محــمــد نوشته:


البته این فضولی نیست. امروز با دوستان رفته بودیم سمت فریم، تو راه برگشت یه پیکان وانت راه یه ماشینی رو بسته بود و دو نفر پیاده شده بودن و به ماشین اونا لگد میزدن(زن و بچه داخل ماشین نشسته بودن). پلاک هر دو مشخص بود که هیچکدوم شمالی نیستن.

خب شاید خیلی از عقل ها حکم کنه که به تو چه ربطی داره مملکت نیروی انتظامی داره و خودشون با هم کنار میان. اما وجدان ما چنین اجازه ای نداد. با توجه به اینکه تعدادمون زیاد بود ایست کردیم و مجبورشون کردیم راهشون کج کنن و برن. اون خانواده رو هم تا پاسگاه پهنه کلا همراهی کردیم تا تشکیل پرونده بدن.
با پدر خانواده که صحبت میکردم میگفت از اول جاده به انواع و اقسام آزار و اذیت...

اون دوستم که اولین اصرار بر ایست کردن و دخالت رو داشت فلسفه اش این بود که ممکنه خیلی جاها چنین مشکلی برای خانواده ما پیش بیاد، برای خانواده دیگران اینکارو بکن که فردا در بیابنت دهد باز. بسیار فلسفه و منطق جالبی بود.

یه بعد دیگه این اقدام ما این بود که اون جوون ها دیگه تو مازندران و شمال کشور این کار رو تکرار نمیکنند، چون میدونن جوون های مازندرانی رو ناموس بقیه هم غیرت دارند. بعبارتی ما به امنیت اخلاقی محل زندگی خودمون هم کمک کردیم.



در هر صورت خیلی کم پیش میاد یکی از طرفین دعوا مریض نباشه و مشکل دار نباشه، والا این همه انسان در طول روز با هم برخورد دارند، همه شون که به یه درگیری منجر نمیشه.