و خلق روح حماسي و نگاه حسيني وي، در همه آثارش به وضوح ديده ميشود. بازتاب حماسه حسيني در جولان فکر و روحيه وي بسيار گسترده، شورانگيز و عميق است به گونهاي که بسياري از جريانات سياسي و اجتماعي و رويدادهاي تاريخي را با رويکرد به حادثه کربلا تحليل و ارزيابي ميکند. پرداختن به عاشوراي حسيني از منظر دکتر شريعتي بيشتر انعکاس يک قريحه قوي، احساس شورانگيز و ترجمان روح حماسي و بيتاب اوست. * مفهوم شهيد در انديشه شريعتي نوع فهم دکتر شريعتي از مفهوم عالي شهيد، برداشتي خالص، عميق و ناب از فرهنگ اصيل اسلامي است. وي در تعريف کلمه "شهيد" ميگويد: "شهيد در لغت، به معناي حاضر، ناظر، به معناي گواه و گواهيدهنده و خبردهنده راستين و امين و هم چنين به معني آگاه و نيز به معني محسوس و مشهود ، کسي که همه چشمها به اوست و بالاخره به معني نمونه، الگو و سرمشق است." "شهيد" زنده، جاويد، حماسه ساز، عارف، آگاه، انتخاب گر و روزي خوار نعمالهي است و اين اصيلترين دريافت از متون و فرهنگ اسلامي به شمار ميرود ، چنانچه قرآن کريم نيز بدان اشاره ميکند. دکتر شريعتي در جاي ديگر مينويسد: "شهيد، قلب تاريخ است هم چنان که قلب به رگهاي خشک اندام، خون، حيات و زندگي ميدهد، جامعهاي که رو به مردن ميرود، جامعهاي که فرزندانش ايمان خويش را به خويش، از دست دادهاند و جامعهاي که به مرگ تدريجي گرفتار است، جامعهاي که تسليم را تمکين کرده است، جامعهاي که احساس مسئوليت را از ياد برده است و جامعهاي که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاريخي که از حيات و جنبش و حرکت و زايش بازمانده است. شهيد همچون قلبي، به اندامهاي خشک مرده بيرمق اين جامعه، خون خويش را ميرساند و بزرگترين معجزه شهادتش اين است که به يک نسل، ايمان جديد به خويشتن را ميبخشد." شهادت، برندهترين سلاحي است که هيچ دشمني را ياراي مقاومت در برابر آن نيست. مرحوم شريعتي در اينباره مينويسد:"يکي از بهترين و حيات بخشترين سرمايههايي که در تاريخ تشيع وجود دارد، شهادت است." "در فرهنگ ما شهادت، مرگي نيست که دشمن ما بر مجاهد تحميل کند. * مفهوم شهادت در انديشه شريعتي از نظر شريعتي "شهادت" مرگ دلخواهي است که مجاهد با همه آگاهي و همه منطق و شعور و بيداري و بينايي خويش، آن را انتخاب ميکند. شهادت، در يک کلمه برخلاف تاريخهاي ديگر که حادثهاي، درگيري و مرگ تحميل شده بر قهرمان و در نهايت يک تراژدي است،در فرهنگ ما، يک درجه است، وسيله نيست، خود هدف است، اصالت است، خود يک تکامل، يک علو است، خود يک مسئوليت بزرگ است، خود يک راه نيم بر به طرف صعود به قله معراج بشريت است و يک فرهنگ است." * شهادت امام حسين (ع) در نظر شريعتي دکتر شريعتي همچنين مينويسد:"امام حسين (ع) يک شهيد است که حتي پيش از کشتهشدن خويش به شهادت رسيده است نه در گودي قتلگاه،بلکه در درون خانه خويش، از آن لحظه که به دعوت وليد حاکم مدينه که از او بيعت مطالبه ميکرد ، "نه" گفت، اين، "نه" طرد و نفي چيزي بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسين شهيد است." او همچنين مينويسد: "شهادت حسيني شرايط ويژه خود را ميطلبد وقتي ظلم، انحطاط و انحراف همهگير ميشود و ارزشهاي والاي اسلامي مسخ ميگردد و موعظهها بر گوشهاي سنگين کارگر نميافتد، حسين باهمه دانايي به عدم توانايي خود در پيروزي ظاهري بر دشمن، علنا به پيشواز مرگ ميرود و با انتخاب شهادت، بزرگترين کاري را که ميشد کرد، انجام ميدهد." * شرايط نهضت امام حسين (ع) شريعتي پيرامون شرايط نهضت امام حسين (ع) مينويسد: "شکل مبارزهاي که حسين انتخاب کرده، قابل فهميدن نيست مگر اين که اوضاع وشرايطي که حسين در آن شرايط، قيام خاص خودش را آغاز کرد، فهميده شود. اکنون حسين مسئول نگاهباني انقلابي است که آخرين پايگاههاي مقاومتش از دست رفته است واز قدرت جدش و پدر و برادرش، يعني حکومت اسلام و جبهه حقيقت و عدالت، يک شمشير برايش نمانده و حتي يک سرباز! سالهايي است که بنياميه همه پايگاههاي اجتماعي را فتح کرده است." اسلام در اين زمان، چون پوستين وارونه شده،ارزشهاي اسلامي رنگ باخته و دين با حاکميت افراد فاسد و غاصب، رو به انحطاط و انحراف ميرود. امام حسين (ع) در چنين شرايطي براي اصلاح دين جدش قيام ميکند و از يک سو، نيرويي براي تغيير وضع موجود ندارد و از ديگر سو، در سکوت خود مشعل اميدي نميبيند. * امام حسين (ع) مسئوليت جهاد در راه عقيده را دارد دکتر شريعتي همچنين مينويسد: "فتواي حسين اين است: آري! در نتوانستن نيز بايستن هست براي او زندگي، عقيده و جهاد است. بنابراين، اگر او زنده است وبه دليل اين که زنده است، مسئوليت جهاد در راه عقيده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسين، زندهتر کيست در تاريخ ما، کيست که به اندازه او حق داشته باشد که زندگي کند؟ و شايسته باشد که زنده بماند. نفس انسان بودن، آگاه بودن، ايمان داشتن، زندگي کردن، آدمي را مسئول جهاد ميکند و حسين مثل اعلاي انسانيت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن يا نتوانستن، ضعف يا قدرت، تنهايي يا جمعيت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگي تحقق مسئوليت را تعيين ميکند نه وجود آن را." * هنر خوب مردن شريعتي در اينباره نيز معتقد است: "امام حسين (ع) فرزند خانوادهاي است که هنر خوب مردن را در مکتب حيات، خوب آموخته است. آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا بههمه آنها که جهاد را تنها در توانستن ميفهمند و به همه آنها که پيروزي بر خصم را تنها در غلبه، بياموزد که شهادت نه يک باختن، که يک انتخاب است انتخابي که در آن، مجاهد با قرباني کردن خويش در آستانه معبد آزادي و محراب عشق، پيروز ميشود و حسين وارث آدم - که به بنيآدم زيستن داد - و وارث پيامبران بزرگ - که به انسان چگونه بايد زيست را آموختند - اکنون آمده است تا در اين روزگار به فرزندان آدم چگونه بايد مردن را بياموزند." * آثار شهادت امام حسين (ع) شريعتي مينويسد: "برخي درباره آثار شهادت حسيني ترديد کردند و آن را قيامي خواندهاند که شکست خورده است شگفتا! کدام جهاد و کدام جنگ پيروزي بوده است که دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق انديشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاريخ ، اين همه گسترده و عميق و بارآور باشد. حسين با شهادت "يد بيضاء" کرد ، از خون شهيدان "دم مسيحايي" ساخت که کور را بينا ميکند و مرده را حيات ميبخشد... اما نه تنها در عصر خويش و در سرزمين خويش، که شهادت جنگ نيست، رسالت است، سلاح نيست، پيام است، کلمهاي است که با خون تلفظ ميشود." * شهدا زنده جاويد شريعتي در اين خصوص نيز معتقد است: "آنها که تن به هر ذلتي ميدهند تا زنده بمانند، مردههاي خاموش