در حال دیدن این عنوان: |
۲ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
با مشاعره موافقم،فقط باید قوانین داشته باشه همین جوری نمیشه که
|
||
برنده ی همیشگی، به عشق تو من زنده ام... به افتخار عشق تو همیشه بازنده منم... |
|||
۱۴ آبان ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۰۸
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
قوانینش با خودت!
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۴ آبان ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
این هم یه شعر تیمیس درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را خوب بید؟ |
||
|
|||
۱۴ آبان ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
درود و فراوان درود میبینم که کم کم استعداداتون داره شکوفا میشه البته فقط شعر نیست اینجا میتونید بنوازید ، آواز بخونید(البته فقط آقایون ) و هر کاری که فکر میکنید استعدادشو دارید انجام بدین بچه هایی که تو خونه مشقاشونو مینویسن و به حرف پدر و مادرشون گوش میکنن میتونن نقاشی ارسال کنن امیر خان شما رو خودت کار کنی یه چیزی میشی مشاعره هم میتونید بکنید. فقط خواهشا شعر نو و متنای ژیگول درج نکنین. چون هر کسی میتونه از این متنا از خودش در بیاره آقا عرفان مثلا میخواستی بگی من میرم کانون فرهنگی آموزش؟ دیگه حرفی ندارم خسته شدم بدرود و فراوان بدرود |
||
۱۵ آبان ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: amir_007b
پیام:
۱,۸۶۵
عضویت از: ۲۲ مرداد ۱۳۸۴
از: رئال مادرید و چلسی متنفرم!
گروه:
- كاربران بلاک شده |
قربونت داداش هیشکی تا حالا نتونسته بود استعداد منو در زمینه شعر و موسیقی کشف کنه ولی به یکباره تو کشفم کردی هر چند میدونم که جای پیشرفت دارم هنوز
|
||
|
|||
۱۵ آبان ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
آره تو میتونی اگه یه کاره ای شدی بعد بهت گفتن مشوقت کی بود؟ بگو کی بود |
||
۱۵ آبان ۱۳۸۵
|
|
با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
آواز هم بلدی؟
|
||
۱۵ آبان ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
(( آدمک )) آدمک آخر دنیاست ، بخند ----آدمک مرگ همین جاست ، بخند آن خدایی که بزرگش خواندی ---- به خدا مثل تو تنهاست ، بخند دستخطی که تو را عاشق کرد ---- شوخی کاغذی ماست ، بخند فکر کن درد تو ارزشمند است ---- فکر کن گریه چه زیباست ، بخند صبح فردا به شبت نیست که نیست ---- تازه انگار که فرداست ، بخند راستی آنچه به یادت دادیم ---- پر زدن نیست که درجاست ، بخند آدمک نغمه ی آغاز نخوان ---- به خدا آخر دنیاست ، بخند |
||
|
|||
۱۵ آبان ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
عاشقي را شرط اول ناله وفرياد نيست تا کسي از جان شيرين نگذرد فرهاد نيست عاشقي مقدورهر عياش نيست غم کشيدن صنعت نقاش نيست |
||
پشت دریاها شهری است قایقی باید ساخت... |
|||
۱۵ آبان ۱۳۸۵
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
به یاد عمران صلاحی <نام کوچک> درخت را به نام برگ بهار را به نام گل ستاره را به نام نور کوه را به نام سنگ دل شکفته مرا به نام عشق عشق را به نام درد مرا به نام کوچکم صدا بزن <به زبان خودشان> با درختی که زند سر به فلک با درختی که زند سر به فلک به زبان مه وابر به زبان لجن و سایه و لک به زبان شب و شک حرف مزن با درختان برومند جوان به زبان گل و نور به زبان سحر و اب روان به زبان خودشان حرف بزن |
||
|
|||
۱۵ آبان ۱۳۸۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |