| در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
  نام کاربری: Barcelona_Winner
پیام:
۵,۲۴۰
عضویت از: ۱۱ آبان ۱۳۸۷
از: زیر آسمان
طرفدار:
- مــســی - ریــــــوالــــــدو - اسپانیا - برزیل - گواردیولا - آراگونز گروه:
- کاربران عضو - شورای نخبگان سایت 
|
کامل ترین توضیح رو همین دوستمون داده مشاهده لینک شرایط اکثرمون همینه اما هیچ کاری نمیشه کرد مثل اینکه یک دست پنهانی بی لیاقت ها رو در بهترین جاها به قدرت میرسونن! (تو دنیای واقعی منظورمه نه سریال!) متن مخفی برای نمایش محتوا اینجا کلیک کنید!پنهان کردن متن تو سریال که دیدن تخت آهنین ذوب شده گفتن یکی رو انتخاب کنیم که خوش صندلی داشته باشه  |
||
| اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنیهَا وَ سِرِّالمُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِهِ عِلمُک | |||
|
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
  نام کاربری: Zahra.Argentina
پیام:
۱,۲۵۷
عضویت از: ۲۳ شهریور ۱۳۹۲
از: مشهد
طرفدار:
- مسی و اینیستا - پرسپولیس - aRgEnTiNa گروه:
- کاربران عضو
|
فکر کنم فقط طرفدارای افراطی خاندان استارک ازاین پایان خوششون اومد ：| قشنگ یه استارک پادشاه شد اون یکی استارکم شمال رو ازاد کرد و ملکه شمال شد و هفت پادشاهی ای که دنریس فتح کرد شد شیش پادشاهی همین جور خرکی：| خیلی هنر میخواد هفت و نیم فصل از دو نفر قهرمان بسازی که خون اصیل دارن تهش گند بزنی کلا به نحوه جنون یکی و هویج شدن یکی：| بدبخت جان اسنو بدبخت دنریس بدبخت نایت کینگ ：| |
||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
  نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات
  |
نقل قول Ramona نوشته:متن مخفی برای نمایش محتوا اینجا کلیک کنید!پنهان کردن متن هیچی نمیخواستم بگم اینجا بس که پوکر بودم  شخصیت ها همه منفعل و بدرد نخور اونوقت کل داستان با چندتا دیالوگ از تیریون تو دو صحنه جمع شد اینکه جان بیخیال دنریس شه و برن پادشاهینی داستان به این بزرگی رو انقد مضحک تموم کردن هم هنر میخواد! برن چه کار مفیدی کرد جز اینکه بگه جان حرومزاده نیس ؟؟ و جان پسر ریگار و لیانا شد که آخرش همین بشه؟ این داستانو واقعا نمیشد تو شیش قسمت جمع کرد واقعا نمیشد و باید از اولش می فهمیدیم قراره چه پایان مسخره و غیر قابل باوری داشته باشه. هنوز باورم نشده اینجوری تموم شد
|
||
|
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
  نام کاربری: iman_khatar
پیام:
۲,۸۲۱
عضویت از: ۳ بهمن ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو - تیم گالری - مدیران گالری
|
یکی از مسخره ترین و مزخرف ترین پایان هایی که واسه سریال به این خوبی میشد طراحی کرد رو نشون دادن...واقعا دو قسمت اخر هیچ ربطی به شخصیت های فیلم نداشت همه چیز برعکس و چپه شد خو اینا چه ربطی بهم دیگه داشتن؟فیلم براساس واقعیت که نبود یه چیزی میساختین این همه فحش ندن بهتون فقط میخواستن یه چیزی ساخته باشن یکی نبود به اینا بگه شما که کلا کتاب رو بیخیال شدین مثل خیلی از فیلمای براساس کتاب خب یکم مغزتون رو به کار مینداختین؟ پایان عاشقانه نمیخواست ولی اینجور گند زدن به حداقل ۵ فصل عالی واقعا مسخره بود
|
||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
|
نام کاربری: iman_khatar
پیام:
۲,۸۲۱
عضویت از: ۳ بهمن ۱۳۹۰
گروه:
- کاربران عضو - تیم گالری - مدیران گالری
|
نقل قول صبغة الله نوشته:نقل قول Goh_verde نوشته:به عنوان کسی که تمام کتاب ها رو خونده و سال ها نظرات و تئوری های احتمالی پایان این فیلم و کتاب رو تو سیستمش آرشیو کرده نظرم اینه که واقعا بدجور تر زدن حالا اینو بگم الان دو نوع منتقد داره این داستان نود و چند درصد همین جماعت ماگلی هستن که انتظار یه پایان بالیوودی داشتن و نصیب شون نشد اما من به شخصه اصلا مشکلم پایان قضیه نیست یعنی اینکه دنی بشه مد کوئین یا جان برگرده دیوار یا برن شاه بشه لزوما تو قضاوتم تاثیری نداره حتی بعید نیست تو کتاب هم همین پایان یا نود درصد همین سرنوشت شخصیت ها باشه و اصلا بعید نیست که جورج مارتین پایان کتاب و قصه رو تو چند خط داده باشه به این پت و مت و همین بوده باشه اما واقعیت دردناک اینه که این احمقا شخصیت ها رو بدون گذر از چالش ها، بدون قرار دادن اتفاقات درگیرکننده سر راه شون، بدون تعلل و وقت صرف کردن براشون به اون پایان رسوندن اگه دنی مد کوئین شد ایرادی نداره، حتی قشنگ هم می تونست باشه اما ما نمی تونیم هفت فصل و چهار قسمت رو بدون دیدن هیچ نشانه ای از زوال شخصیتی یه نفر ببینیم و بعد تو دو قسمت ازمون انتظار داشته باشن جای قهرمان فیلم رو با ضد قهرمان عوض کنیم و همه ازش متنفر بشیم حتی متاسفانه به ما چیزی از رابطه ی عاشقانه ی دنی و جان هم نشون ندادن و فرصت نکردیم این رو بپذیریم که جان با کشتن دنی بزرگترین دارایی خودش رو فدا کرده و اشک های جان برامون بیشتر شبیه اشک تمساح بود من فک میکنم این فیلم نه الان، که دقیقا همون روزی که مسیر داستان از کتاب ها جدا شد تو سراشیبی سقوط قرار گرفت شما نمی تونی بیای تمام شاخ و برگ ها و خرده داستان های یه داستان اصلی رو قطع کنی و داستان های موازی رو ببندی و انتظار داشته باشی به همون پایان برسی وقتی توی کتاب هنوز کتلین مادر استارک ها زنده ست، یعنی که خیلی از نقش ها رو قراره به عهده بگیره و قصه رو پیش ببره قراره احتمالا کاتالیزور روابط متقابل با سانسایی مثلا باشه که تو دو فصل آخر تقریبا خنثی بود وقتی تو کتاب جاکان هگار همچنان یکی از رازهای بزرگ هست و تو فیلم کلا از یه جایی به بعد حذفش میکنن این نشون میده که ما حق داریم کشته شدن نایت کینگ رو به دست آریا فیلم هندی تصور کنیم و از همه بدتر شخصیت برن که برای همه از اول جوک بود، هیشکی حتی نفهمید کلاغ سه چشم یعنی چی، و هیچ کاری هم نکرد در حالیکه توی کتاب ها جورج مارتین حتی یه وارگ معمولی رو یادمه به قدری با عظمت توصیف کرده بود که خیلی بیشتر از مادر اژدهایان جذاب بود، اما برن رو نتونستن برای ما جذاب کنن و حالا توی کت مون نمیره که یه بچه ریقو رو تخت آهنین بشینه در حالیکه مطمئنم اگه مارتین همین سرنوشت رو برای همین بچه ریقو در نظر گرفته باشه، ما رو تو سراسر کتاب به این درک و دانایی می رسونه که آی مخاطب، برن به این دلایل، با این توانایی هایی که ازش خوندینو دیدین(که تو فیلم هیچی ازش ندیدیم) لایق حکومت بر مردم هست و حتی لایق ترین اگه بخوام لیست شخصیتایی که تو کتاب نقش حیاتی دارن و تو فیلم از همون ابتدا دونه دونه حذف شدن و نقش و ربط شون رو تو همین پایانی که دیدیم رو بنویسم این نوشته هیچ وقت تموم نمیشه اما کلیت ماجرا اینه... شخصیت های هر قصه ای ستون های اون قصه هستن و شما نمی تونی همین طور بدون دلیل برای تفریح و کم خرج تر شدن و خلاصه کردن و سرهم بندی اینا رو حذف کنی، و اگه حذف کنی بقیه ی شخصیت ها به واسطه ی روابط متقابلی که با شخصیت های حذف شده داشتن کم کم یا دچار آشفتگی شخصیت میشن یا به کل نقش شون رو از دست میدن و منفعل میشن، تو بیشتر موارد محصولی که از یک شخصیت تولید شده، مواد اولیه ی شخصیت بعدیه و شما اگه یه نفر رو از این چرخه حذف کنی کل سیستم رو بیکار کردی تو فصل های ابتدائی ما برای هودور هم به اندازه ی کافی مواد اولیه داشتیم که نقش خودش رو بازی کنه و قصه ی خودش رو بهمون بازگو کنه و تو فصل آخر حتی برای آریا و سانسا و جان و برن و دنی و سرسی قصه ای نداشتیم، تقریبا همه شون تو هوا معلق بودن، هیشکی هیچ کاری نکرد و اگه کرد اصلا هیچ ربطی به گذشته ای که ازش سراغ داشتیم نداشت من فکر میکنم جورج مارتین یه پایان یه صفحه ای داده به اینها و اینا ام هرجور با خودشون کلنجار رفتن نفهمیدن که چطور قصه رو باید به اون پایان برسونن بازم میگم اگه کتاب ها رو نخوندین اینو بدونین که اصلا این قصه هیچ ربطی به اون قصه نداره و اینا تقریبا از فصل سه و چهار کلا مسیرشونو جدا کردن توی کتاب ما حداقل دو تا مدعی تاج و تخت دیگه م داریم که حتی تو فیلم اشاره ای هم بهشون نشده، یکی از اون مدعی ها زیر دست وریس بزرگ شده و اصلا وریس این آدمی که ما در انتها توی فیلم دیدیم و هدفش خیر و صلاحه مردمه نیست تو کتاب جکان هگار خودش نقشه ها و اهداف و رازهایی داره، که توی پایان قصه موثره توی کتاب نایت کینگ غول مرحله آخره و اینجا در حد یه پیش غذا سطح شو آوردن پائین ما چی از زمستون دیدیم؟ همین بود زمستونی که چند هزار سال همه با ترس ازش حرف می زدن و حتی مادربزرگا قصه هاشو قبل خواب برای بچه ها میگفتن؟ من خودم سه چهار فصله که خودم رو قانع کردم که دارم قصه ی دیگه ای رو می بینم البته مشکل از جایی شروع شد که اینها ساخت فیلم رو زود شروع کردن و مارتین هم واقعا گیر کرد و زیادی کتاب ها به تعویق افتاد و حتی تعدادشون بیشتر از اون حد پیش بینی شده بود، راستش هیچ کاریش نمیشد کرد مهم نیست چقدر نویسنده ی خفنی باشی، این داستان زائیده ذهن کسیه که سه چهار دهه خواب و خوراکش این قصه بوده و شاید حتی قبل از نوشتنش چند سالی رو فقط وقت، صرف کشیدن نقشه های وستروس و فرهنگ مردم وستروس و زبانی که قراره تکلم کنن کرده باشه...همچین داستانی رو نمی تونی نصفه تحویل بگیری و خوب تمومش کنی باید صبر میکردن مارتین خودش کتاب ها رو تموم کنه و بعد ساخت شو شروع میکردن یا باید اینقدر خوش شانس می بودن که مارتین یه خورده سرعک ش بیشتر می بود😁 بهرحال هرچی بود فیلم رو با چند صد شخصیت موازی و چند ده داستان در هم تنیده خیلی قوی شروع کردن و با جوک های سر میز شورای پادشاهی هفت اقلیم درباره ی اهمیت فاحشه خونه ها تموم کردن انگار که یه بنای عظیمی رو با بتن و آهن و فولاد شروع کنی به ساختن و با آکاسیو و کارتون تمومش کنی و در حد یه ماکت برای ارائه پروژه دانشگاهی سطح شو بیاری پائین من فکر میکنم وضعیت گات مث وضعیت هفت اقلیمی بود که حتی تعداد اعضای سر میز شورا شون رو نتونسته بودن به حد نصاب برسونن و حقیقت خنده دار و کنایه آمیز همین بود که واقعا هم اصلا کس دیگه ای باقی نمونده بود که سر اون میز بشینه نوابغ یه کم زیادی شاخ و برگ ها رو زدن و تقریبا فیلم در انتها با کمبود نیروی انسانی طرف بود😂 دقیقا همینه. اتفاقا همین رو داشتم می گفتم که اگه جورج مارتین عین همین پایان رو بنویسه، گرچه درد داره، گرچه مثل عروسی سرخ میشه باش خون بالا آورد، اما احساس نمی کنی به تمام باورهات خیانت شده... ۷ فصل کل داستان حول این بود که جان پسر ریگاره و اینکه حرومزاده نیست و اینکه ریگار کیه و ... خب که چی؟ اگه جان بسترد وینترفل می بود چه تفاوتی می کرد؟ اینا همه چیو نابود کردن... تک تک شخصیتا... وارث حقیقی... ملکه... تخت آهنین... اصل و اساس وراثت و پادشاهی و شرافت... یک مزدور آدمکش شد Lord Paramount of the Reach و وارث حقیقی خون اژدها سرگردون شمال دیوار... اصل و بنیان و ریشه هایی که داستان روش بنا شده بود رو نابود کردن. و این از همون جدا شدن سریال از کتاب از فصل ۵ استارت خورد... وای از اون روزها و هفته ها و ماه ها و سالهای انتظار... وای... چطور شده که والورده ها همه جا افتادن به جون چیزهای دوست داشتنیمون؟ و چطوریه که مسی ها به این والورده ها اعتراضی نمی کنن؟ تنها چیزی که به این دنیا حکومت میکنه پوله و واقعا فکر نمیکنم این حد از حماقت فقط از سر نادانی باشه |
||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
  نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۰۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل
|
نقل قول امــیــد نوشته:متن مخفی برای نمایش محتوا اینجا کلیک کنید!پنهان کردن متن یکی بگه اینا چجوری فهمیدن جان چاقو زده تو قلب دنی؟ جنازه رو برداشت برد اژدها که متن مخفی |
||
|
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
|
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۰۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل
|
نقل قول زهرا نوشته:فکر کنم فقط طرفدارای افراطی خاندان استارک ازاین پایان خوششون اومد ：| قشنگ یه استارک پادشاه شد اون یکی استارکم شمال رو ازاد کرد و ملکه شمال شد و هفت پادشاهی ای که دنریس فتح کرد شد شیش پادشاهی همین جور خرکی：| خیلی هنر میخواد هفت و نیم فصل از دو نفر قهرمان بسازی که خون اصیل دارن تهش گند بزنی کلا به نحوه جنون یکی و هویج شدن یکی：| بدبخت جان اسنو بدبخت دنریس بدبخت نایت کینگ ：| متن مخفی برای نمایش محتوا اینجا کلیک کنید!پنهان کردن متن والا ما هم استارک ها رو دوست داشتیم. اما این پایان توهین به شعور همه بود! سانسا که اصلا وارث وینترفل هم نبود، شد ملکه شمال! بعد برن که هی می گفت من برن استارک نیستم و لرد آف وینترفل نمی خوام باشم، یهو گفتن بیا شاه شو گفت باشه.  از اون طرف آشغالی مثل برون شد مالک هایگاردن و ریچ ایگون هم که وارث حقیقی بود رفت شد چوپان مردم پشت دیوار جالب بود که تا دنی بود همه می گفتن دنی خوب نیست ایگون شاه شه، بعد دنی کلا یادشون رفت. تیریون من گفتم اونجا می خواد بگه که ایگون وارث حقیقیه، یهو برگشت گفت هرکی قصه بهتر میگه بشه شاه. خب آقای هدایتی شایسته تر از برن بود که. کلا یه جوری ریدن به داستان که هیچ کس تو عالم نمی تونست! افسوس از این همه امکاناتی که دست این دو تا احمق بود... |
||
|
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
  نام کاربری: CarlesAlenya
پیام:
۳۱,۲۸۰
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۹۱
گروه:
- کاربران عضو - شورای نخبگان سایت
|
فصول اول چقدر به مارتین فحش میدادم .. الان میفهمم چه خالق بزرگی بود .. با این پایان بندی، حتی ارزش نداره که احساساتم رو به اشتراک بذارم .. |
||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
 نام کاربری: Greatest.Ever
پیام:
۱,۱۴۳
عضویت از: ۲۸ شهریور ۱۳۹۰
طرفدار:
- یوهان کرویف - پپ - ژاوی و مسی. گروه:
- کاربران عضو
|
من انتظاری از قسمت آخر نداشتم. چون سریال سریال دو فصل هست که فاجعه ی مطلق ِ و انتظار نداشتم تو قسمت آخر همه چیز عوض بشه. پایین بودن آی کیوی بی وایس و بنیاف هم همون زمانی بهم اثبات شد که اینا تصمیم گرفتن سریال رو توی ۸ فصل تمام کنن و در توجیه تصمیشون گفتن الهام بخش ما بریکینگ بد هست که در ۵ فصل تمام شد و اگر ادامه پیدا میکرد خراب میشد پس ما هم نباید خیلی ادامه بدیم چون خراب میشیم! آخه نادان شما چطور نویسنده هایی هستید که از ۵ فصل بودن BB الهام میگیری برای زود تمام کردن گات؟! برکینگ بد یه موضوع محدود شهری داره گات یه دنیای فانتزی گسترده که جزییات درش بیداد میکنه و شما هم با کشتن جزییات سریال رو کشتی! این اگر حماقت و آی کیوی پایین نیست پس چیه؟ با این حال ای کاش تنها مشکل سریال نابود کردن جزییات و شخصیت های فرعی بود. ای کاش تنها مشکلش شتاب زده بودنش بود. معتقدم میشد حتی در عین شتاب زده بودن؛ احمقانه نبود! ولی فصل ۷ و ۸ هم شتاب زده بود هم احمقانه! منطق سریال به معنای واقعی کلمه کشته شد! هیچوقت فکر نمیکردم گات این شکلی تحقیر بشه. جالب اینجاست گند کار به قدری زیاده که بازیگر های سریال هم بی رو دربایستی میگن نویسنده ها خراب کردن. مشاهده لینک مشاهده لینک |
||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
پاسخ به: Game of Thrones | ||
|
نام کاربری: Greatest.Ever
پیام:
۱,۱۴۳
عضویت از: ۲۸ شهریور ۱۳۹۰
طرفدار:
- یوهان کرویف - پپ - ژاوی و مسی. گروه:
- کاربران عضو
|
نقل قول صبغة الله نوشته:نقل قول Goh_verde نوشته:به عنوان کسی که تمام کتاب ها رو خونده و سال ها نظرات و تئوری های احتمالی پایان این فیلم و کتاب رو تو سیستمش آرشیو کرده نظرم اینه که واقعا بدجور تر زدن حالا اینو بگم الان دو نوع منتقد داره این داستان نود و چند درصد همین جماعت ماگلی هستن که انتظار یه پایان بالیوودی داشتن و نصیب شون نشد اما من به شخصه اصلا مشکلم پایان قضیه نیست یعنی اینکه دنی بشه مد کوئین یا جان برگرده دیوار یا برن شاه بشه لزوما تو قضاوتم تاثیری نداره حتی بعید نیست تو کتاب هم همین پایان یا نود درصد همین سرنوشت شخصیت ها باشه و اصلا بعید نیست که جورج مارتین پایان کتاب و قصه رو تو چند خط داده باشه به این پت و مت و همین بوده باشه اما واقعیت دردناک اینه که این احمقا شخصیت ها رو بدون گذر از چالش ها، بدون قرار دادن اتفاقات درگیرکننده سر راه شون، بدون تعلل و وقت صرف کردن براشون به اون پایان رسوندن اگه دنی مد کوئین شد ایرادی نداره، حتی قشنگ هم می تونست باشه اما ما نمی تونیم هفت فصل و چهار قسمت رو بدون دیدن هیچ نشانه ای از زوال شخصیتی یه نفر ببینیم و بعد تو دو قسمت ازمون انتظار داشته باشن جای قهرمان فیلم رو با ضد قهرمان عوض کنیم و همه ازش متنفر بشیم حتی متاسفانه به ما چیزی از رابطه ی عاشقانه ی دنی و جان هم نشون ندادن و فرصت نکردیم این رو بپذیریم که جان با کشتن دنی بزرگترین دارایی خودش رو فدا کرده و اشک های جان برامون بیشتر شبیه اشک تمساح بود من فک میکنم این فیلم نه الان، که دقیقا همون روزی که مسیر داستان از کتاب ها جدا شد تو سراشیبی سقوط قرار گرفت شما نمی تونی بیای تمام شاخ و برگ ها و خرده داستان های یه داستان اصلی رو قطع کنی و داستان های موازی رو ببندی و انتظار داشته باشی به همون پایان برسی وقتی توی کتاب هنوز کتلین مادر استارک ها زنده ست، یعنی که خیلی از نقش ها رو قراره به عهده بگیره و قصه رو پیش ببره قراره احتمالا کاتالیزور روابط متقابل با سانسایی مثلا باشه که تو دو فصل آخر تقریبا خنثی بود وقتی تو کتاب جاکان هگار همچنان یکی از رازهای بزرگ هست و تو فیلم کلا از یه جایی به بعد حذفش میکنن این نشون میده که ما حق داریم کشته شدن نایت کینگ رو به دست آریا فیلم هندی تصور کنیم و از همه بدتر شخصیت برن که برای همه از اول جوک بود، هیشکی حتی نفهمید کلاغ سه چشم یعنی چی، و هیچ کاری هم نکرد در حالیکه توی کتاب ها جورج مارتین حتی یه وارگ معمولی رو یادمه به قدری با عظمت توصیف کرده بود که خیلی بیشتر از مادر اژدهایان جذاب بود، اما برن رو نتونستن برای ما جذاب کنن و حالا توی کت مون نمیره که یه بچه ریقو رو تخت آهنین بشینه در حالیکه مطمئنم اگه مارتین همین سرنوشت رو برای همین بچه ریقو در نظر گرفته باشه، ما رو تو سراسر کتاب به این درک و دانایی می رسونه که آی مخاطب، برن به این دلایل، با این توانایی هایی که ازش خوندینو دیدین(که تو فیلم هیچی ازش ندیدیم) لایق حکومت بر مردم هست و حتی لایق ترین اگه بخوام لیست شخصیتایی که تو کتاب نقش حیاتی دارن و تو فیلم از همون ابتدا دونه دونه حذف شدن و نقش و ربط شون رو تو همین پایانی که دیدیم رو بنویسم این نوشته هیچ وقت تموم نمیشه اما کلیت ماجرا اینه... شخصیت های هر قصه ای ستون های اون قصه هستن و شما نمی تونی همین طور بدون دلیل برای تفریح و کم خرج تر شدن و خلاصه کردن و سرهم بندی اینا رو حذف کنی، و اگه حذف کنی بقیه ی شخصیت ها به واسطه ی روابط متقابلی که با شخصیت های حذف شده داشتن کم کم یا دچار آشفتگی شخصیت میشن یا به کل نقش شون رو از دست میدن و منفعل میشن، تو بیشتر موارد محصولی که از یک شخصیت تولید شده، مواد اولیه ی شخصیت بعدیه و شما اگه یه نفر رو از این چرخه حذف کنی کل سیستم رو بیکار کردی تو فصل های ابتدائی ما برای هودور هم به اندازه ی کافی مواد اولیه داشتیم که نقش خودش رو بازی کنه و قصه ی خودش رو بهمون بازگو کنه و تو فصل آخر حتی برای آریا و سانسا و جان و برن و دنی و سرسی قصه ای نداشتیم، تقریبا همه شون تو هوا معلق بودن، هیشکی هیچ کاری نکرد و اگه کرد اصلا هیچ ربطی به گذشته ای که ازش سراغ داشتیم نداشت من فکر میکنم جورج مارتین یه پایان یه صفحه ای داده به اینها و اینا ام هرجور با خودشون کلنجار رفتن نفهمیدن که چطور قصه رو باید به اون پایان برسونن بازم میگم اگه کتاب ها رو نخوندین اینو بدونین که اصلا این قصه هیچ ربطی به اون قصه نداره و اینا تقریبا از فصل سه و چهار کلا مسیرشونو جدا کردن توی کتاب ما حداقل دو تا مدعی تاج و تخت دیگه م داریم که حتی تو فیلم اشاره ای هم بهشون نشده، یکی از اون مدعی ها زیر دست وریس بزرگ شده و اصلا وریس این آدمی که ما در انتها توی فیلم دیدیم و هدفش خیر و صلاحه مردمه نیست تو کتاب جکان هگار خودش نقشه ها و اهداف و رازهایی داره، که توی پایان قصه موثره توی کتاب نایت کینگ غول مرحله آخره و اینجا در حد یه پیش غذا سطح شو آوردن پائین ما چی از زمستون دیدیم؟ همین بود زمستونی که چند هزار سال همه با ترس ازش حرف می زدن و حتی مادربزرگا قصه هاشو قبل خواب برای بچه ها میگفتن؟ من خودم سه چهار فصله که خودم رو قانع کردم که دارم قصه ی دیگه ای رو می بینم البته مشکل از جایی شروع شد که اینها ساخت فیلم رو زود شروع کردن و مارتین هم واقعا گیر کرد و زیادی کتاب ها به تعویق افتاد و حتی تعدادشون بیشتر از اون حد پیش بینی شده بود، راستش هیچ کاریش نمیشد کرد مهم نیست چقدر نویسنده ی خفنی باشی، این داستان زائیده ذهن کسیه که سه چهار دهه خواب و خوراکش این قصه بوده و شاید حتی قبل از نوشتنش چند سالی رو فقط وقت، صرف کشیدن نقشه های وستروس و فرهنگ مردم وستروس و زبانی که قراره تکلم کنن کرده باشه...همچین داستانی رو نمی تونی نصفه تحویل بگیری و خوب تمومش کنی باید صبر میکردن مارتین خودش کتاب ها رو تموم کنه و بعد ساخت شو شروع میکردن یا باید اینقدر خوش شانس می بودن که مارتین یه خورده سرعک ش بیشتر می بود😁 بهرحال هرچی بود فیلم رو با چند صد شخصیت موازی و چند ده داستان در هم تنیده خیلی قوی شروع کردن و با جوک های سر میز شورای پادشاهی هفت اقلیم درباره ی اهمیت فاحشه خونه ها تموم کردن انگار که یه بنای عظیمی رو با بتن و آهن و فولاد شروع کنی به ساختن و با آکاسیو و کارتون تمومش کنی و در حد یه ماکت برای ارائه پروژه دانشگاهی سطح شو بیاری پائین من فکر میکنم وضعیت گات مث وضعیت هفت اقلیمی بود که حتی تعداد اعضای سر میز شورا شون رو نتونسته بودن به حد نصاب برسونن و حقیقت خنده دار و کنایه آمیز همین بود که واقعا هم اصلا کس دیگه ای باقی نمونده بود که سر اون میز بشینه نوابغ یه کم زیادی شاخ و برگ ها رو زدن و تقریبا فیلم در انتها با کمبود نیروی انسانی طرف بود😂 دقیقا همینه. اتفاقا همین رو داشتم می گفتم که اگه جورج مارتین عین همین پایان رو بنویسه، گرچه درد داره، گرچه مثل عروسی سرخ میشه باش خون بالا آورد، اما احساس نمی کنی به تمام باورهات خیانت شده... ۷ فصل کل داستان حول این بود که جان پسر ریگاره و اینکه حرومزاده نیست و اینکه ریگار کیه و ... خب که چی؟ اگه جان بسترد وینترفل می بود چه تفاوتی می کرد؟ اینا همه چیو نابود کردن... تک تک شخصیتا... وارث حقیقی... ملکه... تخت آهنین... اصل و اساس وراثت و پادشاهی و شرافت... یک مزدور آدمکش شد Lord Paramount of the Reach و وارث حقیقی خون اژدها سرگردون شمال دیوار... اصل و بنیان و ریشه هایی که داستان روش بنا شده بود رو نابود کردن. و این از همون جدا شدن سریال از کتاب از فصل ۵ استارت خورد... وای از اون روزها و هفته ها و ماه ها و سالهای انتظار... وای... چطور شده که والورده ها همه جا افتادن به جون چیزهای دوست داشتنیمون؟ و چطوریه که مسی ها به این والورده ها اعتراضی نمی کنن؟ ممنونم از هر دو. چقدر کامل بود. فقط با قسمتی از حرف موافق نیستم. این قسمت " نود و چند درصد همین جماعت ماگلی هستن که انتظار یه پایان بالیوودی داشتن و نصیب شون نشد " من فکر میکنم مشکل اکثر افراد منتقد سریال صرفا چیزی که اتفاق افتاد نبود. بلکه با نحوه ی بیان داستان و روایت احمقانه ش مشکل داشتن. وقتی بیان داستان غیر منطقی باشه اون خروجی ای هم که حاصل میشه بازم غیر منطقیه مثل همون چیزی که درباره برن مثال زدی. و اگر مشکل مخاطب ها صرفا سرنوشت شخصیت ها بود نباید امتیاز اپیزودی که ند استارک کشته میشد یا اپیزود باران های کستامیر اینقدر زیاد میشد چون هیچکس دوست نداشت این شخصیت ها کشته بشن... اولی 9.6 (32,152) دومی 9.9 (79,466) ولی یه جا در اوج پیچش در داستان حتی ذره ای منطق زیر پا گذاشته نمیشه. مثل مرگ ند و عروسی خونین و مخاطب ها و منتقد ها هم راضی میشن. جای دیگر مثل دیوانه شدن دنی و پادشاه شدن برن منطق داستان با چکش میزنه تو پای سریال یه چیزی در حد تام و جری. |
||
|
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸
|
|||
|
|
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
| شما می‌توانید مطالب را بخوانید. |
| شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید. |
| شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید. |
| شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید. |
| شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید. |
| شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید. |
| شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |