نقل قول
Farewell Tito نوشته:بِاَیِ ذَنبٍ قُتِلَت...امروز در دانشگاه (صنعتی شریف) از مسجد بیرون زدم که به سمت در شمالی بروم. گوشه چشمم به مقبره متبرک سه شهید گمنام افتاد که در رواق شمالی حیاط مسجد دفن شده اند. کار خدا بود انگار که نزدیک بروم و عرض ادبی به این قهرمانان راستین این مملکت کرده باشم. از مسجد که بیرون زدم، چند دانشکده آن طرف تر، از دور به حجله ای برخوردم. کنجکاو شدم که قضیه از چه قرار است، چرا که حجله چیزی نیست که زیاد در دانشگاه ببینی! جلوتر که رفتم، عکس جوانی بود، شاید از من خیلی جوانتر، با ظاهری مذهبی؛ از آنها که یک نگاه می کنی، نور بالا می زنند، نه آنها که فقط ادای مذهبی بودن را در می آورند! و باز هم همان عبارت معروف زیر عکسش نوشته شده بود: «شهید امر به معروف...».
انگار این عبارت دردناک امروز برای گوشهایمان عادی شده: «شهید امر به معروف». هر طرف را که نگاه کنی چند تایی پیدا می کنی!
درون سینه که خون گریه می کنم، انگار صدای مولایم را می شنوم که با طنین دلبرا و استوارش فریاد می زند: «مرد اگر این را بشنود و از درد بمیرد رواست»! به راستی که مردن از این درد رواست؛ که در جامعه امام زمان (عجل الله)، در انقلاب خمینی کبیر که به ضمانت خون بیش از دویست هزار شهید، سه دهه در مقابل هر دشمنی خارجی و هر خیانت داخلی سرپا ایستاده، آن قدر دین مهجور و فحشا مشروع شده که ولنگاران خیابانی نه تنها بر خلاف چند دهه پیش، از خود خجالت نمی کشند، بلکه خود را چنان بر حق تلقی می کنند که به هرکس که به هرزگی شان اعتراض کند، تیغ هم می کشند!
دل من که اینطور خون است، امان از دل امامم...
خدا نبخشد آنهایی را که به مصالح مادیشان، دین را مال التجاره کردند و آگاهانه و زیرکانه، تیشه به ریشه باورهای جامعه زدند. خدا لعنت کند ملعون اول، عمر و عاص زمان، محمد خاتمی را که سنگ بنای مشروعیت بخشیدن به فحشا و هرزگی را در لوای شعار آزادی و به نیت نیل به اهداف دین ستیزانه دوران سیاه اصلاحات در این گلالود گذاشت، خدا لعنت کند اعوان و انصارش را که امروز آن سوی مرزها نشسته اند و پنبه انقلاب و ملت را به سود اربابان غربیشان می زنند و از هیچ توطئه ای علیه جان و مال و باور این مردم ابا ندارند، خدا لعنت کند تئوریسین های این به اصلاح، باور مدرن و «اصلاح شده»، امثال سروش و کدیور و گنجی و مابقی لشکر ضاله شان را که هشت سال مغز دانشجویان را شستشو دادند و امروز نقاب از چهره برداشته، وجود امام زمان و عصمت پیامبر و الوهیت قرآن را انکار می کنند، آدمهایی با تفکر سکولار که به استادی تمام، دین را در لباس دین زخم زدند - هنوز یادمان نرفته که با این شعار آزادی و تکریم جوانان، چه ها که بر سر باورهای هزار ساله این مردم نیاوردند. و خدا لعنت کند ادامه دهندگان این راه را، همه آنها که تیغی در دست گرفتند و به ریشه های درخت باور جماعت حمله ور شدند، در هر لباس و عنوان و لقب و ظاهر...
و الله لایهدی القوم الظالمین...
اما لعن و نفرین همه وظیفه ما نیست؛ همه توان ما هم نیست؛ سکوت امروز جایز نیست، سکوت امروز، همان سکوت کوفیان است که محرم سال 61 را در خانه هایشان ماندند! امروز اگر زره نپوشیم و در برابر هجمه این سیل دین ستیز تیغ نکشیم، همین ها که برایمان مانده است را هم تاراج خواهند کرد، آن هم در دولت دوستان کدخدا که به اکثریت آنهایی که به همین امید بهشان رای داده اند، ترویج آزادی غربی را بدهکارند!
کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا... شعار و قصه و پیشانی نویس نیست؛ تکلیف است و حق؛ امروز هم صدای «هل من ناصر» مولای مظلوممان به گوش می رسد، اگر خوب گوش کنید. لبیک می گویید یا تاراج باقی میراث رسول الله را هم به نظاره خواهید نشست؟
شاید ملاحظات سیاسی، تهدیدهای خارجی، و تیغ های در چشم و استخوان های در گلوی داخلی، دستان رهبر تنهایمان را بسته باشد. اما ما می توانیم دوباره پا پیش بگذاریم و معادلات را عوض کنیم. می توانیم دوباره فریاد بزنیم که ما دیگر این فحشای علنی و این ولنگاری رو به گسترش را تاب نخواهیم آورد؛ که طاقتمان تاخت شده، چیزی به انفجارمان نمانده است! باید به میدان بیاییم تا باز باطل، علی را خانه نشین و محکوم به سکوت نکند! خروش ملت که بر آمد، مبارزه با فحشا که فریاد ملت شد، اکثریت واقعی جامعه که چون 22 بهمن هر سال، دوباره نمایان شد، یقین بدانید که عیادی شیطان دست و پاها را جمع خواهند کرد! پس ساکت نباشید که امروز سکوت، هم صدایی با یزید و یزیدیان است!
فردا، شیعیان این خاک مقدس، درد مظلومیت شیعه را این بار از جنس فراموشی دو رکن دینشان - امر به معروف و نهی از منکر - فریاد خواهند زد. شاید این آغازی باشد بر باز پس گیری این خاک مقدس آغشته به خون شهیدان، از سلطه فحشا و دین ستیزی و ارزش زدایی روز افزون.
این حداقل کاری است که در برابر تکلیفی که خون این شهیدان بر دوشمان نهاده، باید انجام دهیم. ساکت نباشید...