پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | |||
---|---|---|---|
نویسنده: یا لثارات الحسن یکشنبه، ۳۱ تیر ۱۳۹۷ (۱۵:۴۰) | |||
نقل قول Pentragon نوشته:دیشب همراه خواهر زاده ی 5 سالم فیلم مکانی آرام رو نگاه میکردم ... البته میخواستم یه جوری از سر خودم بازش کنم و به نوعی بترسونمش که به نظر میومد اون از من خیره تره ... یکی از کم دیالوگ ترین فیلم هایی بود که دیدم و بیشتر از اینکه ترسناک باشه یه درام عاشقانه بود ... من که کلی گریه کردم ... وسطای فیلم که خواهر زادم خوابید صداشو بستم ناخداگاه یاد دورانی افتادم که منو خواهرم مجبورم بودیم تو حال بخوابیم چون خونه ی ما یه اتاق بیشتر نداشت و اونم در تصرف پدرم بود ... برای همین من مجبور بودم برای تماشای بازیهای بارسا و گاها تماشای مفاخر سینمای جهان که هر هفته پنج شنبه شب ها در قالب برنامه ی سینما یک روی آنتن میرفت در طول هفته کلی باج به مادر و خواهرم بدم ... یادمه آخرین باری که با مادرم بحث جدی شد هم سر دیدن ادامه ی فیلم افسانه ی پیانیست اقیانوس ها بود فیلمی که اون دوره ناتمام ماند و اگه اشتباه نکنم سال 85 بود که میخواستم با کارت اینترنت آفتاب از تورنت در حالی که پتورو دور کیس کشیده بودم تا صدای قیژو ویژش مامانمو بیدار نکنه و کلی هم خوراکی برای عروسک خواهرم خریده بودم که مبادا منو لو بده ... آنچه که در اون پنجشنبه ی لعنتی از دست داده بودمو جبران کنم... هر چند فرداش در قالب یه برنامه ی انتحاری خاله بازی آب رفته به جوی بازگشت و اغلب خوراکی ها رو من که پسر عروسک خواهرم بودم ، خوردم!!! اون دوره من مجبور بودم اغلب بازی های بارسا رو با صدای بسته و نور کم ببینم ... تماشای بازی بارسای ریکارد به نور زیادی احتیاج نداشت ...میشد به راحتی اغلب بازیکنا رو از هم تشخیص داد ... سال ها بعد من بازهم بازی های بارسا رو با صدای بسته نگاه می کردم در حالی که مجبور نبودم به کسی باج بدم. فروغ یه شعری داره که میگه ای هفت سالگی ای لحظه ی شگفت عزیمت بعد از تو هر چه رفت در انبوهی از سیاهی و جهالت رفت ...من برای هر آنچه که از دست دادم جایگزینی پیدا نکردم ... و من چه قدر دلم برای خواهرم،شاعر و ریکارد تنگ شده ... و آدم چه قدر در تاریکی میتونه به وجد بیاد در حالی که سالها بعد در روشنایی مطلق در به در بدنبال نشانه هایی از ظهور و تکامل باشه و پیدا نکنه ... هر سال نزدیکای جولای با شروع فصل نقل و انتقالات من یاد این سکانس از فیلم اگه میتونی منو بگیر میفتم ... جایی که دختره به لئوناردو میگه برای یه شب خوب چه قدر خرج میکنی ؟ لئو از 500تا شروع میکنه در انتها با یه چک تقلبی در حالی که با هزار تا طرفو راضی کرده و 400دلار هم پول نقد به خاطر مابه التفاوت مبلغ چک و رقم درخواستی از دختره میگیره ... این روزا همه به بارسا لینک میشن و ناز میکنن ، کلی مفت خور هم رو دست باشگاهه که به ضرر هم نمیرن ... شاید حال و روز این رازهای بارسا خیلی بی ربط به آخر شاهنمامه استاد مهدی اخوان ثالث نباشه ... ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم، با صدایی ناتوانتر زانکه بیرون آید از سینه، راویان قصههای رفته از یادیم،کس به چیزی، یا پشیزی، برنگیرد سکههامان را. گویی از شاهیست بیگانه، یا ز میری دودمانش منقرض گشته ... لیک بیمرگست دقیانوس. وای، وای، افسوس.. خيلي قشنگ بود... فكر كنم همه كم و بيش چنين دورانى رو تجربه كرديم. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول