به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
همه پیام‌ها (VeriaLEO)
همه پیام‌ها (VeriaLEO)

پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

دوستان اینجا رو با کلاس فلسفه ابن بطوطه اشتباه گرفتن...


نه مطالب در حدی نیست که فلسفه بهش اطلاق بشه. فعلا از سطح کتاب دینی مدرسه بالاتر نرفتیم! کاری که این دوستمون میکنه اینه که فقط با لغات پرطمطراق و اصطلاحات کلامی سعی داره پاسخ دوار خودش رو منطقی جلوه بده. در حالی که تا حالا هیچی نگفته! جز پیچاندن مطلب و آوردنش به نقطه اول.
زمانی میتونیم بگیم که با فلسفه نقادی طرفیم که وقتی مقدماتی باعث طرح اشکال در نتایجی میشن، در نتایج به طور کلی شک کنیم و سعی کنیم بدون توجه به اون نتایجِ سابقا مقبول، رفع اشکال کرده و دوباره اونها رو به اثبات برسونیم.
وقتی مثلا پدیده ای در عالم از منظر خرد نقاد در تضاد با حکمت یا عدل الهی در میاد، روش فلسفی نقادانه بدین صورته که بدون توجه به اینکه سابقا خدا حکیم یا عادل در نظر گرفته شده، از مساله رفع اشکال کنه یا بگه نمی دانم و انصراف بده. کاری که این دوستمون و بسیاری از متکلمین میکنن اینه که فقط با بازی با عبارات و اصطلاحات همون حکیم یا عادل بودن خدا رو در حلق مخاطب فرو میکنن و به گمان خودشون استدلال فلسفی کردن.

اگر طاقت نظر مخالف رو نداری کامنت نذار چون اینجا هر کسی میتونه نظر بده ...مخالف و موافق....توی تمام مباحث من فقط سمت موضوع حرکت کردم بدون هیچ توهین یا تمسخری....شما از اولین پیام توهین و تمسخر رو موید حرفات قرار دادی..اتفاقا این کاره که مال دوران ابتداییه...اگر نمیپذیری فقط مخالفت کن در کمال احترام..هیچ کدوم موظف به تقنیع طرف مقابل نیستیم...نظرمون رو میدیم و تمام...نه توهین میکنم و نه اجازه توهین میدم...اگر حرفای خودت رو قبول داشتی نیازی به توهین نمیدیدی ...مطلبی که حاوی مفاهیم باشه و استوار به دلیل محکم نیازی به جنجال و توهین و بازی رسانه ای و...نداره...توهین میکنی چون نیازمندشی...چون طاقت پذیرش نظر مخالف رو نداری...فیلمی که فیلمنامه خوب داشته باشه صحنه های مستهجنش کمتره...



کجای حرفای من توهینه؟ چون جوابی نداری کم آوردی و شلوغش کردی.
جالبه اول خودتو کوبیدی تو کامنت مردم بعد میای میگی حق نداری باهام مخالفت کنی.




۱۹ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

دوستان اینجا رو با کلاس فلسفه ابن بطوطه اشتباه گرفتن...


نه مطالب در حدی نیست که فلسفه بهش اطلاق بشه. فعلا از سطح کتاب دینی مدرسه بالاتر نرفتیم! کاری که این دوستمون میکنه اینه که فقط با لغات پرطمطراق و اصطلاحات کلامی سعی داره پاسخ دوار خودش رو منطقی جلوه بده. در حالی که تا حالا هیچی نگفته! جز پیچاندن مطلب و آوردنش به نقطه اول.
زمانی میتونیم بگیم که با فلسفه نقادی طرفیم که وقتی مقدماتی باعث طرح اشکال در نتایجی میشن، در نتایج به طور کلی شک کنیم و سعی کنیم بدون توجه به اون نتایجِ سابقا مقبول، رفع اشکال کرده و دوباره اونها رو به اثبات برسونیم.
وقتی مثلا پدیده ای در عالم از منظر خرد نقاد در تضاد با حکمت یا عدل الهی در میاد، روش فلسفی نقادانه بدین صورته که بدون توجه به اینکه سابقا خدا حکیم یا عادل در نظر گرفته شده، از مساله رفع اشکال کنه یا بگه نمی دانم و انصراف بده. کاری که این دوستمون و بسیاری از متکلمین میکنن اینه که فقط با بازی با عبارات و اصطلاحات همون حکیم یا عادل بودن خدا رو در حلق مخاطب فرو میکنن و به گمان خودشون استدلال فلسفی کردن.

پسر خوب هم ادب رو رعایت کن هم نظر شخصیت رو در مورد دیگران توو دلت نگه دار...اگر کلماتی ک میگم رو نمیفهمی میتونی بپرسی...اگر جواب و تکلم محترمانه رو بلد نیستی سکوت رو یاد بگیر...از پیام آخر هم مشخص بود رفتی سرچ کردی هر چی کلمه که فکر کردی سخته جمع کردی...من مقصر نیستم ک تو متوجه نیسی....اساس مبانی دینی رو میگم نمیخوای یاد بگیری یا قبول کنی اجباری به اقناع نیس ...پسر گل من شاگردام هم سن شمان...نه تیکه بنداز و نه بی احترامی کن...همونطور که باهات بحث میشه بحث کن...


نه بی ادبی کردم نه بی احترامی‌ فقط به طنر خواستم بهت بفهمونم که تعمدا قلمبه حرف زدن چه ظاهر خنده داری داره!
ضمنا من بعد از اون جریان تجسستون دیگه کاری باهاتون نداشتم. خودتون اینجا پریدید وسط و کامنتم رو ریپلای کردید.
کسی اینجا از شما نخواست اصول دین آموزش بدین. بحث شرور و ایراداتی که در طول تاریخ فلسفه گرفته شده یه بحث مفصله که همیشه متکلما خواستن با چهارتا حرف قلمبه سر و تهشو بهم بیارن و ولی مشکل عمیقتر از این حرفاس‌. و استدلالی این چنین ضعیفی تو کت من و امثال من نمیره‌.




۱۹ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
علی ولی الله نوشته:

دوستان اینجا رو با کلاس فلسفه ابن بطوطه اشتباه گرفتن...


نه مطالب در حدی نیست که فلسفه بهش اطلاق بشه. فعلا از سطح کتاب دینی مدرسه بالاتر نرفتیم! کاری که این دوستمون میکنه اینه که فقط با لغات پرطمطراق و اصطلاحات کلامی سعی داره پاسخ دوار خودش رو منطقی جلوه بده. در حالی که تا حالا هیچی نگفته! جز پیچاندن مطلب و آوردنش به نقطه اول.
زمانی میتونیم بگیم که با فلسفه نقادی طرفیم که وقتی مقدماتی باعث طرح اشکال در نتایجی میشن، در نتایج به طور کلی شک کنیم و سعی کنیم بدون توجه به اون نتایجِ سابقا مقبول، رفع اشکال کرده و دوباره اونها رو به اثبات برسونیم.
وقتی مثلا پدیده ای در عالم از منظر خرد نقاد در تضاد با حکمت یا عدل الهی در میاد، روش فلسفی نقادانه بدین صورته که بدون توجه به اینکه سابقا خدا حکیم یا عادل در نظر گرفته شده، از مساله رفع اشکال کنه یا بگه نمی دانم و انصراف بده. کاری که این دوستمون و بسیاری از متکلمین میکنن اینه که فقط با بازی با عبارات و اصطلاحات همون حکیم یا عادل بودن خدا رو در حلق مخاطب فرو میکنن و به گمان خودشون استدلال فلسفی کردن.





۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
اسم انجمن بحث آزاد مذهبیه یعنی میشه درش مباحث الهیاتی رو مورد مداقه قرار داد و به بوته نقد گذاشت که این به معنی استفاده از منابع و یا متدولوژی الزاما درون مذهبی نیست. وقتی مبحثی به شکل انتولوژیک نقد میشه باید تمام پیش فرض های درون-موضوعی که باعث سابجکتیو شدگی استنتاج ها میشن رو نادیده گرفت و به شکل زیربنایی جلو رفت.
این از این موضوع. در خصوص صفات الهی هم که فرمودید باید اول تکلیف صفت رو مشخص کنیم. از دید من صفت چیزیه که عقل اون رو به مثابه مقوم ذات جوهر درک میکنه. جوهر هم چیزیه که تصورش به تصور شیء دیگه ای که از اون ساخته شده باشه متوقف نباشه. در نتیجه میشه گفت که خدا یعنی جوهر که متقوم از صفات نامتناهیه که هریک از اونها مبین ذات سرمدی و نامتناهیه. ممکن نیست تو عالم دو یا چند جوهر وجود داشته باشن که دارای صفت واحد باشن و در ضمن ممکن نیست هیچکدام از صفات جوهر به درستی تصور بشن که مستلزم تجزیه جوهر به اجزا میشن. این مقدمات رو از این باب گفتم که تعریفی که من از خدا و صفاتش دارم با اون چیزی که تو ذهن شماست زمین تا آسمون فرق داره و در مستنتجات بعدی هم قطعا آبمون توی یه جوب نمیره.





۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.

به هر حال وقتی دو موجود بحث میکنند نمیشه به زبان معدومین حرف زد..مثال رکن بحث نبوده و برای تفهیم و ایقاع بهتر مطلب بود...و اینکه جواب اصلی همونه که وقتی فعلی از خیر علی الاطلاق با تمامی صفات ثبوتی و سلبیه اش سر میزنه پس خیر بوده و مصلحت...


جواب سه خط آخر رو ندادی. ضمنا من با پیش فرض هات مشکل دارم. اول اون چیزایی که بدیهی گرفتی رو ثابت کن بعد ازش نتیجه بگیر.

منظور از برتری ...همون تفاضل افراد بر اساس تفکرات و افعال نیست بلکه تفضیل ماهیت وجودی موجود بر ماهیت شئ عدمی میباشد...داشتن فرصت برای تبدیل کمال از قوه به فعل بزرگترین موهبت برای مخلوق مکلف است...اینها حرف وپیش فرض ذهن من نیست مبانی بدیهی دینه...


همون کمال از قوه به فعل هم فقط در دایره موجودات معنی داره و خارج از اون بی معنیه و فضیلتی محسوب نمیشه.
متاسفانه من در چارچوب دین بحث نمیکنم وگرنه ازت اثبات پیش فرض هات رو نمیخواستم.




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.

به هر حال وقتی دو موجود بحث میکنند نمیشه به زبان معدومین حرف زد..مثال رکن بحث نبوده و برای تفهیم و ایقاع بهتر مطلب بود...و اینکه جواب اصلی همونه که وقتی فعلی از خیر علی الاطلاق با تمامی صفات ثبوتی و سلبیه اش سر میزنه پس خیر بوده و مصلحت...


جواب سه خط آخر رو ندادی. ضمنا من با پیش فرض هات مشکل دارم. اول اون چیزایی که بدیهی گرفتی رو ثابت کن بعد ازش نتیجه بگیر.




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.

و اینکه اگر معدوم نمیفهمه ،موجود ک میفهمه تفضیل وجود رو...پس نگو قطعا...چون تمام علقه ها و وابستگی ها نشون از همین رجحان داره..همه ی ما دو فرشته به نام مادر و پدر داریم ک خدا سایه شون روحفظ کنه برای همه...ویا اگر پسر و دختر خوبی باشیم "یک" عشق زمینی داریم که حاضریم براش بمیریم... آیا حاضریم عدم بودیم و نداشتیم یا اونها عدم بودند و نمیشناختیمشون..به زبان ساده واضحه خداوند برای بندگانش خیر میخواد و میدونه صلاح و خیر وجوده نه عدم... معدوم باشیم و سیدالشهدا رو نشناسیم ظلم نیست؟؟؟ بله حق میدم انسانهای وارسته وابسته نباشن به دنیا بلکه گریزان باشن... الدنیا سجن المومن...و این همون "کبد" است که اشاره شد...و گرنه صرف وجود مصائب مطلق شر نیست بلکه زمینه ساز رشده ...و ما رایت الا جمیلا....



این دقیقا همون مغلطه اساسی ایه که متکلمین چندین قرنه دارن مرتکب میشن. تا بحث عدم و وجود پیش میاد میگن آیا حاضری نیست بشی و از حیاتی که داری (با همه ی لذت هاش) دست بکشی؟ اینجاست که مرز بین فیلسوف و متکلم (که تنها با اتکا به شبه استدلال های فلسفی و اصطلاحات پرطمطراق و دهن پرکن میخوان سوال کننده رو قانع کنن) مشخص میشه. در این پرسش نخ نماشده ی چند صد ساله یک نکته بسیار ساده و البته اساسی همیشه مغفول میمونه و اون هم اینه که سوال از موجودی پرسیده میشه که قبلا واجد حیات شده، طعم لذت و رنج رو چشیده، و مهمتر از همه جانش به عزیزترین چیزی که داره تبدیل شده و دل کندن ازش به غایت براش دردآور و مملو از ترسه. تحت این شرایط بدیهیه که پاسخ سوال مذکور از سوی خیلی ها منفیه! مغلطه ی دیگه ای که در این سوال نهفته س اینه که هیچ موجود واجد وجودی طعم لاموجود شدن رو نچیشده و دوباره موجود بشه که بتونه در موردش اظهار نظر کنه و غالبا ترس ناشی از رازآلود و مبهم بودن این قضیه سوال شونده رو تحت تاثیر قرار میده. من در جواب متکلمی که میپرسه: " آیا تفاوت و برتری میان شیء لاموجود و تو که موجود هستی و از لذایذ و فضایل زنده بودن هم آگاهی و هم متنعم میشی نیست؟"، میگم: تفاوت هست اما اونچه این دو رو متفاوت میکنه صرفا همون وجود و عدم وجوده نه بیشتر، پس برتری نه! چون هر آنچه که بعد از اون میاد صرفا برساخته های ایه که در عالم وجود به وجود میاریم. با موجود شدنِ ماست که کل این مفاهیم به وجود میان و معنی دار بودنِ اونها هم در گروِ "موجود بودن" ماست. پس برتری ای نسبت به شیئی که لاموجده ندارن.




۱۸ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
frederic*chopin نوشته:

نقل قول
VeriaLEO نوشته:

نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))

وجود رنج و ابتلا بخاطر محدودیت عالم ماده اس...نه اینکه خود رنج هدف باشه...بلکه وسیله ی ایجاد چالشه...وگرنه خداوند متعال برای ایجاد رنج نیاز به عالم ماده نداشت همونطورکه در اخبار وارده در خصوص عذاب اخروی میدونیم...و در حقیقت اصلا خداوند نیاز به چیزی نداره که بگیم هدف رنج کشیدن بوده و این بلا فایده اس...که این کفره محضه چون هم فعل بی حکمت از حکیم مطلق و امر غیر عقلایی از عقل تام بلکه خالق عقل سر نمیزنه و ذات اقدسش از این معانی مبراست..علاوه بر اینکه زندگی بندگان مملو از لحظاتیست که توی اون احساس خوشی و لذت میکنن...هیچ کس در واقع مرگ رو نمیپسنده...مگر برای ارتفاع عالم ماده و ارتقاع به عالم معنا...


من کی حرف از فلسفه رنج و قرار داده شدنش توسط خالق زدم که پاسخ من رو ریپلای میکنید و اینگونه به منبر میرید؟ ابتدا بدونید مطلب چیه بعد پاسخ بدید.
من گفتم مقایسه عدم و وجود از نظر برتری بدین شکل اشتباهه چون نمیشه چیزی که فاقد حیات، آگاهی و احساس هست رو با یه یک موجود حی قیاس کرد. چون مغلطه س از نوع قیاس مع الفارق. اون شی اساسا آگاهی یا احساسی نسبت به عدمش نداره که بخواد در مقام مقایسه قرار بده خودش رو. اما یک چیز رو میشه با قاطعیت گفت اینکه چیزی که وجود نداره، حس یا آگاهی نداره که درد بکشه.





۱۷ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد مذهبی
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
علی ولی الله نوشته:

نقل قول
Anis نوشته:

نقل قول
Strong forever نوشته:

من بتونم با قضیه جبر و اختیار کنار بیام تو زندگیم هیچی دیگه از خدا نمیخوام


بعدش نمیخوای بدونی چرا اصلا ما رو آفرید؟

کلا از نظر فلسفی میگن وجود داشتن از وجود نداشتن بهتره و حتی در بدترین شرایط هم هیچ کس دوست نداره «نیست» بشه.


وقتی چیزی وجود نداره، حسی یا آگاهی هم نسبت به وجود یا عدم وجودش نداره که افسوس بخوره که کاش وجود داشت.
ولی وقتی چیزی حیات پیدا میکنه واجد احساس و آگاهی میشه. یعنی در معرض درد و رنج و ناراحتی و فقر و بیماری و.... قرار میگیره یا از اون طرف ممکنه سهمش لذت و خوشی و دارایی و سلامتی باشه. حالا چند درصد مردم در راحتی و خوشی به سر میبرن و چند درصد در بدبختی و مشکلات؟ در طول تاریخ چطور؟

حیات یعنی درد، آگاهی یعنی رنج و قطعا هر چیز زنده ای که موجود هست قطعا نسیبی از درد و رنج داره.
از منظر اسلامی:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي كَبَدٍ - قطعا انسان را در رنج آفریدیم ( آفریده شده که رنج بکشه)
از منظر مکاتب دیگر مثل بودیسم هم حیات رو معادل رنج کشیدن دونستن.

(((پس قطعا عدم از وجود بهتره)))




۱۷ دی ۱۳۹۷
پاسخ به: بحث آزاد در مورد بارسا
نام کاربری: VeriaLEO
پیام: ۳۳۴
عضویت از: ۲۷ دی ۱۳۹۶
از: Glasgow, United Kingdom
طرفدار:
- لیونل مسی
- یوهان کرایف
- پرسپولیس
- آرژانتین
- علی کریمی
- کارلوس کیروش
- عبدالله ویسی
گروه:
- کاربران عضو
نقل قول
Pentragon نوشته:

[quote]foadfoad12 نوشته:
شاید خیلیا از این حرفم خوششون نیاد ولی حاظرم تو همین مرحله حذفی حذف بشم...تا جلو تیمایی مثل لیورپولو سیتی و پاریس تحقیر شیم...این تیمایی که گفتم به اضافه ی یوونتوس براحتی هر چه تمام تر میبرنمون...اونجا دیگه شانس والورده هم کارساز نیست....
مقصر والورده نیست..مقصر اون حرومیه که اینو اورده...
بارسا بودن یادمون رفته خیلی وقته...

عزیز این تیم های حال بهم زنی که نام بردی (البته غیر از لیور) از اسم بارسا هم وحشت دارن چه برسه به رویارویی باهاش ...



[quote]
الان آس رم و لگانس هم دیگه از اسم بارسا وحشت ندارن. چه به برسه به اون تیما...





۱۷ دی ۱۳۹۷
فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۲
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۵
پیام‌های جدید
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۷ پاسخ
۸,۳۳۱,۱۰۹ بازدید
۱ روز قبل
Salehm
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۸۹ پاسخ
۱۱,۵۹۳,۹۳۹ بازدید
۴ روز قبل
Greatest Ever
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۳ پاسخ
۵۴۶,۰۰۵ بازدید
۹ روز قبل
Greatest Ever
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۳,۲۹۵ بازدید
۱۶ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۱۹۸,۵۲۲ بازدید
۱۶ روز قبل
رویا
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۸ پاسخ
۴۳۵,۵۱۴ بازدید
۲ ماه قبل
jack jinhal
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۲۸,۲۱۶ بازدید
۵ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۳۴۴ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۰۳ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۶,۶۲۸ بازدید
۱۰ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۱۸۹ کاربر آنلاین است. (۱۱۶ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۸۹

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!