به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

فصل 1.6 صادق (1)
نویسنده: یا لثارات الحسن
جمعه، ۵ شهریور ۱۳۹۵ (۲۲:۳۰)

فصل 1.6 صادق (1)


در حال خوندن روزنامه بودم. روزنامه ای که هیچ فایده ای برام نداشت و صرفا برای تلف کردن وقت میخوندم. از مرد کناریم پرسیدم: «نمیدونید چرا اعلام نمیکنن؟»
مرد خوش رویی بود. مردی 40-50 ساله و خوش تیپ.
جواب داد: «ظاهرا که تاخیر داره»
تشکر کردم و به روزنامه خوندن ادامه دادم.

در حال خوندن روزنامه بودم که زن کنار دستم که با خانواده اش اونجا بود گفت :«اِ... اونجا رو! دکتر کهنمویی نیست؟!»سرم رو برگردوندم و دیدم که آره. مثل این که خودشه. از دکتر کهنمویی خوشم میومد. بدون هیچ دلیلی برام شخصیت جذابی بود.

روزنامه رو تا کردم و گذاشتم رو صندلی و رفتم به سمت کافی شاپ که یه قهوه بخورم. در حال قدم زدن بودم که دیدم یه جوون با موهای نسبتا بلند و شلوارک مثل فرفره از کنارم رد شد. نگاهم به سمتش رفت که یهو دیدم خورد به یه مرد موجّه و باشخصیت. راهمو گرفتم و رفتم به سمت کافی شاپ. تا رسیدم به کافی شاپ شنیدم که پرواز ما رو اعلام کردن."مسافرین پرواز 555 ZX به مقصد لس آنجلس به ورودی 5 مراجعه کنند"

در زندگیم هیچ وقت اینقدر برای یه پرواز استرس نداشتم. نمیدونم چرا ولی یه احساس متفاوت داشتم. احساسی که برام تازگی داشت. معمولا وقتی همچین احساسی دارم انجام اون کار رو متوقف میکردم؛ اما این بار فرق میکرد. من باید دخترم رو میدیدیم. دخترم که بعد از جدا شدنم از مادرش، با اون رفته بود آمریکا و از من جدا شده بود و بعد دو سال حالا وقت کردم که ببینمش.

روی صندلی نشستم. چشم هام رو بستم. مثل هر باری که سوار هواپیما شده بودم. هر بار که سوار هواپیما میشم، چشم هام رو میبندم و به یه چیز فکر میکنم. آیا آماده مردن هستم؟ برعکس هربار این بار جواب منفی بود. من باید قبل مرگ یه کار مهم انجام میدادم: دیدن دخترم. توجّهی به حرف های همیشگی مهماندار نداشتم. میخواستم بخوابم و موقع فرود بیدار شم. هندزفری رو توی گوش هام گذاشتم و خوابیدم.

با تکون شدید هواپیما بیدار شدم. تو شوک بودم که دیدم همه به هم ریخته اند.از بغل دستیم پرسیدم:«خانوم چه خبر شده؟» خانمی بود با چهره زیبا که روسریش هم برداشته بود و ترس به شدت تو چهره اش مشخّص بود. جواب داد:«خودم هم نمیدونم».
هواپیما همچنان در حال تکون خوردن بود.

به یکباره صدای خلبان اومد: «مسافرین عزیز متاسفانه دچار مشکل فنی شدیم. موتور سمت راست هواپیما از کار افتاده است . درصورت بکار نیافتادن موتور مجبور هستیم در اولین فرودگاهی که پیش رو داریم فرود بیاییم. لطفا خونسردی خودتون رو حفظ کنید و در حفظ آرامش به مهماندار ها کمک کنید. مطمئن باشید هیچ خطری شما را تهدید نخواهد کرد.»

من هم ترسیدم. فقط میخواستم دخترم رو ببینم. صداها رو نمیشنیدم. تکون شدید هواپیما باعث میشد نتونم روی چیزی تمرکز کنم. دوباره صدای خلبان بلند شد. فرودگاهی وجود نداشت.

چشم هام رو بستم و آروم تو دلم گفتم: خدا کنه لاشه هواپیما پیدا بشه. زن بغل دستیم با دست به من زد و گفت«آقا.» سرم رو برگردوندم و گفتم :«بله؟»
-من نمیخوام بمیرم.
-بیاید امیدوار باشیم که هیچکس نمیره.
و مکالمه تموم شد. انگار که هردومون نمیخواستیم با هم حرف بزنیم.
یکدفعه دیدم که یه نفر داره دعا میخونه. نه میدونستم چه دعاییه و نه میخواستم بدونم چه دعاییه. صدای زیبایی داشت به گوش میرسید. ولی برای من مهم نبود. حداقل اون لحظه نبود. من آدم بی خدایی نبودم ولی در اون لحظه فکر میکردم دعا خوندن آخرین چیزیه که بخوام انجام بدم. فقط به خودمو دخترم فکر میکردم. دختر عزیزم؛ آخرین چیزی که داشتم.

هواپیما در حال سقوط بود. خلبان گفت که جزیره ای پیدا کرده که سعی میکنه هواپیما رو اونجا فرود بیاره.

هواپیما از وسط جدا شده بود و تمام افرادی که صندلی های عقب نبودن زنده موندن. چیزی در حدود 100 نفر. چند نفر داشتن سعی میکردن که در هواپیما رو باز کنن. چند نفر از جمله خانم کنار دستیم از هوش رفته بودند و من فقط داشتم به دخترم فکر میکردم. لعنتی. چقدر نزدیک بودم به دیدنش.

در حالی که همه رو بیدار کرده بودم و میبردمشون به سمت پلّکان هواپیما تو این فکر بودم که این هایی که باهاشون هستم چه جور آدم هایین؟ با چند نفرشون به مشکل میخورم؟ چند نفرشون آدمای خوبین؟ میخواستم به عنوان آخرین نفر پایین برم که با خودم گفتم برم داخل کابین و ببینم حال خلبان چطوریه؟

در کابین رو با کپسول کنار در باز کردم. رفتم داخل کابین و دیدم هم خلبان و هم کمک افتادن زمین. نبضشون رو گرفتم و دیدم هردوشون مُردَن. چه بدشانسی ای. حضور خلبان خیلی میتونست بهمون کمک کنه. رفتم کنار جنازه خلبان و گفتم:« ممنون که جونمون رو نجات دادی».
فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۴
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۰۷
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۵ پاسخ
۸,۴۲۷,۴۸۰ بازدید
۴ روز قبل
Salehm
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۵ پاسخ
۵۴۹,۶۹۲ بازدید
۴ روز قبل
ali
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۴ پاسخ
۱۱,۶۸۹,۴۶۱ بازدید
۶ روز قبل
یا لثارات الحسن
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۴۶,۷۳۲ بازدید
۶ روز قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۰۰۲ بازدید
۶ روز قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۰۹۴ بازدید
۷ روز قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۲۳,۶۶۲ بازدید
۸ روز قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۸,۳۷۸ بازدید
۱۴ روز قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۹,۸۸۷ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۱۲,۳۱۹ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۶,۵۸۰ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۸,۱۰۱ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۲۲۰ کاربر آنلاین است. (۱۲۹ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۲۰

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!