و پليد تاريخند و ببينيد آيا کساني که سخاوتمندانه با حسين به قتلگاه خويش آمدهاند ومرگ خويش را انتخاب کردهاند درحالي که صدها گريزگاه آبرومندانه براي ماندنشان بود و صدها توجيه شرعي و ديني براي زنده ماندن شان بود توجيه و تاويل نکردهاند و مردهاند، اينها زنده هستند. آيا آنها که براي ماندنشان تن به ذلت و پستي، رها کردن حسين و تحمل کردن يزيد دادند، کدام هنوز زندهاند هر کس زنده بودن را فقط در يک لش متحرک نميبيند، زنده بودن و شاهد بودن حسين را با همه وجودش ميبيند، حس ميکند و مرگ کساني را که به ذلتها تن دادهاند تا زنده بمانند، ميبيند." * مسئوليت ما "اين که حسين فرياد ميزند پس از اين که همه عزيزانش را در خون ميبيند و جز دشمن کينه توز و غارتگر در برابرش نميبيند فرياد ميزند که: "آيا کسي هست که مرا ياري کند و انتقام کشد" مگر نميداند که کسي نيست که او را ياري کند و انتقام گيرد؟ اين سئوال، سئوال از تاريخ فرداي بشري است و اين پرسش، از آينده است و از همه ماست و اين سئوال،انتظار حسين را از عاشقانش بيان ميکند و دعوت شهادت او را به همه کساني که براي شهيدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام مينمايد." * حضرت زينب (ع) نميتوان از کربلاي حسين نوشت و در آن، از کار بزرگ زينبي يادي نکرد، زيرا حادثه کربلا با نقش مکمل و بيبديل حضرت زينب (س) کامل ميشود. مرحوم شريعتي در اين مورد ميگويد: "رسالت پيام از امروز عصر، آغاز ميشود. اين رسالت بر دوشهاي ظريف يک زن، "زينب" زني که مردانگي در رکاب او جوانمردي آموخته است و رسالت زينب دشوارتر و سنگينتر از رسالت برادرش. آنهايي که گستاخي آن را دارند که مرگ خويش را انتخاب کنند، تنها به يک انتخاب بزرگ دست زدهاند اما کار آنها که از آن پس زنده ميمانند، دشوار است و سنگين. و زينب مانده است، کاروان اسيران در پياش، و صفهاي دشمن تا افق در پيش راهش، و رسالت رساندن پيام برادر بر دوشش. وارد شهر ميشود، از صحنه بر ميگردد. آن باغهاي سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پيراهنش بوي گلهاي سرخ به مشام ميرسد. وارد شهر جنايت!، پايتخت قدرت، پايتخت ستم و جلادي شده است، آرام و پيروز، سراپا افتخار بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فرياد ميزند: (سپاس خداوند را که اين همه کرامت و اين همه عزت به خاندان ما عطا کرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت...) "اگر زينب پيام کربلا را به تاريخ باز نگويد، کربلا در تاريخ ميماند." امام حسين (ع) مظهر و سمبل حق است که در همه عصرها، چون نمادي زنده و خروشان، ظهور پيدا ميکند و همه کساني را که از پاسداري حقيقت زمان خود طفره ميروند، به ياري ميطلبد و در واقع ياري طلبيدن امام عشق در کربلا، انعکاس موج انديشه اسلامي براي کمک به حق در همه زمانهاست. به واقع سيدالشهدا زندهترين شهيد تاريخ است،نام او، ياد او، خاطره او و داستان شگرف کربلاي او، همه و همه در طول تاريخ براي همه نسلها نيروبخش، حيات آفرين، اميد زا و انقلاب گستر است. خون حسين، مايه حيات بخشي است که در گذر زمان بر کالبد ملتها دميده ميشود و آنها را به زندگي فرا ميخواند و حسين (ع) زنده جاويدي است که هر سال، دوباره شهيد ميشود وهمگان را به ياري جبهه حق زمان خود، دعوت ميکند. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول