به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

پاسخ به: لیونل مسی
نویسنده: l.messi
شنبه، ۲۸ مرداد ۱۳۹۱ (۱۴:۵۱)
گفتگویی زیبا و خواندنی با مادر لئو مسی
استیك ران یا یك تكه ران گاو میخرم. اینها برشهای ماهیچه اند كه در بارسلونا هم دیده ام ولی نمیدانم آنجا چه اسمی دارند. به تكه های گوشت نمك میزنم، در تخم مرغ می غلتانم و با آرد سوخاری میپوشانم. بعد آنها را سرخ میكنم تا خوب طلایی شوند و میچینمشان توی سینی فر. پیاز را خرد میكنم و تفت میدهم تا طلایی شود، بعد گوجه فرنگی خرد شده، یك كم آب، نمك، پونه و یك نوك شكر اضافه میكنم. حدود 20 دقیقه میگذارم حرارت ببیند. سس كه حاضر شد، روی گوشت میریزم تا خوب همه جایش را بگیرد. مقداری هم پنیر خامهای یا پنیر سفت از یخچال درمیاورم، برشهای نازك میزنم و روی گوشت میچینم. بعد آنقدر میگذارم در فر بماند تا پنیر آب شود. تنها كاری كه میماند این است كه برای كنارش سیب زمینی سرخ كنم. «Milanesa a la napolitana» (شنیتسل ناپولیتانا) آماده كشیدن است.»

سلیا با شور و حرارت و تجربه یك آشپز خوب، غذای محبوب پسرش لیونل مسی را توصیف میكند: «وقتی میروم بارسلونا مجبورم دو سه بار در هفته این غذا را درست كنم،هر بار هم حداقل با 3 تا برش متوسط گوشت. دست میكنم لای موهایش و به او میگویم: (شنیتسل ناپولیتانا و میت - چای سنتی آرژانتینی-من باعث میشوند تو این همه گل بزنی.) راست است...
وقتی به رئال مادرید 3 گل زد، من آنجا بودم و غذای محبوبش را درست میكردم و برای عصر چای دم میكردم.»

لیونل ذائقه ساده ای دارد؛ شنیتسل ولی نه از گوشت خوك یا اسب. مرغ با سس فلفل، پیاز، گوجه و پونه. زیاد به غذاهای ریزه كاری شده شبیه آنچه برادرش، رودریگو میپزد اهمیت نمیدهد اما خب همه میدانند كه رودریگو سرآشپز است و آرزو دارد دیر یا زود رستوران خودش را باز كند. طبیعی است كه او دست به تجربه بزند و غذاهای جدید را امتحان كند، اگرچه برادر كوچك ترش همیشه هم قدر آنها را نمیداند.

شیرینی زیاد دوست دارد؟

«بله، لئو عاشق شكلات و آلفاخور (بیسكویتهای سنتی با مغز كارامل؛ خوراكی ملی) است. وقتی میرویم اسپانیا مجبوریم كارتن كارتن با خودمان ببریم تا همیشه داشته باشد.»

مادر مسی داستانی تعریف میكند درباره اینكه چطور وقتی بچه بوده، مربی اش به او قول میدهد به جای هر گلی كه بزند یك آلفاخور به او بدهد و او هم در یك بازی 8 تا گل میزند.
یك جورهایی سور راه می اندازد.

مادر شماره 10 بارسا از ورای یك فنجان قهوه در كافه «لاتینا» در خیابان «سن مارتین روساریو» با شور و شوق فراوان درباره پسری حرف میزند كه در سراسر دنیا سرشناس است.

سلیا ماریا كوچیتینی اولیویرا د مسی با موی سیاه، لبخندی ملیح و خطوط چهره ای كه یادآور لئو است (اگرچه میخندد و میگوید او كاملا به پدرش رفته) صدایی نرم و ملایم دارد. وقتی حرف میزند، اغلب نگاهش متوجه خواهرش، مارسلا، میشود كه روبروی او نشسته. مارسلا كوچك ترین فرزند
خانواده كوچیتینی است.
«مارسلا كوچیتینی د بیانكوكی»، مادرخوانده لئو و خاله محبوبش است.وقتی لئو به روساریو برمیگردد، دوست دارد در خانه او وقت بگذراند.

سلیا میگوید:
«مجبور میشویم برویم آنجا او را ببینیم یا بهش زنگ بزنیم و حالش را بپرسیم ولی خوب، خواهرم لوسش میكند؛ و امانوئل هم هست. این 2 تا جدایی ناپذیرند.» آنها از سنین خیلی پایین مدام فوتبال بازی میكردند.

سلیا اینطور به یاد می آورد:
«5 تا پسر بودند، 3 تای من، ماتیاس، رودریگو و لئو و 2 تای خواهرم، ماكسیمیلیانو و امانوئل.
یكشنبه ها كه میرفتیم خانه مادرم، عادت داشتند قبل از ناهار بروند در خیابان بازی كنند.»
بازی های بی در و پیكری بودند، یا فوتبال یا تنیس با پا كه آخرش اغلب لئو گریان به خانه برمیگشت! چون باخته بود یا بزرگترها حقه سوار كرده بودند!!
مارسلا هم اضافه میكند:
«یك روز ماكسی، من را یاد این بازیها انداخت و به من میگفت كه وقتی همه، اینجا در روساریو جمع شدند، میخواهد بین مسی ها و بیانكوكی ها بازی بگذارد، درست مثل قدیم ها.»

و این خاطرات ما را به مادر بزرگ "سلیا "رساند،
به غذاهای لذیذ و شیرینی هایش،
به جمع شدن های یكشنبه خانواده و شور فوتبال:
«او بود كه با بچه ها تا زمین تمرین میرفت، او بود كه اصرار میكرد لئوی من را بازی بدهند، حتی با وجود اینكه به قدر كافی بزرگ نشده بود، با وجود اینكه از همه كوچكتر و ریزه بود؛
چون او همیشه ریزه بوده، آنها میترسیدند زیر دست و پا بماند، زخمی شود
ولی مادرم نمیترسید و اصرار میكرد:
(به لیونل پاس بدهید، به اون كوچولو پاس بدهید، او است كه گل میزند!
او بود كه ما را قانع كرد برایش استوك بخریم. شرم آور است كه امروز نمیتواند او را ببیند).

وقتی لئو ده سالش بود مرد! (به گفته خود لئو حرکت همیشگی بعد گلش که دستهایش رو به طرف آسمون بلند میکنه رو به مادر بزرگش تقدیم میکنه چون گفته که زندگی فوتبالیش رو مدیون مادر بزرگش هستش) ؛
ولی كسی چه میداند، شاید از آن بالا ببیند كه لئو چه شده و به خاطر نوه ای كه آنقدر دوستش داشت، خوشحال باشد.»


اما لئو چطور فوتبال را شروع كرد؟ از چه كسی یاد گرفت؟ این همه مهارت را از كجا آورده، ارثی است؟

«نمیدانم، از پدرش، از برادرانش، از پسر عموهایش. ما همیشه در خانواده مان عاشق فوتبال بوده ایم. من هم هوادار فوتبالم. اسطوره من؟ مارادونا. حرفه اش، گل هایش، همه را با شور زیاد دنبال میكردم. در زمین دونده بود.

وقتی دیدمش به او گفتم:
امیدوارم یك روز پسرم بازیكن بزرگی شود و تو بتوانی تمرینش بدهی و نگاه كنید چه شده ...حالا مارادونا مربی تیم ملی است...» . ( البته منظورش اون دورانی بوده که مارادونا هنوز مربی آرژانتین بوده )
مكث در داستان!

موبایل روی میز زنگ میخورد. سلیا عذرخواهی میكند و میرود یك گوشه تا جواب بدهد،
در این فاصله مارسلا داستان كودكی لئو را از سر میگیرد:
«شگفت انگیز بود، حتی قبل از اینكه 5 سالش شود، جوری توپ را كنترل میكرد كه نظیر نداشت. عاشقش بود، هیچ وقت دست برنمیداشت. با شوت در ورودی را نشانه میگرفت و آنقدر میزد كه اغلب همسایه ها از او می خواستند یك كم آرام تر بازی كند!».


سلیا تلفن را قطع كرده، مینشیند و به موافقت سر تكان میدهد:
«بدترین مجازاتی كه میتوانستیم با آن تهدیدش كنیم، این بود؛ امروز تمرین نمیكنی!»،
ولی او اصرار میکرد و میگفت: نه مامان، خواهش میكنم، واقعا بچه خوبی میشوم، نگران نباش، قول میدهم ...بگذار بروم و بازی كنم، (آنقدر التماس و پافشاری میكرد تا من را راضی كند. لئو بچه كج خلقی نبود، تنبل هم نبود، همیشه بچه خوب، آرام و خجالتی بوده، درست مثل حالا».

واقعا؟

« بله، واقعا.
اصلا هیچ اعتنایی به شهرت نمیكند، وقتی به روساریو برمیگردد، همیشه میخواهد برود و با امانوئل، پسر خاله اش این دور و بر در خیابان سن مارتین چرخ بزند.
وقتی هم به او میگوییم نمیشود، كه مردم شهر وقتی او را ببینند، دیوانه میشوند و نمیگذارند 2 قدم بردارد؛
ناراحت میشود، این را درك نمیكند و میرنجد.
در بارسلونا با لباس ورزشی میرود «كورته اینگلس» (فروشگاه زنجیره ای).
رونالدینیو عادت داشت موهای او را به هم بریزد و از او بپرسد دیوانه شده كه با این سر و وضع میرود بیرون. اصلا توجه نمیكند كه كیست. به این خاطر، معروف بودن، عكس امضا كردن یا عكس گرفتن با هواداران مایه ناراحتی اش نیست...».

پیراهن بازیكنان تیم ملی آرژانتین به دیواره های كافه آویخته شده، پیراهن لئو هم آنجاست، زیر یك پنجره با شماره 30 بارسلونا:
«آنها نمیدانند من مادر او هستم، حتی با اینكه ما در این شهر زندگی میكنیم.»؛
این را سلیا میگوید،
زنی كه خودش را از شهرت دور نگه میدارد و خوب واقف است كه شهرت با چه خطرهایی همراه است و زندگی خودش و فرزندانش را در اولویت قرار میدهد.

خیلی خب، ولی از اینكه مادر یك ستاره است چه احساسی دارد؟

« افتخار میكنم، خیلی.
خواندن مطلبی راجع به او در روزنامه- اینجا هم اندازه اسپانیا زیاد است- دیدن شماره پیراهنش یا تماشای بچه هایی كه پیراهن او را پوشیده اند ... مالامال از غرورم میكند و به این خاطر است كه انتقاد از بازی اش یا شنیدن اطلاعاتی غلط درباره زندگی اش آزارم میدهد.
این ها روی عمق روح آدم اثر میگذارد؛
وقتی یك نفر زنگ میزند و میگوید:
(فلان و بهمان را دیده ای؟) دردناك است.

لـئــو؟

به ندرت چیزهایی را كه درباره اش مینویسند، میخواند. اگر هم توجه كند، اثر زیادی رویش نمیگذارد ولی گفتن ندارد كه روزهای سختی هم داشته،
او هم دلتنگی های خودش را داشته، وقتی مصدوم بوده، ماه ها دور از میدان، وقتی اوضاع آنطور كه میخواهد پیش نمیرود، در چنین مواقعی، درنگ نمیكنم؛
چمدانم را میبندم و میروم بارسلونا تا ببینم چه شده، نزدیكش باشم، تا جایی كه میتوانم مراقبش باشم.
لئو همیشه مشكلاتش را توی خودش ریخته ولی در عین حال بزرگتر از سنش بوده؛
یادم است، وقتی در مورد احتمال بازگشت اش به آرژانتین حرف زدیم،
به من گفت:
(مامان، نگران نباش، میمانم، تو برو، خدا با ما است.
او خیلی با اراده است).

مادر دوباره میرود سراغ موفقیت های او،


مردمی كه در هر 2 سوی اقیانوس آتلانتیك دیوانه " flea " (كك) هستند:

«بیش از همه از این خوشم می آید كه مردم عاشقش هستند.
فكر میكنم به این دلیل عاشقش هستند كه ساده است، فروتن است، آدم خوبی است.

همیشه به دیگران فكر میكند و مطمئن میشود كه همه اطرافیانش روبراه هستند؛
والدین اش، برادر و خواهرها، بچه های شان، خاله و عموزاده ها. همیشه به خانواده اش فكر میكند.
بله،
من مادرش هستم و یك مادر وقتی از بچه هایش حرف میزند، از تخم چشم هایش، همیشه خوب میگوید اما لئو قلب بزرگی دارد.»
یك مادر آینده فرزندش را چطور میبیند؟

« در زمینه فوتبال، امیدوارم مثل پله، مثل مارادونا تاریخ ساز شود، امیدوارم جلو برود، خیلی جلو ولی ورای همه، به عنوان مادر از خدا میخواهم خوشبخت باشد، خانواده داشته باشد،زندگی كند چون هنوز واقعا زندگی نكرده.
او خودش را با دل و جان وقف فوتبال كرده. نه بیرون میرود و نه خیلی از كارهایی را كه جوانان همسن و سالش انجام میدهند، انجام میدهد.
به این خاطر امیدوارم زندگی فوق العاده ای داشته باشد. لیاقتش را دارد.»

هوا بیرون پنجره تاریك شده، رفت و آمد ماشین ها هم بی نظم تر شده اتوبوس ها، ون های زهوار دررفته، ماشین هایی كه پشت سر ابری از دود به جای میگذارند، یك گاری پر از كهنه جات كه اسبی لاغر میكشدش و مردمی پرشمار كه به سمت مغازه ها و ایستگاه های اتوبوس میروند؛
سلیا باید برود خانه، ماریا سول، كوچك ترین فرزند خانواده در خانه منتظرش است.
مارسلا باید برونو را از مدرسه فوتبال بردارد،باران می آید و سلیا اصرار میكند كه میهمان هایش را تا وسط شهر برساند؛
میروند تا ماشین را بیاورد،

دم در چند كلمه آخر با مارسلا درباره ترس های یك مادر- مصدومیت، پولی كه میتواند یك نفر را مغرور كند- رد و بدل میشود:

«در حال حاضر، بچه های من و لئو واقع بینی شان را از دست نداده اند؛
من، خانواده ام و خانواده خواهرم در همان شهری زندگی میكنیم كه در آن به دنیا آمدیم، در همان خانه همیشگی، محله دیگری نرفته ایم، نخواسته ایم ریشه هایمان را رها كنیم و بچه ها هم مثل همیشه اند. امیدوارم هیچ وقت عوض نشوند. امیدوارم آنچه برای دیگر بازیكنان اتفاق افتاده، آنهایی كه خودشان را در شهرت گم كرده اند، برای آنها رخ ندهد.»

یك فولكس واگن خاكستری كنار پیاده رو می ایستد، سلیا در خیابان های جنوبی روساریو سریع میراند؛

از كنار مدرسه قدیم لئو رد میشود و میگوید:

«دانش آموز خوبی نبود ، یك كم تنبل بود.»

از كنار «تیرو سوئیسو»، باشگاه ورزشی كه مهاجران منطقه «تسینو» در 1889 آن را بنا نهادند، میپیچد راست،2 تا بچه بی توجه به ماشین، حسابی جذب بازی شان، پا به توپ به تاخت میدوند؛ سلیا می گوید:
«لیونل این شكلی بود...»
منبع: duxihaye-barca.mihanblog.com

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۶
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۰۹
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۶ پاسخ
۵۵۰,۳۱۴ بازدید
۱ روز قبل
مهدی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۵ پاسخ
۱۱,۷۰۷,۲۸۹ بازدید
۲ روز قبل
Galaxy Alpha
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۵ پاسخ
۸,۴۴۷,۰۹۵ بازدید
۱۰ روز قبل
Salehm
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۵۰,۴۰۸ بازدید
۱۲ روز قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۰۷۰ بازدید
۱۲ روز قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۱۰۸ بازدید
۱۳ روز قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۲۵,۰۱۲ بازدید
۱۴ روز قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۹,۳۷۲ بازدید
۲۰ روز قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۵۰,۳۵۴ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۱۶,۶۳۹ بازدید
۱ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۶,۷۹۴ بازدید
۷ ماه قبل
jalebamooz
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۸,۴۶۷ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۶۹ کاربر آنلاین است. (۱۱۰ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۱
مهمان: ۱۶۸

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!