پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: یا لثارات الحسن دوشنبه، ۱۸ شهریور ۱۳۹۸ (۲۳:۴۸) | |||
شب وصل است و تب دلبری جانان است ساغر وصل لبالب به لب مستان است در نظر بازی شان اهل نظر حیران است گوییا مشعله از بام فلک ریزان است چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 یا رب این بوی خوش از روضه جان می آید یا نسیمی است کز آن سوی جهان می آید یا رب این نور صفات از چه مکان می آید عجب این همهمه از حور جنان می آید یا رب این آب حیات از چه دلی جوشان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 گوش تا گوش همه کر و فر دشمن پست شاه بنشسته، بر او حلقه یاران الست پیرهن چاک و غزلخوان و سراهی در دست چار تکبیر زده یک سره بر هرچه که هست خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 وه از آن آیت رازی که در آن محفل بود مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود عشق می گفت به شب آنچه بر او مشکل بود خُمِ مِی بود که خون در دل و پا در گل بود ساغر سرخ شهادت به کف مستان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 این حسین است که عالم همه دیوانه اوست او چو شمعی است که جانها همه پروانه اوست شرف میکده از مستی پیمانه اوست هر کجا خانه عشق است، همه خانه است حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند چشم انعام مدارید ز انعامی چند فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند که نمانده است ره عشقی مگر گامی چند در بلاییم ولی عشق بلا گردان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 ظهر فردا قد رعنای حسین است کمان باز جوید شه بی یال ز عباس نشان ز علمدار خود آن خسرو شمشاد قدان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 او سلیمان زمان است که خاتم با اوست سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست نفس همت پاکان دو عالم با اوست زخم شمشیر سنان چیست که مرهم با است پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 او که دربانی میخانه فراوان کرده نوش پیمانه خون بر سر پیمان کرده اشک را پیرهن یوسف دوران کرده چنگ بر گونه زده، موی پریشان کرده در دل حادثه مجموع پریشانان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... 😞 امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع... 😞 |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول