پاسخ به: پسرایی از جنس آبی اناری! | |||
---|---|---|---|
نویسنده: The King in The North سهشنبه، ۲۰ تیر ۱۳۹۱ (۱۸:۰۲) | |||
خب قضیه ی من یکم با بقیه فرق میکنه. من کلا خیلی زود شروع کردم به فوتبال دیدن. دوم ابتدایی بودم خداوکیلی هیچ علاقه ای به هیچ تیمی نداشتم.فقط بازیا رو نیگا میکردم و البته اخبارشون هم دنبال میکردم. تو اخبار یه بار گفت که فیگو از بارسا رفته به رئال و خیانت کرده و اینا.مردم هم خیلی اعصابشون خرابه.منم راست فکرم رفت سر قضیه ی هاشمی نسب.گفتم بابا کار خاصی نکرده که از این تیم رفته اون تیم.(نه که استقلالی بودم.از اون لحاظ)حالا قبلش هم یه بازی رو پخش کرده بودن بازی بارسلون،آرسنال بود.اون بازی رو بارسا 4-2 برد. من خیلی خوشم اومد.بازی بعدی ای که دیدم از بارسا بازی بارسا و چلسی بود.اون بازی رو بارسا 3-1 باخت. چلسی تو 8 دقیقه 3 تا گل زد.نیمه ی دوم هم بود که فیگو رو یه پاسکاری عالی گل زد.قشنگ یادمه که عادل فردوسی پور گفت یه گل کاملا بارسایی.روز بعدش ون خال مث این که مصاحبه کرده بود که ما میریم بالا.میگفت که بارسا همه تیما رو از لبه ی تیغ گذرونده و اینا. تازه اون موقع بود که فهمیدم بازی رفت و برگشت هم هست.چون من به بابام گفتم اینو 3 تا گل خورده میگه میریم بالا.بابامم گفت گل تو خونه ی حریف تو اینجور بازیا 2 گله.حالا بابام هم طرفدار تیر رئال.(که هنوز باهاش بحث و کل کل داریم)میگف دوس دارم بیاد بخوره به رئال درست و حسابی ادب شه.(حالا بابام خودش این قضیه رو یادش نیست) خلاصه از بحث منحرف نشیم. من با شوق کامل بازی رو نیگا میکردم و دوس داشتم بارسا بیاد بالا و رئالو ببره که ادب نشه خلاصه بارسا تو نیمه ی اول با دو تا گل ریوالدو و فیگو جلو افتاد(گل فیگو رو فک کنم نیمه اول بود)وسطای نیمه دوم بود که چلسی یه گل زد.یه بازیکن مو زرد خوشگلی بود اسمشو یادم نیست.این بهرام شفیع کثاط هم میگف استادیوم غرق در سکوته(این حرفاش ته خنده بود خداییش یه پا جواد خیابانی بود)که یوهو دنی گارسیا(که تعویضی اومده بود تو یه گل زد و رفت وخت اضافه و ریوالدو یه پنالتی زد بعدش هم کلایورت یه گل دیگه زد.و ما پنج تا به چلسی گل زدیم و رفتیم بالا. این شد که من تقریبا از بارسا خوشم اومد.اما خب اونقدرا عاشقش نبودم. رفت تا آخر سال بعد.بارسا اون سال شیشم بود.منم طرفدارش بودم.خیلی اوضاع بدی بود که یوهو اومد آخرین بازیا.بارسا حتما باید والنسیا رو میبرد که به عنوان تیم چهارم صعود میکرد به لیگ قهرمانان.همون اولش ریوالدو گل زد.بعد باراخا گل زد.بعد دوباره ریوالدو،بعدش دوباره باراخا دیگه هیکشی گل نزد تااا اون دقایق آخر.یوهو ریوالدو یه برگردون خیلی خوشگل زد که هنوز که هنوزه مث اونو نمیتونن بزنن.خیلی قشنگ بود خداییش دیگه از اون موقع به بعد طرفدار بارسا شدم.تو مدرسه همه طرفدار یووه بودن.خدایی یووه ی اون موقع مث بارسای الان بود.همه طرفدارش میشدن. یه رفیقی داشتیم اسمش امین بود.میگفت خاک بر سرت بارسا هم تیمه.میگفتم بله که تیمه ندیدی سه تا گل زدن به والنسیا میگفت خاک بر سرت یوونتوس دیشب چهار تا گل زد به میلان. خلاصه درد سرتون ندم من یه عاشق معمولی بودم که رسیدسال 2002 یا 2003. الکلاسیکو بود.اولین بازی فیگو تو نیوکمپ.سالای قبلش به یه بهونه ای نمیومد. دیگه اون بازی وختی فیگو میرفت واسه کرنر من کیف میکردم خیلی عجیب بود.واقعا خشم رو میشد تو چشماشون دید.ففیو دو سه بار حتی نرفت واسه کرنر.ولی واقعا شاید بهترین روز من تو بارسلونا همون روز بود. .این غیرتشون منو به یه عاشق سینه چاک تبدیل کرد.الان بارسا جزوی از زندگیمه.جزوری از خونوادمه.الان بارسا شرطی برای ازدواجمه که همسر آیندم نباید منو از دیدن بازیای بارسا منع کنه.که همسر آیندم باید خودش بارسایی تیر باشه. بارسا جزوی از وصیت نامه ی منه. بارسا زندگی منه. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول