پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | |||
---|---|---|---|
نویسنده: کمیل دوشنبه، ۶ تیر ۱۳۹۰ (۲:۰۴) | |||
حرفای من با خدا - گریه ی من ای خدا،کجایی؟ گاهی اوقات دلم میخواد از ته دل گریه کنم.نه صرفا به خاطر خودم،بلکه به خاطر آدمای کره ی خاکی به اضافه ی خودم. امشب از اون شب هاییه که دلم میخواد چراغ رو بزنم و همه جا تاریک بشه،در تاریکی شب حس عجیبی بهم دست میده.گاهی اوقات از همه چی متنفر میشم.هیچی رو دوست ندارم.زندگی با آدما سخته.میبینی یکی رو دوست داری و بهش اطمینان داری،یه حرکتی از خودش نشون میده که آدم از تعجب دهنش باز میمونه.اونایی که فکر میکردی بهترین ها هستند،یه حالاتی پیش اومده که الان با اومدن نامشون بر ذهنم،حالم از هرچی موجود زنده ست به هم میخوره.امان امان امان از "اندیشه های مبتذل".وقتی یکی رو میبینم که مزحک ترین افکار رو داره ولی فکر میکنه که کارش درسته،واقعا اعصابم خورد میشه.دلم میخواد بشینم گریه کنم تا پر بشم از خالی.نه نه نه،مشکلی ندارم خدا رو شکر،گریه میخوام بکنم برای خودم،برای اشتباهات خودم،برای دیگران،برای کسانی که نمی فهمند،برای کسانی که خواب موندن،برای کسانی که خودشون رو زدن به خواب. وای وای وای دنیای بچه ها چه دنیای پاکیه.دلم میخواد یه نگاه به بچه ی دو ساله بکنم بعد یه نگاه به خودم بکنم بعد از خودم خجالت بکشم و عاشقانه،برای رسیدن به "بزرگیه کودکان" گریه کنم.اگه یه کودک بودم،با زبان کودکانه ام میگفتم: خدا جونم کجایی؟خدا جونم چقدر صبوری تو.آدم بزرگا همشون دروغ میگن،همشون تو رو فراموش میکنن،همشون با هم دعوا میکنن،همشون اخمو و بداخلاقن،وقتی زورشون به هم نمیرسه عقده هاشونو سر ما بچه های کوچولو خالی میکنن.خدا جونم چرا اجازه میدی هرکی هرجور دلش خواست تو رو بخونه؟خدا جونم وقتی ادما ازت تشکر نمیکنن تو ناراحت نمیشی؟وقتی آدما کارایی رو که گفتی انجام نده،انجام میدن،ناراحت میشی؟خدا جونم خیلی صبوری خیلی. داشتم میگفتم،آره اینهمه بدی و دورنگی،گریه داره به اندازه ی اقیانوس ها،اینهمه گذشت خدا و گردن کشی آدما،گریه داره... گفته اند که حرف که از دل برآید،بر دل نشیند.حرفا از ته دلم بود،الان در همین حسی هستم که براتون نوشتم.نمیدونم چکار کنم،میخوام تصمیم بگیرم که از این به بعد یه دوست برای خودم انتخاب کنم و اون خدا باشه،تا امروز که دوستان زیادی داشتم و همه اومدن و رفتن(یا برخی ها موندن)نتونستم کسی رو پیدا کنم که کردار و رفتار و عقاید و علایقش به دلم بشینه.انگار در این دنیا کسی نیست که بفهمه من چی میگم،چرا هیچکس نمیفهمه من چی میگم؟چرا دنیا اینجوری شده؟ای خدا من تو رو میخوام.هیشکی نفهمید من چی میگم.میخوام دوستم تو باشی،میخوام وقتی تنها شدم تو به من پیامک بدی منم به تو،میخوام باهات حرف بزنم،میخوام بگم دوستت دارم،میخوام عاشقت بشم... بسه تنهایی دیگه توی قفس،بسه این قفس بدون هم نفس،دیگه بسه تشنگی بدون آب،خوردن فریب ونیرنگ سراب،واسه هرکی دل من تنگ میشه،تا میفهمه دلش از سنگ میشه،دوستی از رو زمین پاک شده،مردی و مردونگی خاک شده،باید حرف دلمو گوش کنم،همه دنیا رو فراموش کنم،دستمو بلند کنم به اسمون،خودمو رها کنم از این و اون،دلمو جدا کنم از آدما،سینه مو پر کنم از یاد خدا،دیگه بسه دیگه بسه انتظار،ابر رحمت به سر دنیا ببار،شبِ تاره شبِ تاره شبِ تار،آسمون خورشید رو بردار و بیار... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول