پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون شنبه، ۲۴ مهر ۱۳۸۹ (۱۱:۱۱) | |||
سوره بقره آیه 26 -------------------------------------- آيه إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحِى أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعْلَمُونْ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذآ أَرَادَ اللَّهُ بِهَذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِى بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلّاَ الْفَسِقِينَ --------------------------------------------- ترجمه همانا خداوند از اينكه به پشهاى (يا فروتر) يا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهايى كه ايمان دارند مىدانند كه آن(مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولى كسانى كه كفرورزيدند گويند: خداوند از اين مثل چه منظورى داشته است؟ (آرى،) خداوند بسيارى را بدان (مثال) گمراه و بسيارى را بدان هدايت مىفرمايد. (امّا آگاه باشيد كه) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمىكند. ------------------------------------------ نکته ها كلمه «بعوض» به معناى پشه و ريشهى آن از «بعض» مىباشد كه به جهت كوچكى جثّه به آن اطلاق شده است. [232] مثالهاى قرآن، براى همهى مردم است و از هر نوع مثلى نيز در آن آمده است: «ولقد ضربنا للنّاس فى هذا القران من كلّ مثل» [233] البتّه اين مثلها را نبايد ساده انگاشت، زيرا دانشمندان، كُنه آن را درك مىكنند: «وتلك الامثال نضربها للنّاس وما يعقلها الاّ العالمون» [234] در مثال زدن، تذكّر، تفهيم، تعليم، بيان و پردهبردارى از حقايق نهفته است و در كتابهاى آسمانىِ پيشين نيز همانند تورات و انجيل و در سخنان رسول اكرم و ائمه اهلبيت عليهم السلام فراوان ديده مىشود. در تورات نيز بخشى به نام «أمثال سليمان» وجود دارد. بعضى از مخالفان اسلام كه از برخورد منطقى و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثالهاى قرآن را بهانه قرار داده و مىگفتند: شأن خداوند برتر از آن است كه به حيواناتى چون مگس يا عنكبوت مثال بزند. [235] و اين مثالها با مقام خداوند سازگار نيست. و بدينوسيله در آيات قرآن تشكيك مىكردند. [236] خداوند با نزول اين آيه به بهانهگيرىهاى آنان پاسخ مىدهد. سؤال: چرا خداوند گروهى را با قرآن و مثالهاى آن گمراه مىكند؟ پاسخ: خداوند كسى را گمراه نمىكند، بلكه هركس در برابر حقايق قرآن بايستد، خود گمراه مىشود و بدين معنى مىتوان گفت كه قرآن، سبب گمراهى او گرديد. چنانكه در پايان همين آيه مىفرمايد: «وما يضلّ به الاّ الفاسقين» يعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مىباشد. راستى مگر مىشود خداوند مردم را به ايمان تكليف كند، ولى خودش آنان را گمراه كند!؟ و مگر مى شود اين همه پيامبر و كتب آسمانى نازل كند، ولى خودش مردم را گمراه كند!؟ مگر مىشود از ابليس به خاطر گمراه كردن انتقاد كند، ولى خودش ديگران را گمراه نمايد!؟ گرچه در اين آيه، هدايت و گمراهى بطور كلّى به خداوند نسبت داده شده است، ولى آيات ديگر، مسئله را باز نموده و مىفرمايد: «يهدى اليه من أناب» [237]خداوند كسانى را هدايت مىكند كه به سوى او بروند. و «يهدى به اللَّه من اتّبع رضوانه» [238]به دنبال كسب رضاى او باشند. و «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» [239] آنان كه در راه او جهاد كنند. وبر عكس، كسانى كه با اختيار خود در راه كج حركت كنند، خداوند آنان را به حال خود رها مىكند. مراد از گمراه كردن خدا نيز همين معناست. چنانكه درباره كافران، ظالمان، فاسقان ومسرفان جمله «لا يهدى» بكار رفته است. بهقول سعدى: راه است وچاه وديده بينا وآفتاب تا آدمى نگاه كند، پيش پاى خويش چندين چراغ دارد وبىراهه مىرود بگذار تا بيفتد وبيند، سزاى خويش ______________________________ 232) مفردات راغب. 233) روم، 58. 234) عنكبوت، 43. 235) در سوره عنكبوت آيه 41، قدرتهاى غيرالهى به خانه عنكبوت تشبيه شده و در سوره حجّ آيه 73 فرموده كه ديگران حتّى توانايى آفريدن يك مگس را ندارند. 236) اصولاً چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم كند؟ مگر آفريدن پشه، شرم داشت كه مثال زدن به آن نيز شرم داشته باشد؟ كوچكى پشه نبايد مورد بهانه باشد، زيرا همين پشه تمام اعضاى فيل را در اندازه كوچكتر دارد و علاوه بر آن دو شاخك نيز دارد. خرطوم تو خالىِ آن همانند ظريفترين ودقيقترين سرنگ است كه مىتواند اين پشهى كوچك، بزرگترين حيوان را عاجز كند. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه به كوچكى پشه ننگريد كه هرچه فيل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال كه فيل ندارد. تفسير مجمعالبيان. 237) رعد، 27. 238) مائده، 16. 239) عنكبوت، 69. ------------------------------------------ پيام ها 1- حيا و شرم در مواردى است كه كار شرعاً، عقلاً يا عرفاً مذموم باشد. امّا در بيان حقايق، شرم و خجالت پسنديده نيست. «لا يستحيى» 2- حقايق والا و مهم را مىتوان با زبان ساده ومثال بيان نمود. «ان يضرب مثلاً» 3- مؤمن كلام خدارا باور دارد و مطيع آن است. «يعلمون انّه الحق» 4- مثالهاى قرآن، وسيله تربيت و رشد است. «فيعلمون انه الحق من ربهم» 5 - مثالهاى قرآن، حقّ ودر مقام بيان حقايق است. «انّهالحق» 6- انسانِ حقيقتجو، از هر نورى راه را مىيابد، ولى شخص بهانهگير و اشكالتراش، به هر چراغى خرده مىگيرد. «ماذا اراد اللَّه بهذا مثلاً» 7- كفر و لجاجت، عامل بهانهگيرى است. «ماذا اراد اللَّه بهذا مثلاً» 8 - فسق، موجب گمراهى ومانع شناخت حقايق است. «ومايضلّ به الاّ الفاسقين» 9- مثالهاى قرآن، وسيله هدايت يا ضلالت است. «يضلّ به، يهدى به» 10- خداوند، پيمانشكن را فاسق و فاسق را گمراه مىكند. «وما يضل به الا الفاسقين» |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول