در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: BRAIN
پیام:
۵,۵۱۳
عضویت از: ۸ خرداد ۱۳۹۰
طرفدار:
- LEO MESSI - PEP - SPAIN-ARGENTINA - PEP-FERGUSEN گروه:
- کاربران عضو |
نکاتی برای دوستانی که امسال قصد دارن پیاده روی اربعین شرکت کنن به صورت موشن گرافیک. |
||
|
|||
۲۳ آبان ۱۳۹۴
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Mahshid.Shr
نام تیم: میلان
پیام:
۱,۸۷۹
عضویت از: ۵ مهر ۱۳۸۹
از: جایی همین نزدیکی
طرفدار:
- ژاوی.مسی - ! - پرسپولیس قرمزته - اسپانیا گروه:
- کاربران عضو - مترجمین اخبار |
سالها پیش مادرم من رو با فیلم "روز واقعه" اشنا کرد. و تا بحال بارها و بارها این فیلم رو دیدم. تمامی دیالوگ ها حرف ها صحنه هاش برای من خاطره انگیزه و پر از حس و معنا. تصمیم گرفتم بخشی از دیالوگ های این اثر بزرگ رو اینجا بذارم. - من یک بار او _امام حسین(ع)_ را دیده ام که با اسیران نصرانی عیسی مسیح را به شفاعت گرفت که آشفتگی نکنند و بند از پای ایشان برداشت هنوزم این سخن در گوش است که فرمود:ما برای برداشتن بند آمده ایم نه بند نهادن. |
||
|
|||
۲۳ مرداد ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
آفتاب در حجاب عنوان زیبایی است كه سید مهدی شجاعی برای كتاب خود كه شرحی داستانوار از گوشهی عاشورایی حیات زینب كبری است، برگزیده است. تبحر شجاعی در داستان پردازی بر كسانی كه مروری بر نوشتههای او داشتهاند مخفی نیست، او در این نوشتار، این چیرهگیاش را با چاشنی وقایع تاریخی و مستند در آمیخته تا ماحصل آن، واگویهای زیبا و روان و مستند از رنجهای زینب كبری باشد. این كتاب صرفاً به وقایعی از زندگی این بانوی بزرگ میپردازد كه در ارتباط با امام حسین علیه السلام و واقعهی كربلا باشد. كتاب در 18 فصل و یا به تعبیر نویسنده، در 18 پرتو مهیا گشته است. نویسنده با مخاطب قرار دادن آن حضرت، همچون روایت گری كه گویا لحظه لحظه با او همراه بوده، به باز گویی خاطرات او، برایش پرداخته ، و تو گویی كه حرفهای نهان در دلش را در آن لحظههای پر نهیب، بر زبان قلم آورده است. منبع قلم فوق العاده اي داشت. پيشنهاد مى كنم تو اين ايام حتما بخونيد. |
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۱۰ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
|
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۱۳ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
يک نيمه شب بهانهی دلبر گرفت و بعد قلبش به شوق روي پدر پر گرفت و بعد اما نيامده ز سفر مهربان او يعني دوباره هم دل دختر گرفت و بعد آنقدر لاله ريخت به راه مسافرش تا خواب او تجلي باور گرفت و بعد آخر رسيد از سفر، اما سر پدر سر را چقدر غمزده در بر گرفت و بعد گرد و غبار از رخ مهمان مهربان با اشک چشم و گوشهی معجر گرفت و بعد انگار خوب او خبر از ماجرا نداشت طفلک سراغي از علي اصغر گرفت و بعد از روزهاي بي کسي اش گفت با پدر يعني نبرد بغض و گلو در گرفت و بعد: خورشيد من به مغرب گودال رفتي و باران تير و نيزه و خنجر گرفت و بعد معراج رفتي از دل گودال قتلگاه نيزه سر تو را به روي سر گرفت و بعد دلتنگ بود دخترت و سنگ ِ کينه اي بوسه ز چهره و لب و حنجر گرفت و بعد اما دوباره فرصت جبران رسيده بود يک بوسه آه از لب پرپر گرفت و بعد جان داد در مقابل چشمان عمه اش با بال هاي زخمي خود پر گرفت و بعد ... |
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۱۳ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
یک جرعه بفهمید تب دریا را بی قامت او قیامت دنیا را خنجر نزنید بر تن اکبر آه... مجنون نکنید بیش از این لیلا را |
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۱۸ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: RAMONA
نام تیم: آژاکس
پیام:
۱۲,۷۱۷
عضویت از: ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
از: همين حوالى...
طرفدار:
- همه ی بازیکنای بارسا + فابرگاس - استقلال♥ - اسپانیا - خسرو حیدری - گواردیولا و انریکه گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی - مدیران گالری - ناظرين انجمن - شورای نخبگان سایت - مدیران نظرات |
اشكهايت را خبر كن ، با دلم گفتگو مي كنم شروع گريه از اينجاست كه ماه قافله تنهاست كه گر گرفته تن باغ كه تشنه لب خود ِ درياست همه دهان ها تو را صدا مي زنند دهان ها پر نام توست اي سرو ايستاده آقاي رنج هاي عظيم راه ها به تو مي پيونند ، كوچه ها پنجره ها ، به تومي پيوندند شمعداني ها ، دل ها به تو مي پيوندند تو ما را فرا گرفته اي كه ما وارثان سجاده اي به وسعت اين عالميم همه تو را صدا مي زنند، دهان ها پر نام توست يا حــســـيــن (ع) |
||
که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد |
|||
۱۹ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Daughter.of.Eve
نام تیم: مالاگا
پیام:
۶,۹۵۲
عضویت از: ۲۰ مهر ۱۳۹۰
از: تبريز
طرفدار:
- مسي - پویول-ژاوی-کرایف - تراکتور سازی تبریز(تيراختور) - آرژانتين و اسپانيا - پپ گوارديولا گروه:
- کاربران عضو - مدیران انجمن - مترجمین اخبار - لیگ فانتزی |
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است |
||
۲۰ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۰۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
ماه مي گويد حسين، با آه مي گويد حسين آيه هاي حضرت الله مي گويد حسين يار مي گويد حسين، دلدار مي گويد حسين در مدينه احمد مختار مي گويد حسين نار مي گويد حسين ، گلزار مي گويد حسين شاه مردان حيدر کرّار مي گويد حسين یار مي گويد حسين، غمخوار مي گويد حسين فاطمه بين در و ديوار مي گويد حسين خاک مي گويد حسين، افلاک مي گويد حسين مجتبي با سينه صد چاک مي گويد حسين خواب مي گويد حسين، مهتاب مي گويد حسين منبر و سجاده و محراب مي گويد حسين گاه مي گويد حسين، بيگاه مي گويد حسين شمس و نجم و کهکشان و ماه مي گويد حسين هوش مي گويد حسين، بیهوش مي گويد حسين بين خيمه کودکي مدهوش مي گويد حسين چاره ميگويد حسين، بيچاره مي گويد حسين غنچه شش ماهه مي گويد حسين شير مي گويد حسين، شمشير مي گويد در تن شه سنگ و نيزه و تير مي گويد حسين حال مي گويد حسين، گودال مي گويد حسين تازيانه بر تن اطفال مي گويد حسين لاله مي گويد حسين، آلاله مي گويد حسين در خرابه دختري با ناله مي گويد حسين باده مي گويد حسين، دلداده مي گويد حسين بين دشمن اکبر شهزاده مي گويد حسين ابر مي گويد حسين، بي صبر مي گويد حسين پيکرم حتي ميان قبر مي گويد حسين زار مي گويد حسين، غم بار مي گويد حسين قلب ما با هر تپش صد بار مي گويد حسين عود مي گويد حسين، معبود مي گويد حسين دختري در آتش و در دود مي گويد حسين نور مي گويد حسين، عاشور مي گويد حسين خواهري با پيکري رنجور مي گويد حسين ياس مي گويد حسين، احساس مي گويد حسين در کنار علقمه عباس مي گويد حسين |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۰ مهر ۱۳۹۵
|
|
پاسخ به: بال سرخ عاشورا ... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۰۹
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
ساغر وصل لبالب به لب مستان است در نظر بازی شان اهل نظر حیران است گوییا مشعله از بام فلک ریزان است چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... یا رب این بوی خوش از روضه جان می آید یا نسیمی است کز آن سوی جهان می آید یا رب این نور صفات از چه مکان می آید عجب این همهمه از حور جنان می آید یا رب این آب حیات از چه دلی جوشان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... گوش تا گوش همه کر و فر دشمن پست شاه بنشسته، بر او حلقه یاران الست پیرهن چاک و غزلخوان و سراهی در دست چار تکبیر زده یک سره بر هرچه که هست خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... وه از آن آیت رازی که در آن محفل بود مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود عشق می گفت به شب آنچه بر او مشکل بود خُمِ مِی بود که خون در دل و پا در گل بود ساغر سرخ شهادت به کف مستان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... این حسین است که عالم همه دیوانه اوست او چو شمعی است که جانها همه پروانه اوست شرف میکده از مستی پیمانه اوست هر کجا خانه عشق است، همه خانه اوست حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند چشم انعام مدارید ز انعامی چند فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند که نمانده است ره عشقی مگر گامی چند در بلاییم ولی عشق بلا گردان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... امشب است آنکه ملائک در میخانه زدند گِل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند با منِ راه نشین، باده مستانه زدند قرعه فال به نام منِ دیوانه زدند یوسف فاطمه را ننگِ جهان زندان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... ظهر فردا عمل مذهب رندان بکنند قطع این مرحله با مرغ سلیمان بکنند حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنند آنچه استاد ازل گفت بکن، آن بکنند عاقبت خانه ظلم است جهان ویران است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... نقدها را بود آیا که عیاری گیرند تا همه صومعه داران پی کاری گیرند و به تاریکی شب ره به کناری گیرند صادقان ز آینه صدق غباری گیرند صحنه مشهد ما صحن نگارستان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... در شب قتل نگفت از سر و سامان زینب داشت اندیشه فردای یتیمان زینب گفتی از یاد پریشانی طفلان زینب داشت آن شب همه گیسوی پریشان زینب این چه خوابی است که در خوابگه شیران است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... ظهر فردا قد رعنای حسین است کمان باز جوید شه بی یال ز عباس نشان ز علمدار خود آن خسرو شمشاد قدان که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند صبر از این بیش ندارم، چه کنم تا کی و چند جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... او سلیمان زمان است که خاتم با اوست سرّ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست نفس همت پاکان دو عالم با اوست زخم شمشیر سنان چیست که مرهم با اوست پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... شام فردا که رسد زینب گریان و دوان در هیاهوی رذیلانه آن اهرمنان پرسد از پیکر صد چاک شه تشنه زبان که شهیدان کی اند این همه خونین کفنان جگر رود فرات از دل او سوزان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... او که دربانی میخانه فراوان کرده نوش پیمانه خون بر سر پیمان کرده اشک را پیرهن یوسف دوران کرده چنگ بر گونه زده، موی پریشان کرده در دل حادثه مجموع پریشانان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... گفت عباس که من از سر جان برخیزم از سر جان و جهان دست کشان برخیزم از سر خواجگی کون و مکان برخیزم من به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم این چه روح است و کرامت که در این یاران است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است مکن ای صبح طلوع... امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۰ مهر ۱۳۹۵
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |