پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا | |||
---|---|---|---|
نویسنده: Mohammad Reza شنبه، ۳۰ دی ۱۳۹۱ (۲:۱۸) | |||
خب نمیدونم کیا این خبر رو کامل خوندن ولی چون شرایط اخبار یکم خاصه و قوانین مربوط به خودشو داره اونی که من نوشته بودم رو مدیر اخبار صلاح دونستن که تغییرش بدن ولی چون چند نفر در جریان این قضیه بودن ازم خواستن که اینجا هم بذارم بفرمایید منبع: اف سی بارسلونا دات آی آر نویسنده : محمد رضا زارعی / Fcbarcelona.ir به بهانه چهل و دومین سالروز تولد گواردیولای افسانه ای قصد دارم زندگی نامه وی رو با هم مرور کنیم. تولد و کودکی پپ در 18 ژانویه 1971 در بیمارستان سن خوزه در شهر مانرسا متولد شد. او سومین فرزند و اولین فرزند پسر والنتین و دولورس گواردیولا هست و به همین خاطر تا 5 سال اول زندگی در مرکز توجه قرار داشت تا اینکه برادر کوچکترش پری متولد شد. مادر پپ از دوران کودکیش میگوید: "وقتی که کوچک بود روی تختی میخوابید که قبلا مال خواهرش بود همیشه با پایش به تخت ضربه میزد و اینقدر این کار را تکرار کرد تا بالاخره تخت شکست و ما مجبور شدیم یه تخت نو برای اون بخریم و همیشه میگفتیم اون یه فوتبالیست میشه چون هیچ وقت دست از لگد زدن بر نمیداشت" و همچینین پدر وی میگوید: "از وقتی که متولد شد یه توپ کنارش بود و هر وقت کسی میخواست خوشحالش کند کافی بود یه توپ بهش بدهد همسایه هامون گاهی ناراحت میشدن چون پپ تو میدان شهر بازی میکرد و سرو صدای زیادی راه می انداخت و با توپ به در خونه ها میکوبید" پپ از نظر شخصیتی بچه کاملی بود و به درسایش علاقه داشت. پپ از همان سنین جوانی یاد گرفته بود که زمانش را چه طور برنامه ریزی کند. در کلاس شاگرد با دقتی بود و تکالیفش را خیلی سریع انجام میداد بنابراین به اندازه کافی وقت کافی داشت تا انرژیش را روی بزرگترین علاقه ش متمرکز کند. معلم پپ اینگونه میگوید: "اون اصلا آرام و قرار نداشت ولی در کلاس به درسا توجه میکرد وقتی صدای زنگ را میشنوید بلند میشد توپش را بر میداشت و با عجله از کلاس بیرون میرفت" دوران بازیگیری باشگاهی جوزپ از سال 1984 (13 سالگی) در باشگاه بارسلونا بوده و پیش از آن در خیمناستیک دمان رسا بازی میکرده است. پپ علاوه بر بازیگری در مقطعی توپ جمع کن نیوکمپ نیز بوده است. در عکس زیر که تری ونبلز سرمربی بارسلونا را پس از پیروزی بر بتیس و روی شانه های برند شوستر ستاره آلمانی آن زمان آبی اناری پوشان نشان می دهد در سمت چپ تصویر پسرک توپ جمع کنی جلب توجه میکند، بله اون پسرک کسی نبود جز گواردیولای 15 ساله! سال ۱۹۹۰ بود. روز ۱۶ دسامبر. «یوهان کرویف» بزرگ، قرار بود افسانهی بزرگی از بارسا بسازد، جوری که به آن تیمی که کرویف معماریش کرد، این لقب را دهند :«تیم رؤیایی»! «چارلی رکساچ» هم مربی تیم ب بارسا بود. کرویف برای بازی با کادیز، جوانهای بااستعداد تیم رکساچ را میخواست و رکساچ هم پسرک را معرفی کرد. لاغر بود و هنوز ۲۰ سالش هم نشدهبود، از ۱۳ سالگی با تیم نونهالان بارسلونا تمرین کردهبود. کرویف تصمیم گرفتهبود جوان را بهجای «گیلرمو آمور» بازی دهد. رکساچ میگفت به درد سمت راست خط میانی میخورد، اما کرویف پست وسط را برای او پسندید و مأمورش کرد که نیمهی دوم، در پستی که او میخواهد بازی کند. پسرک در نیمهی اول کارت زرد گرفتهبود اما خودش را نباخت، با کلهشقی کاتالونیاییش میخواست خودش را به مربی ثابت کند. کرویف تحتتأثیر توانایی او در پاسکاری قرار گرفت و بارسلونا آن بازی را با گلهای «بگیریستاین» و «باکِرو»، ۲-۰ برد. بازی پسر جوان، چشم کرویف را گرفت، کسی را که میخواست پیدا کرد. آن بازیکنی که کرویف پسندید، اسمش «جوزپ گواردیولا ای سالا» بود. یک سال و نیم بعد توانست به اولین موفقیت بینالمللیاش با بارسا دست یابد. در 20 مه 1992 با گلی که رونالد کومان هلندی در وقت اضافه به ثمر رساند، توانست با بارسلونا در فینال لیگ قهرمانان اروپا بر سمپدوریا جنوا از ایتالیا غلبه کرده و جام قهرمانی را در ورزشگاه ویمبلی لندن بالای سر ببرد. قبل از آن هم در سال 1991 قهرمان اسپانیا شده بود. آنها دو هفته پس از قهرمانی در جام باشگاههای اروپا، دوباره قهرمان لیگ اسپانیا، لالیگا شدند. در سپنامبر سال 2001، پس از 17 سال بازی در پست هافبک در بارسلونا به برشا کالچو ایتالیا پیوست و سال 2002 به آ.اس.رم منتقل شد. از ژانویه 2003 تا تابستان آن سال دوباره برای برشا به میدان رفت. دوران او در ایتالیا با بدشانسی همراه بود. وی به اتهام دوپینگ، مدت زیادی را در محرومیت به سر برد و نتوانست در سری A درخششی داشته باشد. پس از بازی مقابل پیاچنزا در 21 اکتبر سال 2001 و دیدار با لاتزیو رم در 4 نوامبر همان سال، آثار ماده ناندرولون در بدن وی پیدا شد. به دنبال آن وی به اتهام دوپینگ با چهار ماه محرومیت از فوتبال مواجه شد. وی در سال 2005 به عنوان اولین فوتبالیست به خاطر دوپینگ به هفت ماه زندان و پرداخت 9000 یورو جریمه نقدی محکوم شد. اما از آنجایی که وی فرجامخواهی کرد و نیزهیچ سابقه کیفری نداشت، تا زمان تشکیل دادگاه تجدید نظر آزاد ماند. او سپس از تمام موارد اتهام دوپینگ تبرئه شد. برای فصل 04/2003 به ایتالیا پشت کرد و دو سال در الاهلی قطر بازی کرد. تابستان سال 2005 برای بار اول فعالیت فوتبالیاش را پایان داد. سال 2006 دوباره به صحنه فوتبال بازگشت و این بار برای تیم دورادوس ده سینالوآ، تیم دسته سومی آن زمان مکزیک به میدان رفت. در پایان فصل، این تیم به لیگ پریمرا دیویژن A صعود کرد. وی بعد از شش ماه بازی در آمریکای لاتین، بالاخره از فوتبال خداحافظی کرد. تیم ملی گواردیولا با تیم ملی اسپانیا در سال 1992 مدال طلای المپیک را به دست آورد. پس از آن در بازی تیم ملی الف اسپانیا در 14 اکتبر 1992 در برابر ایرلند شمالی در مسابقات مقدماتی جام جهانی که به تساوی بدون گل انجامید، حضور یافت. وی در جام جهانی 1994 و جام ملتهای 2000 اروپا شرکت داشت، اما در جامهای جهانی 1998 و 2002 به دلیل مصدومیت از ناحیه زانو نتوانست حاضر شود. آخرین بازی ملی او در 14 نوامبر سال 2001 در مقابل مکزیک بود که اسپانیا با یک گل به پیروزی رسید. او در 47 بازی ملی،5 گل به ثمر رساند. وی گلهایش را در برابر تیم های لتونی(1992) - بولیوی(1994) - یوگوسلاوی(1996)- مالت(1997) و سوئد(2000) به ثمر رساند. افتخارات در زمان بازیگری برای بارسلونا و اسپانیا قهرمانی در جام باشگاههای اروپا (۱۹۹۲) قهرمانی در جام برندگان جام اروپا (۱۹۹۷) ۶ بار قهرمانی در لالیگا (۹۹ – ۹۸ – ۹۴ – ۹۳ – ۹۲ – ۱۹۹۱) ۲ بار قهرمانی در کوپا دل ری (۹۸ – ۱۹۹۷) ۴ بار قهرمانی در سوپرجام اسپانیا (۹۷ – ۹۵ – ۹۳ – ۱۹۹۲) ۲ بار قهرمانی در سوپرجام اروپا (۹۷ – ۱۹۹۲) قهرمانی در بازیهای المپیک سال ۱۹۹۲ با تیم ملی اسپانیا سرمربیگری گواردیولا نمیخواست که فوتبال از دغدغه هایش جدا شود، در ۲۱ جون ۲۰۰۷، نزدیک به ششمین سالگرد جداییش از بارسلونا، دوباره به خدمت بارسلونا در آمد. اینبار، بهعنوان مربی تیم «ب» بارسلونا. رئیس بارسلونا، «خوان لاپورتا» روش مربیگری او را پسندید و تصمیم گرفت پس از پایان آن فصل، او را جانشین «فِرانک ریکارد» کند و تصمیمش را عملی کرد. در بدو ورود آنری - پیکه - آلوز و کیتا را به تیم اضافه کرد. گواردیولا نسبت به ریکارد در تمرینات سخت گیر تر بود ولی با بازیکنان تیمش رفاقت میکرد و بازیکنانش هم دوستش داشتند. وی ارتباطی قوی و محکمی بین لاماسیا و تیم اصلی برقرار کرده بود و از بازیکنان جوان استفاده میکرد تا نشان دهد که پیرو کرایف کبیر و فلسفه باشگاه میباشد. علیرغم شکست در برابر نومانسیا ولی به یکباره بارسا به اوج برگشت و لرزه بر تن حریفان انداخت تا جایی که در سانتیاگو ، مادرید را با نتیجه 6 - 2 شکست داد و فلسفه بازی بارسا و قدرت تیم را برای بار دیگر به مادرید نشان داد! بارسا در آن سال، به رویاییترین آرزویی که یک تیم اروپایی میتواند داشتهباشد، رسید. قهرمانی لالیگا، کوپا دل ری. در فینال جام باشگاههای اروپا در ورزشگاه المپیک رم، منچستر یونایتد سر الکس را ۲-۰ شکست داد. اینطور بود که گواردیولا، جوانترین مربیای شد که به این افتخار رسیدهاست. گواردیولا سوپر کاپ اسپانیا، سوپر کاپ اروپا و جام باشگاههای جهان را هم بهدست آورد و بهرویاییترین شکل، اولین فصل مربیگریاش در بارسا را پایان داد. وی در 4 سالی که سکان هدایت بارسا را در دست داشت به 14 جام مختلف رسید و به رکوردی شگفت انگیز رسید. افتخارات در زمان مربیگری قهرمانی لالیگا: ۳ (2008-09، 2009-10، 2010-11) قهرمانی جام حذفی اسپانیا: ۲ ( 2008-09، 2011-12) قهرمانی سوپر جام اسپانیا: ۳ (2009 ، 2010، 2011) قهرمانی جام قهرمانان اروپا: ۲ (2008-09، 2010-11) قهرمانی سوپر جام اروپا: ۲ (2009 ، 2011) قهرمانی جام باشگاههای جهان: ۲ (2009 ، 2011) افتخارات فردی Olympics – Spain Best Player: 1992 Bravo Award : 1992 UEFA Euro Team of the Tournament : 2000 Miguel Muñoz Trophy : 2008–09, 2009–10 UEFA Team of the Year Best Coach : 2008–09, 2010–11 Catalan of the Year Award: 2009 IFFHS World's Best Club Coach : 2009, 2011 Don Balon Award for Best Coach of the Year : 2009, 2010 Onze d'Or Coach of the Year: 2009, 2011, 2012 World Soccer Magazine World Manager of the Year : 2009, 2011 La Liga Coach of the Year: 2009, 2010, 2011, 2012 Gold Medal of the Royal Order of Sporting Merit: 2010 FIFA World Coach of the Year : 2011 زندگی خصوصی گواردیولا همسرش،کریستیانا، را در سن 18 سالگی در یک لباس فروشی ملاقات کرد. آنها 3 فرزند به نام های ماریوس ، ماریا و والنتینا دارند. بهرغم آنکه پپ در جوانی، تمام افتخاراتی را که یک مربی خواهان آن است، بهدست آورده اما چیزی که از او این گواردیولا را ساخته، این است که هیچ میزانی از افتخار، قانعش نمیکند. او از فوتبال و برتری ستارگانش لذت میبرد، و چون لذت میبرد تمام قوایش را برای برد به کار میبندد، و چون تلاش میکند، برنده میشود، و چون بیشتر میخواهد به این چرخه ادامه میدهد. او به بازیکنانش یاد داده تشنهی این لذت باشند و بیشتر از پیش بخواهند. گواردیولا بر بازیکنانش مدیریت دارد. مراقب سلامت و احوالشان است، اما نه با دیکتاتوری و بدخلقی. دوستشان است و بازیکنانش هم متقابلاً دوستش دارند و رویش حساب میکنند. حریفانش را ستایش میکند و با احترام از آنها یاد میکند، چه وقتی مانند اغلب اوقات، برنده است و چه هنگامی شکست میخورد. در کنار زمین، رفتاری کاریزماتیک دارد و تعویضهایش، مفید و طلایی است. مربی خوشقیافهی کاتالانها، حتی به هواداران تیمش هم با رفتار و کُنش و فلسفهاش درس جاهطلبی و اخلاق میدهد. تا جایی که یادم می آید سه بار برای فوتبال گریه کرده ام که هر سه بار برای بارسا بود. اولین بار بازی با چلسی نیمه نهایی لیگ قهرمانان، تنها چند لحظه به حذف بارسا مونده بود که مسی پاس به اینیستا داد و پسر رنگ پریده با شوتی دیدنی دروازه ی چک را باز کرد؛ به قدری خوشحال شده بودم که اشک از چشمانم جاری شد. دومین بار گل پیکه به اینتر بود که متاسفانه فوتبال روی نا مهربانی ش را به من و بارسا دوستان نشان داد و راهی به فینال پیدا نکردیم علیرغم تمام شایستگی ها. سومین بار و بهترینش از نظر خودم زمانی بود که مسی تو نیوکمپ در بازی با اسپانیول ،که پپ برای آخرین بار هدایت بارسا را در نیوکمپ بر عهده داشت بود، گل چهارم تیم و خودش را وارد دروازه کرد و به سمت پپ کبیر رفت و بازیکنان دیگر هم به دنبالش به سمت پپ رفتن تا از وی تشکر کنن. من اوج شادی و غصه در فوتبال را، با بارسا تجربه کردهام. وقتی کرویف آن تیم رؤیایی را ساخت، من هنوز به دنیا نیامده بودم. اما اینقدر خوششانس بودهام که در بهترین دوران زندگیام، این تیم رویایی محصول گواردیولا را تجربه کنم که تیتو،دوست و یار قدیمی پپ، آن را ادامه میدهد. بارسلونا برای من، بیش از فوتبال است. بارسلونا برای من معنای جاهطلبی و رسیدن را دارد، معنای زیبایی و اوج، معنای خواستن و بهدست آوردن. بارسلونا نشانم میدهد میتوان آرزویی داشت و به آن رسید. چیزی که معمولاً در ایران نمیبینم، در تماشای نمایش بارسا، تجربه میکنم. من هم مثل همهی آنهایی که دیوانهی فوتبال هستند، برای بارسلونا بالا و پایین پریدهام، داد زدهام، خندیدهام، گریستهام، ناسزا گفتهام و خط و نشان کشیدهام. از گفتنش ابایی هم ندارم. من از وقتی یادم میآید، عاشق فوتبال بودم. همیشه میشد سرت را بالا بگیری و بگویی طرفدار بارسا هستی، اما این بارسا، سری بالاتر و صدایی رساتر میطلبد که به آن اظهار علاقه کنی. تیمهای دیگر، میتوانند ببازند و آن را به گردن سرنوشت بسازند، اما سرنوشت برای تیمی که «لیونل مسی»، «ژاوی» و «اینیستا» را دارد، معنایی ندارد وقتی هر یک از آنها برای تغییر سرنوشت کفایت میکنند. این تیم، و این ستارگان را میپسندم. آنها را انتخاب میکنم و دوستشان دارم و به همهی آنها افتخار میکنم. تیمی که پنج سال پیش استارتش زده شد. تیمی با کلی اسم بزرگ، تیم رویایی، و مربیای که عاقل و جوان است، به اسم «جوزپ گواردیولا»، با لحن صمیمانهتر پپ، که دوست دارم او را اینطور صدا بزنم: رؤیاساز! بله این بود. حال باید به افتخار پپ کبیر که تاریخی جاودانه برایمان در باشگاه رقم زد کلاه از سر برداریم و به وی ادای احترام کنیم و برای این 4 سال با تمام وجود از وی و بازیکنانش تشکر کنیم. و امیدواریم این افتخارات با تیتو عزیز نیز ادامه پیدا کند. پپ گواردیولای عزیز و دوست داشتنی از طرف خودم و تمام دوست دارانت چهل و دومین سالروز تولدت را تبریک میگویم. ان شا الله هر جا هستی موفق باشی و به امید اینکه بار دیگر روی نیمکت تیم تو را ببینیم. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول