به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱ کاربر مهمان
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
     
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو



رهبر من نور چشمان من است
عشق او آيين و ايمان من است

ذوالفقار حيدري در دست او
طاعتش ميثاق و پيمان من است

سيدي از نسل پاك فاطمه(س)
هم ز نسل شير يزدان من است

در ولايت وارث آل نبي (ص)
جانشيني از امامان من است

همچو مه تابد به قلب شيعيا ن
نائب خورشيد پنهان من است

در هدايت سوي حق آرد مر ا
اين هدايت سمت قرآن من است

دوستانش دوست مي دارم همي
دشمن او دشمن جان من است

آنكه مهر او ندارد در وجو د
بي گمان همكيش نادان من است

در سخن چون ابر مي بارد به دل
در كوير خشك باران من است

در حضورش موج دريا ديده ام
در كلامش راحت جان من است

در نگاهش غرق دريا مي شو م
واژه هايش در و مرجان من است

قلب تارم را صفايي مي دهد
جامع فكر پريشان من است

من مريد آن دل وارسته ام
او مراد و پير عرفان من است

بوي يوسف مي دهد پيراهنش
گرچه خوديعقوب كنعان من است

من چو سنگم او چو كوه بيستون
من چو مورم او سليمان من است

من چو بلبل او چو باغ پر زگل
من چوبرگ او سرو بستان من است

نام او ورد زبانم روز و شب
عشق او درد است ودرمان من است

آرزوي ديدنش دارم به دل
در فراقش شهر زندان من است

اي خوش آن روزي كه بينم رهبرم
ساعتي در خانه مهمان من است

هرگز اي ياران دعايش مي كنيد
شب نمازش ذكر ياران من است

روي خوبش با دو چشمت ديده اي
چهره اش چون ماه تابان من است

غرق درياي تهاجم را چه غم
ناجي كشتي ز طوفان من است

گر چه دشمن نقشه ها دارد بسي
حامي او حي سبحان من است

در امانت او ‹‹ امين ›› انقلا ب
در شجاعت شير ميدان من است

راه او باشد ره پير خمين (ره)
رهرو راه شهيدان من است

افتخار ما بود ‹‹ سيد علي ››
سرور من جان جانان من است

چون فقيه وعالم است ودين شناس
مرجع تقليد دوران من است

روز ششم ماه تير از سال شصت
رهبرم جانباز ايران من است

اي خداوندا نگهدارش تو با ش
چون دعاي او نگهبان من است

شعر امروزم كه وصف رهبر است
بهترين اشعار ديوان من است

پيروانش ني به پاكستان و هند
درفلسطين است و لبنان من است

گوئيا مهدي(عج) چنين گويد كه او
بهترين اصحاب و ياران من است

شاعر: فاطمي







۱ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو





۱ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
زندگينامه


رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در روز 24 تيرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد خامنه اى مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنين مى گويند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى گذشت. من يادم هست شب هايى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علميه



ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند.
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند».
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.
در حوزه علميه نجف اشرف



آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند

در حوزه علميه قم

آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

مبارزات سياسى

آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)

آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

دوّمين بازداشت


در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.


سوّمين و چهارمين بازداشت

کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.

پنجمين بازداشت

حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد:
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».

بازداشت ششم

در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.

در تبعيد

رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.

در آستانه پيروزى

درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

پس از پيروزى



آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم:
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند.
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366.
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.




۵ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
رهبر معظم انقلاب در دیدار پرشور هزاران دانش آموز و دانشجو :
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند: ما یکصد سند غیرقابل خدشه از نقش امریکا در هدایت ترورها و تروریست ها در ایران و منطقه داریم که با ارائه این صد سند، آبروی امریکا و مدعیان حقوق بشر و مبارزه با تروریسم را در افکار عمومی جهان، خواهیم برد.




پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثا مقام معظم رهبری: حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در دیدار پرشور هزاران نفر از دانش آموزان و دانشجویان، روز سیزدهم آبان را یکی از عبرتهای قابل تأمل انقلاب اسلامی و نشان دهنده معجزه توکل به قدرت الهی و ایستادگی همراه با بصیرت در راه رسیدن به هدف، دانستند و تأکید کردند: به برکت توکل، ایستادگی، و بصیرت ، ملت ایران در 32 سال گذشته، از همه چالش ها پیروزمندانه بیرون آمده و پیشرفت کرده است و در آینده نیز قطعاً ملت ایران در چالش های پیش روی خود پیروز و سربلند خواهد بود.
در این دیدار که در آستانه سیزدهم آبان، روز دانش آموز و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، برگزار شد، حضرت آیت الله خامنه ای سیزدهم آبان را به معنای واقعی کلمه، از ایام الله دانستند و افزودند: چنین مناسبت های برجسته و درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی، فرصتی برای تأمل به منظور شناخت مسیر صحیح حرکت ، و برنامه ریزی برای آینده براساس تحلیل واقع بینانه از این عبرتهای تاریخی است.
ایشان مهمترین ویژگی سیزده آبان را نمود توکل بر قدرت الهی و ایستادگی همراه با بصیرت در راه مبارزه و اهداف والا برشمردند و افزودند: امام عزیز و بزرگوار در سیزدهم آبان سال 1343، به دلیل اعتراض به حق مصونیت امریکاییها در ایران، و ایستادگی در مقابل آن، به وسیله مزدوران امریکا ، غریبانه تبعید شدند اما پانزده سال بعد، در سیزدهم آبان سال 58، فرزندان امام که همان جوانان انقلابی دانشجو بودند، با تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران، امریکا را از ایران تبعید کردند.
رهبر انقلاب اسلامی، وقوع این رویداد به ظاهر محال و نشدنی را نتیجه توکل امام خمینی (ره) به قدرت خداوند و استقامت در غربت تبعید، دانستند و خاطرنشان کردند: امام بزرگوار (ره) هیچگاه ناامید و خسته نشدند و با بیدار کردن مردم و ایجاد احساس استقلال، آرمانخواهی و مجاهدت در آنان، مردم را به تدریج وارد صحنه کردند و زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی ایران شدند.
حضرت آیت الله خامنه ای پیروزی انقلاب اسلامی را عامل بیرون رانده شدن شاه از ایران دانستند و افزودند: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سیزدهم آبان سال 58 نیز، امریکا از ایران رانده شد و به همین دلیل امام (ره) تسخیر لانه جاسوسی امریکا را انقلابی بزرگتر از انقلاب اول توصیف کردند.
ایشان تأکید کردند: امام خمینی (ره) به پشتوانه اراده اسلامی و ایمانی ملت ایران که ناشی از اتکا به خداوند و ایستادگی در مسیر بود، پرچم تسلط ظالمانه و متکبرانه امریکا را از بام ایران به پایین انداختند و این پرچم زیر پای جوانان مؤمن کشور، لگدمال شد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برخی تحلیل های مادی روشنفکر نماها که پیروزی ملت ایران را در مقابل امریکا محال و ملت ایران را محکوم به شکست می دانستند، خاطرنشان کردند: برخلاف آن نگاهها و تحلیلهای مادی، جمهوری اسلامی ایران پیروز و امریکا مجبور به عقب نشینی شد.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به توطئه های مختلف استکبار به رهبری امریکا و صهیونیزم بر ضد ملت ایران، تأکید کردند: به حول قوه الهی و به همت ملت ایران و پیشروی جوانان عزیز کشور، در هر دوره ای که توطئه ای شکل گرفت، جمهوری اسلامی ایران پیروز و امریکا شکست خورده میدان بود و آینده هم به همین روال خواهد بود.
ایشان با تأکید بر اینکه هرگونه برنامه ریزی برای آینده باید با چنین تحلیل و نگاهی باشد، افزودند: اگر در هر عرصه ای با تشخیص مسیر صحیح، تصمیم قطعی گرفته و حرکت با اعتماد به قدرت خداوند و استقامت در مسیر آغاز شود، قطعاً دشمن مجبور به عقب نشینی خواهد شد، همانگونه که در سیزده آبان 58، دوران دفاع مقدس و در قضیه اعمال تحریم ها ، شاهد بودیم.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه دست نظام جمهوری اسلامی ایران در همه عرصه ها پر است، خاطرنشان کردند: یک نمونه از این دست پر جمهوری اسلامی ایران، ارائه اندیشه سیاسی نو، به دنیا، به نام "مردم سالاری دینی" است که از لحاظ مبانی فکری و اعتقادی، بسیار مستحکم و از لحاظ علمی، قابل اجرا و پیش رونده است.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به نگرانی دشمنان از گسترش و الگو برداری این اندیشه سیاسی مستحکم و قابل اجرا، افزودند: به همین دلیل، دولت امریکا تلاش کرد، در بحبوحه گرفتاریهای روزافزون خود و در اوج حرکت وسیع مردمی جنبش وال استریت، با سناریویی مسخره، جمهوری اسلامی ایران را به یک حرکت تروریستی مهمل، بی منطق و غلط متهم کند اما هر فرد صاحب منطق و اهل فن در دنیا، با دیدن این سناریوی مضحک، آنرا رد کرد.
ایشان تحت الشعاع قرار دادن جنبش وال استریت و فشار به جمهوری اسلامی ایران را از اهداف دولت امریکا در این سناریو سازی برشمردند و افزودند: آنها قصد دارند، شریف ترین عناصر مبارز جمهوری اسلامی ایران را متهم به تروریسم کنند در حالیکه امروز، تروریست بزرگ در دنیا، امریکا است.
رهبر انقلاب اسلامی، دست جمهوری اسلامی ایران را در این عرصه نیز پرخواندند و تأکید کردند: ما یکصد سند غیرقابل خدشه از نقش امریکا در هدایت ترورها و تروریست ها در ایران و منطقه داریم که با ارائه این صد سند، آبروی امریکا و مدعیان حقوق بشر و مبارزه با تروریسم را در افکار عمومی جهان، خواهیم برد.
حضرت آیت الله خامنه ای، امریکا را بی آبرو و شکست خورده خواندند و خاطرنشان کردند: امریکا اکنون در افغانستان و عراق شکست خورده و چاره ای جز خروج از این دو کشور ندارد همانطور که در شمال افریقا هم شکست خورده است.
ایشان افزودند: امریکاییها نتوانستند حسنی مبارک و بن علی را در مصر و تونس حفظ کنند زیرا ملتها بر آنها فائق آمدند و در لیبی نیز همین اتفاق روی داد و با وجود ارتباط های پنهانی با قذافی تا قبل از مرگ ذلیلانه اش، نتوانستند او را حفظ کنند.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: ملتهای منطقه و جهان، به وضوح نفاق و دورویی امریکا و غرب را در قضایای مصر، تونس و لیبی دیدند و در قضایای دیگر نیز دورویی آنها بار دیگر آشکار خواهد شد.
حضرت آیت الله خامنه ای قیام مردم امریکا و هشتاد کشور جهان بر ضد نظام لیبرال دموکراسی را نشانه شکست خوردگی نظام سرمایه داری غرب دانستند و افزودند: شاید امریکا و غربیها بتوانند قیام ها را سرکوب کنند اما این آتش خاموش شدنی نیست.
ایشان تأکید کردند: همه بدانند ، مبارزه جبهه حق با باطل و فرعون استکبار که با سردمداری ملت ایران و با پرچم اسلام آغاز شد، تا سرنگونی استکبار ادامه پیدا خواهد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای ، جمهوری اسلامی ایران را نقطه کانونی حرکت آغاز شده در منطقه و جهان خواندند و خاطرنشان کردند: به همین دلیل دشمنان تلاش دارند تا با ناامید کردن مردم بویژه جوانان و همچنین مسئولان، در حرکت رو به جلو این نقطه کانونی، اختلال ایجاد کنند اما جوانان و مسئولان کشور با توکل بر خدا، و با امید و قدرت فراوان، محکم ایستاده اند.
ایشان عامل اصلی پیروزیها و موفقیت های ملت ایران را یکپارچگی و عزم و اراده جدی مردم و مسئولان برشمردند و افزودند: مبارزه با ملت بصیر، صبور، آگاه، مقاوم و متکی بر خداوند، به جایی نخواهد رسید و دشمن همچون گذشته شکست خورده میدان خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر لزوم هوشیاری در مقابل تلاشها برای ایجاد اختلاف میان مردم و مسئولان ، و دروغ پردازی برای ایجاد ناامیدی تأکید کردند: ملت ایران در سالهای گذشته علاوه بر اینکه توانست بر هر توطئه ای پیروزی شود، بعد از هر مرحله، خود را از لحاظ توانایی و پیشرفت یک درجه بالاتر کشید.
حضرت آیت الله خامنه ای ، پیشرفتهای روزافزون ملت ایران، با وجود اعمال تحریم ها را نمونه ای بارز از این موضوع خواندند و افزودند: آنها به خیال خود درهای علم و فناوری را به روی جوانان ایرانی بستند اما جوانان ایرانی از درون جوشیدند و پیشرفت علمی و فناوری امروز ملت ایران نسبت به گذشته دهها برابر است.
ایشان تأکید کردند: قطعاً ملت ایران بر چالش های کنونی و آینده فائق خواهد آمد و بینی دشمن را به خاک خواهد مالید.






۱۱ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: Dark_Rider
پیام: ۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی
- کرایوف
- برزیل و اسپانیا
- :D
- پپ عزیز
- پروین
گروه:
- کاربران عضو
بيانات در ديدار دانش‌آموزان و دانشجویان


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌



خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى شما جوانان عزيز، دانش‌آموزان، دانشجويان و مسئولان محترم. مبارك باد بر شما سيزدهم آبان، كه روز مبارزه‌ى با استكبار نام نهاده شده. در واقع بايد گفت: روز شروع سقوط هيبت استكبارى آمريكا.

اين ايام، ايام دهه‌ى ذى‌حجه است. شما جوانان عزيز، دلهاى نورانى، روحيه‌هاى شاداب، فرزندان عزيز من، توجه داشته باشيد كه يكى از بهترين روزها و شبهاى دوره‌ى سال، از لحاظ فضيلت و امكان ارتباط دلها با خدا، همين روزهاست. مايه و قوام اصلى همه‌ى حركتهاى بزرگ و پيروز، ذكر الهى است؛ ياد خدا بودن، با خدا ارتباط داشتن. در قرآن ميفرمايد: «و يذكروا اسم الله فى ايّام معلومات».(1) در حديث دارد كه «ايام معلومات» كه خداى متعال به ذكر در اين ايام دستور داده است، همين ده روز اول ذى‌حجه است.

در اين ده روز، روز عرفه وجود دارد، كه روز دعا و استغفار و توجه است. دعاى سراسر عشق و شور و سوز در روز عرفه، كه سيدالشهداء امام حسين (عليه‌السّلام) در مراسم عرفات انشاء فرموده است، نشان‌دهنده‌ى آن روحيه‌ى شيدائى و عشق و شورى است كه پيروان اهل‌بيت در يك چنين ايامى بايد داشته باشند. اين ايام را قدر بدانيد. فرصت مال شماست. همچنان كه امروز فرصت پيشرفت، فرصت شكوفائى، فرصت حركتهاى بزرگ سياسى و انقلابى و اجتماعى مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خداى متعال و ذكر الهى و مستحكم كردن رابطه‌ى قلبى با خدا هم متعلق به شماست. بهترين وسيله‌اى كه ميتواند ذكر الهى را براى شما و براى ما زنده كند، ترك گناه است. اين كار، براى شما آسانتر از پيرهاست. شما جوانها دلهاى نورانى داريد، زمينه‌هاى آماده‌اى داريد؛ از خداى متعال كمك بخواهيد. قدر اين دوره‌ى درخشان جوانى را بدانيد، رابطه‌ى خودتان را با خدا مستحكم كنيد و در اين راه پرافتخارى كه ملت ايران آغاز كرده است و شما امروز در نقاط اوج اين راه قرار داريد، ان‌شاءالله با همه‌ى وجود، با همه‌ى توان، ادامه بدهيد و پيش برويد.

سيزدهم آبان هم - كه دو روز ديگر است - در حقيقت به معناى واقعى كلمه، يكى از ايام‌الله است؛ فرصتى است براى فكر كردن و استنتاج كردن و بر اساس اين استنتاج، آينده را ساختن و براى آينده برنامه‌ريزى كردن؛ چون آينده مال شماست. چگونه حركت كنيم كه بتوانيم خودمان را، ملتمان را، كشورمان را، تاريخمان را، بلكه امت اسلامى را به اوج برسانيم؟ راه چيست؟ اين را بايد با تفكر و تدبر در اين عبرتها به دست آورد. يكى از اين عبرتها در همين سيزدهم آبان است. قدرت الهى از يك طرف - كه همه‌چيز در همين جمله‌ى «قدرت الهى» مندرج است - و بعد اراده‌ى مبارزه و ايستادگى در راه مبارزه، كه متكى به قدرت الهى و توفيق الهى است، از طرف ديگر، سيزدهم آبان را يك برجستگى بخشيده است.

امام عزيز ما، آن مرد يگانه‌ى تاريخ ما، در مقابل طرح كاپيتولاسيون و مصونيت آمريكائى‌ها - كه آن روز در ايران همه‌كاره بودند - ايستاد و به خاطر اين اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائى، به وسيله‌ى مزدوران آمريكا از ايران تبعيد شد. در آن روز و در اين تبعيد، هيچ كس در كنار امام نبود. البته دلهاى مردم با امام بود؛ اما امام را از خانه‌اش ربودند و در غربت كامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ايران تبعيد كردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زيادى نيست؛ مثل برق ميگذرد - فرزندان امام، يعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانه‌ى جاسوسى آمريكا در تهران را تسخير كردند؛ آمريكا را از ايران تبعيد كردند. ببينيد فعل و انفعال حركت مردمىِ متكى به اراده‌ى الهى و قدرت الهى، چه كار ميكند. امام در آن غربت در تبعيد ايستاد، با كمال استقامت راه را دنبال كرد و مردم را كم‌كم و بمرور آورد وارد صحنه كرد. امام مردم را بيدار كرد؛ احساس استقلال و آرمان‌خواهىِ همراه با مجاهدتى كه در آن هيچ خوف و ترسى وجود ندارد، در مردم زنده كرد. مردم به ميدان آمدند و انقلاب پيروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ايران راندند؛ در 13 آبان، آمريكا را از ايران راندند. لذا امام فرمود: انقلابى بزرگتر از انقلاب اول. اين يك عبرت است. يعنى يك ملت وقتى در راه درست، با هدايت صحيح و با بصيرت، ايستادگى و استقامت ميكند، هيچ قدرتى در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همه‌ى مانعها برداشته شد. اين مسئله، محال به نظر مى‌آمد. حكومت سلطنتىِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتيبانى همه‌ى قدرتهاى مادى دنيا، از ايران برچيده شود؟ باوركردنى بود؟ اما اراده‌ى اسلامى و ايمانى ملت ايران به رهبرى امام، اين امر محال را ممكن كرد؛ اين امر نشدنى، واقع شد. همه در مقابل چشمشان اين را بوضوح ديدند و آن را لمس كردند. و از اين بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانه‌ى متكبرانه‌ى آمريكا از بام ايران پائين كشيده شد؛ زير پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد. اين هم نشدنى به نظر ميرسيد. اين هم يك كار ناممكن به نظر ميرسيد. تحليل ميكردند، ميگفتند، مينوشتند كه ايران اسلامى چون در مقابل آمريكا ايستاده است، پس قطعاً شكست ميخورد و مجبور به عقب‌نشينى ميشود. تحليلهاى مادى اين را ميگفت، اين را نشان ميداد. خيلى از روشنفكرنمايان ما كه خود را اهل تحليل سياسى و زير و رو كردن حوادث و استنتاج از حوادث ميدانستند، اينجور تحليل ميكردند. اما بعكس شد؛ اسلام پيروز شد، جمهورى اسلامى پيروز شد، آمريكا مجبور به عقب‌نشينى شد.

از آن روز تا امروز، سى و دو سال ميگذرد. جوانهاى عزيز! در اين سى و دو سال، هيچ سالى نبوده است كه از سوى استكبار به رهبرى آمريكا و صهيونيسم، عليه ايران توطئه‌اى يا توطئه‌هائى شكل نگيرد؛ به قصد شكست دادن ملت ايران، به قصد شكست دادن انقلاب و نظام جمهورى اسلامى. و به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، به همت مردم عزيز ما، و در هر دوره، به همت پيشروى جوانان عزيز ما، ايران اسلامى در همه‌ى اين توطئه‌ها پيروز شد و آمريكا شكست خورد. بعد از اين هم همين جور خواهد بود. تحليل درست، اين است. نگاه درست به آينده، اين است. شماها ان‌شاءالله پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، پيش روى خودتان عمر داريد. براى اين عمر طولانى - كه خداى متعال ان‌شاءالله با بركت و رحمت و فضلِ خود به شما عنايت كند - بايد برنامه‌ريزى كنيد. پايه‌ى برنامه‌ريزى اين است: تصميم بگيريد، هدف را درست انتخاب كنيد و دنبال اين هدف، با استقامت حركت كنيد؛ در اين صورت هيچ قدرتى در مقابل شما ياراى ايستادگى نخواهد داشت. هدفهاى شما در زمينه‌ى علمى، در زمينه‌ى اقتصادى، در زمينه‌ى اجتماعى، در زمينه‌ى اخلاق، در زمينه‌ى گسترش تفكر اسلامى و بيدارى اسلامى در جهان است؛ اينها آرزوهاى بزرگ شماست. راه فقط همين است. درست تشخيص بدهيد، تصميم قطعى بگيريد، حركت كنيد، راه بيفتيد، به خداى متعال تكيه و اعتماد كنيد؛ به نتيجه خواهيد رسيد. دشمنان شما هر كه باشد، هر چه باشد، با هر حجم قدرتى كه در دنيا باشد، مجبور به عقب‌نشينى خواهد شد؛ همچنان كه در قضيه‌ى انقلاب، در قضيه‌ى 13 آبان، در قضاياى جنگ تحميلى، در قضيه‌ى محاصره‌ى اقتصادى و در همه‌ى توطئه‌هاى ديگر تا امروز اينجورى بوده.

دست ما پر است. ما فكر درست داريم. جمهورى اسلامى يك انديشه‌ى سياسىِ نوئى به دنيا عرضه كرده است: مردم‌سالارى دينى. اين انديشه‌ى سياسى نو، متكى به فلسفه‌ى درست، متكى به زمينه‌هاى فكرى و اعتقادىِ مستحكم و از لحاظ عملى قابل اجرا و پيشرونده است. اين فكر، اين راه، اين فلسفه و اين تجربه‌اى كه در طول اين سى و دو سال در اختيار ملت ايران است، دست ما را پر كرده است.

دشمن تلاش ميكند. نبايد فكر كرد كه دشمن از فعاليت منصرف خواهد شد؛ نه، داريد مى‌بينيد. در همين روزها، در بحبوحه‌ى گرفتارى‌هاى آمريكا در قضيه‌ى اين حركت مردمىِ وسيعِ جنبش وال استريت در نيويورك و در ساير شهرها و ايالات آمريكا، دولت آمريكا به نظرش رسيد كه به خيال خودش و به قول خودش، باز يك برگ ديگرى رو كند. يك سناريوى مسخره‌ى تروريستى درست كردند كه جمهورى اسلامى را متهم كنند به يك حركت تروريستىِ مهمل، بى‌منطق و غلط؛ كه هر كس از اهل معرفت و فن در دنيا آن را ديد، رد كرد، محكوم كرد. متوسل و متشبث به اين چيزها ميشوند، براى اينكه شايد بتوانند خودشان را از آن گرفتارى‌ها نجات بدهند، آن را تحت تأثير و تحت‌الشعاع قرار بدهند؛ شايد بتوانند بر جمهورى اسلامى فشار وارد كنند. البته اين مسئله را دنبال خواهند كرد. قصدشان اين است كه شريف‌ترين عناصر مبارز و مجاهد در جمهورى اسلامى را متهم به تروريست كنند. آنها خودشان تروريستند. امروز تروريست بزرگ در دنيا، دولت آمريكاست.

در اين قضيه هم دست ما پر است. ما امروز صد سند غير قابل خدشه در اختيار داريم كه نشان ميدهد دولت آمريكا پشت سر ترورها و تروريستهائى بوده است كه در ايران يا در منطقه واقع شده است. ما با اين صد سند، آبروى آمريكا را در دنيا خواهيم برد؛ آبروى اين مدعيان حقوق بشر و مبارزه‌ى با تروريسم را در دنيا پيش افكار عمومى خواهيم ريخت؛ اگرچه امروز هم آبروئى ندارند.

آمريكا شكست‌خورده است. آمريكا در افغانستان شكست‌خورده است. در مقابل ملت افغانستان، آمريكا نتوانسته است وجهه‌ى خود را حفظ كند؛ ادعاهاى دروغ خود را ثابت كند. در مقابل ملت عراق، آمريكا شكست‌خورده است. همين چند روز قبل از اين، نمايندگان و نخبگان سياسى ملت عراق به اتفاق، مصونيت نظاميان آمريكا در عراق را رد كردند؛ نظر دادند كه بايد آمريكا از عراق بكلى خارج شود. و خارج خواهد شد؛ چاره‌اى ندارد. آمريكا بعد از سالها تلاش و هزينه‌هاى مادى و انسانى فراوان، ناچار است از عراق خارج شود؛ ناچار است از افغانستان خارج شود؛ ناچار است شكست را بپذيرد.

اينها در شمال آفريقا شكست خوردند؛ حسنى مبارك را نتوانستند حفظ كنند، بن‌على را نتوانستند حفظ كنند - اينها همه مزدورهاى آمريكا بودند، اما ملتها بر اينها فائق آمدند - در ليبى، رفيقشان قذافى را نتوانستند حفظ كنند. تا همين آخر هم، قبل از مرگ ذليلانه‌ى قذافى، اينها ارتباطاتى داشتند، شايد بتوانند با هم تفاهم كنند. ملتها نفاق استكبار را، نفاق آمريكائى‌ها و غربى‌ها را، چه در قضيه‌ى مصر، چه در قضيه‌ى تونس، چه در قضيه‌ى ليبى ديدند، در قضاياى ديگر هم خواهند ديد. اينها منافقند، اينها دورويند.

امروز در خود آمريكا، در خود كشورهاى غربى، در خود نظام سرمايه‌دارى و به اصطلاح ليبرال‌دموكراسى - كه هم «ليبرال»اش دروغ است، هم «دموكراسى»اش دروغ است - اينها شكست‌خورده‌اند. امروز مردم آمريكا در سرتاسر ايالات آمريكا، و مردم در هشتاد كشور جهان عليه اين نظام ايستادگى كردند. ممكن است مردم را سركوب كنند، اما اين آتش خاموش نخواهد شد. نميتوانند دفاع كنند؛ دستشان خالى است. دنيا جريان ديگرى پيدا كرده است و بدانيد به حول و قوه‌ى الهى، مبارزه‌ى حق - كه با سردمدارى ملت ايران و با پرچم اسلام آغاز شده است - با باطل، با طاغوتها، با فرعونها و با فرعون استكبار، تا سرنگونى استكبار ادامه پيدا خواهد كرد.

تحليلگران - به قول خودشان - در اتاقهاى فكرشان مى‌نشينند مطالعه ميكنند، بررسى ميكنند، مى‌بينند نقطه‌ى كانونى و مركزى اين حركت، جمهورى اسلامى است؛ لذا متوجه شماها ميشوند؛ متوجه جوانهاى ما، متوجه مسئولان ما كه محكم ايستادند و اين راه را با جرأت، با قدرت، با توكل به خدا، با خوشبينى به آينده و با اميدِ تمام دارند ادامه ميدهند. آن وقت عليه ملت ايران توطئه ميكنند؛ خب، بكنند. سى و دو سال است كه دارند عليه ملت ايران توطئه ميكنند. البته در هر توطئه‌اى، براى ملت ايران زحمت‌افزائى كردند، اما ملت ايران پيروز شده است و پس از هر توطئه‌اى كه خنثى شده، ملت ايران يك پله بالاتر رفته. ما را تحريم ميكنند. ممكن است تحريم فشارى به وجود بياورد، اما ملت ايران را يك درجه جلو ميبرد؛ توانائى او را بيشتر ميكند. به خيال خودشان علم و فناورى را بر روى جوانهاى ايرانى بستند، اما جوانان ايرانى خودشان از درون خودشان جوشيدند. امروز در زمينه‌ى علم و فناورى، پيشرفت ما نسبت به گذشته، نميشود گفت دو برابر و سه برابر است؛ ده‌ها برابر است. مبارزه‌ى آنها به جائى نميرسد. مبارزه‌ى با يك ملت بصير، ملت صبور، ملت آگاه، ملتى كه جوانانش متكى به خدا و پايدار در اين راهند، به جائى نميرسد؛ آنها شكست ميخورند، اما ملت ايران پيروز خواهد شد.

شما جوانها بايد براى آينده، بيشترين بار اين مسئوليت را بر دوش بگيريد و خودتان را بسازيد؛ نگذاريد دشمن با توطئه‌هاى تبليغاتى، با دروغ‌پردازى، اميد را از دلها بزدايد؛ نگذاريد بين شما اختلاف ايجاد كنند؛ نگذاريد بين ملت و مسئولين، ايجاد اختلاف و جدائى كنند؛ آنها اين را ميخواهند؛ آنها از اين يكپارچگى ميترسند؛ آنها از اين شعارهاى مستحكم شما ميترسند؛ آنها از عزم و اراده‌ى جدى مسئولين ميترسند؛ ميخواهند اين عزم و اراده را متزلزل كنند. وقتى ملت در كنار مسئولين ايستاده است، هيچ مسئولى احساس ترديد نميكند؛ احساس تزلزل نميكند و پيش ميرود. اين براى كشور ما لازم است؛ تا امروز بوده است، ان‌شاءالله در آينده هم خواهد بود. قطعاً ملت ايران در همه‌ى اين چالشهائى كه امروز با آن مواجه است و احياناً در آينده هم با آنها مواجه خواهد بود، بينى دشمن را به خاك خواهد ماليد.

رحمت خدا بر شهداى عزيز ما. رحمت خدا بر صبر ملت ما. رحمت خدا بر پدران و مادران صبورى كه مشكلات را تحمل كردند، فقدان جوانهاشان را تحمل كردند و ايستادند و به نسلهاى بعدى درس دادند. و رحمت خدا بر امام بزرگوار ما، كه اين راه را او باز كرد، او جلو افتاد، او ايستاد تا همه‌ى ما دلگرم شديم و به دنبال او حركت كرديم و اين راه طولانى را طى كرديم. اميدواريم همه‌ى شما مشمول ادعيه‌ى زاكيه‌ى حضرت بقيةالله باشيد.

والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌




۱۵ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
کریسمس با حضرت آقا در خانه یک شهید ارمنی!!


صبح روز کریسمس یعنی عید پاک ارامنه ، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است ، ما آدرسی از ارامنه نداشتیم
سری به کلیساهایشان زدیم که آن‌ها از ما بی‌خبرتر بودند رفتیم بنیاد شهید، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند ، کمی اطلاعات خانوادة شهدا را از بنیاد شهید ، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله‌ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم صبح رفتیم گشتیم توی محلة مجیدیه شمالی دو سه تا خانواده پیدا کردیم ، در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان
می‌دهیم ، بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش …

بگوییم از دادستانی آمدیم که باید دربروند ، کارت صداوسیما نشان دادیم و گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم ، امشب شب کریسمس که شب پاک شماهاست می‌خواهیم فیلمی از شماها بگیریم و روی آنتن بفرستیم .

برای نماز مغرب وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم ، گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر ، اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، روی شبکه بالاخره پخش می‌شود دیگر. چیزی نگفتند یک آن مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم به گوشم .

موردمان را گفت که شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از سه چهار دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم . خانمی در را باز کرد. ما با یاالله یاالله خواستیم وارد شویم، دیدیم نمی‌فهمد که. بالاخره وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم. گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو .

کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد، اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد، آن رفت توی حیاط پست بدهد. پست بودند دیگر حالا. فیلممان بود. یک ذره که نزدیک شد، بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. من هم با فاصله‌ای که بود به این خانم چون احیا بشود، این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما.
گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد. گفتید کی؟ . . .

من اسم حضرت آقا را گفتم. ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید ـ‌، تا اسم آقا را گفتم افتاد وسط زمین و غش کرد. فکر کردیم چه کنیم داستان را؟ داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و بهشان گفتیم که مادرتان را فعلاً جمع کنید. مادر را بردند توی آشپزخانه.

دخترها گفتند: چه شد؟
گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم غش کرد. فکری کنید.
تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد
این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که باید کنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت : سلام علیکم .

گفتم: بفرمایید .
گفت شما؟
نه این‌که ما را نمی‌شناخت، گفتند، تو چه کاره‌ای یعنی؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده
گفت: کس دیگری نیست؟

یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم آقا شما بفرمایید داخل .
گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم.

معنی و مفهوم حفاظت، خودش را این‌جا از دست نمی‌دهد. مهم‌تر از حفاظت این است. بدون اذن وارد خانه کسی نمی‌شود. رهبر نظام است باشد، ارمنی است باشد، ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است …………

که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.

من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است بیایید تعارف کنید بیایند داخل .
لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم .
به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل .
گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند .

چند دقیقه‌ای دم در ایستادند ، ما هم سعی کردیم بچه‌هایی که قد بلند دارند را بیاوریم، مثل نردبان دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم ، چون دانشجو بودند لباس دانشجویی مناسب داشتند ، یکی از دخترها ، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت که مادرمان توی این اتاق است ، الآن خدمت می‌رسیم .

رفتند بیرون ، آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟
گفتم : نمی‌دانم ، چون صبح نپرسیده بودم .
گفت بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند ؟
رفتیم آن اتاق پشتی ، گفتم : ببخشید، پدرتان ؟
گفتند ، مرده .
گفتیم ، برادر ؟
گفتند ، یکی داشتیم شهید شده .
گفتیم ، بزرگتری ، کسی ؟
گفتند ، عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند .

فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟ با این هیبت و این تیپ و قدوقواره، همه دو متر درازی و لباس‌ها ، شکل ، تیپ و اسلحه ، هرچه هم بخواهی بگویی من کسی نیستم ، قیافه ات تابلو است .
در بغلی را زدیم ، یک آقایی آمد دم در سلام کردم. گفتم، ببخشید ! امر خیری بود خدمت رسیدیم .

این بندة خدا نگاه کرد ، یک مسلمان بسیجی ، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد . رفت لباس پوشید آمد دم در ، محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش ، داخل خانه که شدیم ، نگهبان او را بازرسی کرد نگاه کرد، پیش خودش گفت ، برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟

بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگتری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.

او را داخل که بردیم و آقا را که دید، مُرد. یک جنازه را یدک کردیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. این‌ها به خودی خود زبانشان با ما فرق می‌کند. سلام علیک هم که می‌خواهند بکنند کلی مکافات دارند. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد و درنهایت یک هم‌دمی را برای آقا مهیا کردیم.

حضرت آقا چایی و شیرینی‌شان را خورد
رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند.

دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟
گفتند: دانشجو هستند.
آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها کلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟

این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ آقا می‌خورد یا نمی‌خورد؟ نمی‌دانستم. رفتم کنار آقا، از آقا سؤال کردم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟

آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم.

بعد خود آقا گفتند : بله دخترم ! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من هم چایی، هم آب‌میوه شما را می‌خورم.

این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند. خُب توی خانة مسلمان‌ها این‌‌طوری است. یک نفر چند تا میوه پوست می‌کند می‌دهد دست آقا، آقا هم دعا می‌کند. همان‌جا به پدر شهید، مادر شهید، پسر شهید و یا همسر شهید آن خوراکی را تقسیم می‌کنیم، همه یک قسمتی از این میوه می‌خورند که آقا به آن دعا کرده. توی ارمنی‌ها هم همین کار را باید می‌کردیم؟ واقعاً نمی‌دانستیم.

چایی آوردند، آقا خورد، آب‌میوه آوردند، آقا خورد، شیرینی آوردند، آقا خورد. آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم.

توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست. می‌پریم و می‌آوریم. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. صفحة اول یک عکس دوتایی. یادگاری فردین با دوستش گرفته بود آن وسط بود. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟

یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن ، گفت: خُب ! نحوة اسارت ، نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید .

ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار ، شهید «مانوکیان» است ، به اندازة شهیدان «بابایی» ، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است هواپیمایش F۱۴ ، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌ سمت ایران سرازیر می‌شود. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود هواپیما لاشه‌اش توی خاک ایران می‌افتد ، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر برای شهید کار کند هواپیما به زمین خورد و ایشان به شهادت رسید .

ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد. آن خانواده، این فرزندشان است این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است ، دربارة شهادتش و اخلاقش تعریف کردند .

مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(ع) کیست .
مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟
آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بارمصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، چون ما توی ظرف آن‌ها آب نمی‌خوریم. توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.

می‌گفتند، در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ، مسمار به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع) دستش را بستند و در سه دورة ۲۵ ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند ، در ۲۵ سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست .

امروز با ورود شما به منزل‌مان ، با این همه گرفتاری‌ای که دارید ، وقت گذاشتید و به خانة منِ غیر دین خودتان تشریف آوردید . اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است ، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است .

از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی(ع) و ۲۵ سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا(س) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(ع) شفایش نمی‌دهد؟

بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ کردند
ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت ، شیرینی و میوه‌ شان را خورد . بعضی از دوست‌های ما نخوردند ، کاتولیک تر از پاپ هم داریم دیگر ، رهبر نظام رفته خورده ، پاسدار، من نوعی ، نخوردم ، حزب‌اللهی‌تر از آقا هستم دیگر !

با آن‌ها خداحافظی کردیم و به‌سمت دفتر به‌راه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچه‌ها را بگویید بیایند .

آمدند. فرمودند: این کار احمقانه چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید داخل نمی‌آمدید .




۱۸ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام: ۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol
گروه:
- کاربران عضو







نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۲۲ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: HO3INR
نام تیم: والنسیا
پیام: ۴,۳۹۱
عضویت از: ۱۱ بهمن ۱۳۸۷
از: Winterfell
طرفدار:
- Carles Puyol
گروه:
- کاربران عضو


روش کلیک کنید برای سایز اصلی.






نمایش امضا ...
مخفی کردن امضا ...
۲۳ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
دمه همه بچه های ارزشی و ولایی گرم. برسه روزیکه امام زمان عج ندا بده "کجایید ای فرزندان سلمان فارسی" ماهم بریم جان ناقابلمونو فداش کنیم یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجۀ




بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۲۸ آبان ۱۳۹۰
پاسخ به: ولایت
نام کاربری: foumani
پیام: ۱۸۸
عضویت از: ۲۳ آبان ۱۳۹۰
از: fouman
طرفدار:
- مسی
- مارادونا
- تاج کبیر آسیا
- آرژانتین
- فرهاد مجیدی
- گواردیولا
- مربی ایرانی دیگه نوبرشه
گروه:
- کاربران عضو
اساس دین اعتقاد به ولایت

به نقل مرحوم علامة مجلسی(رض) راوی به نام میسر گفت: خدمت امام صادق(ع) رسیدم و گفتم: آقا! من همسایه‌ای دارم مردی است بسیار عابد و زاهد متهجد که حالات روحی او برای من اعجاب انگیز است! من شب‌ها در ساعات آخر شب به صدای او از خواب بیدار می‌شوم و می‌بینم در حال مناجات با خداست تا سحر مشغول دعا و نماز و عبادت و تلاوت قرآن است و ... این حال اوست. در میان مردم هم تحقیق کرده‌ام از نظر صداقت در گفتار و امانت و عدالت در رفتار مورد تأیید و تصدیق همگان است. در مجموع آدمی متدین و متقی واقعی است. امام همه را گوش داد و بعد در یک جملة کوتاه از من سوال فرمود: یعرف شیئا مما انت علیه؟ آیا چیزی از آنچه را که تو معتقد به آن هستی می‌شناسد؟ با اصل اعتقاد به ولایت ما آشنایی دارد یا نه؟
توجه می‌فرمایید که امام روی کدام نقطه از معارف دینی انگشت گذاشته و آن را پایه و اساس اصلی دین معرفی کرده و سایر حالات روحی و اعمال عبادی را بدون آن، بی‌پایه و اساس نشان داده است!
راوی گفت: از این جهت تحقیقی نکرده‌ام و اطلاع از این قسمت از عقیده‌اش ندارم. گذشت و سال بعد پس از انجام مناسک حج در مدینه خدمت امام(ع) رسیدم و باز سخن از همسایه‌ام به میان آوردم و حالات روحی و عبادتش را ستودم. امام(ع) باز همان جملة سال گذشته را فرمود: یعرف شیئا مما انت علیه؟ آیا چیزی از آنچه را که تو معتقد به آن هستی می‌شناسد و اعتقاد به ولایت ما دارد؟ گفتم: خیر، مولای من! تحقیق کردم و معلومم شد که از معتقدان به ولایت شما، خاندان رسالت و اهل‌بیت عصمت نمی‌باشد. امام فرمود: یا میسر ای البقاع اعظم حرمه؟ کدام نقطه روی زمین از همه جا محترم‌تر و دارای حرمت عظیم‌تر است؟ گفتم : شما بفرمایید. فرمود: ما بین الرکن و المقام، روضه من ریاض الجنه و ما بین القبر و المنبر روضه من ریاض الجنه...
در مکه در مسجد الحرام، آن نقطة فاصلة بین رکن کعبه [که حجرالاسود در آن نصب شده است] و بین مقام [ابراهیم] باغی از باغهای بهشت است و[در مدینه در مسجدالنبی] آن نقطه فاصلة بین قبر منور رسول خدا(ص) و بین منبر آن حضرت باغی از باغ‌های بهشت است.
اگر خداوند به بنده‌ای هزار سال عمر بدهد و او تمام این مدت را مابین رکن و مقام و مابین قبر و منبر پیامبر(ص) به عبادت بپردازد و سرانجام مظلومانه سرش بریده شود و خدا را به غیر ولایت ما دیدار کند، برخدا سزاوار است که او را به رو در میان آتش جهنم بیفکند.
این جمله نیز از رسول اکرم(ص) منقول است: قسم به کسی که جان محمد در دست اوست. اگر بنده‌ای به قدر هفتاد پیامبر عمل صالح بیاورد، اما ولایت من و ولایت اهل‌بیتم را نداشته باشد، مورد قبول خدا واقع نمی‌شود.




بی خامنه ای شعار هم عهدی چیست ؟
بی خامنه ای ندای یا مهدی چیست ؟
هر کس که نشد فدایی خامنه ای ،
بی شک تو بدان فدایی مهدی نیست !
۱ آذر ۱۳۹۰
< ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ... ۱۰ >
     
برو به صفحه
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۱
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۴
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۷ پاسخ
۸,۳۲۸,۸۱۷ بازدید
۵ ساعت قبل
Salehm
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۸۹ پاسخ
۱۱,۵۹۱,۲۶۶ بازدید
۳ روز قبل
Greatest Ever
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۳ پاسخ
۵۴۵,۸۵۶ بازدید
۸ روز قبل
Greatest Ever
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۳,۱۷۸ بازدید
۱۵ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۱۹۷,۹۷۴ بازدید
۱۵ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۵,۴۶۰ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۲۷,۸۱۸ بازدید
۵ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۳۰۷ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۸۹۱ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۵۷۴ بازدید
۱۰ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۱۴ کاربر آنلاین است. (۷۰ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۱۴

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!