در حال دیدن این عنوان: |
۹ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۰۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
چه کسی باور کرد جنگل جان مرا آتش عشق تو خاکستر کرد... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۲ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: CarlesAlenya
پیام:
۳۱,۲۸۰
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۹۱
گروه:
- کاربران عضو - شورای نخبگان سایت |
دلم کمی هـوا می خواهد... اما در سـرنـگ ۵میل ...! |
||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
|
چقدر غم! چقدر نا اميدي! چيه بابا! دنيا كه ب آخر نرسيده! نگران نباشيد ارتش سائرون نميتونه كاري كنه! فرودو داره ميرسه به كوه نابودي! |
||
من منتظرم زیرا،گفتند:"تو می آیی" تا عابر چشمانت، ره گم نکند در شب بر کوچه بتابان نور، ای ماه تماشایی |
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: mahsa.barca
پیام:
۳,۰۹۹
عضویت از: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
از: esf
طرفدار:
- david villa .messi - گوارديولا گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول نـفـسـم بند آمده . . . دلم کمی هـوا می خواهد... اما در سـرنـگ ۵میل ...! يااااا ابلفضل شما حتما يه مسافرت برين!!!!! روحيه تون داااغونه! فك كنم اون موجي از سرماِ به اصفهانم رسيد من كه امروز غروب ميلرزيدم (با لباس تابستونه) الانم با سيو شرت خوابيدم (: |
||
به شکل نمایش کنارم مردمن | |||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
من گرممه.
|
||
|
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Ali.Rezaei
پیام:
۳,۸۴۱
عضویت از: ۱۳ آذر ۱۳۸۹
از: Behshahr
طرفدار:
- messi - یوهان کرایوف - یه زمانی جوون بودیم، جوونی کردیم : پرسپولیس!! - spain - داداشم که تو زمین های خاکی بازی می کنه!!! - pep - افشین امپراتور گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول محمد رضا بارانی نوشته:من گرممه. حتی بزرگی هم در وصف ما گرمایی ها نوشته: فصل گرما گر به شوق برف خواهی زد قدم...سرزنشها گر کند خورشید سوزان غم مخور در کل آدم تو زمستون و زیر برف هم باید در آرزوی سرما باشه پ.ن: نمیدونم تا چه حد متوجه شدین که من گرمایی هستم! |
||
|
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
دسته روی با پای برهنه توی برف. برسی امامزاده یحیی یه چای داغ بخوری. کل لذت زندگی همینه. |
||
|
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: XAVI-lover
پیام:
۳۲۵
عضویت از: ۲۷ آذر ۱۳۹۰
از: Tehrassa
طرفدار:
- Xavi Hernandez - Pep Guardiola & of course Xavi - Perspolis - Spain - Mehdi mahdavi kia-Alireza Haghighi-Ali Karimi- - pep guardiola - Ali daee گروه:
- کاربران عضو |
امیدوارم همه به آرزوهاشون برسن |
||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو |
در ترانهی “اینجا چراغی روشنه” با یکی از زیباترین و نادرترین نمونههای شعری ترانه روبرو میشویم. مونولوگ٬ شعریست که سرآیندهی آن٬ که دراولین مقام خوانندهی ترانه و در انتها با همذات پنداری٬ شنوندهی آهنگ محسوب میگردد با خود به گفتگوی درونی میپردازد. شنونده ی ترانه که چونان همیشه از زبان خواننده ی ترانه عقده گشایی اسرارش را برای دیگرانِ تخیلی میکند، دیگرمخاطبی ندارد٬ تنها برای خویشتن خویش زمزمه میکند و در درون٬ افسار احساساتش را به ناکجاآبادهای تخیلاتش میراند. هـر جا چراغی روشنه / از ترس تنها بودنه این بیت از شعر با صدایِ این ایام پخته شدهی داریوش٬ همراه با کششی قوی٬ و بدون هیچ گونه فرودی در انتهای هر مصرع٬ بیانگر قانونیست. نه خبری از هجران دارد، نه باردار درد است و نه زایش عشق میکند. ای ترس تنهایی من / اینجا چراغی روشنه این بیت٬ قیل و قالِ ماجرا را به کل به هم میآمیزد. “ ترس تنهایی ” که در شاه بیت اول٬ درون قانون بدون شکستی لمیده بود٬ مخاطب قرار میگیرد و قانون آورده شده را ممهور به زیبایی معکوس کلامی میکند. اینجا یکی از حس شب/احساس وحشت میکنه/هر روز از فکر سقوط/با کوه صحبت میکنه اولین تکهپارههای کلام که مخاطبی را طرف خویشتن میبیند با این قسمت متولد میگردد. اما مخاطب هیچ گاه پاهایش را از مراتع ظاهرن خشکیدهی شعر بیرون نمینهد و به واقع ” ترس تنهایی ” همچنان شنوندهی نالههای سقوط کننده است. این رخداد شگرف را آکسان(شدت صدای) خواننده هنگام شروع این بخش تلقین میکند که عینن مانند بیت اول، قانون گونه و برای ”ترس تنهایی” مینماید. جایی که من تنها شدم/شب قبله گاه آخره/اینجا تو این قطب سکوت/کابوس طولانی تره من ماه، میبینم هنوز/این کور سوی روشنو/اینقدر سو سو میزنم/شاید یه شب دیدی منو درد جانگاه تنهایی رازگشایی سر درون میکند٬ روایت حزن مینماید٬ نغمه به عرش میکشاند٬ میخرامد و میخراشاند و پنجه به سینهی شب میکشاند. ”کور سوی ماه” میگوید که تنهایی حضور ندارد. سوسو زدنِ بیانتها٬ برای دیده شدن دلبرانهی تنهایی ضجه میزند. ”تنهایی” از هویت گمشدهی مخاطبِ واقعی شعر پرده بر میدارد. هـر جا چراغی روشنه / از ترس تنها بودنه بلوای غمگنانهی تنهایی خواننده(همانا شنونده) به اوج عربده کشیاش میرسد. لرزش حزینِ صدای خواننده در انتهای ”هر جا چراغی روشنه” دیگر قانونی را گوش زد نمیکند. به آتش میکشاند تمام وجود درونی خویشتن را. این شاه بیت این بار در تضاد با بار اول روایتگری میکند. بازگشتِ دباره به شعر با لحنی روایتگر گونه، چهره ی ”ترس تنهایی” را به غایتِ تمام، تبدیل به منظور و مقصود اولین و آخرین شعر می گرداند. موسیقی مینیمال٬ موسیقیی که با کمترین سازهای ممکن، چیدمانی نظیف می گستراند تا کلماتِ شعربرآنها نگارگری معنا کنند، بی شک٬ تنها و تنها گزینهی برازندهی این کارزار مینمود. سوسوی هیچ چراغی، دیگر یارای غلبه بر ترس تنها بودنمان را نمی کند. « هدایت عابدی جو » ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه تحلیل درست حاکی از علم موسیقایی نویسنده،دقت کنید به استادی و تسلط خواننده در ادا کردن « هر جا چراغی روشنه » در ابتدا و اواسط آهنگ،بشنوید و لذت ببرید: |
||
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: *mohammad.z*
پیام:
۵,۲۳۶
عضویت از: ۲۹ مهر ۱۳۹۱
از: بابلسر _كاله
طرفدار:
- مسي - كرايف - استقلال کبییر - تيم ملي بارسلونا - جانواريو - پپ گواردیولا - قلعه نوعي گروه:
- كاربران بلاک شده |
عیده قربون که میاد لذت هایی مثل دوره هم بودن ، به دیگران احسان کردن و کباب کردن به کنار سرپرستی کردن از گوسفنده بزرگوار تو شبه قبل از عیده قربون به یه کنار بنده خودم شخصا خاطرات زیادی با گوسفند های محترم دارم یعنی یادم نمیاد سالی گوسفند خونه اورده باشیم و گوسفنده یه حادثه به وجود نیاره امشب گوسفند رو اوردیم خونه میخواستم ببرم ببندمش به جایی تا فرار نکنه ولی دیدم گوسفنده بیچاره از ترس نیشست رو زمین و هر کاری میکردم بلند نمیشد یعنی یه دقیقه داشتم فکر میکردم که چجوری گوسفند رو بلند کنم که دردش نگیره، هر کاری کردم راهه مسالمت آمیزی پیدا نشد در آخر به این نتیجه رسیدم که جناب گوسفند رو بلند کنم و جابه جا کنم شانس اوردم تو بقلم کاره خاصی انجام نداد |
||
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن "آن مرد تا نیاید،باران نخواهد آمد " |
|||
۲۳ مهر ۱۳۹۲
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |