پاسخ به: احساس آبی اناری بودن... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: The King in The North شنبه، ۱۳ فروردین ۱۳۹۰ (۲:۲۴) | |||
لحظه های زیبایی بودن ولی ترینش اون اولا بود که طرفدار بارسا شده بودم. نتیجه نبود. صعود نبود. صدای سوت بود. صدای سوتهایی که به شدت کر کننده بود. واسه خائن قرن. واسه کسی که خیلیا میپرستیدنش. وقی رفت پای کرنر از صدا هم قشنگ تر بود. دلار واقعی مینداختن. خیلی جالب بود. جالبت تر هم شد. کله خوک رو هیچ وقت یادم نمیره. افتاد 3 متریش. نمیتونست حرف بزنه. ولی زد.یه لحظه داد بلندی زد. همین باعث شد که هیشکی نفهمه چه اتفاقی داره میفته. همه نابود کردنش.وقتی داشت به دنبال توپ میرفت که نره تو اوت اونقدر چیز طرفش پرت کردن که توپو ول کرد. وقتی که ریوالدو اول بازی باهاش دست نداد جیگرم حال اومد شاید واسه خیلیا این بی فرهنگی باشه ولی واسه من رویا بود. از اون موقع بود که حاظر شدم جونمو واسه بارسا بدم. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول