به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: *mohammad.z*
پیام: ۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي
- كرايف
- استقلال کبییر
- تيم ملي بارسلونا
- جانواريو
- پپ گواردیولا
- قلعه نوعي
گروه:
- كاربران بلاک شده
مادر به اشک روضه به من شیر داده است
در شیرم آب کرده ولی سود با من است






رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
"آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد "
۱۴ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: مستشار
پیام: ۳,۸۸۲
عضویت از: ۸ فروردین ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
ما کیستیم که بگرییم در عزات...
صاحب عزات اشرف اولاد آدم است...






فانوس نگاهم را آویخته ام بر در
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی"
تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب
بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی
۱۴ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: مستشار
پیام: ۳,۸۸۲
عضویت از: ۸ فروردین ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو
يا ابا عبدالله الحسين

حسين فاطمه سلام

حسين مصطفي سلام

حسين مظلوم علي

شهيد کربلا سلام

اون که مي گفت تو کربلا

خيمه هاتو آتيش زدند

نگفت کجا به بچه ها

زخم زبون و نيش زدند

اون که مي گفت يه دختره

آتيش به دامن روديده

نگفت تو اون صحرا چرا

راه نجف رو پرسيده

اون که ميگفت زينب تو

رگ بريدت رو بوسيد

نگفت ميون نيزه ها

فقط سر تو رو مي ديد

اون که مي گفت ديده بوده

گوش يکي خون مي چکيد

نگفت کجا سيلي زدو

گوشوارشو گرفت کشيد

اون که مي گفت انگشت تو

از بدنت جدا شده

نگفت که انگشترتو

غنيمت کيا شده

اون که مي گفت يه زنجيري

به گردن علي ديده

نگفت کجا با خطبه هاش

بساط ظلم رو کوبيده

اون که مي گفت بچه هاتو

با تازيانه مي زدند

نگفت دليلشون چي بود

با چه بهونه مي زدند

مي خوام بگم که ماجرا

ازاونجايي آب مي خوره

که ظالم اولي گفت

علي بايد کنار بره

اون روزي که حسين من

مادرتو کتک زدند

کينه خيبري رو با

قباله فدک زدند

اون روزي که آتش کين

بر در خونتون نشست

برادرت قربوني شد

پهلوي مادرت شکست

اون روزي که دست علي

بسته بود و تو کوچه ها

فاطمه شو کتک زدند

جلوي چشم بچه ها

اون روزي که خونتونو

به شعله ها در کشيدند

تخم نفاق و کينه رو

ميون امت پاشيدند

مي خوام بگم بعد تو باز

خيل خوارج اومدند

اونايي که مادرتو

زدند دوباره اومدند

دلم دیگه راضي نشد

دست خالي پا بکشيم

اوني که زينب کشيده

يه خوردشم ما بچشيم

زينبي که تو ازدواج

مي گفت يه شرط خوب دارم

هرجا حسين من بره

منم بايد باهاش برم

زينبي که بعد دو روز

اومد پي تو قاصدش

حق داره بعد مرگ تو

شوهرشم نشناسدش

اون که وصيت تو رو

همش به جون و دل خريد

يه دخترت گم شده بود

ميگن تا صبح پي اش دويد

ميخوام بگم خواهر تو

خيلي مصيبت کشيده

بطوريکه همه ميگن

قامت زينب خميده

زينبي که هرجا مي رفت

یا هرکجا پا مي گذاشت

جبرئيل هم مي يومد و

بالهاشو اونجا مي گذاشت

زينبي که اگه يه روز

ميخواست پيش بابا بره

هاشمي ها جمع مي شدن

دخت علي تنها نره

زينبي که مي رفت بقيع

سر بزنه به مادرش

مدينه رو قرق مي کرد

ابو فاضل با لشکرش

زينبي که اگه يه روز

اراده سفر مي کرد

حسين شو صدا مي زد

عباس شو خبر مي کرد

زينبي که اگه يه وقت

سوار مرکبي مي شد

زانوي عباس علي

رکاب زينبي مي شد

حالا بايد سفر کنه

با بچه هاي بي پناه

گاهي مي ره تو علقمه

دور ميزنه تا قتلگاه

شايد مي خواد براي تو

پيراهني پيدا کنه

شايد مي خواد داد بزنه

عباسشو خبر کنه

اگه يه روز نمي ديدت

مريض مي شد توی خونه

بي تو کجا داره بره

مي خواد همينجا بمونه

دلش مي خواست جاش بزارن

تنها تو اون دشت بلا

ولي يهو يه دختري

داد مي زنه عمه بیا

می خوام بگم دختر تو

درد و بلا کم ندیده

تو بچه ها هیچ کسی رو

مثل رقیه ندیده

میگن یه جا خرابه بود

خرابه ای تو شهر شام

گریه می کرد و هی می گفت

عمه بریم پیش بابام

آخه می خوام حرف بزنم

درد و بلا مو بهش بگم

شکایت این مردمو

پیش بابا جون ببرم

با التماس به خواهرت

میگفت بگو بابا بیاد

گفتم باید کاری کنی

دیگه دلش بابا نخواد

سر تو رو تو ظرفی که

یه پارچه روش کشیده بود

بردن جلوش گذاشتنو

رنگ همه پریده بود

هی می گفت من نمی خوام

عمه گرسنه ام نیست

وقتی یه خورده بو کرد

فهمید که ماجرا چیست

سرو گذاشت رو دامنش

ناز غریبونه می کرد

با دستاشون گیسوهاتو

یکی یکی شونه می کرد

می بوسید هی نازت می کرد

با دستای ناز و لطیف

قصه رنجشو می گفت

از اون جماعت کثیف

بابا همین که رفتی و

اسب تو بی تو باز اومد

یهو دیدیم از هر طرف

یه عالمه سرباز اومد

این بار به جای شمشیرا

با نیزه حمله ور شدند

وقتی که دور شدند دیدیم

خیمه ها شعله ور شدند

خیمه ها که آتیش گرفت

تو داشتی ما رو می دیدی

وقتی منو سیلی زدند

تو هم صداشو شنیدی

خیمه ها رو سوزوندن و

هرکی یه جا فرار می کرد

طفلکی عمه مون بابا

نمیدونی چیکار می کرد

هر بچه ای به یه طرف

از ترس دشمن می دوید

عمه به دنبال همه

بیشتر پی من می دوید

یه بار که رفت تو خیمه ها

داداش علی رو بیاره

فریاد کشید رباب بیا

علی دیگه نا نداره

یه زنجیری آوردند و

بستند به گردن داداش

از بچه ها هرکی که بود

این زنجیرو بستن به پاش

تو کاروان جلو جلو

سرها رو نیزه ها می رفت

پشت سر داداش علی

جلوی بچه ها می رفت

اگه می خواست که تند بره

بچه ها ناله می زدند

طفلکی تا یواش می کرد

با تازیانه می زدند

یه شب شنیدیم سر تو

خولی به خونش می بره

فرداش دیدیم سیاه شدی

موهات پر از خاکستره

بعد شنیدیم یه راهبی

سر تو رو اجاره کرد

یه تشت زر بود با گلاب

هی تو رو شست و گریه کرد

بعده یه مدتی سفر

بابا به کوفه رسیدیم

شهری که از مردمونش

زخم زبونا شنیدیم

میخوام بگم کوفه کجاست

بگم ز کار مردمش

عمه می گفت پسر عموت

مسلمو اینجا کشتنش

عمه می گفت اینا به تو

نامه نوشتند که بیا

بعد اومدند جلوی تو

صف کشیدند تو کربلا

عمه می گفت گفته بودند

بری بشی امیرشون

تو رو که تشنه کشتن و

ما هم شدیم اسیرشون

تو اون جماعت کثیف

هیچکس به فکر ما نبود

پامون تاول می زد ولی

کسی به فکر ما نبود

با شلاقهای چرمیشون

گاهی به ما سر میزدند

عمه مارو بغل می کرد

عمه رو بیشتر می زدند

یکی میگفت خارجین

یکی می گفت جلو نرین

یکی می گفت حقشونه

یکی می گفت سنگ بزنین

یکی دیدم یه عالمه

سنگ درشت تو دامنش

می گفت که هر کی بزنه

حتما بهشت می برنش

یه پیر مرد اومد جلو

زل زد تو چشمای داداش

گفت هرکی که کافر بشه

ظالم می شه اینه سزاش

داداش علی گفت پیرمرد

بگو بینم مسلمونی

آیا رسولو می شناسی

از دخترش چی می دونی

اگه علی رو می شناسی

فاتح خیبر وحنیف

حسین ز زهرا و علی

منم علی ابن حسین

اون پیر مرد گریش گرفت

گفت آقا جون ببخشیدم

آره علی رو می شناسم

باور کنید نفهمیدم

گفت که می خوای دعات کنم

یه پارچه تمیز بیار

ببند زیر این آهنا

رو زخم گردنم بذار

یکی یه تیکه نون آورد

انداخت و گفت مال گداست

عمه صدا زد بی حیا

این اهل بیت مصطفی ست

وقتی که عمه گفت سکوت

زنگوله هام صدا نکرد

کسی دیگه جیک نمی زد

سنگم کسی رها نکرد

عمه می گفت ای کوفیا

خنده بسه گریه کنید

ننگ به دامن شما

شما که پیمان شکنید

کی بود نوشت خسته شدیم

از ستم و ظلم یزید

حالا به دور بچه هاش

جمع شدید و کف می زنید

کی بود نوشت اگه بیای

همه می شیم فدای تو

تمام هست و بودمون

را می ریزیم به پای تو

بگم از این شام بلا

می خوام بگم مصیبتش

عمه رو پیر کرده بابا

عمه رو پیر کرده بابا

ما رو تو شهر چرخوندنو

جماعتم کف می زدند

زنها روی پشت بونا

با هلهله دست می زدند

از خوشحالی دست می زدند

گفتند بیاید مسلمونا

کافرا از راه رسیدند

یهو دیدیم جماعتی

به سمت ما می دویدند

سر تو رو برداشتنو

به دور هم می چرخیدند

جلوی چشم بچه ها

با هم دیگه می رقصیدند

تو کوچه ها بردنمون

مردم تماشا بکنند

خواستن که هتک حرمتی

به آل طه بکنند

فحش به علی می دادن و

تبریک به هم می گفتند

چشمای رزل و پستشون

دایم به ما می دوختند

وقتی می گفتیم نکنید

نگهبانا میومدند

دمبالمون می کردنو

با شلاقاشون می زدند

اینجا پر نامحرمه

وگرنه پیراهنمو

در می آوردم ببینی

کبودیای تنمو

بابا جون این خواهرتم

مثل خودت دلیرو بود

میخوام بگم تو سینه اش

انگار دل یه شیرو بود

یهو دیدیم فریاد کشید

ای برده زادگان پست

ای که لیاقت شماست

یزید میمون باز مست

ای آل بوسفیان مگر

نشینیده اید از ثقلین

چرا به نیزه می برید

راس برادرم حسین

ای ننگ و ذلت به شما

با چشم ساز فطرتین

با گلستان مصطفی

با بوستان عترتین

فریا کشید بیخبرا

چرا باید چنین باشه

یک ولد حرامیو

امیر مسلمین باشه

بابا یه مطلبی می خواد

قلبمو از جا بکنه

ترسم اینه اگه بگم

عمه باهام قهر بکنه

بهت می گم یواشکی

می خوام گوشاتو وا کنی

عمه اگه گفت چی می گه

یادت باشه حاشا کنی

عمه رو که تو می شناسی

با اون حیا و غیرتش

چادرشو کشیدنو

سیلی زدند تو صورتش

حالا که اومدی پیشم

حالا که مهمونی شده

می گم چرا عمه سرش

شکسته و خونی شده

نه که فقط فهش دادنو

نه که فقط کتک زدند

تو مجلس شرابشون

به زخممون نمک زدند

صبح همگی تو کاخ شاه

یه چوب دیدیم دست یزید

جلوی چشم بچه ها

یه کاری کرد پست پلید

عمه دیگه طاقت نداشت

روشو به بچه ها کنه

سرو به چوب محفلش

زد که یزید حیا کنه

درد و دلای دخترت

دل جماعت رو سوزوند

حتی صدای گریه

بعضی رو آسمون رسوند

رقیه که تو دامش

هم صحبت سر تو بود

یه جورایی نازت می کرد

انگار که مادر تو بود

نمی دونتم دختر تو

چطور نگاش کرده بودی

فقط می گم که با چشات

انگار صداش کرده بودی

می خوام بگم تو خرابه

سکوت غمباری نشست

همه دیدن یواش یواش

رقیه چشماشو می بست

دختر شیرین زبونت

دیگه ساکت نشسته بود

انگار یه بغض سنگینی

راه گلوشو بسته بود

بچه ها دورش اومدند

درد دلاش تموم شده

بلبل اهل بیت ما

چرا دیگه آروم شده

یکی می گفت این طفلکی

از بسکی سختی کشیده

حالا دیگه خسته شده

چشماشو بسته خوابیده

یکی می گفت بچه دیده

جواب نیومد از باباش

لابد دلش شکسته و

خواسته قهر کنه باهاش

سکینه گفت خواهر من

اصلا به فکر خواب نبود

فقط می خواست حرف بزنه

منتظر جواب نبود

ربابه اومد کنارش

نشست و گفت عزیز من

بابا داره گوش می کنه

غصه نخور تو حرف بزن

زینب اومد جلوترو

دستی کشید روی سرش

گفت عمه جون هیچ بابایی

قهر نمی شه با دخترش

اگه بابات ساکت شده

واسه اینه که گوش می ده

چشماتو وا کن گل من

عمه به قربونت بره

میگفت یه نانجیب می گفت

من بلدم چیکار کنم

شلاقشو کشید و گفت

می خوای اونو بیدار کنم

یکی که دید اون بی حیا

دستشو پس نمی کشه

یواشکی گفت تو گوشش

بچه نفس نمی کشه





فانوس نگاهم را آویخته ام بر در
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی"
تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب
بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی
۱۴ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: aref1380
پیام: ۲۹
عضویت از: ۲۴ مرداد ۱۳۹۲
از: نایین
طرفدار:
- مسی
- یوهان کرایف بزرگ
- استقلال
- آرژانتین
- علی سامره
- اگه گفتی
- امیرخان قلعه نویی
گروه:
- کاربران عضو

بی حسین بن علی احساس پیری می کنم / نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی؟ / گفتم از آینه ی دل گردگیری می کنم
عزاداریتان قبول، التماس دعا (علیرضا راد )







سلام ما به محرم، به غصه و غم مهدی
به چشم کاسه خون و به شال ماتم مهدی
سلام ما به محرم، به شور و حال و عیانش
سلام ما به حسین و به اشک سینه زنانش . . .
التماس دعا





دلم مست و لبم مست و سرم مست / بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه / بخون اجر تو با عباس بی دست . . .
عرض تسلیت و تعزیت بمناسبت آغاز ایام عزای حسینی
.




عشق یعنی آتش افروخته / عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام / دل بریدن ها وحج ناتمام
عشق یعنی غربت نور دوعین / عشق یعنی گریه برقبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام / یا اباالفضل وحسین و والسلام












۱۴ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: My.Love.Messi
پیام: ۱,۸۰۹
عضویت از: ۳۰ تیر ۱۳۸۹
از: اهواز
طرفدار:
- لئو ، لئو ، لئو ، بازهم لئو
- دیئگو آرماندو مارادونا
- استقلال
- اسپانیا-آرژانتین
- فرهاد مجیدی و دوستان!
- گواردیولا-آرسن ونگر-کاپلو
- امیر قلعه نویی
گروه:
- کاربران عضو
أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ

سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده





۱۵ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام: ۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:.
- .:لوییز انریکه:.
- .:استقلال تهران:.
- .:هــلـــنـــــــــــــد:.
- .:فرهاد مجیدی:.
- .:رایکارد:.
- .:فیروز کریمی:.
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
اولین روز بهاری به خدا
آخرین جمعه سالم ای آقا
و چه نزدیک و چه دوریم ما باهم
چاره ای کن واسه این فاصله ها

با تو روزام نه که خوب عالی میشه
بی تو غصه ام غمه خوشحالی میشه
هرجا حرف کربلا میاد وسط
بدجوری توی دلم خالی میشه


نمیگم حریمت حق نوکریمه یا ایها الارباب
درسته جوونم خدا هم کریمه
بیا منو دریاب
باشه حرکت زمن برکت با تو
خدمت از من حسین
رخصت با تو
حالا که نیی قربت کردم
حسرت از من ولی دعوت با تو


یا ثارالله.

بی تو این دل واسه ما دل نمیشه
دلی که نشکنه کامل نمیشه
دیوونه هر جا بره یه دیونه است
دلشم بشکنه عاقل نمیشه

کاش میشد نگاه به این دلنم کنی
فکری واسه حلب مشکلم کنی
هرچی باشه منو با تنو میشناسن
بد میشه واست اگه ولم کنی.

نزار بشه دستم زدامنت کوتاه حسین ابی عبدالله
سرم بره قولم نمیره به والله

پیمان از ما و پیمانه با تو
مستی از ما و میخوانه با تو
از تو گفتن حسین امشب با من
بردن ما سوی خانه با تو




به هوای حرم امن حسین محتاجم
۱۵ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام: ۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi
- یوهان کرایوف
- یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!!
- spain
- داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!!
- pep
- افشین امپراتور
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
ما سینه زنان آینه ی یکدگر هستیم

دیوانه چو دیوانه ببین خوشش آید...


خدا این جنون رو قسمت همه بکنه انشالله




مستان سلامت می کنند
۱۵ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: *mohammad.z*
پیام: ۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي
- كرايف
- استقلال کبییر
- تيم ملي بارسلونا
- جانواريو
- پپ گواردیولا
- قلعه نوعي
گروه:
- كاربران بلاک شده
نقل قول
Ali Rezaei نوشته:

ما سینه زنان آینه ی یکدگر هستیم

دیوانه چو دیوانه ببین خوشش آید...


خدا این جنون رو قسمت همه بکنه انشالله

واقعا شعر قشنگی بود
من که خیلی حال کردم





رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
"آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد "
۱۶ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام: ۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi
- یوهان کرایوف
- یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!!
- spain
- داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!!
- pep
- افشین امپراتور
گروه:
- کاربران عضو
افتخارات
حالا حسابشو بکن... تو اوج شور سینه زنی، اینو سلطان محمود خونده بود....

من که اونجا بودم برای چند لحظه علائم حیاتی ـم قطع شده بود..

من اگر عمری باقی باشه و ارباب قسمت کنه، از شب هشتم میرم چیذر




مستان سلامت می کنند
۱۶ آبان ۱۳۹۲
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ...
نام کاربری: kanse
پیام: ۹۴۲
عضویت از: ۲۱ فروردین ۱۳۹۱
از: ARAK
طرفدار:
- مسی -اینیستا
- پپ
- مگه ایران فوتبال بلده؟
- اسپانیا
- بازیکن ایرانی؟چه حرفا
- پپ گوردیولا
- ای بابا چه سوال هایی
گروه:
- کاربران عضو
حلال جمیع مشکلات است حسین

شوینده

لوح سیئات است حسین

ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلا

آنجا که سفینه النجات

است حسین





F** •.¸¸.• BARCELONA•.¸¸.• **C
۱۶ آبان ۱۳۹۲
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۷ پاسخ
۸,۳۴۳,۱۵۰ بازدید
۶ روز قبل
Salehm
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۸۹ پاسخ
۱۱,۶۰۹,۵۳۳ بازدید
۹ روز قبل
Greatest Ever
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۳ پاسخ
۵۴۶,۳۶۸ بازدید
۱۴ روز قبل
Greatest Ever
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۳,۹۳۵ بازدید
۲۱ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۰,۲۱۹ بازدید
۲۱ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۵,۸۹۶ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۱,۷۱۵ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۵۶۲ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۲۶ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۸۴۹ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۲۶۱ کاربر آنلاین است. (۹۸ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۶۱

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!