بزنطى | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون پنجشنبه، ۲ دی ۱۳۸۹ (۰:۲۶) | |||
بزنطى احمدبن محمدبن ابى نصر بزنطى،كه خود از علما و دانشمندان عصر خويش بود، بالاخره بعد از مراسلههاى زيادى كه بين او و امام رضا عليه السلام ردوبدل شد و سؤالاتى كه كرد و جوابهايى كه شنيد،معتقد به امامت حضرت رضا شد.روزى به امام گفت:«من ميل دارم در مواقعى كه مانعى در كار نيست و رفت و آمد من از نظر دستگاه حكومت اشكالى توليد نمىكند شخصا به خانهء شما بيايم و حضورا استفاده كنم.». يك روز،آخر وقت،امام رضا عليه السلام مركب شخصى خود را فرستاد و بزنطى را پيش خود خواند.آن شب تا نيمههاى شب به سؤال و جوابهاى علمى گذشت.مرتبا بزنطى مشكلات خويش را مىپرسيد و امام جواب مىداد.بزنطى از اين موقعيت كه نصيبش شده بود به خود مىباليد و از خوشحالى در پوست نمىگنجيد. شب گذشته و موقع خواب شد.امام خدمتكار را طلب كرد و فرمود:«همان بستر شخصى مرا كه خودم در آن مىخوابم بياور براى بزنطى بگستران تا استراحت كند.». اين اظهار محبت،بيش از اندازه در بزنطى مؤثر افتاد.مرغ خيالش به پرواز درآمد.در دل با خود مىگفت الان در دنيا كسى از من سعادتمندتر و خوشبختتر نيست.اين منم كه امام مركب شخصى خود را برايم فرستاد و با آن مرا به منزل خود آورد.اين منم كه امام نيمى از شب را تنها با من نشست و پاسخ سؤالات مرا داد..بعلاوه همهء اينها اين منم كه چون موقع خوابم رسيد امام دستور داد كه بستر شخصى او را براى من بگسترانند.پس چه كسى در دنيا از من سعادتمندتر و خوشبختتر خواهد بود؟. بزنطى سرگرم اين خيالات خوش بود و دنيا و مافيها را زير پاى خودش مىديد. ناگهان امام رضا عليه السلام در حالى كه دستها را به زمين عمود كرده بود و آمادهء برخاستن و رفتن بود،با جملهء«يا احمد»بزنطى را مخاطب قرار داد و رشتهء خيالات او را پاره كرد،آنگاه فرمود: «هرگز آنچه را كه امشب براى تو پيش آمد مايهء فخر و مباهات خويش بر ديگران قرار نده،زيرا صعصعة بن صوحان كه از اكابر ياران على بن ابيطالب عليه السلام بود مريض شد،على به عيادت او رفت و بسيار به او محبت و ملاطفت كرد،دست خويش را از روى مهربانى بر پيشانى صعصعه گذاشت،ولى همينكه خواست از جا حركت كند و برود،او را مخاطب قرار داد و فرمود:اين امور را هرگز مايهء فخر و مباهات خود قرار نده.اينها دليل بر چيزى از براى تو نمىشود.من تمام اينها را به خاطر تكليف و وظيفهاى كه متوجه من است انجام دادم،و هرگز نبايد كسى اين گونه امور را دليل بر كمالى براى خود فرض كند.»1 ___________________________________________ 1 .بحار،ج 21/ص 41. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول