Josep Guardiola i Sala نوشته:

میخوام خاطره ی یکی از امتحان نهایی هامو بگم.
امتحان مدار بود.مدار با الکترونیک یکیه.
اون بالا نوشته بود الکترونیک ما هرچی گفتیم گفتن سوالا یکیه.خلاصه 1 ساعت نشستیم نوشیتم،یوهو گفتن سوالا اشتباه شده ،سوال جدید بهمون دادن،ما دوباره نشستیم،حالا اون سواله خیلی آسون بود.این خیلی سخت بود.یوهو تو این گیر و دار،برق سالن هم رفت.هیچی نمیدیدیم. بعد برق سالن اومد.چون مدرسه نمونه بود(مدرسه راهنمایی خودم)از این دوربین مدار بسته ها و دزد گیر داشت.خلاصه این برق که وصل شد اینا شروع کردن به جیغ ویغ.آژیر میکشیدن و اینا.خلاصه داشتیم باز مینوشتیم که یوهو کولرشون سوخت،هوا اون چنان گرم شد که نگو.دیگه هیچی دیگه.یه نفرم از پشت هر 4 دقیقه یه بار به صورت کاملا خودجوش(خودجوش واقعی)ماشین حسابش میفتاد زمین همه برمیگشتن میگفتن اَههههههههههههههه.حالا همه رفته بودن،6 تا مراقب واسه ما 30 نفر گذاشته بودن.مگه میشد تقلب کرد؟
عجب امتحانی بود خدایی.اومدیم بیرون همه افتاده بودن زمین