همه پیامها (donya)
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
وای آره این تراوین خیلی آدمو معتاد می کنه !!! تمومم نمی شه لا مذهب |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۳ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
آخه خوب نیست دمه رفتن کسی برنجه |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
کاش یکی رسم خداحافظی بهتون یاد می داد بهرحال امیدوارم با دید بهتری به زندگی نگاه کنید شاد باشید و امیدوار |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: صندلی داغ (سولماز) | ||
|
مرگ بر دیکتاتور مرگ بر دیکتاتور
|
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
چشم اعلی حضرت ما در حضیض نشسته و از پاسخ های کوبنده جنابعالی حظیظ می بریم ( باید واقعا از پست های ما تشکر بشه که باعث شدیم جوانان این مرز و بوم برن لغت نامه رو ورق بزنن ) |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۱ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: صندلی داغ (سولماز) | ||
|
منظورم از نقاب تظاهر به اونچه که نیستی نبود منظورم این بود که مثلا وقتی دلت پر از غمه بخندی ... وقتی از ته دل پشیمونی مجبور شی حق به جانب رفتار کنی و.... این سوالو پرسیدم چون میخواستم ببینم واقعا اینقد که نشون میدی خونسردی؟ |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۱ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
حالا سعید نمیشه که یه طرفه رفت به قاضی بگو اون چی گفت اول که تو اینهمه با دله پر جواب دادی؟ ولی در کل اینکه همواره یه جواب تو آستین داری که بر هیچ کس پوشیده نیست اصلا بر منکرش لعنت |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۱ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: صندلی داغ (سولماز) | ||
|
خب دوستم به اینا هم جواب بده لطفا 1. واسه مطرح کردن خودت چه کارایی می کنی؟ 2. دوس داشتی تو صندلی داغ بیشتر در چه زمینه ای ازت سوال بشه؟ 3. چقدر ماه تولدت تو رفتارت تاثیر گذاشته؟ 4. تا حالا شده به خاطر عکس این نی نی هایی که میذاری کسی جدی نگیردت؟ 5. چقد نظره دیگران واست مهمه؟ 6. به نظرت اگه تو هاگوارتز بودی تو چه گروهی میرفتی؟ 7. تا حالا شده تو زندگیت نقاب به صورتت بزنی؟ منظورم اینه مجبور بشی کسی باشی که نیستی؟ 8. با این بیت موافقی: با بدان بد باش و با نیکان نکو جای گل گل باش و جای خار خار ؟ |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۱ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
می خوام اینجا یه چیزی بگم...خیلی کلنجار رفتم با خودم دیدم اصلا درست نبود که یه تندباد به پا کنم و این وسط 2 تا از بهترین دوستامو از دست بدم در هر صورت من فهمیدم که بزرگی یه آدم به عربده کشی نیست. اینکه آدم بفهمه اشتباه کرده و اعتراف کنه عینه بزرگیه!! من اشتباه کردم...نفهمیدم...صادقانه میگم حرفایی زدم که نباید میزدم و اصلا در حد زدنش نیستم و در این بحثی نیست و الانم میدونم که گذشتن از اشتباه من خیلی سخته و حتی لایقش نیستم ولی امیدوارم که بخشیده بشم |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۳ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
می خواستم بهت بگم چقد پریشونم, دیدم خودخواهیه...دیدم نمی تونم تحمل می کنم بی تو به هر سختی, به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی به شرطی بشنوم دنیات آرومه, که دوسش داری از چشمات معلومه یکی اونجاست شبیه من یه دیوونه , که بیشتر از خودم قدرتو می دونه چیکار کردی که با قلبم به خاطر تو بی رحمم؟ تو می خندی... چه شیرینه... گذشتن...تازه میفهمم! تو رو می خوام تموم زندگیم اینه , دارم می رم ته دیوونگیم اینه نمی رسه به تو حتی صدای من, تو خوشبختی همین بسه برای من... |
||
تو ای خود صدا...صدا بزن مرا ببین دل مرا بزن به دریا من که بریده از منم ... در عطش رسیدنم به تو چرا نمی رسم؟؟؟ چرا چرا نمی رسم؟؟؟..... |
|||
۲۳ شهریور ۱۳۸۸
|